< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

99/04/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: النواهي/اجتماع الأمر و النهي /بحث تحقیق درباره توجیهات عبادت مکروهه از منظر آخوند خراسانی

 

أسعدالله أیامکم. سالروز ولادت حضرت فاطمه معصومة سلام الله تعالی علیها را از طرف همه مان دسته جمعی برای خود آن بانو به محضر مولامون آقای جهان هستی بقیة الله أعظم تبریک می گوییم. حضرت معصومة یلام الله تعالی علیها برای همه شیعیانی که در جهان هستند و علی الأخص برای مومنینی که در قم هستند و بالأخص برای اهل علمی که در این شهر هستند مأوا و ملجأ و پناه هستند که در حقیقت یک عنایت لطف الهی است. آن مکاشفه را شنیده اید که در یک مکاشفه ثابت و قطعی آمده است با خذف مقدمات که گفته شد حضرت معصومه برای مردم ساکن مردم قم عنایت و لطفش شامل هست و گویا شافعه ی این مردم اند. یعنی ساکنین قم. در جواب مکاشفه آمده است که برای مردم قم میرزای قم کافیست. حضرت معصومه برای کل شیعیان امیرالمومنین. لذا حتی امام رضا سلام اللع تعالی علیه شنیده باشید که در بعض موارد توصیه کرده است به برخی از ملتجأیینکه بروید قم که محل و مکان حضرت معصومه طبق روایتی حرم أئمه آل البیت قم هست. حرم الله و حرم الرسول و حرم علی و حرم آل البیت قم هست. کتاب سفینة البحار محدث قمی مراجعه کنید. به جهت وجود حضرت معصومه. قدرش را بدانید. آنهایی که قد می دانند به جایی می رسند. انهایی که قدر نمی دانند یا به قول طلبه های نجف دَک می شوند که یکدفعه می بینید که می روند جذب کار دانشگاه یا این و آن می شوند. آنهایی که قدرش را می دانند جذب می شوند و رشد می کنند. مانند آیت الله العظمی بروجردی که قدر حضرت را می دانست و به رشد و تعالی علمی و معنوی رسید. رمز رسیدن به آن کمال اصلی، مرجعیت بله اما توفیق برای نوشتن کتاب جامع أحادیث شیعه. گفته می شود سیدنالاستاد آیت الله خوئی قدس الله نفسه الزکیه می خواست جامع روات بنویسد. جامع روایی. بعد از اینکه جامع أحادیث شیعه را دید گفت کامل نوشته. دیگر نیاز نیست. که از کافی هم کاملتر است. چرا چنین شد؟ بخاطر ارادت و عشقی که به حضرت معصومه داشت و قدر شناسی و غیره. یک نمونه این که رئیس جامع الأزهر آمد قم، زمان شاه بود. مناسبات خوب بود و رییس جامع الأزهر آمد که فتوا برای صحت رییس مذهب شیعه داده بود که خبر دادند به مقامات و از جمله آقای بروجردی که رئیس جامع الأزهر می اید با شما دیدار کند. آقای بروجردی موافقت نکرد. گویا اصرار کردند که فلانی فرد اول جهان اسلام سنی های جهان اسلام است به دیدار شما می آید چرا ملاقات نمی کنید؟ نکته را بدانید. فرمود من می دانم وقتی ایشان قم بیاید زیارت حضرت معصومه نمی رود و به زیارت من می آید و من نمی توانم تحمل کنم که بیاید قم و زیارت حضرت معصومه نرود و زیارت من بیاید این برای من قابل تحمل نیست. قدس الله نفسه الزکیه. با این وضعیت ولایی می شود آقای بروجردی صاحب جامع أحادیث شیعه. روز اول ذی القعده است. از این روز تا روز 11 یازدهم هر روز دو نوبت یک نوبت قبل از ظهر. در حد نوبت یک حمد و یازده توحید هدیه به روح حضرت معصومه و بعد از نماز عشاء یک و یازده 11 توحید و هدیه به روح امام رضا علیه السلام. که دهه کرامت است. در بندگی چو گدایان به قصد مزد نکن/که خواجه خود روش بنده پروری داند. توفیق که پیدا کردید خداروشکر کنید که نتیجه اش قطعی است. شادی حضرت معصومه سلام الله علیها صلوات ختم کنید.

بحث و تحقیق درباره‌ی توجیهاتِ عبادت مکروهه از منظر محقق خراسانی

درباره‌ی دلیل اول قائل به جواز اجتماع که در قوانین ثبت شده است و در کفایه و تقریرات شیخ هم آمده است این است که، اقل و دلیل بر جواز اجتماع وقوع آن است که بین دو حکم وجوب و کراهت، در فقه، جمع وجود دارد مثلاً صلاة در حمام، این أقل الدلیل می‌شود بر جواز جمع بین امر و نهی. محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه این مسئله را توجیه می کند، نفرمایید که در کفایه هست متن سنگین است. محقق خراسانی می‌فرماید که اما درباره‌ی عبادت مکروهه جواب اجمالی داریم و تفصیلی. جواب اجمالی‌اش این است که می‌فرماید باید به تأویل مبادرت کرد برای اینکه مسلک امتناع برهانی است و هر دلیل یا مدرکی یا وجهی که بر خلاف برهان باشد باید تعویل شود. بعد وارد تفصیل می‌شود که در حقیقت تفصیل همین تأویل را شرح می‌دهد.

و اما تفصیل مسئله-سه قسم عبادت-

نهی‌ای که درباره‌ی عبادات آمده است و اعلام می‌شود به سه قسم است.

قسم اول نهی‌ای است که تعلق دارد به ذات عبادت و آن عبادت به ظاهر متعلق نهی، بدلی هم ندارد ممدوحه ندارد. این قسم اول. قسم دوم عبارت است از نهی‌ای که تعلق می‌گیرد به ذات عبادت مثل قسم اول ولیکن این عبادت ممدوحه دارد و قسم سوم، کراهتی است که تعلق می‌گیرد به امر خارج مقارن با عبادت. این سه قسم هست. اما قسم اول که نهی تعلق بگیرد به خود عبادت و آن عبادت بدلی نداشته باشد. مثالش عبارت است از؛ صوم یوم عاشورا، روزه‌ی روز عاشورا، روزه است یک عبادت است نهی تعلق گرفته است لاتصم فی عاشر المحرم، این نهی است. بدل هم ندارد. این صوم مستحب بدل ندارد. تمام سال صوم واجب که مستثنا است صوم حرام که مستثنا باشد هر کجا صوم فکر کنید صوم مستحب است و بدل ندارد. که غیر از این صوم دیگری جایگزینش باشد. و در همین جا می‌فرماید، ترک صوم، که متعلق نهی هست این ترک دو صورت دارد صورت اولش این است که این ترک، مطابق است با عنوانی که آن عنوان مصلحت دارد مثلاً این ترک، ترک صوم در این روز مطابقت می‌کند با عنوان مخالفت با بنی‌امیه، این عنوان یعنی مخالفت با بنی‌امیه مصلحت دارد ترک با این عنوان مطابق است. خود ترک یعنی مخالفت با بنی‌امیه لعنة الله علیهم أجمعین، و صورت دوم این است که این ترک که متعلق نهی به ظاهر هست ملازم است با عنوانی که آن عنوان مصلحت دارد به تعبیر شیخنا العلامه، مثل ملازمت ترک صوم با حالت بکاء و تعزیه. صوم آدم را بی حال می کند اگر زیاد اشک بریزد. یا با همان عنوان قبلی، مخالفت بنی امیه ملازم است. می فرماید فرق بین این دو صورت این است که در صورت اول، متعلق ترک عبادت قرار می گیرد حقیقتاً یعنی با صحت اسناد حقیقی، و در صورت دوم، متعلق نهی همان صوم قرار می گیرد با اسناد مجازی. یعنی تصرف در اسناد.

با این شرحی که داده شد مطلب را عنایت کنید. تا اینجا فهمیدید که ترک یا با عنوان ذی مصلحت مطابق است و یا ملازم است. پس از این تحقیق یک مطلب به دست می‌آید و آن این است که ترک صوم مصلحت دارد. از قلمروِ نهی و کراهت، بیرون رفت. خود ترک مصلحت دارد عملی که مصلحت داشته باشد مستحب است نه مکروه. بنابراین ترک صوم، با آن دو تا توجیه که گفته شد دارای مصلحت می‌شود و در واقع یک امر مستحب در می‌آید. پس از اینکه مستحب شد در مقابل خود صوم قرار می‌دهیم خود صوم یک عمل مستحب است نتیجتاً این قسم از نهی، در واقع تزاحم بین دو مستحب هست تزاحم مستحبّین، نه جمع بین وجوب و کراهت. و از وادیِ عبادت مکروهه خارج شد. این قسم اول.

و اما قسم دوم؛ نهی تعلق گرفته است به ذات عبادت، اما خود آن عبادت، ممدوحه و بدل دارد. در این صورت می‌فرماید، آن عبادتی که ممدوحه دارد مثل صلاة در حمام. صلاة که خود عبادت است ممدوحه دارد صلاة در بیت، صلاة در مکان مباح، صلاة در مسجد، آن عبادت، دارای مصلحت ملزمه است. پس این به قوت خود دارای مصلحت ملزمه است چون ممدوحه دارد اصل طبیعت هم که مصلحت دارد. در اینجا نهی‌ای که وارد می‌شود به طور طبیعی این نهی نمی‌تواند یک امر مولوی را که متعلق به صوم صلاة هست نفی کند. بلکه به طور طبیعی این نهی، می‌شود نهیِ ارشادی. مختصرش این شد که جمع بین امر مولوی و نهی ارشادی و این گونه جمع از قبیل اجتماع امر و نهی نیست. اجتماع امر و نهی مولوین مشکل دارد.

فرق بین امر مولوی و ارشادی

برای اینکه اولاً فرق بین امر مولوی و ارشادی را برای شما گفته‌ایم، فرقی که دارد از این قبیل است، امر مولوی انشاء شرعی است. امر مولوی مصلحت در متعلق حکم دارد. مصلحتی که از سوی شرع هست. اثر امتثال و ثواب عقاب مترتب به امر مولوی است و آثاری از قبیل اطاعت و عصیان مترتب به امر مولوی است. اما امر ارشادی، انشاء شرعی نیست. درک و کشف عقل هست. و نحوه‌ی بیان حکم در ارشاد، صورت اخبار دارد نه صورت انشاء، آن آثاری که مترتب به امر مولوی است ثواب و عقاب، امتثال و عصیان، به امر ارشادی مترتب نیست. نکته ای که به اصطلاح بیت الغزلش هست این است که در امر ارشادی مصلحت و خصوصیت در واقع وجود دارد عقل، ارشاد و اعلام می‌کند، نه اینکه یک مصلحت شرعیه باشد نهفته در متعلق. از این رو قبلاً گفته‌ بودیم که امر ارشادی من حیث الاعلام دو قسم است؛ قسم اول، ارشاد به سوی حکم عقل، و ارشاد به سوی حکم عقلا.

سوال این است که معروف شنیده‌اید شاید، که امر اطاعت و عصیان امر ارشادی، ثواب و عقاب ندارد. امتثال عصیان نیست. ایشان می‌فرماید که در اطیع الله که معروف مثال امر ارشادی است. ارشاد به سوی حکم عقل است. اگر اطاعت نکند که طاعت مولا واجب است ثواب دارد و اگر اطاعت نشود...

جوابش این است که فرق است بین اطاعت امر به ما هو امر، یا اطاعت خود آن عملی که مرشد الیه است. اینجا اطاعت الزام نیست به وسیله‌ی حکم عقل قطعاً نمی‌شود مخالفت کرد. به وسیله‌ی حکم عقل، آن اطاعت واجب است و آن مخالفت عصیان است. از آنجا بسته می‌شود. اگر چیزی اضافه روی آن آمد گفت این کار را بکن می‌گویم من حرف شما را گوش نمی دهم، عصیان ندارد. آن به جای خودش مضبوط است خود این امر که روی آن آمده، این امر را در نظر بگیریم یا نگیریم ثواب و عقاب ندارد.

اطاعت و امتثال خود آن امر است و اطاعت و امتثال انجام یا ترک آن عمل مرشد الیه است. عمل مرشد إلیه اطاعت مولا است. آن سر جای خودش یک حکم عقل قطعی پشت سرش هست مخالفت نمی‌شود. اما اگر بگوییم امر آمده، چشم امر شما را قبول داریم این یعنی اطاعت امر ارشادی. اگر اطاعت نکنیم می‌گوییم ما به حکم عقل اکتفا می‌کنیم مخالفت امر است. مثل این است که مولا دستوری داده و هم بحث شما می‌آید آن دستور را تکرار می‌کند. می‌گویید برو دنبال کارت، عصیان ندارد. ترک نمی‌شود او از خود یک پشتوانه‌ای دیگری دارد.

قسم دوم که گرفتیم امر ارشادی و امر مولوی را شرح دادیم، می‌فرماید که امر به صلاة در حمام، امر به صلاة امر مولوی است و مصلحت ملزمه دارد، نهی نمی‌تواند آن مصلحت ملزمه را بشکند، بنابراین نهی‌ای که می‌آید لاتصلِّ فی الحمام، حمل بر ارشاد می‌شود. ارشاد به یک خصوصیت واقعیِ فردی، گفتم ارشاد همیشه اعلام و اخبار از واقع است. می‌گوید در حمام این نماز یک خصوصیتی دارد که آن خصوصیت منقصت است. ارشاد به یک خصوصیت واقعی است. بنابراین بین امر مولوی و نهی ارشادی اصلاً ارتباطی نیست که بگوییم نهی تعلق گرفته است به عبادت. نخیر. نهی یک ارشاد است الی خصوصیتٍ. بنابراین این قسم دوم نهیِ در عبادات هم اصلاً عبادت مکروهه درست نمی‌کند. یعنی یک عبادت باشد هم واجب و هم مکروه، چنین چیزی وجود ندارد. و اجتماع امر و نهی هم نیست پس نه اجتماع امر و نهی است که گفته شد، کدام اجتماع امر و نهی اشکال دارد؟ هر دو مولوی باشد. اگر یکی مولوی بود و دیگری ارشادی، امر ارشادی در حقیقت إخبار است و در حقیقت حکم درک عقل است و ربطی به انشاء شرع ندارد. دو انشاء شرع در تضاد و استحکاک نیستند نتیجتاً این جا به هیچ وجه عبادت مکروهه یعنی نهی در عبادت محقق نشده است این دو توجیه تمام.

قسم سوم که نهی تعلق بگیرد به امر خارج مقارن با عبادت مثل نهی از صلاة در مواضع التهمة، شرح این مسئله انشاءالله جلسه‌ی بعدی.

سلامتی اقا امام زمان صلوات ختم کنید.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo