< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الجهاد

87/07/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: جهاد
 
 صاحب جواهر (اعلي الله مقامه) از جلد 21 جواهر که از کتاب جهاد آغاز مي شود در اول کتاب جهاد درباره فضيلت و وجوب جهاد رواياتي ذکر کرده بعد دو آيه از قرآن را ذکر کرده يکي آيه 111 از سوره توبه {ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة} و آيه ديگر آيه 95 سوره نساء {لا يستوي القاعدون و المجاهدون} بعد گفته که جهاد سه قسم است يک جهاد ابتدايي است که ما کفار را به اسلام دعوت مي کنيم بدون اينکه آنها حمله اي، هجمه اي نسبت به مسلمانان انجام بدهند ما وظيفه خود مي دانيم براي از بين بردن کفر و شرک و براي دعوت به اسلام حرکت کنيم. دوم اينکه کفار به ما حمله کردند و ما از خودمان دفاع مي کنيم. سوم جهاد با بغات است، بغات جمع باغي مثل قضاة جمع قاضي، کساني که در برابر حکومت اسلامي حق و مشروع قيام کردند و حاضر نيستند که به حکومت اسلامي تن دهند، اين سه جور جهاد است و بعد هم شيخ طوسي در خلاف جلد 5، طرح جديد در کتاب جهاد که شروع کرده مي گويد که جهاد واجب است من النص و الاجماع و جميع فقها مي گو يند که واجب است، بعد رفته سراغ اينکه به چه کسي واجب است و همين طور علامه در تذکره جلد ،9 طرح جديد به همين ترتيب بعد علامه در جلد 13 منتهي، طرح جديد به همين اختصار. منظور ما اين است که اين فقهاي بزرگ اسلام در اول کتاب جهاد خيلي مختصر برگزار کردند با اينکه آيات فراواني در باره جهاد وجود دارد و از اين آيات هم مطالب فراواني استفاده مي شود بالاخره چون زمانشان يک زماني بوده که فکر نمي شد که يک روزي مسلمان ها بتوانند جهاد بکنند چون جهاد داراي شرايط زيادي است يکي از شرط هاي مهم که بعدا مي خوانيم اين است که جهاد بايد تحت نظر معصوم (ع) باشد، حالا صاحب جواهر دارد و ما هم عرض مي کنيم کسي که نائب مقام معصوم باشد غير از اين را ما صحيح نمي دانيم در هيچ کدام از اين جهاد ها که هر سه آنها ذکر شد ما قائل به اين هستيم که بايستي تحت نظر پيغمبر يا امام يا کسي که قائم مقام امام است باشد، خوب آنها از قبل از انقلاب اسلامي فکر نمي کردند که مسلمانان يک روزي در ايران آنقدر قدرت پيدا کنند که خودشان قيام کنند و در برابر کفار به جهاد و دفاع کامل بپردازند حالا دعوت ابتدايي نباشد حداقل به دفاع بپردازد، چون کسي فکر نمي کرده حکومت اسلامي به تمام معنا در يک نقطه اي از کشور هاي اسلامي بر قرار شود، اين بود که کتاب جهاد، کتابي بود که در همان صفحات کتاب خيلي مختصر مانده بود، اما اينکه به عرصه زندگي مردم بيايد و سعي کنند شرايط جهاد را ذکر کنند و مردم را براي جهاد آماده کنند و روحيه جهاد را در مردم ايجاد کنند چنين فکري نمي شده و لذا خيلي مختصر برگزار شده است. عرض بنده اين است که ما بايستي بر خلاف برگزاري به اختصار، آيات قرآن را به فصيل مورد بررسي قرار دهيم، بعد هم روايتمان را وبعد هم شرايط زمان در نظر بگيريم.(شما ديشب در تلوزيون در صحبت هاي اخبار ايران شنيديد که کل غرب برابر اسلام امروز ايستاده، اسلام ستيزي در کل غرب حاکم است) خوب اگر جهاد از اول عملي مي شد دشمن اينقدر قدرت پيدا نمي کرد از اين جهت ما يک آيه، که آيه 71 از سوره نساء بود {يا ايها الذين امنوا خذوا حذرکم} درباره اين آيه، 9 مطلب و آمادگي از آن استفاده ميشود اگر اين آمادگي ها که آيه امر ميکند در مسلمان ها وجود داشت وضع غير از اين بود، بنده در کتاب هاي ديگر نمي گويم که بحث نکنيم مثلا درباره بيع فضولي يک حديثي بيشتر نيست حديث عروة بارقي، امّا ما 40 صفحه درباره آن مطلب مي نويسيم و شايد 40 جلسه درباره آن بحث مي کنيم وقتي درباره يک موضوعي اين چنين بحث شده و بايد هم شود، انتقاد نمي کنم، آيا بايد درباره جهاد که صدها آيه در قرآن دارد، هرکدام با يک لحني، جهاد را مورد تأکيد و تأييد قرار مي دهد بحث کنيم؟ همان طور روايات ديگر بنابراين اين بحث لازم است ممکن است کسي فکر کند که به همين اختصار بايد برگزار شود.
  امام (رضوان الله عليه) که در نجف ولايت فقيه را شروع کردند خيلي ها آن موقع فکر مي کردند که بحث جهاد در حوزه علميه نجف و بحث حکومت اسلامي فايده اي ندارد ( که يک نفر از ايران تبعيد شد و قيامي دربرابر دنيا کمونيستي روسيه قوي و در برابر ليبراليست غرب آمريکا و انگليس قوي انجام داده است) خوب حالا آمده اينجا حالا در نجف کتاب حکومت اسلامي را شروع کرده خلاصه خيلي ها فکر مي کردند که اين درس در اينجا چه فايده اي دارد ولي خود امام جواب دادند در صحيفه نور هم فرمودند که ابن مباحث بايد در حوزه ها مطرح باشد تا کم کم جامعه آماده شود براي تأسيس حکومت اسلامي وهمين طور هم شد تا بگوييم و شايعه بکنيم و منتشر کنيم و مردم بشنوند و آماده شوند چون واقعا در مورد جهاد همين طور است، براي اينکه شنيده اند که يکي از فروع اسلامي جهاد است اما خوب اين بايد به چه ترتيبي بوجود بيايد چه کار بايد کرد کيفيتش بايدچه طور باشد، بر چه کسي واجب است، واقعا گفته نشده است خوب ما هم شاگرد امام (رضوانه الله تعالي عليه) هستيم و لازم است در حوزه ها در مورد اين مطلب بحث کنيم و روحيه جهاد را در مسلمانان ايجاد کنيم مثلا همين آمادگي که بنده گفتم من روزنامه ديشب را مي گويم مثلا قرضاوي در دوحه عليه شيعه ها دو مرتبه يک صحبتي در مورد اين که شيعه باطل است و بدعت گذار است و ... و شيعه ها در ايران دارند مجهز مي شوند به اينکه با ما سني ها بجنگند تشيع را طوري به مردم ياد مي دهند که در برابر سني ها به جنگ برخيزند اگر ما آمادگي داشته باشيم بايد همان روز جواب آنها را بدهيم بايد آنقدر تجهيزاتمان قوي باشد که هرکس نتواند عليه اسلام چيزي بگويد، اين آمادگي اين طور نبوده اين طور شديم و تا حالا واقعا در مورد جهاد کوتاهي شده است، اما امام(رضوانه الله تعالي عليه) فرمودند پايه اين انقلاب جهاد است اگر جهاد نمي بود اين انقلاب واقع نمي شد نظامي برقرار نمي شد و پايه تمام اين حرکت هاي مهم اسلامي جهاد است اين مطلب خيلي مهم است به همين جهت لازم است در حوزه ها بسيار بحث شود و بايد مطالعه کنيم ما ازآيه 71 سوره نساء {يا ايها الذين امنوا خذوا حذرکم} گفتيم که 7 آمادگي، لزوم آمادگي و وجوب تحصيل آمادگي و بعد از تحصيل، حفظ آمادگي، 9 تا آمادگي از اين آيه استفاده مي شود. اين بايد القاء شود و مسلمانان بدانند که قرآن اين طور گفته أدلّ دليلها قرآن است، چند مورد را ما گفتيم، مثلا يکي از آنها که در کتاب جهاد اصلا بحث نشده است اين است جهاد مقدماتي دارد، يکي از مقدمات آن کسب مهارت است، جهاد با تجهيزات جنگي انجام مي گيرد، آلات و ابزار لازم را دارد در واجبات کفايي مثل دفن ميت، نماز ميت آسان است اما اين که جهاد واجب کفايي است يا نه بعدا بحث مي کنيم، اما حالا بگوييم واجب کفايي نه عيني بالاخره مقدمات لازم دارد پس بايد از راه اينکه مقدمه واجب، واجب است، لازم است که افراد بروند و مهارت لازم براي بکار بردن تجهيزات جنگي را ياد بگيرند، بنده پيشنهاد مي کنم در حوزه علميه قم، مديريت حوزه ترتيبي دهد که ما طلبه ها مهارت هاي لازم را ياد بگيريم ، الان اگر جنگ شود ما مهارتهاي لازم براي بکار گيري تجهيزات جنگي را نداريم پس همان طورکه جهاد واجب است مقدمه جهاد هم واجب و ضروري است {واعدوا لهم ما استطعتم من قوة و رباط الخيل} وبحث سبق ورمايه .
 دوم اينکه جهاد پشتوانه مالي لازم دارد، در چند جاي قرآن که همه را بنده يادداشت کرده ام {انفقوا في السبيل الله و لا تلقوا بايديکم الي التهلکه } و نيز {يجاهدون باموالهم و انفسهم } و {جاهدوا باموالکم و انفسکم}
  همين طور بي جهت که نيست اموال را بر انفس مقدم مي دارد، چون جهاد که کار ساده اي نيست، بودجه لازم دارد، پشتوانه مالي لازم دارد فکر نکردند که از کجا بايد تهيه شود آيا خمس و زکات کافي است يا خير، يا از جاي ديگري بايد تهيه شود، زکات اگر باشد براي جهاد مي توان مصرف کرد چون جزو في سبيل الله است اما زکات آنقدرها نيست زکات از 9 چيز است غلات اربعه که به حد نصاب برسد انعام ثلاثه و نقدين، اينها را که جمع کنيم آن قدر نمي شود، در انعام ثلاثه يک شرطش اين است که سائمه باشد نه معلوفه، بيشتر حيوانات ما معلوفه هستند سائمه نيستند خمس هم براي ولي امر مسلمين است امام (رضوانه الله تعالي عليه) در زمان جنگ سهم امام را براي جبهه ها استفاده نمي کرد چرا؟ چون اگر از سهم امام به جبهه ها بدهند حوزه مي خوابد و مردم بايد تبرعاً کمک کنند، بنابراين همين پشتوانه مالي بحثي است که در کتاب جهاد بحث نشده و بايستي فقيه درزمان خودش برنامه اي درنظر داشته باشد، در بحث جهاد بايد ببينيم که کي جهاد اسلامي صورت گرفته است و سير جهاد تاريخي واسلامي بعد از ائمه (ع) چه وقت بوده است در جنگ با روسيه که ايران مورد حمله قرار گرفت و در زمان فتحعلي شاه قاجار که گفتيم 17 شهر ما را گرفت در دو جنگ، که جنگ اول به عهد نامه گلستان و دومي به عهد نامه ترکمنچاي ختم شد، اگر مطالعه کنيد مخصوصا روضة الصباح شکسته اين جنگ هارا به پاي آخوندها و طلبه ها مي گذارند چون قلم دست دشمن و متلمقين نسبت به دولت قاجاريه است آن زمان ميرزاي قمي (ره) که مرجع بود اعلام ميکند که مردم به جايي رفته اند به مشهد، کربلا و سفرها ي مستحبي پول هاي خود را براي جهاد بدهند ودادند حتي مي گويد اگر برسد به اينکه حج را تعطيل کنيم ما بايد اين بودجه جهاد را تأمين بکنيم، بالاخره اينها بحث هايي است، بنابراين يکي از بحث هاي بسيار مهم اين است که بوجه جهاد از کجا تأمين شود که در قرآن کريم اين همه آيات دارد ،يک بحث اين است که افراد خودشان را بايد آماده کنند افراد خودشان بايد مهارت لازم را فرا بگيرند براي انجام جهاد، بحث ديگري که ما مطرح کرديم آمادگي روحي است افراد خودشان بايد از نظر روحي روحيه جهاد داشته باشند، گفتيم که اصلا چند طائفه را همراه نبريد افرادي بايد همراه باشند که ايمان کامل داشته باشند رفتن به جهاد حماسه آفريني مي خواهد، شهامت مي خواهد، حسين فهميده مي خواهد، ايجاد اين چنين روحيه اي از آيات و وعده هاي قرآني استفاده مي شود، حالا براي نمونه حديثي از امام سجاد (ع) مي خوانيم در جلد 11 از وسائل 20 جلدي، اولش از جهاد عدو آغاز مي شود بعد جهاد نفس يعني اين کتاب قطور چندين باب دارد، ابواب جهاد عدو، بعد بيش از آن چندين باب، ابواب جهاد نفس است. جلد 11 وسائل باب 12 از ابواب جهاد عدو، صفحه32 ، باب اشتراط وجوب الجهاد بامرالامام واذنه و تحريم الجهاد مع غير الامام العادل ، ما اينطور معتقديم، شيعه اين گونه معتقد است ولي سني ها اين شرط را قائل نيستند ما قائليم که جهاد در صورتي واجب است که امر امام باشد، اذن امام باشد، بعدا خواهيم گفت که ولايت فقيه، در صورتي که امام غائب باشد اذن فقيه هم لازم است که تحت نظر او انجام گيرد و تحريم الجهاد مع غير الامام العادل در اين باب هم اخباري است.
 خبر سوم اين است {و عنه} يعني کليني { عن علي ابن ابراهيم عن ابيه عن عثمان ابن عيسي عن سماعه} عثمان ابن عيسي واقفي المذهب است ولي مورد وثوق است، سماعه ابن مهران هم که خيلي معلوم است سند خيلي خوبي است {قال، لقي عباد البصري علي بن الحسين عليهما السلام في الطريق مکه } يک شخصب به نام عباد بصري،با امام سجاد ملاقات کرد و امام سجاد (ع) به مکه مي رفت، خود عباد بصري يکي از صوفي هاست، درتنفيح المقال ما مقامي ( اين کتاب سه جلد قطور است اخيرا در مجلات متعددي چاپ جديد مي شود و پا ورقي هاي خيلي خوب دارد و مدارک نوشته شده است که تا جلد 20 چاپ شده است و امکان دارد 40 تا45 جلد شود) در جلد 2، چاپ قديم، صفحه 121 مي گويد که عباد از اکابر صوفيه است اعتراض مي کند بر امام صادق(ع) در کافي هم هست ،( بنده معتقدم در حوزه علميه يک بحث کلامي عمومي بايد باشد که اين بحث کلامي درباره وهابي ها و درباره صوفيه و امثال اينها، يکي از مذاهب باطله که درباره اش روايات فراوان آمده مذهب صوفيه است که خود صوفيه72 فرقه است مقدس اردبيلي در حديقة الشيعه اين ها را ذکر کرده است ائمه (ع) مي گويند {انهم اعداءنا} صوفي ها دشمن ما هستند، چرا ؟ بخاطر اينکه آنها طائفه اي هستندکه نوعا جباران و سلاطين جبار آنها را بوجود آورده، سلاطين جبار و ظالم چون مي ديدند که با فرهنگ اهل بيت نمي توانند کنار بيايند از اين جهت اهل بيت را منزوي کردند و از طرفي هم ميان مردم به نام اسلام حکومت مي کنند چون مردم مسلمانند، آمدند بدل سازي کردند به جاي اهل بيت (ع) و از قبيل بايزيد بسطامي ها، جنيد بغدادي ها، شريق بلخي ها، معروف کرخي ها را بوجود آوردند و به اينها پر و بال دادند برايشان خانقاه ساختند اين بدل سازي چهره سازي و چهره آرايي تمام فضائلي را که براي اهل بيت است براي همين قطب هاي خودشان قائل اند، در کتاب هايشان مي بينيم که چقدر از غيب خبر مي دهند، يکي از کتاب هايي که بخواهيد درست مطالعه کنيد تذکرةالاولياء شيخ عطار است همان کرامات و کمالات ومعجزاتي که اهل بيت (ع) داشتند إخبار از غيب، مرده زنده کردن، طي الارض، تسلط بر زمين و زمان، اينها که ازمختصات ائمه (ع) است براي بايزيد بسطامي و جنيد بغدادي و شريق بلخي و حتي متأسفانه در کتابهايي علماي ما هم آنها آنقدر نفوذ داشتند که اينها را جا دادند علماء بزرگ ما هم گاهي آنها را قطب العارفين و با تعريف و تمجيد از آنها مي نويسند، بنده شنيدم ابوالسعيد ابو الخير را تعريف مي کنند، همچنين شيخ ابوالحسن خرقاني را، اينها صوفي هستند اينها اعداء اهل بيت اند. براي کنار زدن اهل بيت آمدند و براي آنها فضائل و مکارم زيادي قائل شدند مانند قطب و پير و مرشد شدند و از اين قبيل چيزها. آن وقت اينها به ائمه (ع) اعتراض داشتند چرا؟ بخاطر اينکه اسلام را خلاصه کردند و در کشکول و سبيل و ذکرها و جلسه هايي که دارند يا هو و يا حق گفتن وبا سياست کاري ندارند و تارک دنيا هستند و دنيا را دادند به هارون الرشيدها و سلطان محمود غزنوي و حتي تا زمان ما اين ها با سياست کاري نداشتند، در انقلاب هم حرکتي نداشتند آنها با آن دستگاه هم مي ساختند ويک اسلام پر جنب و جوش را به شکل يک اسلام فلجي درآوردند اين ضرر بزرگ صوفي هاست وگاهي به ائمه اعتراض مي کردند مثلا به امام رضا اعتراض مي کردند که تو چرا لباس نو مي پوشي و تو بايد چنين و چنان باشي چون خودشان ظاهرا به يک کشکول و خرقه (که خرقه بحث بسيار عجيبي است که مي گويند اين خرقه ما دست به دست از اميرالمؤمنين رسيده و حرفهاي زيادي درست کرده اند) آنها مي گويند يک شريعت داريم، يک طريقت داريم و يک حقيقت داريم ما ها را اهل شريعت مي دانند و شريعت را قشر مي دانند و مي گويند که ما قبشري هستيم شيخ طوسي ها و شيخ مفيد ها را قشري مي دانند و مي گويند شما هنوز به طريقت و حقيقت نرسيده ايد. لب را طريقت و لب الالباب را حقيقت اين ها حرف هايي هست که صوفي ها ساختند و اين ها بايد در حوزه ها بحث شود و معلوم شود که آنها چه کاره اند و چه مي گويند مردم را اغفال مي کنند وامثال وهابيت و ... عباد بصري برخورد کرد با امام سجاد (ع) حضرت راه مکه را پيش گرفته بودند گفت يا علي ابن الحسين {ترکت الجهاد و الصعوبة و اقبلت علي الحج و لينة} گفتد جهاد را ترک کردي؟ چون جهاد از مسير خودش منحرف شده بود، جهادي که بايد در رأسش يک معصوم باشد، در زمان بني اميه هم بود اما چه جهادي بود! تسخير شهرها براي گرفتن جزيه و ماليت بود، حتي بعضي ها مي گفتند ما مي خواهيم مسلمان شويم مي گفتند نه شما بايد به ما جزيه بدهيد تا مسلمان شويد، جهاد را مبدل کردند به جهان گيري و سلطه طلبي. آن صوفي به امام سجاد(ع) اعتراض مي کند {ترکت الجهاد و الصعوبة} (و) به معني (مع) است يعني {مع صعوبة} جهاد را با صعوبتي که دارد ترک کردي {اقبلت الي الحج و لينة} دوباره (و) به معناي (مع) است مي خواهي به مکه بروي اين کار آساني است و دنبالش خواند {ان الله عزوجل يقول ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم جنة يقاتلون في سبيل الله فقتلون و يقتلون} و او آيه 111 سوره توبه را آن صوفي براي امام سجاد(ع) خواند که شما جهاد را که داراي مشکلات است ترک کرديد و به حج مي رويد که کار آساني است حضرت به ايشان فرمودند پشت سر اين آيه، آيه بعدي را بخوان، آيه بعدي اين است {التائبون العابدون الحامدون السائحون الرکعون الساجدون الآمرون بالمعروف والناهون عن المنکر والحافظون لحدود الله وبشّر المومنين} و فرمودند کسي که به جهاد مي خواهد برود 9 فت بايد داشته باشد اول التائبون، بعد العابدون، بعد الحامدون، بعد السائحون يعني کسي که حرکت کند براي خدا، بعد الراکعون الساجدون يعني کساني که با هم به رکوع و سجده بروند،اين قبيل افراد الآمرون بالمعروف و الناهون عن المنکر وکساني که حدود را رعايت کنند حضرت فرمودند اين آيه را بخوان، خواند {اذا راينا هولاء الذين هذه صفتهم فالجهاد معهم افضل من الحج} اين ها که به جنگ رفتند ما هم همراه اين ها مي رويم اين را به آن صوفي در زمان بني اميه گفتند. بحث اين بود که آيات قرآن در انسان چنين روحيه اي ايجاد ميکند که يکي از اين آمادگي ها، آمادگي روحي بود ما در اين آيه {خذوا حذرکم} استفاده هايي کرديم که به عرض محترم شما رسيد. يک روايتي بخوانيم از طريق اهل تسنن اما روايت جالبي است، جلد 4 سنن ابي داود، ص111 کتاب ملاحم، ملاحم جمع ملحمه است، ملحه يعني رويکرد ها و حوادثي که بعدا بوجود خواهد آمد ولي حوادث مهمي است که بايد مسلمان ها مواظب باشند در چنين حوادثي دين خودشان را حفظ کنند اين که کتاب ملاحم اخبار از وقايع آينده است احمد بن حنبل هم در جلد پنجم (مسند احمد ابن حنبل (که شش جلد دارد) ص278 ذکر کرده، قال رسول الله (ص) { يوشک الامم عن تداعي عليکم کما تداعي الآکلة (الأکلة) الي قصعتها و قال قائل و من قلة ... يومئذ}
 نزديک است که ملت هاي ديگر بر شما مسلمان ها حمله کنند {تداعي} اصلش {تتداعا} يک (ت) افتاده، در باب تفاعل و تفعل دو تاء اگر جمع شود يکي از آنها مي افتد مانند تنزل الملائکة که تتنزل بوده است، همان طور که کسي که ميخواهد غذا بخورد به کاسه غذا حمله مي کند به همين ترتيب امم ديگر به شما حمله ور خواهد شد در اين جا يا (آکلة) است که صفت طائفه آکلة است جماعت آکلة يا (اکلة) است اکلة جمع آکل مثل طلبه جمع طالب خلاصه دوگونه مي شود خواند، يا رسول الله چنين روزي که خواهد آمد آيا ما مسلمانان کم هستيم؟ از جهتي که کم هستيم مورد حمله آنها قرار مي گيريم؟ {قال ، لا، بل انتم يو مئذ کثير ولکن کم غصائک غصاء السيل} فرمودند نخير شما در آنروز زياد هستيد و مثل کف روي آب هستيد ريشه نداريد براي ريشه داشتن وحدت و اتحاد ودرک فرهنگ اسلامي لازم است. حضرت علي در نهج البلاغه { والله أن هذا القوم سيدالون عليکم لاجتمائهم علي باطلهم و تفرقکم عن حقکم } حضرت قسم مي خورد که مردم شام بر شما مردم عراق غالب خواهند شد، مردم شام زير سلطه معاويه هستند مردم عراق زير پرچم اميرالمؤمنين هستند براي اينکه آنها در راه باطل با هم وحدت دارند ولي شما حق هستيد ولي با هم وحدت نداريد، عجيب است! پيغمبر مي فرمايند شما زياد هستيد ولي مثل کف روي آب هستيد کف روي آب وقتي که موج ها حرکت مي کند آنها را به اين طرف وآن طرف مي برد واينها چون که ريشه ندارند هر طرف که موج بيايد حرکت مي کند {و لينزعن الله من صدورعدوکم المهابة منکم} پيغمبر مي فرمايد که از صدور و سينه هاي دشمنان شما، مهابة از شما ريشه کن مي شود، ديگر براي شما جسابي قائل نيستند، از شما نمي ترسند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo