< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

97/07/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی استناد محقق نائینی نسبت به وضع حروف را به کلام امام علی علیه السلام

بعد از بیان ارکان اربعه در وضع حروف به این نتیجه رسیدند که این ارکان و این خصوصیتی که در وضع حروف دیده می شود از کلام مولی امیرالمومنین علیه السلام استفاده می شود که فرمود: «الحرف ما اوجد معنی فی غیره» در این بیان که ببینیم می فرماید حرف ایجاد معنی می کند. کجا؟ «اوجد معنی فی غیره» دو رکن اصلی تصریح شده است که ایجادی بود و آن هم در غیر پس همان ارکانی که گفته شد از این کلام مقدس استفاده می شود.

 

اعتبار سند حدیث و دلالت

ظهور این بیان بلکه صریح این بیان نسبت به مطلوب قابل انکار نیست. چون تصریح شده به ایجاد و تصریح شده است به کلمه «فی غیره» تصریح است. و اما اعتبار سند این حدیث محقق نائینی می فرماید: این حدیث هرچند حدیث عامی است سند عامی است ولی قوت مضمون و اعتماد صاحب نظران در حدی است که برای این حدیث اعتبار به وجود بیاورد. اضافه کنید این حدیث از احادیث مشهور بین فریقین است. هرچند در منابع ابناء عامه برجسته تر به ثبت رسیده و در منابع دست اول اتباع آل البیت دیده نشده ولی در کتب و موارد بحث اتباع آل البیت محققین این حدیث را مستند قرار داده اند. ثبت نبودن دلیل بر عدم وجود نیست. بعضی از احادیث را می توانیم پیدا کنیم که ثبت نشده است در کتب معتبره روایی ولی یداً بید بین محدثین متداول بوده در حدی که می توانیم بگوییم بین محدثین اتباع آل البیت این حدیث جایگاه داشته. درباره این مطلب تا به این حد رسیدیم که حدیث یک حدیث مشهور بین فریقین است و ما در بحث رجال این نکته را داریم که اگر یک حدیث مشهور بین فریقین بود مورد اعتماد صاحب نظران است.

 

سوال: داریم که رب مشهور لا اصل له،

پاسخ: شهرتی که می گوییم دو چیز است: 1. آن شهرتی که معتبر است و اعتبارش هم بالاتفاق هست شهرت عملی قدمائی است و اما یک شهرت سر زبان ها بین عوام آن هم بین چند تا خطیب شهرت نیست اینها اشاعه است شهرت معنای اصلی اش که هیچ کشی اشکال نمی کند شهرت عملیه قدمائیه است. و بعد اگر در بحث رجال یک روایت را ببینیم که شهرت بین الفریقین دارد در حدی که بین فریقین شایع باشد وثوق به صدور می آورد موضوع برای حجیت خبر درست می شود. که این حرفی که مشهور شده است که شهرت اعتبار ندارد تصحیح کنید شهرت اعتبار مّا قطعا دارد اما اعتبار کاملش جایی است که شهرت عملیه قدمائیه باشد. چون شهرت بین افراد عادی نیست ما از شهرت که بحث می کنیم شهرتی که بین فقهاء هست فقهائی که آن همه خبرویت دارند اگر یک مطلب را عده ای از فقهاء تایید بکنند اثری دارد یک امتیاز و اعتباری هست. لذا در بحث فقه که می روید فقهاء اول می گویند این حکم مشهور است یعنی یک امتیاز دارد بعد منتظر بمانید که ادله را کامل بکند. و اما بعد از که سند اعتبار داشت سند کلام مولی که «الحرف ما اوجد معنی فی غیره» دلالتش که ظاهر و بلکه صریح بود می فرماید: نتیجه این می شود که معنای حرف عبارت است از ایجاد ربط بین کلمات تا بدانجا که به وضوح می بینیم به تعبیر خود صاحب نظران «بشهاده الوجدان» که اگر از جمله حرف را بگیریم جمله از هم پاشیده می شود مثلاً اگر بگوییم نجف سرت کربلا معنایی را نمی فهمد مخاطب، جمله متلاشی و قطعه قطعه است پیوندی برای این قطعات یک ساختار درست کند قطعات را بهم پیوند بدهد حرف است که بگوید «سرت من النجف الی الکربلاء» قطعات وصل شد. بنابراین نقش معنایی که محقق خراسانی فرمودند که انصافا تحقیقی ترین تعریف برای حرف هست حرف یعنی ایجاد ربط، وصل بین کلمات. یک واقعیت وجدانی است انکارش مکابره است. اما پس از آنکه این مطلب را فرمودند وضع حرف را اعلام کردند،

 

کیفیت وضع حروف

می فرماید: پس از مقدماتی که ارائه شد و استفاده که از کلام مولی هم به عمل آمد اعلام می کند «الحق ان فی الحروف کان الوضع عامین و المستعمل فیه خاص» یعنی وضع عام و موضوع له عام و مستعمل فیه خاص. این رای ایشان. اما شرح مطلب: می ‌فرمایند: در مقام وضع که واضع لفظ و معنا را تصور می کند تصور عمل وضع است می گفتیم واضع لحاظ می کند لفظ و معنا را. یعنی لفظ و معنا را تصور می کند. تصورش در این مرحله وضع است خود تصور که وضع هست با موضوع له به هم پیوسته است فقط تقدمش لازم و ملزومی است. می فرماید حروف که تصور می کند خود حرف قابل تصور نیست. اولاً خود حرف جدایی از اسم ایجاد معنی نمی کند معنایی ندارد و بعد هم خود حرف یک جامع ماهوی ندارد که تمام حروف را شامل بشود. و اگر بخواهیم بگوییم فقط حرف را تصور کنیم در واقع یک تفصیلی می شود قریب به نامتناهی یا یک پراکندی غیر طبیعی. «من» جدا «الی، فی، عن، علی» تا به آخر همه این حروف را یکی یکی تصور کنیم نمی شود. بنابراین در مقام تصور ناچاریم یک جامع پیدا کنیم یک عنوان جامع به طور قطعی باید لفظی باشد که دارای معنای اسمی باشد مثلا نسبت یا ربط. در مقام تصور می گوییم نسبت بین کلمات یا ربط بین کلمات. این کلمه را که یک معنای اسمی است تصور می کنیم نسبت را به نحو عام بما هی نسبت، نسبت مطلقه یا مطلق النسبه. این نسبت را تصور کردیم بما هی نسبت که مطلق و دارای شمول هست تصور عام می شود. درست هم هست ما جامع بین همه حروف را آوردیم جامع شد عام هست تصور هم می شود.

 

سوال: حاکی از چی هست؟

پاسخ: گفتیم ما اسم را که می گیریم جایی که نیاز داریم به معنی اسمی که از حرف نمی شود استفاده کنیم اینجا اسم را می گیریم اسم معنای خودش را دارد که منظور از این ربط لفظ ربط اسمی نیست معنایش را در نظر می گیریم اما چون درباره حروف تعبیر جامع نداریم که محقق نائینی می گوید از اسم کمک می گیریم این اسم اینجا برای کمک می کند ربط است یک نسبت است این نسبت و ربط معنایش معنای حرفی به طور عام می شود وضع عام و وضع که عام شد پشت سر این نسبت تمام آن جاهایی که این نسبت به کار می رود یک تصور اجمالی می کند نسبت بما هی کلمات هر کجا در هر شرائط در هر شکل در هر صیاغت و موضوع له عام می شود. اما همین وضع عام و موضوع له عام را که ما خوب رویش کار کردیم و کامل کردیم در مقام کاربرد استعمال می بینیم قضیه خارجیه شخصیه است یک خصوصیت می آید خصوصیتی که در قضیه خارجیه می آید می شود خاص. خصوصیت در مقام استعمال به وجود می آید. سوال و جواب: ایشان می فرماید در اینکه حرف خصوصیت دارد یعنی ربط بین دو کلمه است قابل انکار نیست ولی سوال این است در صورتی که خصوصیت برای حرف وجود داشت که خصوصیت ربط بین دو کلمه این خصوصیت جزء معنای حروف می شود پس خصوصیتی است که مربوط به حرف است جزء معنا اگر شد پس معنای موضوع له خاص و وضع عام و موضوع له خاص مثل اینکه مشهور گفته اند. جواب: می فرماید: علی التحقیق لفظ برای معانی بسط وضع شده است برای معنای مرکب وضع نشده است. مثال می زنم حرف در حقیقت مثل عرض است اعراض بسائط اند معنا مرکب نیست اگر ترکیب فکر می کنید آن ترکیب جزء معنا نیست یک خصوصیات وابسته به معناست. بنابراین می فرماید خود معنا بسیط است معنا که بسیط بود خصوصیت در خود معنا وجود ندارد معنا بسیط است در مقام استعمال که قائما لغیره می شود این خصوصیت از عوارض استعمال هست نه از مقومات معنا. پس معنا خاص نیست معنا همان ماهیت بلا خصوصیت است. توضیح بیشتر: می فرمایند مثل مفهوم حرفی با مفهوم اسمی مثل جواهر و اعراض است.

 

اعراض و جواهر و تعریف انها

تعریف جوهر و عرض را که آشنا هستید جوهر مثل این میز در خارج وجود دارد وجودش هم با خودش است عرض که رنگ این میز است در خارج قائم به این میز است. این نکته را که توجه کردیم می بینیم عرض مفهوماً وابسته نیست ماهیتاً وابسته نیست وجوداً وابسته است. عرض را شما تصور می کنید سواد بیاض، مفهوم است خود مفهوم وابسته نیست مفهوماً یعنی در مقام ماهیت اما خارجاً یعنی در مقام وجود وابسته است میزی باشد تا رنگ رویش بیاید. می فرمایند: مفهوم حرف با مفهوم اسم از همین قبیل است. مفهوم حرف بما هو مفهوم یعنی معنای آن نسبت که تصور بشود در ذهن وابستگی ندارد خودش به عنوان یک مفهوم تصور می شود مثل مفهوم سواد و بیاض. و وابستگی اش در خارج به اسم به معنای اسمی آن در عالم خارج است در ذهن مستقل تصور می شود و دارای عمومیت است در خارج دارای تشخص و جزئیت می شود که مقام مستعمل فیه در می آید.

 

فرق مفهوم اسمی و حرفی

بعد می فرماید: فرق مفهوم اسمی با مفهوم حرفی این است که منظور از مفهوم حرفی همان معنای اصولی که مفهوم حرفی یعنی مفهوم وابسته و مفهوم اسمی یعنی مفهوم مستقل. می فرماید فرق بین مفهوم حرفی و مفهوم اسمی عبارت است از فرق بین مفهوم و حقیقت. مثال می زند می گوید یک مرتبه مولی مفهوم ماء و آب را تصور می کند این جای آب حقیقی را نمی گیرد از آب تصوری کسی سیراب نمی شود و یک وقتی آب خارجی را می بیند آن آب خارجی جای آن مفهوم آب را نمی گیرد. پس فرق بین مفهوم حرفی و مفهوم اسمی که منظور از مفهوم یعنی مفهوم اسمی مستقل و مفهوم حرفی وابسته به غیر، فرق این دو مفهوم این است که یکی مفهوم است و یکی حقیقت. مفهوم اسمی مفهوم است و حقیقت می شود حرفی که در عالم خارج وجود حقیقی خارجی می شود وابسته.

 

سوال:

پاسخ: مطلب از این قرار است که می فرماید فرق بین مفهوم اسمی و مفهوم حرفی، منظور از مفهوم اسمی یعنی مفهوم مستقل و دارای وجود خارجی و منظور از مفهوم حرفی یعنی مفهوم وابسته به غیر. جمله آخر این بود که مثلا مفهوماً که تصور می شود معنای اسمی است مستقل است و در خارج که در نظر گرفته بشود که تحقق خارجی پیدا بکند می شود معنای حرفی یعنی وابسته. در اصطلاح دیگر می فرماید فرق است بین مرحله مفهوم و تحصّل با مرحله ایجاد و تحقق. مفهوم و تحصل فرق دارد با ایجاد و تحقق. در مرحله مفهوم و تحصّل نسبت با معنای اسمی تصور می شود دارای عمومیت و در مرحله ایجاد و تحقق می شود دارای خصوصیت و جزئی.[1] تا به اینجا که رسیدیم یک جمله تکمیلی داریم و آن این است که گفته می شود پس از که این مطلب گفته شد وضع عام موضوع له عام و معنای اسم را هم گفتیم که وضع عام و موضوع له عام یک نکته را اضافه کنید و آن این است که وضع اسم همیشه وضع عام و موضوع له عام نیست وضع خاص و موضوع له خاص هم هست اعلام شخصیه اسم است وضع خاص و موضوع له خاص است وابسته نیست و مستقل است. به تعبیر استادنا العلامه شیخ صدرا قدس الله نفسه الزکیه نکته مطویه این است که حرف هم همین طور است حرف را می توانیم وضع عام موضوع له عام در نظر بگیریم که تا حالا بحث کردیم و می توانیم حرف را وضع خاص و موضوع له خاص در نظر بگیریم. مثلا یک حرف خاصی را «من» را فقط از نجف تا کربلا فقط این می شود وضع خاص موضوع له خاص . پس معنا این نبود که تمامی اسماء وضع عام و موضوع له عام است مثال برای وضع عام و موضوع له عام اسماء است و حروف هم مثل آن است و اما حرف هم عین اسم گاهی وضع عام موضوع له عام که قابلیت را دارد و می تواند وضع خاص و موضوع له خاص باشد. در واقعیت ها و تحقق ها هم می فرماید فرق نمی کند که واقعیت عینی باشد یا واقعیت اعتباری باشد می توانیم اعتبار کنیم. در واقعیت اعتباری وضع خاص و موضوع له خاص هم هست و مشکلی نداریم. بعد از که رای محقق نائینی گفته شد می دانیم در دنیایی که ما هستیم هنوز کسی از دانشمندان غیر مسلمان در علوم انسانی نیامده است مثل محقق نائینی این دقت را در این بحث با این خصوصیات با این بافت بدیع داشته باشد. بحث های علمی همه اش دارای اثر عملی نیست شما درس علوم انسانی می خوانید ادبیات می خوانید جامعه شناسی می خوانید حقوق می خوانید کل آن که مثل قواعد فقهی نیست این بحث های علمی است در عین حالی که بالواسطه اثر می گذارد به فهم معنا و قدرت برداشت از متون و بیان های که مربوط به کتاب و سنت باشد. درنتیجه اثر عملی قطعا هست در بحث اصول یا با واسطه یا بدون واسطه. و بعد این دقتی که ما الان اینجا می بینیم برایتان قدرت می آفریند قدرت اجتهاد، قدرت استدلال در مرحله ای هستید که توان شدن هستید توانمندی می آفریند. قسمت انتهائی: رای سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه نسبت به وضع حروف ظاهر و نمایش فرق دارد با محقق نائینی ولی باطنش ان شاء الله شرح می دهیم که آراء به هم نزدیک اند شرح مسئله ان شاء الله جلسه بعد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo