< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

97/10/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استعمال لفظ در اکثر از معنی واحد

موضوع بحث امروز ما بحث درباره استعمال لفظ واحد به معانی متعدد در استعمال واحد به عبارت محقق خراسانی استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد. این موضوع بحث ماست. منظور از استعمال لفظ واحد استعمال به نحو استدراکی نیست و همین طور به نحو عام بدلی هم نیست و باز هم استعمال به نحو استعمال مجموعی هم نیست بلکه منظور از استعمال این است که لفظ واحدی به عنوان یک لفظ واحد و مفرد در یک استعمال در یک آن به دو معنا یا چند معنا بکار برود بدون اینکه تدریج یا جمع بین معانی در کار باشد. مثلا بگوییم جئنی بعین همان جمله و همان لفظ واحد در همان یک استعمال دو معنا برای عین را در قالب یک لفظ اراده کرده باشد. این طرح مسئله است.

 

اقوال این بحث و ادله آنها

در این باره چهار یا حتی پنج قول وجود دارد:

 

قول اول

قول اول عبارت است از قول به عدم جواز عقلاً یعنی این گونه استعمال عقلا ناممکن است. پیشاهنگ این بحث طبق تحقیق و تتبع صاحب فصول است و محقق خراسانی همین بحث را از فصول تقریباً به نحو کامل نقد می کند با یک تعبیراتی. استدلالی که می کنند صاحب فصول و محقق خراسانی و من تبعهما به طور خلاصه از این قرار است که گفته می شود در استعمال واحد لفظ حالت استعمال استقلالی دارد نسبت به یک معنا. یک لحاظ معنا به نحو مستقل در ضمن یک لفظ وجود دارد. این لحاظ استقلال که ترجمه کنیم یعنی اراده همین معنا به نحو انحصاری و فقط نه غیر از آن. این لحاظ استقلال نسبت به یک معنا استقلال است که اشتراک و همراهی معنای دیگر را برنمی تابد که فقط او هست مستقلاً، اگر یک معنای دیگر فرض شود در کنار آن می شود خلاف واقع. خلاف واقع یعنی خلف. پس به عبارت دیگر که محقق خراسانی می فرماید و آن این است که لفظ که قالب معنا هست فانی در معناست وجه معناست یعنی این معنا یک جلوه دارد یک وجه دارد و یک نما دارد که همین لفظ است. آنقدر ارتباط تنگاتنگ است که در وضع گفتیم اختصاص اللفظ بالمعنی و به تعبیر استادنا العلامه شیخ صدرا هویت اعتباریه بین لفظ و معنا می گوییم «هو هذا و هذا هو» عین لفظ و معناست فانی در معناست و دلیل بر این مطلب شهادت وجدان است که حسن و قبح معنا اثر می کند به لفظ. مثالی زده بودیم مثلا می گوییم یک منطقه ای که در اصل یک منطقه ای هست از جهان ولی منطقه حکام جور، از باب مثال تا بغداد می گوییم به ذهن آدم تاریخ بغداد و ظلمی که از طرف خلفاء به اهل بیت شده است که در ذهن ها ثبت شده از خود لفظ یک نوع اشمئزاز به وجود می آید عدم مطلوبیت یعنی قبح معنا اثر می کند به لفظ. و همین طور اگر بگوییم نجف یک قطعه از همان کشور است تا نجف می گوییم دل را می کشد به سمت و سوی خودش. چون حسن معنا حوزه علمیه اصلی تاریخ تشیع که بعضی از دانشمندان معاصر فرانسوی می نویسد که تحقیق این است که اسلام اسلام عقلی گره خورده است به یک جا به نجف. رفتم دیدم شخصی به نام ابوالقاسم خویی که دین و عقل را تنها پرچمدار در جهان اسلام است. چرا می گوییم نجف این همه جاذبه دارد؟ حسن معنا که اول قبر مقدس امیرالمومنین است و بعد حوزه علمیه است و بعد فقه است و بعد فقهاء است که محققین مثال زده اند که این جوری گفته اند حسن معنا اثر می کند به لفظ. بنابراین یک لفظ با یک معنا گره خورده است در حدی که لفظ فانی در معناست. با این وضع وجه به تعبیر محقق خراسانی وجه شیء واحد دو وجه نمی شود یک شیء واحد یک وجه دارد یک نما دارد می گوید محقق خراسانی ذوق هم دارد می فرماید: «لا یری الواحد الاثنین الا لاحول العینین» این یک معنا را دو نمی بیند مگر کسی که احول است. استادنا العلامه می فرمود که دو نفر بحث کردند هر دویش متاسفانه احول بود ولی یکی دیگری را قبول نداشت. سمت راستی می گفت تو دو تا هستی و سمت چپی می گفت تو دو تا هستی برویم در خانه عالم و استاد فقه، رفتند شبانه در را زدند عالم از خانه بیرون آمد گفت آقا دعوا داریم من می گویم تو دو تا هستی ایشان می گوید نه من یکی ام تو دو تا هستی عالم فرمود شما چهار نفر در دل شب برای یک کار کوچک آمدید. محقق خراسانی هم که ذوق دارد می گوید یکی را دو تا کسی نمی بیند مگر احول العینین که یک معنا را دو معنا ببیند. نتیجتاً به تبع از محقق خراسانی و صاحب فصول، محقق نائینی قدس الله نفسه الزکیه همین استدلال را با بیان دیگر اعلام می کند از زاویه لحاظ استقلالی و جمع بین لحاظین که جمع بین لحاظین استقلالیین جمع بین مثلین است و محال و چیزی که وضعش محال باشد امکان تحقق ندارد.[1] نتیجه این شد که صاحب فصول[2] این بحث را مفصل بیان فرموده اند و محقق خراسانی و محقق نائینی با تغییرات و تعبیرات تازه تری همان بحث را تایید فرموده اند. پس رای اول عدم امکان استعمال لفظ واحد در آن واحد و اراده دو یا چند معنا.

 

قول دوم

و اما رای دوم عبارت از این است که گفته می شود که استعمال لفظ به این صورتی که گفته شد درست نیست طبق واقعیت وضع. یعنی قضیه وضع الفاظ اقتضاء می کند که استعمال واحد برای لفظ واحد نسبت به معنای واحدی باشد. دلیلی که محقق قمی ارائه می فرمایند می فرماید: وضع الفاظ برای معانی توقیفی است. توقیفی معنایش تنها توقف به بیان شرع نیست آن قسم اول از توقیف است قسم دوم از توقیف توقیف به قضیه وضع و توقیف به منهج وضع است. می فرماید: طبق منهج وضع واضع یک لفظ را برای یک معنا به نحو انفراد در اراده وضع می کند. یعنی یک لفظ منفرداً برای یک معنا قرار می گیرد که ترجمه اش می شود وضع لفظ با وصف انفراد در دلالت بر معنای خود. بنابراین اگر بیشتر از یک معنا اراده کنیم خلاف توقیف است و طبیعتا هر چیزی که توقیفیه بود مخالفت با آن مجاز نیست و کار خلاف است و وجه ندارد. بنابراین اگر یک معنای دیگری را در کنار معنای اصلی به نحو معنای مجازی اراده کنیم رخصت مجازیه وجود ندارد. چرا؟ برای اینکه رخصت در جایی است که لفظ را از معنای حقیقی بیرون بیاوریم به معنای مجازی بکار ببرید اما یک لفظ را با حفظ معنای حقیقی به معنای مجازی هم زمان بکار ببرید اینجا رخصت باب مجاز نیست باب مجاز چنین رخصتی برای ما نداده است.[3]

 

سوال:

پاسخ: مسئله توقیف این است که یک لفظ برای یک معنا دقیقا تعیین شده قالب گیری شده محدد در یک چارچوب دقیق. محقق قمی می فرماید که لفظ مفرد مثلاً که وضع شده برای معنای خود در شکل معین و متعین و محدد در همان معنا و این محدد در آن معنا توقیف هم هست. توقیف یعنی نمی شود دست بزنید دیوار کشیده شده است. محقق قمی می فرماید: اما اگر شما بگویید که این لفظ برای دو معنا بکار می رود یک معنایش حقیقی است معنای دیگرش مجازی است این چنین وضعیت در باب مجاز نیست در باب مجاز شیوه این است که معنای حقیقی را کنار بگذارید وانگهی معنای مجازی را استفاده کنید شیوه این نیست که معنای مجازی و معنای حقیقی را با هم در قالب یک لفظ اراده کنید. بیان محقق قمی را کامل کردیم و دلیلش را هم گفتیم.

 

قول به تفصیل از صاحب معالم

قول و رای سوم عبارت است از رای به تفصیل. یک رای به تفصیل مربوط است به رای شیخ عاملی صاحب معالم ایشان می فرماید استعمال لفظ واحد به معانی متعدد در یک صورت جایز نیست در دو صورت جایز است. می فرماید: این استعمال در لفظ مفرد جایز نیست برای اینکه همان مطلبی را که محقق قمی فرمودند مفرد انحصاری است گویا یک قید وحدت دارد این معنا و لاغیر. این قید وحدت اسمش قید وحدت است و در حقیقت انحصار است. پس منحصر است به یک معنا. درست است که لفظ مفرد در چند معنا استعمال نمی شود و قابلیت ندارد. اما در تثنیه و جمع لفظ قابلیت دارد مثلا زیدان می گوییم جاء زیدان یا رأیت زیدین، دو نفر مسمای به زید را اراده می کنیم در یک لفظ تثنیه یا می گوییم اکرم العلماء جمع می گوییم اراده می کنیم چند تا عالم را، که اکرام بشود. چرا این گونه درست است؟ برای اینکه خود لفظ قابلیت دارد تثنیه قابلیت دارد که دو فرد را پوشش بدهد لفظ جمع قابلیت دارد به اصطلاح فارسی ما ظرفیت این را دارد ظرفیت دو معنا را دارد ظرفیت چند تا معنا را دارد. در صورتی که ظرفیت وجود داشته باشد اشکالی در کار نیست یک لفظ هست و چند معنا. این تفصیلی بود که صاحب معالم فقیه عاملی فرموده است.

 

و جواب محقق خراسانی از قول تفصیل

اما جواب این استدلال را محقق خراسانی به تفصیل فرموده است که نکته اصلی اش این است می فرماید این وحدتی که شما در اعلام کردید و این تکثر یا ظرفیتی که در تثنیه و جمع اعلام کردید بلا شبهه اینها جزء معنای موضوع له نیست جزء معنای موضوع له که نبود در استعمال اینها هیچ گونه اشکالی ایجاد نمی کند جزء معنای موضوع له نیست یک چیزی است و یک وصفی است خارج از حدود موضوع له. پس آن قید یا آن خصوصیت ایجاد مانع یا رفع مانع نمی کند. چون ربط به موضوع له ندارد. و اما جواب اصلی در نهایت امر که گفته می شود این است که تثنیه و مفرد آنچه که صاحب معالم فرمود در بدو رای در ابتدا و در دید ابتدایی می نماید که برای معانی متعدد بکار رفته مثل یک تبادر بدوی اما اگر یک دقت مختصری انجام بگیرد بطور واضح معلوم می شود که تثنیه به یک معنا بکار می رود جمع به یک معنا بکار می رود منتها معنای تثنیه آن است اثنان است مثل عدد واحدی که الواحد بکار می رود فی واحد، و الاثنان یستعمل فی الاثنین که اثنین دو تاست؟ نه یک معنا برای لفظ اثنین است. تثنیه یک لفظ است برای یک معنا، این اثنان مثل اثنان عدد یک معنا برای یک عدد و یک تثنیه اگر بخواهد متعدد بشود تثنیه را بگویید دو تا تثنیه است اینجا می شود متعدد که بگوییم یک تثنیه به دو تا تثنیه یا سه تا تثنیه بکار برود تثنیه به خود تثنیه یک معناست معنا به گونه عدد وضع شده برای دو تا. این استعمال در دو معنا نیست استعمال در یک معناست. رای چهارم تفصیل بین بیان ایجابی و بیان سلبی و رای پنجم که رای سیدنا الاستاد که جدید است که استعمال لفظ واحد در چند معنا کار ممکن است چون صفحه ذهن یک صفحه وسیعی است که گنجایش آن را دارد شرح مسئله ان شاء الله فردا.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo