< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الجهاد

87/07/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: جهاد
 
 بعضي از آيات قرآن داراي معناي بسيار بلندي است از ابعاد مختلف ممکن است مورد بحث و نظر قرار بگيرد. يکي از اين آيات، آيه 71 از سوره نساء بود، {يا ايها الذين امنوا خذوا حذرکم فانفروا ثباتٍ او انفروا جميعا} بعد از آن {و إنّ منکم لمن ليبطّئن فإن أصابتکم مصيبة قال قد أنعم علي إذ لم أکن معکم شهيدا * و لإن أصابکم فضل من الله ليقولن کأن لم تکن بينکم و بينه مودة يا ليتني کنت معکم فأفوز فوزا عظيما * فليقاتل في سبيل الله الذين يشرون الحيوة الدنيا بالاخرة و من يقاتل في سبيل الله فيقتَل أو يغلب فسوف نؤتيه أجرا عظيما} از آيه 71 تا 74 سوره نساء سوره چهارم قرآن مجيد. آن جمله اول که مورد بحث ماست (و بقيه را هم به مناسبت عرض مي کنيم. ) {يا ايها الذين امنوا حذوا حذرکم} اي اهل ايمان آمادگي خودتان و استعداد خودتان در نظر بگيريد، هميشسه به حالت آماده باش باشيد.
 آمادگي به چند قسمت تقسيم مي شود ، آيه در نظر دارد که کل ما يخاف منه ، هر چيزي که مسلمان ها از آن مي ترسند، هر موضوعي که به جامعه مسلمان ها آسيب وارد کند، بايد نقاط آسيب را بشناسيد و جلوي آسب پذيري جامعه را بگيرد، که امت اسلامي از هيچ جهت مورد هجمه و رساندن آسيب قرار نگيرد. آيه يک معناي و وسيعي به اين اندازه دارد، بنده بر اساس فکر خودم، آمادگي را از چند جهت در اينجا ذکر کردم، اول آمادگي علمي، چون اگر شما از لحاظ علم و فناوري و تحقيقات عقب بمانيد و دشمنان شما از لحاظ علم و تحقيقات از شما جلو بيفتند از همان جهت به شما آسيب وارد مي کنند. اين جريان هم جرياني است که هر روز زندگي بشر در تکامل است توفقي ندارد. حديثي از حضرت محمدبن عبدالله (ص) در بحار است، {ما أعزّ الله بجهل قطُّ } خداوند هيچ ملتي را با جهل عزيز نمي کند، جهل هميشه موجب عقب ماندگي و انحطاط است. اين است که اولين آمادگي شما، آمادگي علمي است. دوم، آمادگي اطلاعاتي، که بايد شما از تمام نقشه ها، کيدها و مکرهاي دشمن آگاهي داشته باشيد، آنها هميشه در فکر نقشه و طرح و موضوعات و مسائلي هستند، که اگر غفلت بکنيد در آن صورت شما مورد آسيب قرار مي گيريد، اطلاعات از جهت دشمن، از جهت قوا و تجهيزات دشمن، نقشه هاي دشمن و اينکه در برابر آنها خودمان چقدر تجهيزات دارد، با هم مقايسه مي کنيم و هميشه بايد سعي کنيم تفوق و برتري خودمان را به گونه اي که {ترهبون به عدو الله و عدوکم} حفظ کنيم، اين آمادگي اطلاعاتي است. حضرت اميرالمؤمنين (ع) فرمودند : {من نام لم ينم عنه} کسي که به خواب برود دشمن به خواب نمي رود، شما اگر به خواب برويد آنها بيدارند، ازاين جهت هميشه بايد بيدار و مواظب باشيد. سوم آمادگي تسليحاتي و تجهيزات {و أعدّوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخيل ترهبون به عدو الله و عدوکم} اين آيه را بعد بحث مي کنيم، آيه 61 از سوره انفال است.
 {و أعدّوا لهم مااستطعتم من قوة} قوة و قدرت آن اندازه که مي توانيد فراهم کنيد، {و رباط الخيل} بحث مرابطه و رباط و مرز داري و مرزباني، حتي در مرزها اسب هاي آماده داشته باشيد، آن موقع مرکب مهم اسب بود {ترهبون به عدو الله و عدوکم} در حدي که عدو الله و عدوخودتان را بتوانيد بترسانيد، آنها هميشه بايد از شما ترس داشته باشند، و واهمه داشته باشند {و ليجدوا فيکم غلظة} اين طور بايد باشد، در آيه هست که {و آخرين من دونهم لا تعلمونهم الله يعلمهم} بعد از ذکر {ترهبون به عدو الله و عدوکم} که دشمنان خدا و دشمنان شما، از شما حساب ببرند غير ازدشمنان {وآخرين} افراد ديگري هم هستند که بايد از شما رعب داشته باشند {لا تعلمونهم} شما نمي دانيد چه کساني هستند {الله يعلمهم} (که بايد بعدا بحث کنيم) چون دشمنان ما را قرآن معرفي کرده است يکي فرموده {لتجدن أشد الناس عداوة للذين امنوا اليهود} يهود را أشد الناس عداوة معرفي کرده است و بعد از آن {و الذين اشرکوا} مشرکين آن روز، يکي هم {إن الکافرين کان لکم عدوا مبينا} کل کفار دشمنان شما مي باشند يکي در سوره منافقين {لکم العدو فاحذرهم} منافقين را و کل کافرين را و يهود و مشرکين را عدو ما حساب مي کند، اما در اين جا {و اخرين من دونهم لا تعلمونهم} غير از آنها هم دشمناني داريد شما آگاه نيستيد و خداوند آگاه است.
 اول آمادگي علمي، دوم اطلاعاتي، سوم تسليحاتي و تجهيزاتي، چهارم آمادگي تمريني و استراتژيکي ، حالا فرض کنيد که سلاح تجهيزيات خيلي فراوان، اگر شما مهارت نداشته باشيد آشنايي براي بکار بردن سلاح هاي جنگي نداشته باشيد، کاري نمي توانيد انجام دهيد، پس آمادگي تمريني و بدني هم لازم است. قرآن مي گويد {فانفروا ثباتٍ او انفروا جميعا} ثباتٍ يعني دسته دسته و گروه گروه، يا دسته دسته به طرف دشمن بشتابيد يا همه با هم، خوب اين "همه با هم" خطاب به همه مسلمان ها است، پس بايد بلد باشند تا بروند، پس ياد گرفتن فنون رزمي براي همه لازم است. (اين را بعدا بحث خواهيم کرد که يکي از مقدمات وجوب جهاد اين است که با فنون رزمي و نظامي آشنا باشند، چون مقدمه واجب، واجب است)، چهارم آمادگي تمريني و بدني است که بحث سبق ورمايه، يکي از ابواب فقهي ماست، براي همين است که همه مسلمان ها با بکار بردن آلات رزم آشنايي داشته باشند. پنجم آمادگي اقتصادي است، بايد بودجه آنقدر داشته باشيد، چون جنگ بودجه لازم دارد {و انفقوا في السبيل الله و لاتلقوا بايديکم الي التهلکة} آيه 125 از سوره بقره، مربوط به همين موضوع است. انفاق کنيد و با دست خودتان هلاکت خود را فراهم نکنيد، چون اگر بخواهيد خرج نکنيد، باعث هلاکت شما مي شود، زيرا جنگ هزينه دارد. ششم آمادگي مرزباني است، مرزها و حفظ مرزها خيلي مهم است. هفتم آمادگي روحي است، که فعلا محل بحث ماست يعني جهادگراني که داراي روح جهاد باشند، اين آيه هم اين را متعرض مي شود {و إن منکم لمن ليبطّئن} ما به شما گفتيم که همه بايد در حالت آماده باش باشيد از جهات متعدد که عرض شد، ولي بدانيد در ميان شما افرادي هستند که {ليبطئن} اينها کند حرکت مي کنند يا اصلا حرکت نمي کنند و مردم را از حرکت باز مي دارند. بطّأ يعني اشخاص را از حرکت باز داشتند، آيات طوري است که واقعا حرکت و روح ايجاد مي کند ، اما بدانيد در ميان شما منافقين وجود دارد، يعني اين يک نوع نفاق است {ليبطئن} اينها در تحرک جهادي کندي ايجاد مي کنند يا اصلا مانع حرکت جهادي مي شوند. {و ان اصابتکم مصيبة} آنها با شما نيامدند و شما رفتيد، {قال قد أنعم الله علي} چقدر خوب شد ما نرفتيم، اگر مصيبتي به شما رسيد در طي جهاد، زخمي ها و کشته ها بوجود آمد، ولي آنها در خانه خودشان نشسته اند و مي گويند {قد انعم الله علي} خدا چه نعمتي به ما داده نعمت سلامت و نرفتن {إذ لم أکن معکم شهيدا} من نرفتم که با آنها که به شهادت برسم و اگر رفتيد و غنيمت گرفتيد و فاتح برگشتيد {و ان اصابکم فضل من الله} فضل من الله غنيمت جنگي است {ليقولن} انسانهاي منافق مي گويند. در اينجا يک جمله معترضه دارد {کأن لم تکن بينکم و بينه موّدة} اينها آدم هايي هستند که نسبت به شما هيچ دلسوزي ندارند، شما رفتيد و زخمي و کشته شديد خيلي خوشحال شدند و گفتند {قد أنعم الله علي} اما حالا که رفته ايد و با غنيمت برگشته ايد همين ها که نسبت به شما دلسوزي نداشتند مي گويند {يا ليتني کنت معهم فأفوز فوزا عظيما} کاش ما هم رفته بوديم و از همين غنايم جنگي بدست آورده بوديم، مراد از فوز عظيمِ منافقين همان غنائم جنگي است که به همراه آورده ايد بنابراين اين آيات کساني را که منافق اند و نمي گذارند که مردم حرکت کنند و زماني هم که حرکت مي کنند، اينگونه با آنها برخورد مي کنند، ذکر کرده است،سپس خداوند مي فرمايد {فليقاتل في السبيل الله} گوش به حرف منافقين ندهيد {فليقاتل في السبيل الله الذين يشرون حياة الدنيا و الاخرة} کساني که مي فروشند حيات دنيا و لذّات دنيا را (اين مثمن است) را و در مقابل آخرت را مي گيرند، اينها قتال کنند، اين تقريبا به آن آيه اي که قبلا خوانديم {إن الله إشتري باموالهم و انفسهم بأن لهم جنه} در سوره توبه آنجا خداوند را مشتري حساب کرده بود خدا از مؤمنين اموال وجانشان را خريده در راه بهشت، اين آيه همان است، آنجا خداوند مشتري است اينجا فروشنده شما هستيد در آنجا خريدار را اول ذکر مي کرد اينجا فروشنده را مي گويد سپس خريدارکه خداست و فروشنده شما هستيد، کساني که مي فروشند زندگي دنيا را در برابر بدست آوردن آخرت، اينها واجب است قتال کنند.
 بعد نتيجه مي گيرد {و ان يقاتل في السبيل الله فيقتل او يغلب فسوف نوتيه اجرا عظيما} کسي که در راه خدا قتال کند کشته شود يا غالب شود فرقي نمي کند پس {فسوف نوتيه اجرا عظيما} اجري عظيم دارد، اين اجر عظيم در برابر فوز عظيم است، آن منافق که نرفته بود مي گفت که اگر من مي رفتم غنيمت بدست مي آوردم، غنيمت را فوز عظيم حساب مي کرد اما اينجا کسي که در راه خدا قتال کند خداوند براي آنها اجر عظيم حساب مي کند.
 بحث ما در مورد آمادگي روحي است که بايد افراد مسلمان داراي آمادگي روحي براي جهاد باشند. جهاد و شهادت طلبي يکي از موارد اشتياق آنها باشد. علامه در تذکره جلد نهم چاپ جديد ص51 که از کتابهاي بسيار بسيار پر ارزش است. تذکره و منتهي علامه فقه مقارن است، که ما چه ميگوييم عامه چه مي گويند، دليل ما دليل آنها، اثبات مزيت فقه مقارن ما بر فقه آنها، البته مبتکر اصلي اين در ميان شيعه شيخ طوسي است و خلاف شيخ طوسي اولين کتابي که فقه مقارن ماست بعد از آن معتبر محقق، فقه مقارن ماست بعد از آن تذکره و منتهي علامه حلي هر دو فقه مقارن اما، فرق اين دو کتاب در چيست؟ يک وقت ديگر بايد بحث شود (خودتان هم مطالعه کنيد). تذکره جلد9 صفحه 51 مسئله 22 مي فرمايد که {لا يجوز للامام ولا للامير من قبله أن يخرج معه من يخذّل الناس و يثبّطهم عن الغزو و يدهدههم في الخروج} بعدا بحث مي کنيم که جهاد امام لازم دارد يا بدون اذن امام ومن يقوم مقام الامام هم مي توان جهاد کرد، مي گويد براي امام جايز نيست و نيز امير من قبله، ايشان چهار طائفه را مي گويند که به جنگ نبريد و قبل از حرکت، شما بايد اول جبهه خودتان را پاک سازي کنيد، چهار طائفه را نبريد زيرا باعث مي شود که کار شما پيشرفت نکند. کسي که اگر همراه ببريد شما را از جهاد باز مي دارد و مانع شما مي شود و شما را به تزلزل مي اندازد {کمن يقول الحر شديد و المشقه عظيمة المسافة بعيدة و الکفار کثيرون و المسلمون اقل} از اين قبيل حرفها، آنها آدمهايي هستند که آن مقاومت روحي لازم را ندارند از اين جهت مي گويند هوا خيلي گرم است يا خيلي سرد است، مشقت زيادي دارد، قرآن هم که گفت و خوانديم که {ذلک بانهم لا يصيبهم ظماء...} يعني خستگي هست، تشنگي هست، پستي و بلندي پيمودن هست، چون که جهاد است . ما بعدا مي گوييم که خدا در قرآن مي فرمايد که مسلمانان را با جهاد امتحان مي کنيم {و لنبلونّکم حتي نعلم المجاهدين منکم} در دنيا رويکرد و واقعه زياد است اما آنچه که غربال مي کند مسلمانان را جهاد است، ما شما را امتحان مي کنيم تا بدانيم که مجاهدين چه کساني هستند اين است که کساني که مي گويند {الحر شديد او البرد شديد و ما نومن هزيمتهم } اينها را باخود نبرند اين طائفه اول که داراي روح قوي نيستند زيرا جهاد اراده و تصميم و شهامت و شجاعت و استقامت مي خواهد آنها نبايد بروند از ابتدا نبايد برد.
  دوم، {ولا المرحف} مرجفين (شايعه سازان) را نبريد آنها مي گويند {هلک سرية المسلمين} اين که ما مي خواهيم برويم از اول نابود مي شويم {لا طاقة لکم بهم} شما طاقت جنگيدن در برابر دشمن را نداريد و آنها خيلي قوي هستند {و لهم قوة و شوکة} دشمن قوت دارد آنها دشمن را تعريف و تمجيد مي کنند و مديحه سراي دشمن هستند. اين گروه افراد که به شايعه مي پردازند و بوسيله شايعه و دروغ روحيه شما را تضعيف مي کنند، اينها را همراه نبريد آنها را شناسايي کنيد و همراه نبريد چون جهاد يک امر روحي است.
 سوم، {و لا من يعين علي المسلمين بالتجسس للکفار} کساني که در ميان شما هستند ولي جاسوس کفارند اخبار شما و قدرت هاي شما را به دشمن خبر مي دهند کساني که عليه شما گام بر مي دارند و تجسس و مکاتبه مي کنند و {اطلاعهم علي عوراتهم} چون هر لشکري عوراتي دارد، عورات يعني اسرار نظامي که بايد اين اسرار نظامي خودمان بدانيم اگر دست دشمن بيافتد راهي پيدا مي کنند براي نفوذ به آنها و شکست ما، به همين دليل جاسوس ها را شناسايي کنيد و همراه نبريد .
 چهارم، {و لا من يوقع العداوة بين المسلمين} کساني که بين مسلمانان عداوت ايجاد مي کنند افرادي هستند که سخن چين هستند بجاي اينکه وحدت را تحکيم کنند عداوت را بوجود مي آورند { بينهم بالنميمة و يسعي بالفساد}. ايشان يک آيه از قرآن مي گويند(که بعدا بحث مي کنيم) قال تعالي { لو خرجوا فيکم ما زادوکم الا خبالا} در سوره توبه آيه47، خداوند فرموده اين طور افراد را نبريد اگر بيايند جز فساد از اينها بوجود نمي آيد، مي گويد هر چند اين افراد در ظاهر اعانت مسلمين را مي خواهند نشان بدهند اما بدانيد و بشناسيد حتي اگر يکي از آنها امير بود با آن حرکت نکنيد، ما بعدا صفات فرماندهان سپاه و مجاهدين را مي گوييم، فقها را در صف اول قرار دهيد کساني که در علم فقه آشنايي دارند بايد رد صف اول باشند، قاريان قرآن در صف دوم، افرادي که در تقوا سابقه بيشتري دارند در صف سوم خلاصه درجهاد يک صحنه اي را اسلام مي خواهد مجسم کند که اين صحنه يک صحنه الهي باشد بالاخره يا يقتل يا يغلب {قل لن يصيبنا الا احدي المحسنين} يکي از دو تا حسن، يا غلبه و پيروزي يا شهادت، به اين عنوان و اميد حرکت بکنند.
 در نهج البلاغه که به تاريخ اش هم بايد توجه کرد حضرت امير (ع) اولين جنگي که انجام داد جنگ جمل بود در آن جنگ فاتح شد دومين جنگ، جنگ صفين بود که 15، 16 ماه اين جنگ طول کشيد خيلي جنگ عجيبي بود 120 هزار لشکر معاويه و 100هزار لشکر اميرالمؤمنين واين جنگ، جنگ بسيار مهمي است، در اين جنگ حضرت امير مي خواستند غالب شوند اما نقشه معاويه و عمرو عاص که قرآن ها و بالاي نيزه زدن وبه اين وسيله لشکر را سست کردند، باعث شد که اين جنگ متوقف شود هرچه اميرالمؤمنين فرياد زدند اين قرآن ها بالاي نيزه حيله است ولي افرادي بودند که از نظر فرهنگ اسلامي قوي نبودند اين حيله در آنها تأثير کرد هرچه مالک اشتر فرياد زد که چيزي نمانده که ما فاتح شويم اما بالاخره اين حيله اثر کرد، کار منجر شد به حکمين که يکي از آن طرف و يکي از اين طرف، هر چه آنها بگويند، در اينجا عمروعاص از طرف شام و از طرف لشکر عراق ابو موسي اشعري که آدمي طالباني، متحجر، مقدس نما (ظاهر بسيار خوب ومارخوش خط وخال) ولي ابله و نادان بود انتخاب شد، امير المؤمنين فرمودند حالا که قرار است حکمين باشد از طرف ما عبدالله ابن عباس انتخاب شود آن مقدس نما ها قبول نکردند. کلمات امام (رضوانه الله عليه)درباره مضررات مقدس نماها و آخوند هاي درباري خبيث خيلي زياد است، خلاصه عمروعاص، ابو موسي اشعري را گول زد و کار را به نفع معاويه تمام کرد، آمدند و گفتند که معاويه شد خليفه مسلمين و علي را کنار زدند خود نماينده امام علي، امام راکنار زد حضرت امير خيلي متأثر شدند( نهج البلاغه خيلي کتاب قوي است) و گفتند {الحمدالله و ان أتي الدهر بالخطب الفادح و الحدث الجليل} خدا را شکر مي کنيم ولي روزگار جريان سنگيني را بوجود آورد ولي خوب ديگر چه بايد کرد، حالا همان هايي که به حکميت اصرار داشتند برگشتند و خوارج نهروان شدند همان مقدس نماها، گفتند ما اشتباه کرديم، توبه کرديم هر کس هم که توبه کند ما کاري با او نداريم ولي اگر توبه نکند او مي کشيم، شروع کردن به کشتن افراد و حتي به سراغ اميرالمؤمنين هم رفتند که تو هم کافر شدي (نعوذ بالله) و بايد توبه کني و الا مي کشيمت اين جريان رفته رفته باعث شد که جنگ نهروان بوجود بيايد بالاخره اميرالمؤمنين در اين جنگ هم فاتح شد ولي مسلمان ها ديگر آن روحيه جهاد را از دست دادند يعني عمار و ياسرها ، اويس قرني ها، ذوالشهادتين و امثال اينها در جنگ صفين آن قهرمانان ميدان جهاد، کشته شدند و افرادي ماندند که روحيه جهادي ضعيف داشتند، اميرالمؤمنين روحيه آنها را تشجيع مي کند براي جهاد با معاويه چندين خطبه در نهج البلاغه در اين مورد است، مثلا بعضي از آنها اين است خطبه 29 {يا ايها الناس مجتمعة ابدانهم المختلفة اهواهم فاذا جاء القتال حيدي حياد} حضرت مردم را جمع مي کرد وبرايشان صحبت مي کرد، اي کساني که بدن هاي شما يک جا جمع است ولي افکارتان متفاوت است آن عشق به جهاد، تمرکز افکار و قوا همه اش در مورد جهاد نيست، کلام شما، {کلامکم يوهي الصم الصلاب} حرف هاي شما سنگ هاي سخت را نرم مي کند {فعلکم يطمع فيکم الاعداء}لاف و گزاف مي زنيد ولي کار شما دشمنان را به طمع مي اندازد چون حرکت که مي کنيد سست حرکت مي کنيد با هم اختلاف داريد، قول مي دهيد حاضر نمي شويد، {تقولون في المجالس کيت وکيت} در مجالس که حرف مي زنيد چنين و چنان مي گوييد،کيت وکيت اسم فعل است يعني چنين و چنان مي گوييد، حرف هاي شما خيلي نرم است {فاذا جاء القتال قلت حيدي حياد} ، جنگ که مي شود فرار مي کنيد حيد حياد کلمه اي بوده که فرار کنندگان از جنگ استفاده مي کردنند يعني راه بدهيد راه بدهيد براي فرار، خلاصه اميرالمؤمنين با اين چنين افرادي بودند.
 {ما عزّت دعوة من دعاکم } دعوت کسي که شما را بخواهد پيشرفت نمي کند، {و لا استراح قلب من قاساکم } دلي که زحمت شما را کشيده آسايش و راحتي ندارد {اعاليل باضاليل} يعني تعللتم باعاليل، اعاليل جمع أعلال است و أعلال جمع علة است مي شود جمع الجمع، علت وبهانه هايي مي آوريد که همه گمراه کنده است، {دفاع ذي الدين المطول} دفاع مي کنيد از خودتان ولي دفاع آدم مديوني که مي خواهد دين را ادا نکند و امروز وفردا مي کند، مطول صفت مشبهه است مطَل، يمطل مثل صبور بعضي از مديون ها هستند که سراغشان که مي روي دارند ولي امروز و فردا مي کنند ،دفاع شما همين طور است، {لا يمنع الضيم الذليلُ} (الذليل فاعل است) آدمي که تن به ذلت بدهد و روحيه قوي ندارند هرگز نمي تواند جلو ظلم را بگيرد {ولا يدرک الحق الاّ بالجد} و حق بجز با جديت بدست نمي آيد حق گرفتني است و کسي که حق را مي خواهد بگيرد بايد قوي باشد حق خود را از دهان شير بايد گرفت. چندين خطبه از حضرت امير (ع) در مورد اين موضوع است که نکات آموزنده ي فراواني دارد که بعدا بحث مي کنيم . خطبه 181 بسيار عجيب است حضرت علي (ع) رفتند بالاي منبر براي دعوت مردم به جهاد ولي چه مردمي! ديگر آن افرادي که روحيه قوي داشتند رفتند، {ما ضرّ اخواننا الذين سفکت دمائهم وهم بصفين الاّ يکونوا اليوم احياء} نگاهي کرد به افرادي که جمع شده بودند به ياد شهداي جنگ صفين افتاد گفت برادران ما که در جنگ صفين کشته شدند خونشان ريخته شد ضرر نکردندکه امروز بينند من در چه عالمي هستم هستم، {قد والله لقوا الله فوفّاهم أجورهم}،{ أين اخواني الذين رکبوا الطريق و مضوا علي الحق} آن برادراني که راه حق را پيمودند و به حق رسيدند {أين عمّار؟ وأين ابن التيهان؟ وأين ذوالشهادتين} اينها کجا هستند، الان در سوريه که از دمشق به حلب بروي يک صحنه اي است که جنگ صفين آنجا بوده است کنار شريعه فرات آن طرف عراق است و اين طرف سوريه آنجا دولت اسلامي ايران گنبد وبارگاه هايي براي عمار، ابن تيهان، اويس قرني، ذو الشهادتين درست کرده است که بسيار ديدني است و بسيار زحمت کشيده اند، آنها در جنگ صفين به شهادت رسيدند اينها کجا هستد { وأين نظراوهم من إخوانهم الذين تعاقدوا علي المنية } که اينها با مرگ پيمان خون بستند {وابرد بروسهم الي الفجرة} سرهاي اينها به عنوان هديه براي فجرة بردند، {ثم ضرب بيده علي لحيته الشريفة الکريمة فاطال البکاء} حضرت امير دست زد به محاسن خود و گريه طولاني کردند خيلي عجيب است إن شاءالله فردا بحث مي کنيم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo