< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

96/09/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تحقیق و جمع بندی جریان استصحاب در امور تدریجی

نظر سید الخوئی در زمانی

تتمه بحث رای سیدنا الاستاد درباره جریان استصحاب نسبت به امور تدریجیه یا امر زمانی، پس از آنکه گفته شد که سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه این مسئله را بحث و بررسی می فرمایند درباره زمان اعلام کردند که استصحاب جاری است با همان شرحی که دادیم اما زمانی به دو قسم است: یعنی زمانی که خود عمل متصرم باشد مثل مشی و تکلم و جریان و سیلان. و قسم دوم این است که فعل ثابت است ولی در ظرف زمان قرار دارد زمان قید واقع شده است در این رابطه می فرمایند اما قسم اول که خود فعل متصرم است که گفتم این قسم زمانی است یعنی از سنخ زمان است تصرم دارد مثل جریان و سیلان. در این رابطه می فرمایند که مطلب مثل جریان استصحاب در خود زمان است. همان بحثی که آنجا گفتیم اینجا هم جاری می شود حالت سابقه وحدت عرفیه دارد و حالت لاحقه هم که شک لاحق است ارکان استصحاب تمام فقط یک نکته تکمیلی و آن این است که می فرماید: تکلم که از این قسم و از این باب است یعنی یک امر متصرم است این تکلم با بقیه امور از این سنخ فرق می کند با جریان و سیلان مثلاً‌ فرق می کند. چون که گفته بودیم در زمان و زمانی باید خللی و انقطاعی و تخللی ایجاد نشود. هیئت اتصالیه محفوظ باشد اما در تکلم در سخن گفتن در وسط سکوت ها وجود دارد حرف می زند لحظه ای سکوت به وجود می آید آن اتصال برقرار نیست. آنجا یک تتمه ای لازم است تا این قسمت هم از اشکال بیرون بیاید.

 

چهار قسم وحدت

در جواب گفته می شود با اضافات که وحدت چهار قسم است: 1. وحدت عقلیه، 2. وحدت عرفیه، 3. وحدت اعتباریه، 4. وحدت ترکیبیه. سه قسم آن را در ضمن همین بحث تدریجی گفته ایم و تکرار نکنیم. اگر در بحث اجتماع امر و نهی اگر به ذهن تان سپرده باشید گفته بودیم ترکیب انضمامی و ترکیب اتحادی. این چهار وحدت آن ترکیب را می گیرد در این مورد که تکلم باشد وحدت وجود دارد اما وحدت عقلیه نیست ترکیبیه هم نیست و عرفیه هم نیست بلکه وحدت اعتباریه است. این وحدت اعتباریه که شد عرفیه یک آنات متخلل جزئی را نادیده می گیرد و کل ساختار را یک حقیقت اعلام می کند از دید خود عرف اما وحدت اعتباریه به اعتبار عقلاء است تخصصی تر شکل می گیرد. بنابراین در تکلم می فرماید: وحدت اعتباری است قسمت سابق که منقضی شده است متیقن ما بوده و قسمت آخر تکلم حالت لاحقه و حالت شک هست آن قسمت سابق با این قسمت لاحق یک وحدت دارد که وحدت اعتباریه است و استصحاب درست است.[1] این تکمله ای بود درباره تکلم با اضافات که اقسام وحدت هم جمع و تنظیم و تلخیص شد.

 

سوال:

پاسخ: مثل جریان و سیلان و تکلم و مشی، کتابت، اینها زمانی هستند یعنی خود عمل از سنخ زمان است که تصرم دارد این خصوصیت آن است. منظور از زمانی فعل مقید به زمان نیست در تعبیر محقق خراسانی و شیخ انصاری زمان و زمانی و فعل مقید به زمان اما سیدنا الاستاد دو قسم آخر را هر دویش را زمانی می گوید هم آن امری که متصرم است زمانی است و هم فعل مقید به زمان را زمانی می فرماید. ما درباره فعل مقید به زمان گفتیم که شک بعد از انقضای زمان است. آنجا گفتیم که زمان دو نوع هست اگر ظرف بود جا دارد که استصحاب حکم جاری بشود «اجلس یوم الجمعه» یوم جمعه یک ابتدای کار بوده و شرط بوده و قید نبوده، شرطیت دارد یا ظرفیت. ممکن است ظرف خصوصیتی در موضوع نداشته باشد اما اگر قید بود گفتیم جاری نمی شود آن حرفی بود که از محقق خراسانی بود. منظور محقق خراسانی و همین طور شیخ انصاری این است که فرق است بین اخذ زمان به نحو ظرفیت یا قیدیت. اگر ظرفیت بود جا برای استصحاب است یعنی شک در بقاء است اگر قید بود قید مدخلیت در موضوع دارد زمان که برود دیگر اصلا موضوع باقی نمانده یک موضوع مشکوکی است و غیر از موضوع قبلی است. اما قسم دوم زمانی که فعل مقید به زمان هست در این صورت می فرماید: مطلب و بحث به دو صورت بررسی می شود: صورت اول در قالب شبهه موضوعیه و صورت دوم در قالب شبهه حکمیه. اما صورت اول که شک در بقای عمل ثابت مقید به زمان داشته باشیم و شبهه موضوعیه باشد به دو قسم منقسم می شود: قسم اول این است که فعل یعنی از باب مثال صوم مقید باشد جواز اکل و شرب که یک حکم است مقید باشد به عدم زمان. مثلاً سحر رمضان اکل و شرب جایز است منتها این جواز مقید است به عدم مجئ زمان که طلوع فجر باشد. در این صورت می فرماید: قطعا استصحاب عدمی جاری است و بلا اشکال. قسم دوم زمان در لسان دلیل به عنوان یک قید وجوبی اخذ بشود مثل خود نهار که قید است برای وجوب امساک. وجود زمان قید هست برای امساک. در این صورت خود زمان مورد استصحاب قرار می گیرد. در صورت قبلی عدم و این صورت وجود زمان مورد استصحاب قرار می گیرد. زمان در ابتداء و اواسط روز قطعی بود و الان شک می کنیم آخر وقت که شبهه موضوعیه می شود هوا ابری است که نهار هنوز هم هست یا نیست استصحاب زمان می کنیم. این حکمش را می فرماید که در بحث خود زمان روشن شد گفتیم که زمان با امساک مرکباً از باب اجتماع دو عنصر به شکل مشترک موضوع برای حکم، نهار و امساک. در این صورت هم استصحاب جاری می شود.

 

سوال: شبهه موضوعیه می گویید و بحث از حکم می کنید؟

پاسخ: از موضوع که صحبت می کنیم موضوع حکم دارد برای خودش، موضوع بدون حکم که ما بحث نمی کنیم. درباره قسم اول که قید عدمی بود موضوع قسمت آخر شب است این آخر شب الان آخر شب است یا طلوع فجر است این موضوع است. و در قسم دوم که زمان قید وجودی باشد شبهه موضوعیه است و زمان قید عدم و زمان قید وجودی. در صورت دوم که زمان قید وجودی است آخر روز است و هواء تاریک است و ابری است این موضوع است نمی دانیم الان روز هست هنوز یا مغرب شد، حکمش که دیگر استصحاب می کنیم باید حکم رویش بار بشود و الا موضوع بدون حکم که دیگر شرائط استصحاب فراهم نیست. اما صورت دوم شبهه حکمیه مربوط به فعل ثابتی که مقید به زمان است. در این رابطه سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: اگر شبهه حکمیه باشد طبیعتاً شبهه حکمیه دو تا منشا دارد: یا منشا آن شک در مفهوم است و یا منشا آن تعارض ادله است. که عمدتاً تعارض ادله یک فرض است در این مسائل. به طور عمده منشا شبهه حکمیه می شود شبهه مفهومیه. می فرمایند: شیخ انصاری و به تبع آن محقق خراسانی اعلام فرموده اند که در این صورت اگر زمان قید برای حکم باشد استصحاب جاری نمی شود. اگر زمان ظرف باشد استصحاب جاری می شود و محقق نائینی می فرماید: در مثل لیل و نهاری که مثال زدیم و امثال آن به طور عمده شک در مقتضی است و جاری نمی شود و ملاکش هم شک در مقتضی است.

 

استصحاب در مقتضی و مانع

سیدنا الاستاد می فرماید:‌ این علی المبنی درست است ولی ما ثابت کردیم که استصحاب در صورت شک در مقتضی و شک در رافع جاری است. اما تحقیق مطلب این است که به طور مسلم اهمال در مقام ثبوت جایز بلکه ممکن نیست. مقام ثبوت مقام جعل است کار مخصوص خود مولی است مولی در مقام جعل یا مطلب را مثلاً‌ اینجا می گوید مقید است یا مطلق است، در مقام جعل پیش خودش چیز نامشخص را که جعل نمی کند امکان ندارد خلف است.

 

اهمال در مقام ثبوت جایز نیست بلکه ممکن نیست

چرا امکان ندارد؟ خلف است، از طرفی جعل یعنی تعیین و اهمال یعنی عدم تعیین، پس اهمال در مقام جعل خلف است از این جهت می گوییم اهمال در مقام ثبوت ممکن نیست. از آنجا که اهمال در مقام ثبوت ممکن نیست می فرماید: زمان درباره صوم یا به عنوان قید است یا صوم مطلق است و قید ندارد. و به طور طبیعی می بینیم که زمان درباره صوم قید آمده چون صوم مطلقاً که واجب نیست که کل ایام را آدم صائم باشد مقید به ایام رمضان است. یک نکته را می فرماید هم اضافه کنید و آن این است که می فرماید: این شرحی که دادید فرق بین ظرف و قید معنا ندارد برای اینکه زمان به حسب ذات ظرف است ظرفیتش ذاتی است ولی اگر به چیزی اضافه اش اخذ شود فقط قید است چیز دیگری که ظرفیت نمی آید برای زمان یک چیز مجددی بشود تا تحصیل حاصل بشود. ظرفیتش که ذاتی است اگر به یک امری اضافه بشود و نسبت و ارتباط پیدا بکند قید می شود و معنا ندارد. ظرفیت که درباره زمان ذاتی هست درباره هر امری که نسبت و ارتباط برقرار کند می شود قید. بنابراین زمان قید شد و در مورد شبهه حکمیه که ببینیم الان در یک وضعیت شک هستیم منشا شک در حکم شک در مفهوم است.

 

شبهه مفهومیه چیست و حکم ان چیست

شبهه مفهومیه عبارت است از شک در توسعه و تضییق معنا، این شبهه مفهومیه است که معنا مثلاً در این اندازه است یا از این اندازه بیشتر. معنای شبهه مفهومیه این نیست که شک بکنیم معنای لفظ چیست، شک در توسعه و تضییق معنا می شود شبهه مفهومیه. نکته دوم هم در شبهه مفهومیه استصحاب جا ندرد. مثال معروف شبهه مفهومیه این بود که استتار قرص و ذهاب حمره مشرقیه می فرماید در این صورت که شبهه حکمیه باشد و منشا آن هم شبهه مفهومیه ما شک می کنیم آخر روز استتار قرص شده است که الان روزه برای ما واجب است یا واجب نیست، استصحاب کنیم روز را، که بگوییم هنوز هم روز هست. این استصحاب جاری نیست. چون شبهه مفهومیه است در شبهه مفهومیه استصحاب موضوعی جاری نمی شود و استصحاب حکمی هم جاری نمی شود. اما استصحاب موضوعی جاری نمی شود برای اینکه شک در موضوع نداریم، استتار قرص قطعی است و عدم حلول یا رسیدن ذهاب حمره مشرقیه هم قطعی است شک نداریم در شبهه موضوعیه شک متعلق به خود موضوع است. قاعده و رکن در استصحاب موضوعی این است که شک در بقای موضوع، ما شک در بقای موضوع نداریم. درباره استتار یقینا محقق است و نهاری که در قبل از آن بود قطعا منقضی است شک در موضوع نداریم قسمتی از موضوع قطعاً نیست قسمتی قطعا هست و ذهاب حمره هم قطعا نیست پس در موضوع شک نداریم. همیشه این طوری است در شبهه مفهومیه در موضوع شک نداریم که موضوع در شبهه مفهومیه معلوم است و شک در حکم داریم. شک در حکم که داشتیم موضوع قضیه متیقنه با موضوع قضیه مشکوکه یکی نیست. موضوع قضیه متیقنه با موضوع قضیه مشکوکه یکی نیست موضوع قضیه متیقنه ما حکم بود و موضوعش نهار قطعی بود. موضوع قضیه مشکوکه ما که حکمش صوم باشد موضوعش این قسمت آخر مشکوک النهار است دیگر خود نهار نیست مشکوک النهار است. مشکوک النهار با نهار قطعی دو موضوع است عرفاً و وجداناً. پس در یک جمله در شبهه مفهومیه استصحاب موضوعی جاری نیست و استصحاب حکمی وحدت موضوع بین قضیه متیقنه و مشکوکه محقق نیست. پس استصحاب در شبهه مفهومیه جاری نمی شود.

 

اما تحقیق

مطلب تمام شد اما با کمک از ادله و بیان صاحب نظران تحقیق این است که استصحاب در تدریجیات اعتبارش کامل نیست وجاری نمی شود، که موافق این قول هم شیخ انصاری است و فی الجمله محقق نائینی،‌ شرح آن برای فردا.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo