< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

97/01/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اقسام اجتهاد

قسم اول اجتهاد مطلق و احکام آن، حکم اول آن عدم جواز تقلید مجتهد مطلق از کسی دیگر یعنی تقلید بر مجتهد مطلق حرام است. جایز نیست که از کسی تقلید کند. باید خودش به اجتهادی که خدا برایش عنایت کرده عمل کند. این حکم اول را گفتیم.

 

حکم دوم جواز تقلید غیر از مجتهد مطلق

حکم دوم جواز تقلید غیر از مجتهد مطلق. برای اینکه مضافا بر آن دو دلیلی که دیروز گفتیم که آیه نفر و حدیث تقلید یعنی «من کان من الفقهاء» مضافا بر آن دو که دو مدرک دو منظوره است یعنی هم دلالت دارد که مجتهد تقلید از کسی نکند منظور دیگر دلالت دارد که مقلد از مجتهد تقلید کند. مضافا بر آن دو مدرکی که گفتیم آیه «فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ»[1] در این آیه دستور داده شده است که بروید از اهل ذکر سوال کنید. اطلاق دارد فرد شایعش این است که مقلد از مجتهد احکام شرع خود را پرس و جو کند و بپرسد و سوال کند.

 

اشکال و جواب

یک اشکال و یک جواب: اشکال معروفی درباره مدلول این آیه گفته شده است که این آیه تاریخاً در مورد علمای یهود آمده است بنابراین اگر طبق آن نزول آیه که علمای یهود بوده اختصاص به آنها دارد و برای کار ما مورد استفاده قرار نمی گیرد. جوابش این است که مورد مخصص نیست. و اطلاق پیداست مضافا بر اینکه آن مورد از لحاظ روایی و تفسیر روایی کتاب نور الثقلین تفسیر تالیف حویزی «فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ» مربوط به اهل بیت است. بنابراین اگر مورد فرض کردیم اهل بیت هم باشد باز هم اطلاق دارد در زمان غیبت که سوال حضوری از ائمه ممکن نیست آیه قران به طور کامل تعطیل نمی شود این سوال از چه مرجعی صورت بگیرد؟ سوال از سوی مقلد باید صورت بگیرد که از مرجع تقلید یعنی فقیه و مجتهد مطلق سوال کند. این آیه با این نکته هایی که اشکال یا سوال داشت دلالتش تا این حد درباره جواز تقلید. سیدنا می فرماید: بر فرض اگر در دلالت شبهه کنیم نوبت می رسد به قاعده عقلائیه یا عقلیه. قاعده عقلائیه که عبارت است از قاعده رجوع جاهل به عالم، به طور دقیق بدون هیچ شبهه مقلّد نسبت به احکام شرع که اطلاع نداشته باشد جاهل به حساب می آید فقیه و مجتهدی که احکام شرع را استنباط کرده است عالم است و استفاده مقلد از مجتهد نسبت به احکام شرع از بارزترین مصداق رجوع جاهل به عالم است. که بحث این قاعده را ان شاء‌الله در خود همین اجتهاد و تقلید مفصل خواهیم داشت که خود قاعده را شرح بدهیم که احیاناً به جایی برسیم که دلیل اصلی ما برای اجتهاد و تقلید این قاعده باشد. بنابراین درباره حکم دوم هم شبهه و اشکالی وجود ندارد که جواز تقلید غیر از مجتهد مطلق.

 

حکم سوم نفوذ قضاوت مجتهد مطلق

حکم سوم نفوذ قضاوت مجتهد مطلق، در این رابطه هم گفته می شود که اولاً اجماع یا اتفاق وجود دارد که حکم مجتهد مطلق در باب قضاء نافع است. ما بحثی که داریم این است که یک کسی اگر حکم صادر می کند قاضی ولی مجتهد نیست این حکمش چقدر اعتبار دارد؟ بحث اینجاست اما اگر کسی مجتهد مطلق باشد و حکم صادر کند در مقام قضاوت شبهه ای وجود ندارد که حکم او نافذ و قبول است. اولا اجماع بلا شبهه. و ثانیاً نص صریحی داریم که در این رابطه برای ما مطلب را به عنوان یک مطلب قطعی اعلام می کند. صحیحه سالم بن مکرم جمال، که این صحیحه در باب قضاء عنوانش است صحیحه ابی خدیجه. که اصل این صحیحه خود ابی خدیجه اسمش هست سالم بن مکرم جمال. سند صحیح است راوی ها تحقیق شده است و خود این فرد امرش دائر بود بین ثقه و غیر ثقه که تحقیق شد و وثاقت و صحتش ثابت شد بنابراین این روایت که زیاد به اش برمی خورید در باب قضاء صحیحه ابی خدیجه است. در این صحیحه سوال و مطلب زیاد هست، در این صحیحه از امام صادق آمده است در جواب سوال یا «فی حدیث انظروا الی رجل منکم یعلم شیئا من قضایانا فاجعلوه بینکم فانی قد جعلته قاضیاً فتحاکموا الیه»[2] این مقدار متن به درد کار در این قسمت از بحث می خورد. در این صحیحه آمده است که اگر کسی عالمی امامی باشد و «یعلم شیئا» که امام می گوید یعنی مجتهد باشد من او را قاضی برای شما قرار دادم و پیش او بروید و محاکمه کنید. اشاره کردم که در اصطلاح روایت آن هم از سوی امام «یعلم شیئا» بیاید یعنی او کسی است که از علوم آل البیت بهره ای برده. علوم آل البیت آنقدر وسیع است که یک مجتهد توانسته است یک چیزی از آن به دست آورده است.

 

آشنایی با مبانی استدلال و مبانی استنباط فقهی

لذا گفته ایم شما که با مبانی استدلال و مبانی استنباط فقهی آشنا شدید کتب استدلالی مطالعه کنید اولین کتب متناً و شرحاً مسالک توصیه می شود. مسالک متنش از محقق حلی است شرائع است شرحش هم بر شهید ثانی است. این مسالک آنقدر متین مخصوصا در رجال به دقت وارد بحث می شود بحث های رجالی و ادبی که محتاط و راه هم نشان می دهد. آن جاهایی که ضروری است وقت نمی کند و اجتهاد نمی کند آنها را فکر نکنید که شهید بحث نکرده در اجتهاد مسائلی که ضروری است بحث نمی خواهد. نماز دو رکعت است نمی خواهد در استنباط وقت تان را مصرف کنید. و از این قبیل، مسالک بسیار کتاب خوب و متین و مورد استناد و اتکاء و اعتماد اصلی جواهر است. اگر جواهر را خوب غربالش کنید آنچه که به عنوان گوهر از دل جواهر در می آورید مسالک است. این مسالک را ببینید و بعد هم اگر رفتید در جواهر برای اجتهادتان دعا بکنید که خدایا عمر طولانی عنایت کند اگر برای جواهر رفتید خوب است کل جواهر را مقدمه اجتهاد قرار بدهید سخت است خیلی وقت می طلبد برای اینکه جواهر تمامی اقوال را نقل کرده تا آن اقوال را بفهمید و تا آنها را تنظیم کنید یک صفحه اش یک هفته وقت می گیرد لذا جواهر را بگذارید برای مطالعه در حین درس تان تدریس خارج فقه تان اما اجتهادتان را بروید از طریق مسالک شروع کنید. اینجا هم این نکته را بگویم شما به سمت اجتهاد که رفتید اولاً برای شما بگویم که نگویید که من کجا و اجتهاد کجا، این خیلی حرف ناروایی است. توفیق خداست خدا توفیق می دهد من کجا و اجتهاد کجایی نیست توفیقات الهی است. و بعد هم بگویید من گرفتاری زیاد دارم و کار زیاد دارم نمی رسم اینها را اصلا فکر نکنید. توفیقات الهی می رسد و تجربه هم نشان داده. و بعد هم نگویید سنم زیاد شده برای اینکه سید علی طباطبایی صاحب ریاض در چهل سالگی تازه شروع کرد. می رسد که خدا بخواهد. بنابراین یک نکته ای که برای شما بگویم و آن این است که در بحث اجتهاد و تقلید که ان شاء الله پایه را محکم کنید بعد از که درس هایتان را خواندید یک شرح لمعه خودتان مطالعه کنید. این دو منظوره است یک منظورش این است که روح شهیدین هنوز هم نفس زندگی برای اهل علم و برکات می دهد. من در نجف شنیدم توصیه می شد شرح لمعه بخوانید که روح شهید برکت و معنویت می دهد. شرح لمعه خودتان یک بار مطالعه کنید. این شرح لمعه را که مطالعه کنید شرح های خوبی نوشته شده از جمله شرح ها آقازاده آیت الله العظمی شیخ کاظم تبریزی که از پایه ها و ستون های فقه و اصول بود. در بحث سید الخوئی شبهه بود که کدام یکی از این سه نفر اعلم اند، شهید صدر، سید محمد روحانی و شیخ کاظم تبریزی. این سه نفر در راس برنامه بود. این شیخ کاظم تبریزی اینقدر آدم قدری بود و قوی و پسرشان آدم فاضلی است شرح لمعه را شرح کرده است. خیلی هم واضح نوشته و اسمش هم النضید است. اگر می خواهید مجتهد بشوید که اصل کار اجتهاد است. چیزی که در این دنیا فقط می صرفد که این عمر را بدهد آدم که عمر را می دهد یک چیزی به دست بیاورد فقط اجتهاد است. می خواهید اجتهاد را به دست بیاورید یک شرح لمعه را با آن شرح مطالعه کنید. در نجف یک اصطلاح دیگری هم بود که اگر کسی یک صفحه شرح لمعه را خوب بفهمد و خوب تحویل بدهد من تصدیق اجتهاد می دهم. اینقدر کار عمیق. آنها که از اعاظم بودند شاید جنبه تشویقی داشت. شرح لمعه در تدریس مشکل دارد که متن فوق العاده سنگین است. در کار تدریس کار بسیار سختی است. اما شما که در این حد رسیده اید و می خواهید الان به طرف اجتهاد بروید شرح لمعه را با آن شرح یک بار بخوانید. حالا من اینجا زنده بودم اگر جاهایی مشکلی برخوردید می تواید مراجعه کنید برای شما توضیح بدهم. یک شرح لمعه را دور کنید بعد از آن انگار یک تنفس آزاد برایتان خودش به وجود می آید. این شرح لمعه را زمان ما شرائع و شرح لمعه گویا جا به جا شد. قبل از شرح لمعه شرائع تدریس می شد و بعد شرح لمعه آمد جای شرائع را گرفت. اما در کشورهای عربی شیعی هنوز هم شرائع جای خودش را دارد. شرائع متنش از متن شرح لمعه راحت تر و روان تر است. تقریبا الان شماها که بخوانید می فهمید. متن شرائع روان تر است بعد که رسیدید شرح لمعه را که کامل مطالعه کردید بروید مسالک مطالعه کنید. آن هم قربه الی الله قصد کنید. من تجربه را می گویم برای شما مثل قرآن بخوانید چطوری از بسم الله الرحمن الرحیم تا آخر. یک خط و یک جمله جا نگذارید. یک نکته را نفهمیدید نروید درسی نباشد که حالا این مقدارش را فهمیدیم این مقدارش هم نفهمیدیم عیب ندارد. همه اش را دقیق بفهمید تا کامل. بعد از که شرح لمعه و مسالک با متن شرائع کامل فهمیدید در آن سطح رسیدید به تجزی و اجتهاد می توانید وارد بشوید. بعد از این دو کار شروع کنید به مرحله رسیدن به اجتهاد، رسیدن به مرحله اجتهاد چه راه هایی دارد؟ اینها شما را می رساند تا آن پایه یا سطح. سطحی یا اندازه ای که شما دیگر توان کار در مرحله تجزی و اجتهاد را پیدا کنید. به شما آن توان را می دهد تا آنجا که رسیدید یک مرحله دیگر از کار می خواهد که آن مرحله دیگر ان شاء‌الله در جلسات بعدی.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo