< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

97/09/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بحث در ثمره نزاع

آنچه که در مسئله صحیح و اعم مهم به نظر می رسد این است که این بحث و این منازعه علمی به چه نتیجه عملی و فقهی منتهی می شود که از این نتیجه علمی در اصطلاح اصول به ثمره نزاع تعبیر می شود.

 

ثمراتی که صاحب نظران ذکر کرده اند

و درباره ثمره نزاع صاحب نظران اصول ثمراتی را اعلام کرده اند که به طور خلاصه و اهم آن از این قرار است: 1. محقق قمی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: ثمره ای که درباره این بحث وجود دارد از این قرار است که امتثال امر بر مسلک اعمی و مسلک صحیحی فرق می کند. مثلاً اگر شک در شرطیت شی ای نسبت به صحت عمل عبادی داشته باشیم بر مسلک اعمی به این شرط اعتنا نمی شود و در مقام امتثال تا آن حد که علم به شرطیت شیءای داشته باشند عمل انجام گردد کافی است شرطیت مشکوک بر مسلک اعمی قابل اعتناء نیست. و اما بر مسلک صحیحی اگر شک در شرطیت شیءای نسبت به صحت عمل عبادی داشته باشیم در مقام امتثال نیاز به اتمام و احراز شروط داریم باید شرط مشکوک هم مورد اتیان قرار بگیرد تا صحت احراز بشود و تا امتثال قطعاً محقق بشود. نکته اصلی این ثمره را ثبت کنید که مقام امتثال و شک در شرطیت شی در صحت عمل است. و اما ثمره دوم می فرماید: درباره اثبات مطلوب شرعی، می بینیم یک عمل عبادی را انجام می دهیم و معتقدیم و احراز می کنیم که صدق اسم دارد اما نمی دانیم مطلوبیت شرعی هست در این مورد یا نیست. فرق است بین صدق اسم و مطلوبیت شرعی. در این صورت برای اثبات مطلوب شرع اگر مسلک اعمی بود می گوییم صدق اسم کافی است چون که لفظ وضع شده برای اعم شرعاً، این مصداق اسم مطلوب شرع هم هست. و اما بر مسلک صحیحی موقعی که صدق اسم ببینیم ولی درباره مطلوب شرع شک داشته باشیم مقتضای این مسلک این است که باید مطلوبیت شرط احراز بشود. آن شرط مشکوک باید انجام بگیرد تا اینکه مطلوبیت شرع احراز بشود. مثالی می زند محقق قمی درباره ثمره نزاع می فرماید اگر کسی نذر کند که به یک مصلی هدیه بدهد می بیند که یک کسی نماز می خواند نمازش نقص جزئی دارد مثلاً سجده دوم طمانینه ندارد یا فرض کنید که سوره را ناقص می خواند شک می کند که این مصلی با این فرد واقعا مصلی هست یعنی این صلاه صلاتی که موضوع نذر محقق شده و باید هدیه و نذر داده شود. در این مثال می فرماید: اثبات مطلوب شرعی مطرح است که این صلاه عرفا صلاه است صدق اسم می کند اما آیا مطلوب شرع هم هست یا نیست، اگر مسلک اعمی بود می شود برء نذر اعلام کرد که این صلاه است و صدق اسم می کند و لفظ صلاه وضع شده است برای اعم. هم برای تام و هم برای ناقص الجزء. بنابراین این صلاتی که یک جزء مختصرش نقص برداشته و مانعی ایجاد نمی کند و می تواند مطلوب شرع باشد. اما اگر مسلک صحیحی شد آنگاه باید آن جزء مشکوک انجام گیرد تا اینکه مطلوبیت شرع احراز بشود و برء نذر حاصل گردد. نتیجتاً نکته اصلی در ثمره دوم شک در جزئیت است که شک در جزئیت در حقیقت برمی گردد بر شک به احراز مطلوبیت شرعی.[1] این دو تا ثمره را محقق قمی گفته است که خلاصه اش این بود. 2. صاحب فصول قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: جماعتی از فقهاء درباره این مسئله ثمره ای را اعلام کرده اند و آن عبارت است از اجراء اصل بر مسلک اعمی در مورد شک در شرطیت و شطریت شیء نسبت به عمل عبادی. و عدم اجراء برائت بر مسلک صحیحی در این مورد. بعد می فرماید: تحقیق این است که این ثمره ثمره قابل التزام نیست. برای اینکه اگر در مورد شک در شرطیت و شطریت اگر مصداق محرز باشد صدق اسم بکند برائت جاری است علی المسلکین اعمی باشیم یا صحیحی. اما اگر در مورد شک در دخل شرط یا جزء می بینیم که عمل صدق اسم ندارد اسم بر آن عمل ناقص العضو صدق نمی کند در صورتی که صدق اسم نباشد برائت جاری نمی شود باید به اشتغال مراجعه کرد علی المسلکین. بنابراین این ثمره ای که گفته شده است قابل التزام نیست.

 

سوال:

پاسخ: صدق تابع واقع خودش است. واقع را می بینیم که صدق عرفا محقق است یا نیست. همیشه جعل شرعی است در هر حال صدق عرفی است. صدق عرفی تابع واقع خودش است. اما می فرماید: تحقیق این است که ثمره نزاع نسبت به این بحث درباره تمسک به اطلاق لفظی ظاهر می شود. می بینیم که اگر لفظ اطلاق داشته باشد که مولی در مقام بیان باشد در این صورت اگر صدق اسم هم بکند تا صدق اسم نشود که جایی برای بحث نیست صدق اسم هست مولی در مقام بیان هست براساس مسلک اعمی اگر شک در شرطیت شیء یا جزئیت شیء داشته باشیم مقتضای اطلاق صحت عمل است و عدم اعتناء به شرط و جزء مشکوک. اطلاق وجود دارد. اما براساس مسلک صحیحی اصاله الاطلاق جاری نیست. برای اینکه مبنای ما از اساس بر تام الاجزاء است مبنا و مسلک بر تام الاجزاء پا گرفته است. یک جزء یا یک شرط مشکوک است شک در تمامیت می شود شک در محصّل می شود. بنابراین جایی برای برائت نیست و جایی برای اطلاق نیست. این ثمره می فرماید ثمره درستی است.[2] 3. شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: ثمره نزاع طبق مشهور این است که در مسلک اعمی بیان است و در مسلک صحیحی اجمال. به تعبیر ایشان ثمره بیان و اجمال است. به این معنا که اگر اعمی شدیم «اقیموا الصلاه» بیان کامل می شود به یک صلاتی که شک در جزئیت شیء خارج از صدق اسم داشته باشیم بیان هست و نتیجه بیان اطلاق است و مقتضای اطلاق عدم اعتناء به شک مربوط به دخل شیءای زائد بر مصداق عمل. در این صورت نه شبهه شبهه مصداقیه است که مصداق محقق است و نه شبهه شبهه مفهومیه است مفهوم محقق است فقط شک در امر زائد است شک در امر زائد بیان و اطلاق وجود دارد که «اقیموا الصلاه» که پشت سرش اطلاق است و مقتضای اطلاق عدم اعتناء به شک در شرطیت شیء زائد. و اما براساس مسلک صحیحی اجمال وجود دارد. اجمال مربوط به کلام است و اهمال مربوط به متکلم است. یک وقتی متکلم صلاح نمی داند لفظ را بیان را خودش مغلق می گوید اهمال است و یک وقتی هم اجمال است که اجمال در خود کلام است معنای اجمال در کلام این است که دو احتمال یا سه تا احتمال در قلمرو دلیل یا در دلالت وجود داشته باشد. اگر دلالت دو احتمال داشت این اجمال است که این است یا این. اجمال یعنی تردید بین دو امر محتمل این اجمال در اصول است. بنابراین بر مسلک صحیحی اجمال است به این صورت که همین «اقیموا الصلاه» ممکن است مطلوبش این صلاتی باشد که الان یک جزئش مشکوک است یا مطلوبش آن صلاتی است که این جزء مشکوک را هم دارد. پس اجمال که بود در صورت اجمال خود بیان از ظهور می افتد و ظهور که از بین رفت جانمایه اطلاق از بین رفته. که سرمایه و جانمایه اطلاق ظهور است دیگر، ظهور که نبود اطلاقی نیست. پس اجمال است. و هر موقعی گفتیم اجمال است یعنی اطلاقی نیست اطلاق که نبود طبیعتاً باید احراز بشود عمل تا امتثال محقق شود. این بیان ایشان را فرمودند درباره ثمره اول. بعد می فرماید: «قیل» یک ثمره دیگری هم گفته شده است و آن عبارت است از اجراء برائت بر مسلک اعمی و عدم اجراء برائت بر مسلک صحیحی. در همان مثال اگر شک بکنیم که یک شیء ای یعنی طمانینه یا کامل خواندن یک سوره در نماز جزء است یا طمانینه در سجده دوم جزء مسمای نماز است یا جزء ماموربه است که ماموربه قطعا هست جزء مسمی است یا نیست بر مسلک اعمی برائت جاری می شود و بر مسلک صحیحی برائت جاری نمی شود.[3] این بیان مختصری بود که شرحش را در بیان صاحب فصول دادیم به همین مقدار اجمال اکتفاء کنیم. 4. محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه درباره ثمره نزاع می فرماید: ثمره اجمال خطاب است. که ثمره نزاع اجمال خطاب بر مسلک صحیحی و کامل بودن خطاب بر مسلک اعمی است با همان شرحی که دادیم. اجمال خطاب که شد طبیعتاً شبهه مفهومیه می شود و در شبهه مفهومیه بلا شبهه نه استصحاب جاری می شود و نه اطلاق. منظور از شبهه مفهومیه این است که دوران معنی بین اقل و اکثر. وقتی که معنا مردد بود بین اقل و اکثر می شود شبهه مفهومیه. مثال معروفش این است که مغرب شرعی استتار قرص است یا ذهاب حمره مشرقیه. آن کلمه مغرب معنایش می شود مردد و شبهه می شود مفهومیه. درباره اجمال خطاب که واقع بشود شبهه می شود شبهه مفهومیه در شبهه مفهومیه نه جا برای اصاله الاطلاق هست چون ظهوری دیگر وجود ندارد و نه جا برای استصحاب هست چون که همان دو اشکالی که می گفتیم که در شبهه مفهومیه اگر استصحاب بکنیم یکی از آن دو تا اشکال را دارد عدم اتصال شک به یقین و عدم شک در بقاء. غرض در مورد شبهه مفهومیه جا برای اصل نیست اما بر مسلک اعمی شبهه مفهومیه نیست. مفهوم این مقدار از اجزاء که معظم اجزاء است یک جزئی را شک داریم اعتنا نمی شود یعنی بر مسلک اعمی در این فرض اسم صدق می کند مسما محقق می شود. بعد از که مسمی محقق شد دیگر شبهه مفهومیه نیست و شبهه مصداقیه هم نیست تا بگوییم که تمسک به اطلاق در شبهه مفهومیه که اساساً جاری نیست و در شبهه مصداقیه علی المشهور جایز نیست. می فرماید: اما درباره ثمره دیگری که گفته شده است که اجراء برائت و اشتغال ثمره باشد این قول و این ثمره قابل التزام نیست که بگوییم بر مسلک اعمی برائت جاری است و بر مسلک صحیح اشتغال. نه چنین چیزی نیست که می دانیم اگر صدق اسم محقق بشود برائت جاری می شود حتی بر مسلک صحیحی که خود صحیحی ها برائت را جاری می دانند و اگر صدق اسم نشود اشتغال جاری می شود بلا شبهه، عملی که صدق اسم نداشته باشد قطعاً کافی نیست. بنابراین و اما بعد از صدق اسم بحث برمی گردد به دوران امر بین اقل و اکثر.

 

سه نظر در اقل و اکثر

آنگاه بحث به یک وادی اختلاف نظر کشیده می شود که در دوران امر بین اقل و اکثر سه نظر وجود دارد: 1. احتیاط اطلاقاً یعنی شرعی و عقلی، 2. برائت اطلاقاً عقلی و شرعی که مسلک شیخ انصاری است، 3. برائت شرعی و احتیاط عقلی که مسلک محقق خراسانی است. آنجا دیگر ثمره نزاع برمی گردد به مبانی که بحث و تحقیق مربوط می شود به یک بحثی که اختلاف مبانی است ثمره نزاع در یک حالتی که در آن حالت اختلاف مبانی در کار باشد ثمره روشن نیست. ثمره مبهم ثمره نیست. منظور از ثمره نزاع یعنی یک نتیجه روشن. آنجایی که اختلاف مبانی هست ثمره دیگر روشن نیست. اما می فرماید: آنجا که گفته شده است که در مورد نذر ثمره ظاهر می شود این حرف درستی است ثمره ظاهر می شود، نذر کرده است که بر یک مصلی هدیه بدهد یک مصلی می بیند که جزئی از صلاتش نقص دارد اما نقص جزئی و اینجا اگر مسلک اعمی بود نذر اعطا می شد اگر مسلک صحیحی بود نذر وفا نشده است درست است اما اشکال کار این است که این ثمره اصولی نیست ثمره فقهی است. ثمره اصولی همیشه واسطه در استنباط حکم فرعی کلی است و اما جزئی به عنوان یک حکم فقهی شرعی اگر مورد بحث بود جزئی می شود مسئله فقهی. در کل هر کجا مسئله واسطه در استنباط بود مسئله اصولی است و هرکجا دلیلی بود و یک حکم جزئی در آن مترتب شد می شود مسئله فقهی. این چهار مورد را گفتیم. تعریف مسئله اصولی و تعریف مسئله فقهی جای خودش را دارد ما در این بحث اصول که می خواهیم بحث بکنیم بحث اصولی را دنبال می کنیم بحث فقهی ان شاء الله در مباحث فقه که بشود نتایج بحث اصولی ما در بحث فقه. اما رای محقق نائینی و سیدنا الاستاد و جمع بندی و تلخیص جلسه فردا ان شاء الله.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo