< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

97/09/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی ادله دال بر مسلک اعمی

پس از آنکه ادله مسلک صحیحی را کامل کردیم می رسیم به بیان ادله مسلک اعمی که مدعا این است الفاظ عبادات وضع شده است برای اعم نه استعمال تنها یعنی اعم از صحیح و ناقص و نسبت به همه این افراد حقیقت است هم نسبت به کامل و هم نسبت به فرد ناقص. این مدعاست. برای این مدعا ادله ای ارائه شده است که شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه دوازده وجه برای اثبات مسلک اعمی ارائه می فرمایند و محقق قمی سه وجه و یک موید یعنی چهار وجه برای اثبات مسلک اعمی و محقق خراسانی پنج وجه برای اثبات مسلک اعمی بیان می کنند که به تدریج از قوانین الاصول شروع کنیم.

 

ادله ای که محقق قمی ذکر کرده

1.محقق قمی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: اظهر این است که لفظ عبادات وضع شده است برای اعم. و بعد هم گفته می شود که این رای اشهر هم هست یعنی این دو تا مسلک هیچ کدام مسلک مشهور نیست بلکه هر دو از شهرتی برخوردار هستند ولی قول به اعم اشهر است که گفته ایم اشهر ضعیف تر از مشهور است. محقق قمی برای این مدعا و این مطلوب ادله ای که ارائه می کند از این قرار است: وجه اول اخبار، در شرح اخبار آمده است که آنقدر زیاد هست درباره استعمال الفاظ عبادات نسبت به عبادت های ناقص که قابل آمار به سادگی نیست. که اخباری که الفاظ عبادات را به عبادت های ناقص به کار برده است فوق العاده زیاد و کثیر است. مثال بارزش همان حدیثی است که درباره صلاه حائض آمده است «دعی الصلاه ایام اقرائک»[1] گفته شده است که نماز را کنار بگذار در ایام عادت و حیض. و این حدیث مشهور هم هست که خطاب به مراه حائض آمده است که نماز را در ایام حیض خودت کنار بگذار. معلوم می شود نماز در حال حایض که نماز کامل نیست و اطلاق نماز شده است صلاه به کار رفته به صلاه ناقص. دلالت بسیار واضح است و استعمال کاملاً روشن است که صلاه به صلاه ناقص استعمال شده است. دلالت حدیث بر مدعا کامل است و سند هم مشهور نبوی است. در سند شبهه ای نمی کنیم مشهور است در دلالت هم هیچ شبهه ای وجود ندارد قریب به صریح است. این نمونه بود. اخبار در حد زیادی است مثل موثقه عمار آمده است که اگر کسی نماز را با لباس آلوده و متنجس خوانده باشد بعدا متوجه بشود «یعید تلک الصلاه»[2] صلاه را اعاده کند صلاتی که فاقد طهارت بوده، صلاتی که ناقص الشرط بوده شرط طهارت را نداشته، صلاه اطلاق شده به صلاتی که نقص در شرط داشته است. بنابراین این استدلال تا این حد کاملا درست است در روایات زیاد ابواب خلل فی الصلاه و ابواب نجاسات و ابواب اغسال صلاه و صوم به صلاه و صوم ناقص استعمال شده است در حد زیاد. این دلیل اول پس استعمال در لسان روایات شاهد این است که این الفاظ که در معنای شرعی اش وضع شده است به نحو اعم وضع شده که در همین اصطلاح شرع که لسان روایات هست به معنای ناقص به کار رفته است. وجه دوم: می فرماید: عدم صحت سلب، می بینیم که یک فردی نماز می خواند مسائل نماز را آشنا نیست نمازی می خواند که در رکوع طمانینه نمی کند بعضی از الفاظ قرائت را هم درست اداء نمی کند بلا شبهه فردی که این گونه نماز می خواند عرف می گوید «هذا یصلی» این نماز می خواند صدق اسم می کند. و بنابراین صدق اسم که می کند نمی توانیم بگوییم «هذا لیس بمصلی» عدم صحت سلب است اسم صلاه از این گونه عبادتی که نقص دارد قابل سلب نیست یعنی عدم صحت سلب که علامت حقیقت هست نسبت به صلاتی که نقص دارد محقق است. این علامت اعلام می دارد که صلاه وضع شده است برای اعم. چون در صلاه ناقص استعمال شده و بکار رفته است. یک نکته شایان ذکر و آن این است که عدم صحت سلب را در موردی که ادله صحیحی را نقل می کردیم آنجا هم بکار بردیم اینجا هم از عدم صحت سلب را بکار می بریم سرنوشت چه می شود؟ مگر می شود که یک علامت عدم صحت سلب هم علامت برای صحیحی باشد هم برای اعمی؟

 

نکته

این نکته قابل ذکر است. اولاً هر کجا ظهور، تبادر، انصراف، عدم صحت سلب معارض داشت تحققش تمام نیست. شرط تحقق ظهور عدم وجود معارض بود. این عناوین هم سنخ اند هر موقع یک معارضی داشت یعنی تمام نیست. پس نکته اصلی که اینجا بگوییم که عدم صحت سلب متقابل مثل ادعای ظهور متقابل اگر وجود داشته باشد دیگر کار از اساس بی اساس است. یعنی عدم صحت سلبی نیست. وقتی عدم صحت سلب علامت است که بلا معارض باشد وقتی ظهور اعتبار دارد که بلا معارض باشد. این اولا و ثانیاً این عدم صحت سلب در این مورد قابل جمع است. هر دو ادعای عدم صحت سلب دارند اما آن عدم صحت سلب در صحیحی با عدم صحت سلب در اعمی فرق می کند. محقق خراسانی وجه اش را فرمود که عند المداقه یعنی عدم صحت سلب نسبت به مسلک اعمی عند العوام است و عدم صحت سلب صحیحی و صحت سلب اعمی بر مسلک صحیح عند الخواص هست. پس صحت سلب از اعم داریم عند الخواص و عدم صحت سلب از اعم داریم عند العوام. این عوام و خواص کیانند؟ عوام عرف عام هست و خواص عرف خاص است. پس از آنکه منطقه بندی شد و عدم صحت سلب تعدد منقطه داشت تضاد نیست و شرط تضاد وجود ندارد که شرطش اضافه بود. بالاضافه به منطقه خواص صحت سلب و بالاضافه به منطقه عرف عام عدم صحت سلب. وجه سومی که محقق قمی قدس الله نفسه الزکیه ارائه می کند این است که قول به صحیح مستلزم لوازمی است که قابل التزام نیست. نتیجتاً باید قول اعمی را انتخاب کنیم. منظور از این وجه این است که می فرماید: اگر بگوییم که لفظ عبادت وضع شده است برای صحیح لازمه اش این می شود که صحیح هزار تا ماهیت داشته باشد به تعبیر خودشان، یعنی ماهیت صحیح دیگر یکی نیست هزار تا ماهیت دارد. صلاه مختار یک ماهیت دارد صلاه مسافر یک ماهیت دارد صلاه عاجز یک ماهیت دارد و صلاه غرقی یک ماهیت دارد موجب تعدد ماهیت می شود برای صحیح. و این تعدد ماهیت به هیچ وجه قابل التزام نیست. اما اگر بگوییم که لفظ وضع شده است برای اعم فقط می گوییم صلاه دیگر وصفی اضافه نمی کنیم می گوییم صلاه، این صلاه قابلیت دارد برای فرد ناقص و برای فرد کامل و برای هر فردی از افراد تطبیق می کند بدون هیچ شبهه و اشکالی یک ماهیت است صلاه مطلق که قابل تطبیق بر همه مصادیق است. دلیل چهارم یا موید: می فرماید: «یویده» که در حقیقت در آخر کار دلیل در می آید. می فرماید: تایید می کند که اتفاق فقهاء بر اینکه ارکان نماز که پنج تا هست ارکان هست و مقوم است یعنی یک رکن اگر اضافه شود نماز باطل است عمداً و سهواً. مثلاً اگر یک رکوع اضافه شد نماز باطل است ولیکن می بینیم آن رکوعی که اضافه می شود اسمش را می برند به رکوع یعنی اسم رکوع به آن اطلاق می کنند در عین حالی که آن رکوع زیادی است رکوع فاسد و زیادی است جزء صلاه نیست مبطل هم هست با آن هم آن رکوعی که کاملا ناقص است و نقص اصلی هست به آن می گوییم رکوع. که لفظ رکوع لفظ عبادت است و لفظ عبادت به آن عبادت ناقص اطلاق می شود بلا شبهه. در نتیجه بعد از این چهار تا دلیل اعلام می شود که الفاظ عبادات وضع شده اند برای اعم و ادله هم مساعدت دارد به طور کامل.[3] بررسی این ادله ان شاء الله بعدا، فعلا در مقام این هستیم که هر مسلکی را ادله اش را بگوییم.

 

ادله ای که شیخ انصاری ذکر می کند

2. شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه ادله دال بر اثبات مسلک اعمی را ذکر می کند. در جمع این ادله اولین دلیلی که ذکر می فرمایند این است که می فرماید: از ادله ای که برای اثبات مسلک اعمی ذکر شده است عبارتند از: 1. تبادر، 2. عدم صحت سلب، 3. صحت تقسیم.[4] تبادر و صحت سلب را گفتیم همان شرحی که داده شد

 

نکات تبادر و امثال آن

فقط درباره تبادر نکته کوتاهی را توجه کنید اولا بین تبادرو انصراف این بود که تبادر در کلمه است و انصراف در جمله. اشکالی که نسبت به تبادر وجود دارد همان اشکالی بود که در عدم صحت سلب گفتیم. گفتیم که صحیحی هم ادعای تبادر دارد پس ادعای تبادر معارض است با ادعای تبادر نسبت به صحیحی و هر کجا تبادر معارض داشت از اعتبار می افتد. اینها همه شان از سنخی هستند که اعتبارشان مشروط اند به عدم معارض، چون از سنخ لبیات است. لبّیات کلا این گونه است مثل سیره و شهرت و غیره هر موقع یک دلیل لبی معارض داشت اعتبارش کامل نیست اعتبارش مشروط است به عدم وجود معارض. تبادر اولا معارض دارد. و بعد هم اگر تنازل بکنیم همان حرفی که در عدم صحت سلب گفتیم که منطقه بندی کنیم که محقق خراسانی این نکته را التفات کرده بودند که فرمودند «التبادر عند المداقه» یعنی عند الخواص یا در عرف خاص تبادر صحیح محقق است هرچند عند العوام یا عرف عام تبادر اعم هم قابل ذکر هست و زمینه دارد. بعد از تبادر می فرماید دلیل سوم عبارت است از صحت تقسیم، بلا شبهه صوم، صلاه، زکات، حج، جهاد همه این الفاظ عبادات منقسم می شوند به صحیح و فاسد. یعنی یک قسمش را می گوییم صحیح است یک قسمش را می گوییم ناقص است. حج ناقص، حجت ناقص بود صومت نقص داشت زکات ات نقص داشت ریا کردید مثلا، خمس ات نقص داشت دادید سهم سادات را با منت، باطل کردید. همه این عبادات همه شان از اقسام است اقسام که شد مقسم در همه اقسام وجود دارد پس لفظ عبادت وضع شده است برای اعم. پس صحت تقسیم نشانه وضع بر اعم است اینها اقسام اند و اقسام هم اقسام حقیقی اند اصل در اقسام این است که حقیقی باشند پس مقسم لفظ است اقسام فرد ناقص و کامل است دلیل می شود بر اینکه لفظ عبادت وضع شده برای اعم. این دلیل سوم، دلیل چهارمی که ایشان ارائه می کند عبارت است از نصوص و روایاتی که آمده است که اسم صلاه را بکار برده است به صلاتی که نقص بنیادی و اساسی داشته است. مثال می زند ایشان صحیحه زراره و همچنین فضیل بن یسار از امام باقر علیه السلام که این حدیث در حد متواتر است «بنی الاسلام علی خمس علی الصلاه و الزکاه و الحج و الصوم و الولایه»[5] این حدیث همین گونه تکرار شده و در حد تواتر است. شرح کامل مسئله فردا ان شاء الله.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo