< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

96/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نظر محقق نائینی در جریان استصحاب با ظن بر خلاف

رای و نظر محقق نائینی درباره جریان استصحاب با ظن بر خلاف و معنای ظن در مقابل استصحاب و توضیحی درباره معنای شکی که در مقابل یقین در باب استصحاب آمده است: در این تنبیه محقق نائینی هر دو مطلب را در یک رشته تحقیق توضیح می دهد، یکی اینکه ظن بر خلاف اشکال ندارد و منظور از شک در استصحاب اعم از تساوی الطرفین و ظنی که تقویت مرح، یکی اینکه ظن بر خلاف اشکال ندارد و منظور از شک در استصحاب اعم از تساوی الطرفین و ظنی که تقویت مرح، یکی اینکه ظن بر خلاف اشکال ندارد و منظور از شک در استصحاب اعم از تساوی الطرفین و ظنی که تقویت احد الاحتمالین باشد.

 

دو قسم ظن

در این رابطه می فرماید: ظنی که ما داریم به دو صورت است: یا ظن معتبر است یا غیر معتبر. اگر ظن معتبر شد که می شود اطمینان، اگر اطمینان شد علم عقلائی است. همان نقشی که یقین در استصحاب دارد اطمینان هم همان نقش را دارد. «لا تنقض الیقین بالاطمینان» در حقیقت می شود «نقض الیقین بالیقین». چون اطمینان خودش یقین عقلائی است. و اما اگر ظن غیر معتبر بود طبیعتاً ملحق به شک هست علی الاقل حکماً اگر نگوییم حقیقتاً، تنزل بکنیم بگوییم حکماً‌ ظن غیر معتبر شک است، همان شک حکمی برای ما کافی است که بگوییم ظن شک حکمی است. تا اینجا مطلب معلوم بود. بعد می فرماید: مضافا بر این در نصوص که مراجعه می کنیم حصر شده است نقض یقین به یقین، در «لا تنقض الیقین بالشک بل تنقضه بیقین آخر» حصر شده است که نقض یقین به یقین است نه به غیر یقین، شک باشد یا ظن باشد. بنابراین مسئله ای که در اینجا ما عنوان کردیم ظن بر خلاف ایجاد اشکال نمی کند و منظور از شک در اصطلاح اصول در باب استصحاب منظور از شک اعم از ظن است. محقق نائینی از لغت صحبت نمی کند و از عرفی صحبتی به میان نمی آورد چون در بیان سید که برسیم یک لغزش هایی در مسئله وجود دارد که محقق نائینی آنقدر دقیق است که جاهایی که دلیل کامل نیست بیان نمی کند، و آن دو نکته اصلی که مورد اعتماد قرار گرفت در نهایت استحکام بود که ظن غیر معتبر حکماً شک است و در نصوص هم حصر به وجود آمده است حصر نقض یقین به یقین. این دو نکته برای اثبات این مطلب که ظن بر خلاف در استصحاب ضرری ندارد و شک اعم از ظن است.[1]

 

نظر سید الخوئی

اما رای چهارم: سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: یقین و شک در استصحاب یقین و شک خاصی است، یقین در استصحاب یقین فلسفی نیست که یقین بعد از علم است و فرق آن این است که علم و قطع احتمال جهل مرکب در آن وجود دارد اما یقین احتمال جهل مرکب دیگر برداشته شده است این فرقی است که بین یقین و قطع. بعد می فرماید: در مورد استصحاب یقین یک جزم و کشفی است که هم شامل علم وجدانی می شود و هم شامل اطمینان. این در باب استصحاب مطرح است یعنی یک شئ ای که اطمینان داشتید دوباره شک بکنید در بقائش استصحاب می کنید چون همان اطمینان نقش یقین را دارد. یقین در استصحاب احراز و بیرون آمدن از حالت حیرت و شک، این رکن استصحاب است. لذا در استصحاب می تواند یقین علم وجدانی رکن باشد و می تواند اطمینان یعنی علم تعبدی و عقلائی که ما دو تا تعبیر درباره اطمینان که هم می گوییم علم تعبدی و هم علم عقلائی. و بعد درباره شکی که صحبت می کنیم شک هم از این قرار است که شک در باب استصحاب براساس نصوص مستفیضه شک اعم از ظن است. و می فرماید: این درجه بندی که شک داریم و ظن داریم، شک تساوی الطرفین باشد و ظن ترجیح احد الطرفین باشد این حرف از مصطلحات مستحدثه است در اصطلاحات فقهی و روایی چنین چیزی نیست و شاهد این مدعا این نصوصی است که ما از آن نصوص اعتبار استصحاب را به دست آوردیم. در صدر صحیحه اولی زراره فرمود: «لا حتی تستیقن» که «لا» ترک استفصال کرد، ترک استفصال یعنی خلاف یقین شک باشد ظن باشد احتمال باشد، ترک استفصال که بود معنایش این است که یعنی اطلاق مقامی یعنی همه آن محتملات را می گیرد. و بعد در ذیل همین صحیحه اولی درست مثل استدلال محقق خراسانی که در دو قطعه از صحیحه اولی استناد می کرد قطعه دوم صحیحه اولی این می شود که «بل تنقضه بیقین آخر» حصر می کند نقض یقین را به یقین آخر، از خود این صحیحه به وضوح می فهمیم که شک در اینجا خلاف یقین است. بنابراین جریان استصحاب با ظن بر خلاف هیچ مانعی ندارد نصاً جازماً معتبراً قطعیاً.[2] این آراء تا اینجا تمام شد.

 

تحقیق

اما تحقیق این است که در این رابطه که گفته شد که شک مسئله مستحدثی است درست است ما که جرات و جسارتی بر رد نداریم می گوییم درست است اما مستحدث باشد منظور از مستحدث این جور معنا کنیم که شک در اصطلاح جدید مشهور شده است به تساوی الطرفین. و ظن مشهور شده است به ترجیح احد الجانبین. این را باید ما این طور توجیه کنیم کلام سید را بگوییم درست است کلام ایشان و منظور از مستحدث این باشد اما در اصطلاح روایات و فقه هم ما جایی داریم که ظن حکمی دارد و شک حکمی دارد. که محقق خراسانی در همان منبع بالا به این مطلب اشاره می کند و آن این است که شک در باب صلاه و ظن در باب صلاه، یکی از قواعد فقهیه این است که حجیت ظن در رکعات است. و قواعد شک در رکعات جداست. شک و ظن فقهاً در صلاه هر کدام حکم جدا دارد. اما این تکه اش قابل توجیه نیست که در فقه هم شک و ظن جدا از هم آمده اند هر کدام حکمی دارند.

 

شک و یقین در باب استصحاب فرق دارد

جواب این مطلب همان ورودی کلام سید بود که یقین و شک در باب استصحاب با یقین و شک در ابواب دیگر و در مصطلحات فرق می کند. چون نص داریم عقل و عرف نیست لغت و عرف نیست لذا محقق نائینی نه از لغت استفاده کردند و نه از عرف هرچند سیدنا الاستاد فرمودند که عرف عربی هم این است که شک را خلاف یقین می داند آن را هم الان توجیه می کنم.

 

سوال:

پاسخ: اگر تعارض جایی است که اختلاف با وحدت موضوع باشد که اگر موضوع دو تا بود و بیان و شرع دو تا باشد تعارض نیست. در نصوص در باب استصحاب غیر از باب صلاه شک به این معنا آمده اما در باب صلاه که یک موضوع جدایی است شک در برابر ظن آمده، در صورتی که دو تا موضوع بود و دو بیان و دو نحوه حکم درباره یک تعبیر آن هم در دو موضوع دیگر تعارض نمی شود در تعارض هشت وحدت شرط است وحدت موضوع و محمول و غیر آن.

 

اشکالات مطرح

اشکالی که مطرح شد پس از این اشکال جوابی که می خواهیم بدهیم یک جوابش جهت بیانش منتهی می شد به آن جواب و آن این بود که گفته می شود ظن در باب صلاه حمل بشود بر اطمینان، یعنی آن ترجیح اعتبار دارد نه اینکه پنجاه و دو درصد و چهل و هشت درصد باشد. بنابراین آن اختلافات جزئی در حد شک هست و آن ظنی که در آنجا آمده است در حد اطمینان، آن اطمینان اعتبار دارد که اعتبارش از باب خود اطمینان است.

توجیه دوم

اما توجیه دوم این است که محقق نائینی می فرماید که شک در استصحاب یا در اصول که موضوع اصول قرار گرفته است به این معناست که یک حالت ذهنی مکلف که موجب حیرت بشود یعنی یک اطمینان به حکم وجود نداشته باشد حیرت و واماندگی در جهت کشف حکم. این شکی که موضوع اصول این است. حالا آن شک اسمش را می گذارید شک یا ظن اختیار با شماست یک حالت روحی است که موجب حیرت می شود در جهت کشف حکم واقعی، این موضوع اصول است. پس بنابراین شکی که می گوییم در موضوع اصول اخذ شده است معنایش این شد و این اعم از ظن می تواند باشد. و اما شکی که به معنای صفت خاص هست به عنوان یک صفت، در صلاه آن شک به معنای صفت خاص نفسانی که تردید بین طرفین که هیچ یکی بر دیگری ترجیح نداشته باشد و به عنوان صفت خاص اخذ شده است بنابراین بسیار نکته دقیقی را فرمودند که صفت خاص یعنی دقیقا تساوی الطرفین، اگر یک طرفی بر طرف دیگر ترجیح داشت حجیت ظن در باب صلاه از باب امتنان اعلام شده است. این نکته هم که جواب داده شد، المتحصل که آنچه که ما در این مسئله داریم این است که معنای شک در باب استصحاب و معنای یقین در این باب برگرفته از نصوص معنای خاصی است یقین هم اعم از علم وجدانی است و شک هم اعم از تساوی الطرفین است. این طبق نصوص است و اما لغت هم ما را در این رابطه تایید می کند در لغت نامه ها هم آمده است «الشک خلاف الیقین». و بعد هم از لحاظ اجماع و اعتبار هم که ما در نظر بگیریم اجماع هم بر این است که شک در باب استصحاب خلاف یقین است که شیخ انصاری فرمودند که دیروز گفتیم. و ظن غیر معتبر که به شک ملحق می شود که دیروز اجمالا گفتیم و محقق نائینی آن نکته را بیان فرمودند که ظن از دو صورت بیرون نیست معتبر آن اطمینان است و غیر معتبر آن می شود شک. در این رابطه اشکالی شده است که این اجماع قطعی بر اینکه شک به معنای اعم از ظن هست این اجماع برگرفته از نصوص است.

 

فرق اجماع مدرکی و اجماع برگرفته از نصوص

که فرق است بین اجماع مدرکی و مدرکی که اجماع بیاورد، محقق خراسانی می فرماید: این جا اصلاً چون مدرک متقن و معتبر و مستفیضه است این مدرک معتبر اتفاق آراء آفریده. این اجماع نیست مدرک معتبری پیش همه که در اثر آن مدرک توافق محقق بشود اجماع صدق نمی کند آن می شود مدرک توافق. در خیلی از مسائل ما توافق داریم براساس یک مدرک. پس اجماع مدرکی با مدرک موجب توافق فرق می کند. شما تا حالا اشکال می کردید که اجماع مدرکی اعتبار ندارد که مستند به یک مدرک باشد اما امروز گفتیم که مدرکی که اصلا آن مدرک موجب توافق آراء باشد آن دیگر اجماع نیست. بنابراین ما می گوییم که این مطلب درست است اما توافق از یک اعتباری برخوردار است ما درباره اجماع مدرکی گفتیم که در محتمل المدرک باشد هم اجماع مدرکی است آن اعتبار کامل را اگر نداشت حداقل در حد موید هست این را از نظر دور ندارید ما می گوییم اجماع مدرکی، اجماع منقول خارج کنیم؟ نه، همه اینها یک اعتبارمّایی دارد و اعتبار کامل اختصاص دارد به اجماع تعبدی اما اجماع منقول باشد یا مدرکی باشد یک اعتبارمّایی دارد می گوییم دلیل اصلی ما نص مستفیض است و لغت موید و تعارف موید و این اجماع هم می تواند مودای ما را تقویت کند و در حد یک موید نقش ایفاء کند. مطلب تا اینجا تمام. تنبیهات استصحاب کامل شد. الان رسیدیم به نکات تکمیلی تحت عنوان تتمه، تتمه نکته ها دارد که در این نکته ها شروط استصحاب بحث می شود و رکن و شرط و جزء همه با هم ولیکن سیدنا الشهید صدر قدس الله نفسه الزکیه ارکان استصحاب را جدا کرده است برجسته سازی کرده است که بسیار بحث دقیقی است ان شاء‌الله فردا.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo