< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

96/10/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تنبیه یازدهم اصل که شک در تقدم و تاخر

اصلی که شک در تقدم و تاخر داشته باشد منظور از این تنبیه بحث در مورد اصلی است که در مورد زمان یا زمانی جاری بشود اما متعلق آن که زمان است یا زمانی هست مردد باشد بین مقدم و موخر. در یک جمله این تنبیه درباره جریان اصل در مستصحبی است که شک در تقدم و تاخر آن وجود دارد.

 

دو صورت بحث در استصحاب زمان و زمانی

پس از که موضوع بحث معلوم شد این بحث به دو صورت متصور است: صورت اول اجرای استصحاب درباره زمان، اصلی داریم و درباره مستصحبی می خواهیم جاری کنیم مستصحب ما زمان است و آن زمان متردد است بین اینکه متقدم باشد یا متاخر. صورت دوم بحث در مورد اصلی است که در امر زمانی جاری می شود و به مشکل تقدم و تاخر برمی خورد. مثل تعاقب حالتین، که دو حالت درباره مستصحب وجود داشته است که یکی متقدم و یکی متاخر. و این دو حالت هم مشتبه شده است. الان اصلی که اینجا جاری می کنیم چه وضعیتی داشته باشد؟. اما صورت اول که استصحاب در مورد زمان و شک در تقدم و تاخر مستصحب ما که زمان هست. مثلاً یقین داشته باشیم شخصی به نام زید مثلا روز جمعه در حالتی است که می بینیم فوت شده ولی شک می کنیم که این فوتش در همین روز جمعه بوده یا روز پنجشنبه. شک در تقدم و تاخر خود زمان است. در اینجا محقق خراسانی می فرماید: شک و شبهه ای وجود ندارد که استصحاب عدم درست است عدم حکم و عدم موضوع آن هم اگر عدم نعتی باشد که مورد وفاق صاحب نظران است.

 

نظر محقق خراسانی

اگر عدم ازلی بود طبیعتاً مورد اختلاف است و محقق خراسانی خودش قائل به استصحاب عدم ازلی است. پس از این می فرماید: اگر در زمان شک کنیم در مثالی که گفته شد اگر شک کردیم که فوت برای آن شخص فرضی این روز جمعه اتفاق افتاده یا پنجشنبه، می فرماید: اصاله عدم تحقق فوت روز پنجشنبه جاری است. این استصحاب کامل است. هم حالت سابقه دارد و هم شک لاحق و ارکان تمام است و استصحاب جاری است. این شکی در آن نیست. و اما به توسط این اصل که گفتیم اصل عدم تحقق فوت در روز پنجشنبه است آیا تاخر ثابت می شود که فوت روز جمعه بوده یا حدوث ثابت می شود که حدوث فوت روز جمعه بوده،‌ اگر اثر شرعی مترتب بر تاخر بود و اگر اثر شرعی مترتب به حدوث فوت در روز جمعه بود، آیا این دو عنوان ثابت می شود یا ثابت نمی شود؟. اگر سوال شد که تاخر چه اثر دارد؟ تاخر ممکن است آن روز نفقه و آن روز وجوب نماز قضاء، اینها آثاری است که بر تاخر مترتب می شود. و اما حدوث یعنی حدوث فوت در روز جمعه اگر اثر شرعی داشته باشد اثر شرعی اش این باشد که مثلا مومنین نذر کرده باشند که اگر کسی مومنی روز جمعه فوت شد نذر کرده است که برود تشییع. فرض کردیم که تاخر هم اثر دارد و حدوث هم اثر دارد اگر اثر نداشت که بحث از استصحاب نبود، چون شرط اصلی است صحاب داشتن اثر شرعی است. پس از که فرض کردیم تاخر و حدوث فوت در روز جمعه اثر شرعی دارد آیا این تاخر و این حدوث یا یکی از این دو تا به وسیله استصحاب عدم تحقق فوت در روز پنجشنبه ثابت می شود یا نمی شود؟. محقق خراسانی می فرماید: تاخر ثابت نمی شود و حدوث فوت هم ثابت نمی شود. چون مثبت است. چون تاخر لازم عقلی است حدوث فوت در روز جمعه هم لازم عقلی استصحاب عدم تحقق فوت در روز پنجشنبه است. پس اثر که مترتب بر لازمه عقلی باشد می شود اصل مثبت.

 

سوال:

پاسخ: اگر خود مستصحب حکم شرع باشد یا موضوعی باشد که حکم شرعی داشته باشد بر آن حکم شرعی اگر لازمه عقلی داشت اشکالی ندارد. لازم عقلی اش هم ثابت است از باب تحقق حکم به وسیله تحقق موضوع است. و اما اگر یک موضوعی است و مستصحب مثلا بقای رطوبت است و حکم تنجیس است ولی مستصحب را که در نظر بگیریم رطوبت را که استصحاب بکنیم لازم عقلی اش سرایت می شود. این لازمه عقلی که بین مستصحب و اثر آن واقع شد می شود اصل مثبت و دلیل اعتبار شامل آن نمی شود. محقق خراسانی می فرماید: مگر اینکه بگوییم واسطه خفی هست و یا واسطه لازمی است که قابل تفکیک نیست. دو استثناء که گفته بودیم اینجا تطبیق می کنیم: استثنای اول اینکه واسطه خفیه باشد که این رای مربوط به شیخ انصاری است، شیخ انصاری فرمودند که اگر واسطه خفیه باشد که در عرف اثر واسطه نسبت داده بشود به اثر مستصحب این گونه واسطه اشکالی ایجاد نمی کند و یا واسطه قابل تفکیک نباشد. این عبارت ترجمه واسطه جلیه است. اگر واسطه جلیه باشد که یک تعبیرش این بود که لازم بالمعنی الاخص باشد. الان محقق خراسانی این را تفسیر کرد گفت و یا اینکه لازم از ملزوم قابل تفکیک نباشد. که در این صورت اثر لازم اثر ملزوم است. دیگر نمی گوییم که واسطه وجود دارد اثر ملزوم است. پشت سر این مطلب یک بحثی را عنوان می کند که از آن بحث استفاده می شود که همان ابتداء که فرمودند استصحاب فقط درباره آن زمان اول جاری می شود یعنی درباره روز پنجشنبه آن رای رای ایشان است این واسطه را اینجا به عنوان فرض اعلام می کند که اگر فرض شود ولی در مثال واسطه وجود دارد و تاخر لازم عقلی است و حدوث فوت در روز جمعه هم لازم عقلی است و استصحاب می شود استصحاب مثبت. شاهدی بر این مدعا عنوان بحث بعدی ماست می فرماید: مگر اینکه اعلام کنید که موضوع مرکب باشد، موضوع استصحاب گاهی در شکل مرکب است از دو جزء این معنا که یک جزء آن بالوجدان است و یک جزء آن بالتعبد است. اولاً این مطلب یعنی این عنوان که موضوع استصحاب می تواند مرکب از دو جزء باشد در بیان محقق نائینی برجسته شده است و بیان سیدنا الاستاد. اما این مطلب در کلام محقق خراسانی با بیان کوتاه و در بیان شیخ انصاری هم با اشارت هایی آمده است. منظور از موضوع مرکب این است که موضوع استصحاب که دارای حکم باشد موضوع استصحاب یعنی موضوع دارای حکم یعنی مستصحب ما موضوع است و دارای حکم، این موضوع در حقیقت دو جزء دارد: یک جزئش بالوجدان است و یک جزئش بالاصل است. هر دو جزء مرکباً ثابت می شود و موضوع می شود برای ثبوت حکم یعنی موضوع استصحاب کامل می شود و حکم بر آن مترتب می شود. مثال همین است که الان می گوییم که ما در این مسئله که فوتی را می بینیم روز جمعه وجود دارد ولی شک در وقوع آن می کنیم که این فوت وقوعش پنجشنبه بوده یا جمعه بوده. اینجا موضوع ما تحقق فوت در روز جمعه است. این موضوع دو جزء دارد: یک جزئش بالوجدان است که فوت در روز جمعه وجدانا می بینیم و جزء دیگرش استصحاب می کنیم عدم تحقق فوت را در روز پنجشنبه یا روز قبل. پس یک جزء با وجدان و جزء‌دیگر بالاصل موضوع برای حکم در استصحاب کامل شد.

 

سوال:

پاسخ: این شرط در اجرای اصول و امارات یک شرط ارتکازی است و آن این است که اصل و اماره را جایی جاری می کنیم که مخالفت قطعیه با علم به وجود نیاید، اگر مخالفت قطعیه عملیه در پایان کار با علم به وجود بیاید در اینجا به هیچ وجه اصل و اماره جا ندارد. مثال: دو ظرف داریم شک داریم به نجاست یکی از این دو تا، هر کدامش را که دست بگذاریم می توانیم اصل جاری کنیم برائت یا استصحاب، برائت از نجاست یا استصحاب طهارت. ولی هر دویش را جاری کنیم مخالفت قطعیه با علم می شود. در پایان علم اجمالی مبدل می شود به علم تفصیلی. در اینجا رسیدیم به جایی که موضوع مرکب را شرح دادیم، این بیان از شیخ انصاری بود و محقق خراسانی آن را هم تایید فرمودند. اگر موضوع مرکب بود یک جزء بالوجدان و جزء دیگر با تعبد موضوع برای استصحاب محقق می شود و پس از استصحاب حکم بر آن جاری می شود.

 

نکته

اما یک نکته دیگر که ترکب و تجزیه را از کجا پیدا کنیم؟ این کارها فحص اجتهادی است. دیگر جایی توضیح و تصریح نشده، کار اجتهاد است. مربوط می شود به فحص اجتهادی که بدانیم این جزء موضوع هست وجدانا و جزء‌دیگرش هم با استصحاب ثابت می شود. هر کجا که تجزیه ای را درک کردیم به طور درست و بلا شبهه و از روی فحص و اجتهاد انجاست که موضوع دارای اجزاء است و یک جزء بالتعبد و جزئی بالوجدان قابل اثبات است.

 

نظر شیخ انصاری و محقق خراسانی در جریان استصحاب در زمان

و اما رای شیخ انصاری و رای محقق خراسانی درباره جریان استصحاب نسبت به زمان چه شد؟ فقط استصحاب درباره زمان اول جاری است اگر اثر داشت اثر بر آن مترتب می شود. در اول زمان که جاری می شود استصحاب نسبت به عدم تحقق فوت در روز پنجشنبه. این استصحاب درست است و آثاری که مترتب به خود این عدم است که عدم تحقق فوت روز پنجشنبه، آثار هم بر آن مترتب می شود. اثر خود این مستصحب یعنی عدم تحقق در روز پنجشنبه اما آثار دیگر نه، چون خطر مثبتیت دارد و قابل اثبات نیست. اما صورت دوم استصحاب در مورد زمانی یعنی مستصحب ما زمانی است که در بستر زمان قرار دارد. اما شک در تقدم و تاخر آن امر زمانی است به طور طبیعی اینجا دو امر باید وجود داشته باشد مثل طهارت و نجاست، شک بکنیم که طهارت مقدم بود یا حدث مقدم بود، در مورد شک در زمانی که مربوط بشود به تقدم و تاخر نیاز به این دارد که دو امر تعاقب داشته باشد که از این عنوان تعبیر می کنیم به تعاقب حالتین، طهارت و حدث. یقین داریم طهارتی وجود داشته و یقین داریم حدثی وجود داشته، کدام یکی مقدم بود و کدام یکی موخر نمی دانیم. مثال زده بودیم کسی سطل‌ آبی را از چاه بیرون می آورد یقینا به آب می رسد و یقینا بیرون آب به نجاست اصابت می کند کدام یکی موخر بوده و کدام یکی مقدم تا حکم آن را بدانیم؟ مجهولی التاریخ است و تاریخ معلوم نیست. اجمالش این است که در مجهولی التاریخ استصحاب جاری نیست. بر مبنای محقق خراسانی ارکان استصحاب تمام نیست که اتصال شک به یقین محرز نیست و براساس مبنای سیدنا تعارض می کند. شرح مسئله ان شاء‌الله فردا.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo