< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

95/09/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: علم اجمالی دلیل عقلی برای اصاله الاحتیاط

بحث ما درباره مسئله علم اجمالی که دلیل عقلی برای اثبات اعتبار نسبت به اصاله الاحتیاط بود. رأی شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه مفصل گفته شد. رأی محقق خراسانی را هم بحث کردیم ولی نکته های تکمیلی اش باقی ماند. محقق خراسانی می فرماید: دلیل عقلی برای اثبات اعتبار احتیاط علم اجمالی است به احکام شریعت و حکم عقل به نحو استقلال اعلام می دارد که پس از علم به احکام هر کجا شک در حکمی داشته باشیم باید علم به امتثال حاصل کنیم. و بعد می فرماید: خلافی هم در این رابطه دیده نمی شود. این دلیل را که اقامه فرمودند در جواب فرمودند که ما منجّزیت علم اجمالی را قبول داریم جای شک و تردید نیست که علم اجمالی مثل علم تفصیلی منجّز است هر دو علم اند فرق شان در متعلق است اگر متعلق مشخص بود علم تفصیلی است و اگر متعلق مردد بود علم اجمالی است. در اینکه علم است و منجز است شک و تردیدی وجود ندارد اما این علم اجمالی منحل شده است به یک علم تفصیلی و یک شک بدوی. از چه جهت منحل شده است؟ از جهت ادله معتبره ای که درباره احکام شرع داریم. به طور کل امارات مودیات امارات برای ما احکام را تعیین کرده است در حدی که مودای امارات را در یک طرف قضیه قرار بدهیم و آن شکوک باقیمانده را در طرف دیگر قرار بدهیم قضیه منحل می شود به یک قضیه متیقنه و یک قضیه مشکوکه. یعنی علم تفصیلی و علم اجمالی. بنابراین جایی برای احتیاط باقی نمی ماند. پس از این جایی برای این استدلال که علم اجمالی عقلاً می طلبد که احتیاط واجب باشد وجود ندارد.

 

اشکال و جواب

اشکال و جواب: اما اشکال: می فرماید: در این رابطه اشکالی مطرح است و آن این است که گفته می شود علل اجمالی به وسیله مودیات امارات منحل می شود در صورتی که علم اجمالی مسبوق به سابقه نباشد سبق زمانی نداشته باشد اما اگر جایی می بینیم که یک علم اجمالی وجود دارد مثلا علم داریم که پنج گوسفند از این گله دویست تایی مثلاً مغصوب است این را قبلا دانستیم. بعد از مدتی یک قرینه حادث شد گفت که دو تا یا سه تا از این گوسفندها قطعا غصبی نیست این قرینه و این اماره آن علم اجمالی سابق را منحل نمی کند. نسبت به این موردی که اماره قائم شده است علم اجمالی رفع شده است و اما نسبت به بقیه که علم اجمالی به قوت خودش باقی است رفع نشده تا اینکه ما بگوییم علم اجمالی منحل می شود. این اشکال را که خود محقق خراسانی به این اشکال اشاره می کند، به عبارت دیگر محقق خراسانی بر انحلال علم اجمالی اشکالی را مطرح می کند که خلاصه ان اشکال این است که علم اجمالی در صورتی منحل می شود که علم تفصیلی در ارتباط یا هم زمان با آن علم تفصیلی بیاید اما اگر علم اجمالی سابق باشد و علم تفصیلی حادث باشد انحلالی صورت نمی گیرد. علم تفصیلی همان محدوده خودش را از قلمرو خارج می کند ما بقیه زیر پوشش علم اجمالی هست. این اشکال اگر مطرح بشود محقق خراسانی از این اشکالی که خودش مطرح فرموده جواب می دهد، می فرماید: در انحلال سبق و لحوق و هم زمانی شرط نیست بلکه انطباق شرط است مقدار شرط است. اگر علم اجمالی مثلاً تعلق گرفته باشد به اینکه پنج تا گوسفند از این مجموعه مغصوب است اما علم تفصیلی تعلق بگیرد که پنج تا از این مجموعه قرینه داریم که این پنج تای مشخص مغصوب است، نسبت به پنج تا سفید رنگ مثلاً قرینه داریم که این پنج تا مغصوب است. درست مقدار علم اجمالی با مقدار علم تفصیلی منطبق است. در این صورت قضیه دو تا می شود: یک قضیه علم تفصیلی و شک بدوی. این پنج تا که قرینه قیام کرد که اینها مغصوب اند تفصیلا مغصوب است آن ما بقیه می شود شک بدوی. سرّ انحلال انطباق است سبق و لحوق فرق ندارد. محققین و استدلالی ها و محقق خراسانی و شیخ انصاری تا اینجا می فرمایند اما تطبیق به مسئله را واگذار می شود به خود شما. این مثال گوسفند و مثال مقدار معلوم بالاجمال اینها درست شد اما در مسئله مورد بحث ما چگونه تطبیق می کنید؟ مگر عدد دارید که احکام شرعی عددش این است تا یک عددی را خارج کند بگویید انطباق حاصل شد اینجا دیگر بحث ساکت است گذاشته است که خود شما کار کنید. ما در ورودی بحث می بینیم که مثالی که می زند عددی باشد مقدار مشخص باشد مقدار معلوم بالاجمال با معلوم بالتفصیل تطبیق کند انحلال است اما در احکام چگونه این مطلب را تطبیق می کنید، مقدار که معلوم نیست، در مقام بیان کلام سید می گویم.

 

اشکال دوم و جواب آن

اشکال دوم: محقق خراسانی اشکال دومی هم دارد و آن این است که می فرماید: علم اجمالی به علم تفصیلی منحل می شود اما به شرط اینکه آن دلیلی که علم تفصیلی می آورد واقعا علم بیاورد اگر علم تفصیلی آورد انحلال صورت می گیرد اما امارات که علم نمی آورد امارات را که ما بحث کردیم مجعول در باب امارات بنابر رأی محقق خراسانی منجزیت و معذریت بود که فعلاً این حکم هست اگر مطابق با واقع بود با اصل شرع، منجز است. اگر مطابق با اصل شرع نبود معذّر است. این تعذیر و تنجیز است، علم به حکم نیست تا بگوییم علم اجمالی به احکام و به توسط امارات علم تفصیلی به مقدار معلوم بالاجمال صورت گرفت و علم اجمالی منحل شد. پس علم به علم باید منحل بشود نه علم به مودای اماره که تنجیز و تعذیر است. به عبارت دیگر علم به تنجیز و تعذیر منحل نمی شود بلکه علم به وسیله علم تفصیلی منحل می شود. در پاسخ به این اشکال می فرمایند که هرچند در بحث تحقیقی گفتیم که مجعول در باب امارات منجزیت و معذریت است اما نکته را اضافه کنید و آن این است که به طور مسلم پیش ارباب اصول این مطلب القاء و تلقی می شود که مفاد امارات احکام شرعیه فعلیه است. پس از آنکه دیدیم امارات مفادشان احکام شرعیه فعلیه است، احکام شرعیه که مفاد امارات شد بنابراین انحلال حکمی می شود ولو انحلال حقیقی نباشد. ما در انحلال فقط آنچه لازم داریم که انحلال صورت بگیرد حالا فرق بین حکمی و حقیقی وجود ندارد. اگر علم وجدانی به یک عده از احکام تعلق بگیرد انحلال حقیقی صورت می گیرد و احکام شرعیه قطعیه می شود اما اگر انحلال حکمی صورت بگیرد این امارات حجیت است مفاد این حجت حکم شرعی فعلی است دیگر آثار علم به آن بار می شود. شک القاء می شود و تردید از بین می رود و جزم تعبدی صورت می گیرد. این جزم و القاء احتمال خلاف اثر علم است. پس انحلال شد حکمی، یعنی آن آثاری که علم وجدانی دارد همان آثار نسبت به مودیات امارات بار می شود. بنابراین در یک جمله انحلال حکمی است هرچند حقیقی نباشد برای اینکه آثار انحلال حقیقی مترتب است به همین مودیات امارات و این کافی است در جهت انحلال.

 

نتیجه: حکم عقلی بر لزوم احتیاط نیست

در نتیجه می فرماید: این دلیل عقلی به نتیجه نرسید، علم اجمالی بود اما پس از انحلال دیگر حکم عقلی به لزوم احتیاط وجود ندارد. رأی محقق خراسانی با ملاحظه اشکالات کامل شد.

 

نظر سید الخوئی در حکم عقل

3. رأی و نظر سیدنا الاستاد در مورد استدلال به حکم عقل: سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه مطلب را شرح می دهد و نکته های توضیحی بیشتر دارد هرچند با همان بیان شیخ انصاری و محقق خراسانی مسانخت دارد. می فرماید: دلیل عقلی که اینجا گفته می شود عبارت است از منجزیت علم اجمالی. علم اجمالی به اصل احکام شرع که علم داریم انسان بدون تکلیف نیست شرعی دارد شرع هم احکام و تکالیف است. این علم اجمالی یک علم اجمالی قطعی است. پس از آنکه این علم اجمالی قطعی بود و در سطح کلّ و جامع و شامل. اگر یکی دو موردی دیدیم علم تفصیلی آمد و مواردی را برای ما اعلام کرد که حکم مشخّصا این است به وسیله این علم تفصیلی جزئی آن علم اجمالی شامل و فراگیر منحل نمی شود قابلیت انحلال در کار نیست. آن تمام احکام از فردی و اجتماعی، عبادی، معاملاتی همه را فرا می گیرد. چند تا اماره داشتیم در بحث معاملات، چند تا در عبادات که قابلیت برای انحلال ندارد. این اشکال را می فرماید و بعد هم یک مناقشه ای با محقق خراسانی دارد که دأب ما نیست که رد را مطرح کنیم و خود ایشان در نهایت می فرماید صحیح این است که این علم اجمالی قابل انحلال است.[1]

 

سه قسم علم اجمالی

برای اینکه علم اجمالی سه قسم است: 1. علم اجمالی کبیر، منظور از علم اجمالی کبیر همان علم به کلّ احکام شرع است که انسان علم دارد که شرع احکام دارد واجبات و محرمات و الی آخر. 2. علم اجمالی متوسط یا علم اجمالی وسط که علم داریم ادله و امارات معتبره و غیر معتبره در حد قابل توجهی وجود دارد که این احکام را برای مکلفین تبیین و روشن ساخته که یقیناً همه این ادله و آراء خلاف واقع نیستند. 3. علم اجمالی صغیر، که علم داریم بر اینکه امارات معتبره ای وجود دارد که این امارات معتبره دلالت دارند بر تعیین احکام شرعیه و علم داریم که این امارات معتبره به طور کل مخالف واقع شرع نیستند. این سه علم اجمالی که در نظر بگیریم پس از تصور این سه علم اجمالی ارتباط این سه علم را مورد ملاحظه قرار بدهیم. این سه علم با هم مرتبط اند، علم اجمالی اول متعلق به احکام است، علم اجمالی دوم علم به ادله و امارات نسبت به تعیین همان احکام و مربوط به علم اجمالی اول می شود. بنابراین این ارتباط که در نظر بگیریم می بینیم که علم اجمالی کبیر منحل می شود به علم اجمالی ثانی. علم به احکام داریم اما ادله و امارات فراوانی هم داریم مودیات این ادله و امارات را با این کثرت که جدا کنیم از علم اجمالی کبیر اگر چیزی باقی بماند که در قلمرو این ادله و امارات باشد در حد یک شک بدوی می شود. و آنگاه ارتباط علم اجمالی ثانی با علم اجمالی ثالث یا صغیر را در نظر بگیریم، در این مورد می بینیم که علم اجمالی صغیر عبارت است از علم به امارات معتبره، امارات معتبره مفید علم است، مفید علم است تعبّداً. این امارات معتبره هم تعداد کمی نیست قابل توجه است. آنگاه علم اجمالی دوم که تمامی ادله و امارات بود مرتبط شد با علم اجمالی صغیر که امارات معتبره بود پس از تحقق ارتباط مودیات امارات معتبره را که در حقیقت معلوم به تفصیل است تعبدا جدا می کنیم و آنچه که باقی می ماند مودیات امارات غیر معتبره که آن مودیات با توجه به مودیات امارات معتبره می شود مفید شک بدوی. در حقیقت قضیه منفصله ما منحل می شود به دو قضیه حملیه: قضیه متیقنه که مودای اماره معتبره است و قضیه مشکوکه که ما بقی از خارج از حدود امارات معتبره است. بنابراین شک در انحلال باقی نخواهد ماند. پس از آنکه انحلال صورت گرفت در اینجا استدلال به علم اجمالی به عنوان یک حکم عقلی زمینه ای نخواهد داشت. نکته تکمیلی: مجعول در باب امارات منجّزیت و معذریت است یا طریقیت و محرزیت و یا سببیت، که این را فردا ان شاء الله بحث می کنیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo