< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

96/09/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحقیق تکمیلی در اشکال فاضل نراقی

بعد از که اشکال ایشان را گفتیم و جواب هم شیخ انصاری دادند اشکال این بود که در امور تدریجی استصحابان متعارض می شوند. جوابش را شیخ انصاری دادند که تکراری نیست یا استصحاب ظرفیت است یا استصحاب قیدیت. غیر از ظرفیت و قیدیت چیز سومی نداریم و یکی از این دو تا قطعاً‌ حاکم است.

 

اما نظر محقق خراسانی

اما محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: کلام فاضل نراقی برمی گردد به دید عرف و حکم عقل. اگر زمان فعل باشد از دید عرف ظرفیت هست و اگر همین زمان که قید فعل باشد از دید عرف ظرفیت است ظرفیت که بود استصحاب جاری است. و اما از منظر عقل قید فعل قید حکم می شود پس از که قید حکم شد خصوصیت در ارتباط حکم با موضوع پیدا می کند و پس از رفع قید موضوع و حکم به حالت اولی باقی نخواهد ماند جایی برای استصحاب نیست. این مطلبی که فاضل نراقی فرمودند مربوط می شود به دید عرف و نظر عقل. بعد می فرمایند: گفته شد که بین نظر عرف و منظر عقل از نسب اعم و اخص من وجه است. در هر موردی که ماده اجتماع باشد یعنی هم حکم عقل و هم حکم عرف ماده اجتماع به معناست که دو حکم موافق نباشد اگر موافق باشد که ماده اجتماع به حساب نمی آید حکم عقل چیزی بگوید و نظر عرف چیز دیگری باشد در این صورت گفته می شود که تقدم با نظر عرف است در شرعیات. در نصوص شرعیه و الفاظ کتاب و سنت اگر فهم عرف با فهم عقل در یک جا تضاد داشت تقدم با عرف است. سرّ‌ش این است که بیان های شرعی طبق فهم عموم اعلام شده است و طبق فهم متخصصین و اهل معقول بیان اعلام نشده است. این مطلب کامل شد، بنابراین نتیجه این است که در این موردی که فاضل نراقی فرمود اجتماع بین دو استصحاب هست چنین اجتماعی وجود ندارد نظر عرف مقدم است و اصل در قید فعل ظرفیت است و زمینه برای استصحاب مهیا و میسر است. و اما ادامه بحث رای محقق نائینی درباره جریان استصحاب درباره فعل مقید به زمان.

 

اما نظر محقق نائینی در فعل مقید به زمان

رای و نظر محقق نائینی را درباره خود زمان گفتیم اما درباره فعل مقید به زمان می فرماید: در دوره قبلی که دوره قبلی درس خارج محقق نائینی فوائد الاصول است و دوره بعدی و جدیدش اجود التقریرات است می فرماید: در دوره قبلی ما اشکال کردیم خلاصه اشکال این شد که استصحاب درباره عمل یا فعل مقید به زمان مثبت می شود. می فرماید: صوم فعل است نهار رمضان زمان است. صوم مقید به زمان است الان شک می کنیم در نهایت یعنی درانتهای روز که هنوز نهار هست یا نه، استصحاب کنیم نهار را. نهار را که استصحاب کنیم لازم عقلی را ثابت می کند که لازم عقلی اش این است که نهار هست و امساک واقع شده است در نهار. وقوع صوم در نهار لازم عقلی است. خود وقوع که حکم شرع نیست وقوع امساک در نهار لازم عقلی است. اصل می شود مثبت. بنابراین این در دوره سابق است. بعد می فرماید در دوره بعدی، که نشان می دهد که ایشان در عمر شریف شان فقط دو بار اصول را دور کرده اند چون هر دوره تقریبا دوازده یا چهارده سال طول می کشیده که می شده بیست و هشت سال و آن هم کرسی درس هم در سنین پنجاه سالگی در اختیارش بوده و حدود هفتاد سالگی عمر کرده و بعد فوت کرده. محقق نائینی می فرماید اما درباره آن اشکال که اصل مثبت می شد یک جوابی هم آماده کرده بودیم که شیخ انصاری هم و حتی محقق خراسانی هم به آن جواب توجه دادند جواب این بود که بگوییم استصحاب نهار نمی کنیم در فعل مقید به زمان به سراغ زمان نمی رویم ما در این قضیه یک حکم داریم به نام وجوب امساک، خود این حکم را استصحاب می کنیم. این حکم قطعاً بوده و الان در این آخر روز هم هست یا نیست، خود حکم را استصحاب می کنیم و می شود استصحاب حکمی درست و بلا اشکال. لذا محقق خراسانی عبارت را تغییر داده است فرموده است شک در فعل مکلف که آورد حکم را تحت عنوان فعل مکلف مستصحب قرار داد که از آن اشکال مثبت بیرون بیاید. و بعد می فرماید: اما در دوره بعدی و جدید، در دوره جدید اجود بر این شدند که استصحاب در خود زمان هم جاری است نیازی ندارد که ما بگوییم منظور ما حکم باشد و استصحاب حکم جاری کنیم نه استصحاب زمان جاری می کنیم منتها با این دید که می گوییم در استصحاب زمان ترتب بین امساک در نهار یا وقوع امساک و استصحاب نهار نیست تا شما بگویید که مثبت می شود بلکه این دو تا مرکباً موضوع حکم یا مستصحب ماست. مستصحب ما قید و مقیّد است همراه هم اند نه ترتب. در استصحاب مثبت اثر عقلی مترتب بر مستصحب است. در اینجا قید و مقید هر دو با هم بدون ترتب هر دو با هم موضوع حکم هست. بنابراین استصحاب نهار کافی است برای اینکه وجوب امساک هم ثابت بشود چون هر دو با هم هستند یک نوع ترکبی است که این ترکب ترتب ندارد، ترکبی است در شکل اجتماع. جمع بین دو عنصر قید و مقید در حکم. استصحاب تعلق به نهار داشت همان اثبات نهار اثبات امساک با هم است. استصحاب امساک داشت استصحاب امساک همان استصحاب نهار است. از هم جدا نیستند. نتیجتاً ترکب در حد اجتماع وجود دارد نه در حد ترتب تا شما اشکال مثبت بودن را مطرح کنید. کلام ایشان نسبت به این مطلب کامل شد. آنگاه در ادامه می فرماید: این استصحاب درست مثل استصحاب کلی به سه قسم منقسم می شود: 1. استصحاب فرد در ضمن کلی، مثلاً‌ شک در جریان آب داریم آب جاری بود همین آبی که جاری بود شک می کنیم همین آب الان هم جریانش ادامه دارد یا ندارد، می گوییم شک در رافع بکنیم یعنی چیزی مانع شده باشد از جریان استصحاب می کنیم. اما اگر شک بکنیم که منبع کافی بوده یا کافی نبوده است شک برمی گردد به شک در استعداد، شک در استعداد شک در مقتضی است. اگر شک در مقتضی بود بر مبنای شیخ انصاری و مبنای محقق نائینی استصحاب جاری نیست. این قسم اول، قسم اول بلا شبهه استصحاب جاری است ولی به شرط اینکه شک در رافع باشد. قسم دوم شک در همین مثال شک در ادامه جریان می کنیم منتها به این صورت که این جریان ادامه دارد و جریان طولانی بوده است یا جریان کم و اندکی بوده که تمام شده است می شود از قسم دوم استصحاب که علی المشهور درست بود. قسم سوم هم این می شود که یقین داشتیم اب جریان دارد آن جریان قطع شد ولی امکان جریان جدید جایگزین وجود دارد، واقع شده باشد چنین حادثه ای یعنی یک جریان جدیدی جایگزین شده باشد که کلی باقی باشد کلی یعنی جریان. این می شود قسم سوم استصحاب که اشکال اصلی ما در قسم سوم استصحاب یک جمله است شک در حدوث است نه شک در بقاء. بیان محقق نائینی را با توضیحات کامل کردیم.

 

سوال:

پاسخ: در مورد رای اول محقق نائینی که فرمود اصل مثبت می شود ما دست از استصحاب زمان برمی داریم می رویم به استصحاب حکم. شما یقین دارید یک وجوب به عهده شما امروز بوده الان آخر روز است منشا شک شما هر چه باشد به منشا کار نداشته باشید منشا شک شما نهار است فعل است هر چه هست کار نداشته باشید شما به بقای حکم کار داشته باشید. یقین به حکم داشتید و الان شک در بقای آن حکم دارید. ربط به فعل و زمان و اینها ندارد الان. یک وجوبی بوده یقیناً الان شک در بقای آن وجوب می کنید استصحاب است.

 

نظر سید الخوئی در استصحاب زمانی

اما رای سیدنا الاستاد در مورد استصحاب زمانی، سیدنا الاستاد می فرماید: فعلی که مقید به زمان باشد به دو صورت است: یا زمان شرط است یا قید، اگر زمان شرط باشد اشکالی در کار نیست بعد از انقضای زمان اگر شک در بقاء حکم بکنیم می شود حکم را استصحاب کنیم. برای اینکه شرط ممکن است شرط حدوث باشد نه شرط بقاء. فرق بین دخالت شرط و دخالت قید در مطلوب این است که در دخالت شرط دو احتمال وجود دارد اما در دخالت قید یک احتمال وجود دارد. منظور از دو احتمال این است که ممکن است شرط دخالت در حدوث حکم داشته باشد نه در بقاء. و احتمال هم دارد که دخالت در حدوث و بقاء داشته باشد ولیکن قید یک احتمال دارد قید که قید حکم می شود حدوثاً و بقاءً دخل به حکم و مطلوب دارد. بنابراین می فرماید: اگر زمان شرط باشد جا برای استصحاب مهیاست چون احتمال می دهیم که شرط بوده و شرط حدوث بوده و حکم باقی باشد و اما اگر زمان قید باشد در این صورت دیگر جا برای استصحاب باقی نمی ماند. بعد از این توضیح مسئله مثبت بودن را هم به همان شکلی که در بیان محقق نائینی آمد مطرح می کند عیناً‌ به همان محتوا که تکرار نکنیم. و پس از آن می فرماید: عدول کرده اند از این تعبیر که زمان قید برای فعل باشد از این تعبیر عدول کرده اند محقق خراسانی و گفته اند زمان قید فعل هست می فرمایند: تحقیق این است که ما نیاز به این عدول نداریم بلکه در حقیقت خود زمان قابل استصحاب است، شکل مطلب همان طوری است که محقق نائینی فرمود توضیح بیشتر و نکات جدیدتری هم اضافه شده است می فرماید: ترکیب یا موضوع مرکب دو قسم است: 1. موضوع مرکبی که از قبیل عارض و معروض باشد مثل «الماء الکر» این یک ترکیب است که مرکباً‌ می شود موضوع برای حکم. 2. این است که دو عضو مرکباً بدون اینکه اتصاف داشته باشد عارض ومعروض و اتصافی در کار نیست دو جوهر است یا یک جوهر و عرض،‌ مرکبا موضوع قرار می گیرد بنابراین در صورتی که موضوع مرکب باشد در شکل اجتماع می تواند در همان شکل موضوع مستصحب قرار بگیرد در همان شکل ترکب اجتماعی خودش، مستصحب قرار بگیرد و استصحاب درباره اش جاری بشود همان طوری که محقق نائینی فرمودند. در نتیجه این استصحابی که درباره زمان داریم فعل مقید به زمان این فعل مقید به زمان در حقیقت دو عنصری است که اجتماع دارد نهار و صوم، اینها یک جا مجموعاً موضوع حکم اند درست مثل بیان محقق نائینی که تکرار نشود. در آخر می فرماید: اگر شک در بقاء بکنیم اعم از اینکه شک در رافع باشد یا شک در مقتضی باشد استصحاب در هر صورت جاری است. این تا به اینجا نسبت به زمانی که خود آن عمل متصرم است اما می فرماید فعلی که ثابت است و زمان قید آن هست مثل صوم که قید آن نهار است، در این صورت ایشان تفصیل قائل می شود که در شبهه موضوعیه اش استصحاب جاری است و در شبهه حکمیه اش استصحاب جاری نمی شود. برای اینکه شبهه حکمیه برمی گردد در این مثال به شبهه مفهومیه که به عنوان یک نکته که استصحاب در شبهه مفهومیه جاری نمی شود. نه استصحاب موضوعی و نه استصحاب حکمی، شرحش ان شاء‌الله برای فردا.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo