< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

98/11/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأوامر/الأمر بعد الأمر /اگر أمر بعد از الفصل الثالث عشر: أمر دیگر بیاید آیا مقتضای أصل تاکید است یا تأسیس

فصل سیزدهم آخرین فصل بحث اوامر

اگر امر، بعد از امر دیگر بیاید آیا مقتضای اصل تاکید است یا تاسیس

که انشالا فردا بحث نواهی شروع می‌شود. این آخرین حرفی است که مربوط به اوامراست. در فصل سیزدهم محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه درهمین کتاب کفایت الاصول می‌فرماید: اگر امر، بعد از امر دیگر بیاید آیا مقتضای اصل تاکید است یا تاسیس؟ برای توضیح مطلب به این نکته اشاره کنیم که دو امری که پشت سرهم قرار بگیرند، هر کدام دارای دو مفاد است، مفاد هیئت و مفاد ماده. منظور از مفاد هیئت مدلول ترکیب لفظی یا مفاد انشاء خود امراست. هیئت یعنی همان ساختار انشاء. انشاء لفظی. ساختار انشاء لفظی در اصطلاح اصول هیئت است. و مفاد این انشاء یعنی مقتضای اطلاق آن.مقتضای اطلاق هیئت، تاسیس است. هر مطلبی را که اعلام بکند یعنی مستقلا آن مطلب را اعلام می‌کند. تاسیس یعنی، طلب مستقل

منظور از مادة و مفاد مادة چیست

اما منظور از ماده در ترکیب، خود فعل است. ماده یعنی همان واقع عمل و فعلی که متعلق انشاء قرار گرفته است. فعل ماده، یعنی فعل متعلق انشاء. کار ما ساده سازی است. مفاد ماده یعنی چه؟ یعنی مفاد اطلاق ماده. ماده هم اطلاق دارد، خود فعل اطلاق دارد. عنایت کنید، هیئت شمول عمومش از دو پنجره می‌آید. از پنجره عموم و از پنجره اطلاق. و ماده، شمول و عمومش از یک زاویه می‌آید، فقط از زاویه اطلاق.

سوال و جواب

سوال این است که ما در بحث عموم و اطلاق دیدیم که عمل و فعل اطلاق ندارد. اطلاق هر چه باشد متعلق به لفظ است. شما می‌گویید ماده خود فعل متعلق به انشاست و اطلاق دارد و جواب را گفته بودیم. جواب این است که ماده که فعل باشد اطلاق لفظی ندارد، اما اطلاق مقامی‌ دارد. اگر شما به ذهنتان ثبت کنید و شناسایی کنید که اطلاق مقامی‌کجاست؟ ماده متعلق انشاء مورد اطلاق مقامی. معیار اطلاق در اطلاق مقامی

در اطلاق مقامی‌ معیار اطلاق چه بود؟ یک نکته بود، مولا در مقام بیان و خود حکم هم، حکم الزامی‌و مولا در مقام بیان.

خلاصه و نتیجه

نتیجه چه شد؟ مفاد ماده یعنی مفاد اطلاق ماده، می‌تواند تاکید باشد، نه تاسیس، چرا؟ چرا مفاد هیئت تاسیس است و مفاد ماده تاکید چرا؟ برای اینکه اولا اصل در انشاء، تاسیس است. کدام اصل؟ اصل به معنای اقتضای طبیعت کار اولا مقتضای اصل تاسیس است و ثانیا ظهور عرفی هیئت دراستقلال. بنابر این مفاد هیئت می‌شود تاسی اما چرا مفاد ماده تاکید است؟ برای اینکه ماده که مورد طلب قرار بگیرد، یعنی طبیعت مورد طلب قرار گرفته و انجام طبیعت در اولین مرحله ایجاد و انجام، تمام می‌شود. به عبارت دیگر انجام طبیعت به اقل مصداق آن محقق می‌شود. تعدد و تکرار نمی‌طلبد. که دوباره آن طبیعت مستقلا مورد طلب قرار بگیرد. لذا اگر طلبی مجدد وارد شد اگر به تعبیر استاد علامه شیخ صدری قدس الله نفسه الزکیه اگر طلب مجدد را به طور دقیق مثل طلب اول مستقلاً تلقی کنیم طلب مثلین می‌شود و محال است و طلب مثلین در حقیقت همان طلب ضدین است. این از یک سو. از سوی دیگر گفته می‌شود که استقلال که نشود طلب دوم کنار گذاشته شود موجب لغویت کلام شارع می‌شود. بنابراین راه حل این است که طلب دوم حمل بر تاکید بشود، نه بر تاسی اگر این نکته را شنیده بودید شرحش الان دراختیار شما قرار گرفت که گفته بشود تاکید و حفظاً و صیانةً للکلام المعصوم هست. پس از اینکه این توضیح داده شد محل این کلام را در این مسئله توضیح بدهیم.

محل کلام در این دو أمر

محل کلام این است که دو امراست هر دو الزامی‌است. این دو امر اگر دارای متعلق متباین باشد یعنی دو امر نسبت به دو مطلوب متباین. یک امر آمد مولا گفت که اکرم. علما یک امر دیگر آمد گفت: اطعم الفقرا. این که دیگر جای بحث ندارد. دو امر متصلی که متعلقش دو تا باشد یک مقدار در مثال شبهه آمد. امر یک سنخ است. متعلَق دو تا است. أکرم عالماً و أکرم ضیفاً. متعلق متباین است أکرم العلماء و أکرم الضیوف. اینجا جای بحث نیست. مسلما تعدد است و تاسی جای بحث نیست. حتی اگر دو امر نسبت أعم و أخص مِن وجه داشته باشند أکرم العلماء و أکرم الفقراء. نسبت بین متعلق این دو امر أعم و اخص من وجه است. فقرای بدون علما، علمای بدون فقرا و عالم فقیر مثل طلبه شهریه بگیر. می‌شود أعم و اخص من وجه. در این صورت هم، بحث و اختلاف وجود ندارد. متعلق هر دو تا جداست. در ماده اجتماع یک تعارضی به عمل می‌آید، تعارضی که به قواعد تعارض باید مراجعه کرد. بنابراین محل کلام این است که، دو امر متماثل باشد مثل هم، اکرم عالما دوباره بیاید اکرم عالما یا مثال کتابی أعتق رقبةً دوباره انشاء بشود أعتق رقبةً. این محل بحث است که این امردوم دلالت بر تاسیس می‌کند یا دلالت برتاکید. ریشه و بنیاد تاکید و تاسیس را هم شرح دادیم.

آراء صاحب نظران

کلام علامه حلی

1- علامه حلی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید که: این مسئله تفصیل دارد، یعنی به طور مطلق اعلام نمی‌شود تاکید و نه به طورمطلق تاسیس، بلکه با خصوصیات فرق می‌کند. می‌فرماید که اگرامر پس از امر دیگر بدون ارتباط با الف و لام تعریف باشد و بدون قرینه باشد دراین صورت اظهر این است که امر دوم دلالت برتاسیس کند. مثلا صلِ فی الغد رکعتین بعد از همین امراول، امر دوم بیاید، همین جمله تکرار شود. صلِّ فی الغد رکعتین اینجا می‌فرماید که درست این است که این دو امر با هم فرق دارند و دو تا هستد و تاسیس فایده دارد، کثیر الفایده است و تاکید هم که فایده‌ای ندارد. بنابراین اگر دو امر بیاید بدون قرینه و خصوصیت حمل بر تاسیس است. اما اگر با قرینه آمد گفته شد صلِّ کعتین دربیان دوم آمد صلِّ الرکعتین با الف و لام اینجا الف و لامی‌ که مفید احدیت است، گویا اشاره دارد که این رکعتین که برای بار دوم اعلام می‌شود معهود است. همان رکعتین اولیست با این خصوصیت می‌شود حمل بر تاکید کرد. یا اگر قرینه دیگری باشد و بعد می‌فرماید اگربدون الف و لام بود و قرینه نبود حمل بر تاسیس است. مخصوصاً اگرحرف عطفی در بین باشد، چون حرف عطف اشاره ایماء به تعدد دارد أکرم زیداً و عمراً جایش تعدد است. یعنی اگر اعلام بشود که صلِّ رکعتین و صلِّ رکعتین هم مقتضای بیان تاسیس است و هم حرف عطف کمک می‌کند برای تاسیس. [1] [2] کلام علامه حلی را با توضیح کامل کردیم.

 

کلام صاحب فصول

2- صاحب فصول قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید که اگر دو امر متماثل بیاید، یعنی مثل هم. عنوان این است که اگر متخالف باشد خوب طبیعتا جای بحث ندارد. اگر متماثل باشد؟ می‌فرماید که در این صورت، اگرقرینه لفظیه بود مثل الف و لام تعریف، یا قرینه حالیه بود مثل جئنی بماءٍ للشرب. مثلا جِئنی بماءٍ للشرب اگر این دو جمله پشت سرهم بیاید، قرینه حالیه این است که کسی که آب برای نوشیدن می‌خواهد درزمان واحد، یک نوبت آب می‌نوشد در حد کامل، منظور یک شرب کامل در یک زمان، قابل تکرارنیست. قرینه حالیه یا قرینه لفظیه اگر وجود داشت حمل برعدم استقلال می‌شود. و اما اگر قرینه نبود، مخصوصا اگر و او عطف بود، ظهور در یا دلالت بر تعدد استقلال دارد و مفادش تاسیس است. می‌فرماید این توضیحی که داده شده است قابل التزام یا مورد اختیار و انتخاب ما نیست. محترمانه بگوییم، می‌فرماید: این توضیح یا این تفسیر مرزی ما نیست واما تحقیق این است، صاحب فصول می‌فرماید: تحقیق این است که تفصیل به نحو دیگری وجود دارد که البته اشاره به کلام علامه داشتیم. اما تفصیل به نحو دیگری وجود دارد و آن این است که اگر برای دو امر دو سبب ذکر بشود، یعنی تفصیل از جهت سبب. اگر برای دو امر مماثل دو سبب مختلف و متباین باشد مثل اینکه مولا بگوید إن جاء زیدٌ فأکرمهُ و بعد هم بگوید که إن أکرمک زیدٌ فأکرمه امر تکرار شد متماثل، أکرمهُ اما سبب متباین است. این یک صورت. صورت دوم این است که یک امرسبب داشته باشد، امر دوم سببش ذکر نشده باشد إن أکرمک زیدٌ فأکرمه بعدش هم بگویدأکرم زیداً .می‌فرماید: در این دو صورت با دقت و تصور به مفاد بیان طبیعتا تعدد استفاده می‌شود مخصوصا صورت اول که دو سبب مستقل داشت هر کدام مخالف با سبب دیگر، غیر از سبب دیگر که در این رابطه اصل، عدم تداخل اسباب هم می‌تواند کمک کند. واما صورت دوم که یک امرسببش ذکر شده بود، امر دیگر بدون سبب آمده بود هم گفته می‌شود که اینجا هم تعدد جا دارد ولی محل بحث هست اما اگر سبب ذکر نشود هر دو بدون سبب بیاید أکرم عالماً یا أکرم زیداً و پشت سرش هم بگوید أکرم زیداً بدون سبب، می‌فرماید که دراین صورت جایی برای تعدد مطلوب یا تعدد عمل و استقلال معمول به وجود ندارد وهمینطوراگر هر دو امر سبب داشته باشد ولیکن سبب هر یک مثل سبب دیگری باشد درست بگوید که إن أکرمک زیدٌ فأکرمهُ دوباره بگوید إن أکرمک زیدٌ فأکرمهُ .سبب ذکر شده ولی سبب هر کدام از این دو امر مثل هم هستند. در این صوت هم می‌فرماید که با تصور در ساختار این تراکیب به طور واضح دیده می‌شود که تعددی در کار نیست. فقط یک مطلوب است و امر دوم مفادش تاکید خواهد بود، نه تاسیس. [3] کلام صاحب فصول را هم کامل کردیم رسیدیم به کلام خود محقق خراسانی به طور مختصرتا بحث کامل شود.

کلام محقق خراسانی

محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید که: امر پس از امر دیگر طبق اصل بر اساس مقتضای اصل باید تاسیس باشد ولیکن جایی که امر دوم مسبوق به مضمون خود در امر اول باشد زمینه برای تاکید محیاست. استاد علامه شیخ صدرا قدس الله نفسه الزکیه این کلام مختصر محقق خراسانی را که در حقیقت با نگاه به فصول تنظیم شده است همان چهار صورت را عنوان می‌کند یا هر دو امر سبب ندارند یا هر دو سبب متحد دارند که در این صورت قطعا تاکید است. و بعد می‌فرماید صورت سوم هر دو سبب متباین دارند که دراین صورت تاسیس است و صورت چهارم که یک امر سبب دارد و دیگری سبب ندارد رای محقق خراسانی این است که در این صورت حمل برتاکید می‌شود، نه بر تاسی دلیلش را محقق خراسانی اشاره می‌کند که برای شما یک مقداری توضیح می‌دهم.

محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید که هرچند اصل این است که به مفاد هیئت اخذ بشود برای اینکه مفاد هیئت یعنی مفاد دلیل و مفاد ماده بعد از مفاد دلیل است. مفاد مدلول است جایی که تمسک به مفاد هیئت وجود داشته باشد نوبت یه تمسک به مفاد ماده نمی‌رسد. چون ماده مرحله مدلول است هیئت مرحله دلیل. بنابراین هر چند می‌فرماید که اصل این است که به مفاد هیئت اخذ بشود ولیکن در جاییکه امردوم مدلول امر دوم مسبوق به ذکر باشد درامراول، اینجا کأنما یک عهدیت ضمنی وجود دارد. یک عهدیتی از ضِمن کلام استفاده می‌شود که این همان است و حمل بر تاکید می‌شود بنابراین رای و نظرایشان را تا آخر فهمیدیم.

رای سیدنا الاستاد-سیدالخوئی-

به عنوان تکمله بحث اشاره کوتاهی بکنیم به رای دیگر. سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید که محل بحث دو امر متماثل مطلق است. این جمله از ایشان جمله کلیدی و درست. اگر هر دو مقید باشند به سبب یا به یک وصل، مثلا بگوید که أکرم زیداً یکبار. بار دیگر بگوید أکرم زیداً مرتاً أخری. یا اضافه به سبب داشته باشد، از محل کلام خارج. محل کلام دو بیان مطلق متماثل، هر دو مطلق است. مطلق و مقیدی در کار نیست. هر دو مطلق است.أعتق رقبةً ثم یقول أعتق رقبةً. این محل بحث است می‌فرماید که: دراین صورت که دو بیان متماثل و مطلق باشد مفاد اطلاق ماده حاکم است. به مفاد اطلاق ماده تمسک می‌شود و حمل برتاکید می‌شود برای اینکه تاسیس با این کیفیت بیان زمینه نخواهد داشت.[4]

ثمرة بحث در کجاست

و ثمره بحث کجا روشن می‌شود؟ ثمره بحث درامتثال. اگرتاکید بود امر دوم قصد نمی‌خواهد. امتثال هم نمی‌خواهد. اگرتاسیس بود امر دوم باید امتثال بشود تا ازعهده تکلیف بیرون بیاید. این بحث درعین حالی که کوتاه و مختصرهست ثمره عملی هم دارد، ثمره عملی آن بنابر تاسیس، هر دو عمل مستقلا واجب است بنابرتاکید یک عمل واجب است. مطلب تمام.

 


[2] تهذيب الوصول إلى علم الأصول‌، العلامة الحلي، ج1، ص105-117.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo