< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

96/09/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جمع بندی و تحقیق در اجرای استصحاب در تدریجیات

ما حصل آراء صاحبان مکتب اصولی این شد که استصحاب در خود زمان جاری است و در زمانی هم به همان نسق زمان جاری است. و اما در رابطه با فعل مقید به زمان رای شیخ انصاری و محقق خراسانی قدس الله انفسهم الزاکیات این شد که اگر زمان قید برای فعل باشد استصحاب جاری نیست و اگر زمان ظرف برای فعل باشد استصحاب جا دارد. رای محقق نائینی این شد که درباره فعل مقید به زمان هرچند استصحاب در خود زمان و زمانی جاری است اما در فعل مقید به زمان جاری نیست برای اینکه در این صورت شک در مقتضی وجود دارد رای ایشان موافق با رای شیخ انصاری استصحاب در شک در مقتضی جاری نمی شود. و سیدنا الاستاد فرمودند که در زمان به همان سبکی که محقق خراسانی و محقق نائینی فرمودند استصحاب جاری است زمانی هم از سنخ زمان می شود اما فعل مقید به زمان فرقی بین این نیست که بگوییم زمان قید باشد یا ظرف. ظرف که بشود همان قید است که شرحش را دادیم. و اما در خود فعل زمانی دو صورت متصور است: 1. شبهه موضوعیه که استصحاب جاری می شود، 2. شبهه حکمیه که منتهی می شود به شبهه مفهومیه و در شبهه مفهومیه قاعده اولیه یادمان هست که در این شبهه استصحاب جاری نیست نه موضوعی و نه حکمی. موضوعی که شک در بقاء نداریم و موضوع مشخص است و حکمی که وحدت بین قضیه متیقنه و قضیه مشکوکه محفوظ نیست. این جمع بندی بود. اما تحقیق: آنچه را تحقیق اعلام می کند این است که استصحاب در زمان جاری نیست و در این رابطه شیخ انصاری هم توافق نظر دارند. در ابتدای بحث می فرمایند: در صورتی که مستصحب زمانی باشد و متصرم، استصحاب جاری نیست. پس رای برخواسته از تحقیق موافق با رای ابتدائی شیخ انصاری است. و اما شرح مسئله: درباره زمان اشکال شده بود که آن قسمت از زمان که یقیناً محقق بود رفته است و این قسمتی که الان شک می کنیم تازه است آن نیست «ما تحقق غیرها» موضوع در استصحاب مربوط به زمان فرق می کند یکی نیست در حال شدن است ثباتی نیست تا بگوییم استصحابی می شود. استصحاب حالت سابقه فرع ثبات حالت سابقه است. حالت سابقه ای ثبات ندارد تا آن را استصحاب کنیم. این اشکالی بود که گفته شد.

 

زمان از امور عقلی و دقی است

در جواب این اشکال تقریبا هم گون و هم سان محقق خراسانی و محقق نائینی و سیدنا الاستاد قدس الله انفسهم الزاکیات فرموده اند که قطعه ای از زمان یا زمانی که در قالب حرکت توسطیه باشد این قطعه ابتداء و انتهاء دارد. وحدتش از دید عرف محفوظ است آن آنات و آن گردش لحظات و آناتی که در زمان وجود دارد به دید عقل است از دید عرف یک قطعه از زمان است. از زوال شمس تا مغرب شرعی یک قطعه است، محقق نائینی هم فرمودند این وحدت وحدت مفهوم است عرفاً و شک در بقاء است عقلاً، این توجیهی بود که گفته شد و زمان حجیتش اعلام شد. اما در تحقیق می بینیم که زمان، حرکت، اوصاف مربوط به این دو عنصر به طور کل از معقولات است از سنخ احکام عقلیه است. بعد از اینکه دیدیم از سنخ احکام عقلیه است وحدت، اتصال و تعدد باید در امور عقلی از دید عقل ملاحظه شود. و در امور دقّی یا در معقولات جایی برای قضاوت عرف وجود ندارد. این مسئله که عقلی شد زمان مقدار حرکت است عرف که نمی داند عرف می گوید زمان یک گذرگاهی است روزگاری است، زمان روز و شب است ماه و سال، ولی زمان که معنای حقیقی و فلسفی و معقولش تطبیق حرکت هاست مقدار حرکت است که عرف اصلاً ورود ندارد. بنابراین اصل مطلب و عناصر اصلی این قسمت از بحث از سنخ معقولات است. در معقولات از باب قاعده رجوع به اهل خبره در هر رشته ای باید به اهل خبره آن رشته مراجعه کرد یک قاعده است. در فقه باید به اهل خبره فقه مراجعه کرد به مهندسی باید به اهل خبره هندسه مراجعه کرد. در معقول به اهل خبره معقول باید مراجعه کرد. نظر عرف در امور و مسائل عقلیه اعتبار ندارد. دو وادی است. بنابراین در مسائل معقول از اهل خبره سوال کنیم می گوید آن زمان که شروع شد که ثبات داشت و یقینی بود الان نیست. پس موضوع باقی نیست. آن زمان غیر از آن زمان است. بسیار به قضاوت واضح عقلی و بلا شبهه. همین طور عکس آن در مسائل عرفی حکم عقل نافذ نیست باید از اهل عرف سوال کنیم. لذا ما اگر در منزل تان که اهل علم هستید اگر شما یک مطلب فقهی بگویید یکی از آقازاده هایتان براساس رای خودش یک نظر بدهد نافذ نیست و آن اهلیت ندارد. هر بخشی و هر قسمتی نظر دارد ولی نفوذش در صورتی است که آشنایی و اهلیتی در کار باشد. بنابراین این قسمت از بحث در نهایت استحکام و دقت،‌ زمان از سنخ معقولات است وحدت و تعدد آن را باید اهل معقول اعلام بکند. وحدت و تعددش را اگر عرف اعلام بکند مسموع نیست.

 

سوال:

پاسخ: در معقولات که می گویید اصول است، زمان و حرکت از مسائل معقول است کدام عرف می گوید زمان تطبیق حرکات است زمان را می گوید شب و روز است. و بحث زمان و حرکت در فلسفه یکی از عناوین برجسته است. و بعدش هم در اصول بحث فلسفی کم و بیش وارد شده است. ما نوشته ایم که کلام در اصول و عقلیات در اصول، اصول از فقه دارد و از ادب دارد از بلاغت دارد از فلسفه دارد چیز اضافه هم دارد. و ثانیاً‌ بعد از که ما گفتیم زمان که از مسائل خاص فلسفی شد خصوصیاتش را باید از اهلش سوال کنیم. اینکه می گویید عرف می گوید اتصال آنات، عرف می گوید نظر عرف در مسائل فلسفی اعتبار ندارد عرف نمی تواند درباره حرکات جوهر نظر بدهد اگر عرف اعلام بکند که حرکت در جوهر درست نیست برای اینکه ما ندیدیم اگر ببینیم بگوییم، اینکه اعتبار ندارد بیایید معقول بخوانید و اهل معقول بشوید و بعد نظر بدهید. نظر عرف در مسائل معقول اصلاً راه ندارد این مسائل به طور دقیق مسائل فلسفی است بحث زمان و حرکت در فلسفه جزء عنوان های برجسته است. اما اینکه می گویید اگر ما اتصال را قبول نکنیم استصحاب جاری نمی شود، ما می گوییم در زمان استصحاب جاری نیست. این اولاً،

 

سوال:

پاسخ: عرف خاص عرف شرع است و عرف عام عرف عامه مردم است و عرف درباره معقولات نیست مسائل عقلی و فلسفی مسائل جدایی است. بنابراین زمان چیزی نیست که در بین مردم مصطلح نباشد معنای عرفی دارد زمان، و معنای فلسفی که وارد بحث دقیق زمان بشویم آن وقت می شود بحث فلسفی که وحدت و تعدد در قطعات زمان این خودش یک بحث معقول است. و اما ثانیاً درباره عرف که بگوییم عرف نظر می دهد، مع التنزل این نظر اگر از عرف اعتبار داشته باشد از باب تطبیق مفهوم بر مصداق است. مفهوم وحدت است که یک وصفی است و مفهوم کلی دارد عرف این را می فهمد وحدت یعنی بر خلاف تعدد. این معنای عرفی را می فهمد. اما عرف یک مصداق برای این مفهوم گفت که آنات زمان هم اتصال دارد وحدت دارد از باب تطبیق مفهوم بر مصداق. قاعده این بود که نظر عرف در فهم معنای عرفی معتبر است نه در تطبیق مفهوم بر مصداق. چون عرف تسامح می کند. چون عرف آن دقت را ندارد خطا عرفی پیش می آید. بنابراین با استفاده از بیان محقق نائینی قدس الله نفسه الزکیه که اینجا از باب تطبیق مفهوم بر مصداق است و این کار عرف نیست. پس باید وحدت زمان را بین المبدا و المنتها را باید از عقل استفاده کنیم. عقل می گوید آن قسمتی که ثبوت داشت در مرحله یقین الان در مرحله شک آن قسمت نیست قطعاً. ثالثاً بحث استصحاب از سرچشمه نصوص برگرفته شده است. نصوص می گوید که یقین سابق و شک لاحق، این یقین سابق و شک لاحق انصراف دارد به متیقن ثابت و شک مربوط به آن. موارد هم آن بود نه یک مورد، سه مورد هم متیقن ثابت بود متیقن زمانی و زمانمند نبود. و موارد هم شاهد این مدعاست انصراف قابل انکار نیست که متیقن ثابت نه در حال گردش. لذا شیخ انصاری می فرماید اگر شک در مقتضی بود در متیقن تزلزل به وجود می آید متقین باید دارای ثبات باشد تا نقض صدق کند. و رابعاً باز هم با تنزل اگر بگوییم که در اینجا هم انصراف صد در صد نیست اشکال دیگر که حداقل شک می کنیم در شمول دلیل استصحاب نسبت به این موارد. این موارد می شود شبهه مصداقیه. آیا نقض یقین و شک به زمان هم صدق می کند یا نمی کند می شود شبهه مصداقیه، و تمسک به دلیل استصحاب در شبهه مصداقیه امکان ندارد. پس مشمول دلیل اعتبار نمی شود. و پنجم هم در مورد زمان و زمانی که با دقت بنگیریم همان طوری که محقق نائینی فعل مقید به زمان را گفت ما به طور کل که زمان و زمانی را ببینیم همه اینها از یک سنخ اند و آن این است که در گردش و شک در توان و استعداد. بنابراین همه زیر پوشش شک در مقتضی قرار می گیرند، شک در مقتضی که شد مسئله مبنایی می شود بر مبنای شیخ انصاری و محقق نائینی استصحاب جاری نمی شود. ششم: در بحث زمان که مراجعه کنیم استصحاب که جاری نشود جا برای اصاله الاحتیاط فراهم می شود و آن نکته را در بحث احتیاط هم گفتیم که از جایی که استصحاب جاری بشود احتیاط از اساس باطل نیست. حسن احتیاط ذاتی است همیشه هست حتی در صورت جریان استصحاب هم حسن احتیاط محفوظ است. بنابراین زمینه آماده می شود برای احتیاط، لذا در زمان و زمانی باید به اصاله الاحتیاط عمل کرد. شما ممکن است اشکال بکنید که بنایتان این بود که برخلاف آراء اعاظم رای اعلام نکنی و موضعی و مسلکی بر خلاف اساتذه نداشته باشید اینجا گفته ایم که اگر ما یک نظر و رای موافق احتیاط اعلام کردیم مخالفت با آراء فقهاء هم به حساب نمی آید چون حسن احتیاط برای همه آنها محفوظ است بنابراین نتیجتاً در مورد شب که الان روزه داریم می خواهیم روزه را افطار کنیم در آخرهای روز هست اینجا استصحاب نهار می کنیم مطابق احتیاط است اما اگر سحر بود می خواهیم الان سحری بخوریم شک می کنیم استصحاب عدم طلوع فجر نمی کنیم احتیاط می کنیم. آن لحظاتی که شک می کنیم باید دست از سحری خوردن برداریم. بنابراین حکمی که روی این احتیاط و روی این تحقیقات اعلام می شود یک حکم مطابق با احتیاط و مطابق با ذوق اهل شرع است. یا اگر شک کردیم در آخر وقت که وقت نماز الان هست یا گذشت، اینجا یک نمازی همان طوری که فقهاء هم می گویند اسم استصحاب برده شده ولی واقعاً‌ نمی توانیم نماز را واجب نیت کنیم، بنابراین به قصد قربت مطلقه نیت می کنیم. این که ما قربت مطلقه می گوییم یعنی استصحاب نمی شود محکم مورد اعتماد می شود و الا می گفتیم نماز واجب. می گوییم نه اداء ‌و نه قضاء، قربه الی الله می خوانیم که دیگر اگر قضاء‌شده بود در قالب قضاء افتاده و اگر اداء بود در قالب اداء. بنابراین نتیجتاً به طور کل در بحث زمان و زمانی حکم فقهی ما احتیاط می شود و استصحاب هم با آن نکته هایی که گفته شد خالی از اشکال نیست. و توجیهاتی که ارائه شده بود توجیهاتی که نسبت به صحت جریان استصحاب گفته شده بود درست بود اما از دید عرف. عرف وحدت می دانست. عرف آن مسئله را اشکال تلقی نمی کرد ولی پس از که شرح داده شد نظر اعلام کنیم نظر شیخ انصاری درست است که استصحاب در زمان و زمانی جاری نمی شود. براساس رای سیدنا الاستاد که شبهه مفهومیه می شود اجمالاً اشکال در استصحاب در نتیجه مخالفت با آراء هم به صورت جدی در کار نیست. بحث استصحاب تدریجی به طور کامل و دقیق تمام شد. فردا ان شاء‌الله تنبیه استصحاب تعلیقی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo