< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الجهاد

87/09/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: نهج البلاغه
 
 یکی از راه ها ی پی بردن به شخصیت و فکر و فرهنگ شخص مطالعه ی کتابی است که که از او باقی مانده برای شناخت اشخاص، بلکه بهترین راه مطالعه ی آثار و یادگاری هایی است که از شخص مانده مثلا ما بخواهیم فردوس را بشناسیم از مطالعه ی کتاب شاهنامه به فکر و فرهنگ و قدرت ادبی و قدرت فکری و شخصیت فردوسی از مطالعه این کتاب پی می بریم. همین طور سعدی و نظامی و سایر رشته هایی که اشخاص در ان ها تألیفاتی دارند. برای شناخت صاحب جواهر مطالعه جواهر راه خوبی است برای پی بردن به فکر و فرهنگ و تلاش و زحمت و درک و شخصیت صاحب جواهر، نهج البلاغه هم که با توفیق پروردگار ما روز چهارشنبه به بیان مطالب آن اشتغال داریم تجلی شخصیت حضرت امیر (ع) در نهج البلاغه است. یعنی یکی از راه های پی بردن به شخصیت و عظمت و فرهنگ بسیار بالای حضرت امیر (ع) مطالعه ی این کتاب است. دوره های زندگی حضرت امیر (ع) را به سه قسمت می توان تقسیم کرد دوره ی اول دوره ای است که دوره ی سازندگی اسلام یعنی هنگامی که پیغمبر (ص) در سن 10 سالگی اسلام و ایمان را قبول کرده و پیوسته از اول که در آغوش پیغمبر بزرگ شده این دوره بیست و سه سال که پیغمبر اکرم حضرت محمد (ص) در این دوره بیست و سه سال که سیزده سال در مکه و ده سال در مدینه بوده این دوره دوره ی ساختن اسلام و مبانی و معارف اسلام است. در این دوره حضرت امیر (ع) در کنار پیغمبر (ص) همیشه حضور داشته در روز جنگ شمشیر بر دست و پرچم جهاد بر دوش، در تمام غزوات مهم شرکت داشته و به جهاد می پرداخته است در روز صلح هم قلم به دست در کنار پیغمبر صلوات الله علیه و اله تعلیم و تربیت این یست و سه سال دوره اول زندگی مولای متقیان حضرت امیر علیه السلام می باشد که زمانی است که پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و اله مبعوث شده، سیزده سال در مکه و ده سال در مدینه در کنار پیغمبر صلوات الله علیه و اله بوده خطی در نهج البلاغه در رابطه با این موضوع داریم. دوره دوم، دوره ای است که 25 سال از خلافت چشم پوشی کرده با آن نظر واقع بینانهبرای مصلحت اسلام با این که پیغمبر صلوات الله علیه و اله او را به عنوان خلافت معرفی کرده از لحاظ شایستگی و برجستگی شکی نبوده اما بالاخره یک جریان انحرافی به وجود آمد. حضرت امیر علیه السلام کنار زده شد برای مصلحت اسلام اغماض کرد و صبر و سکوت این 25 سال است این دوره ی دوم است در این 25 سال صبر و سکوت به معنای خاموشی نبوده بلکه برای خاطر مصلحت اسلام چون درخت جوان و نوپای اسلام بایستی شکفته شود. اسلام باید قوت بگیرد از این جهت از طرفی با خلفا همکاری کرده از طرفی تعلیم و تربیت و رفع نیاز مندیهای جامعه مکسلمانان. این دوره هم 25 سال تا آن سه نفر خلافت و حکومت کردند. نهج البلاغه خطبه ها و مطالبی درباره این موضوع دارد گویاترین مسئله در این موزد در این 25 سال همان خطبه شقشقیه است که خطبه سوم نهج البلاغه است که حضرت امیر علیه السلام این 25 سال را که آن سه نفر خلافت کردند و خودش چه نقشی داشته و صبرت و فی العین قضا و فی الحلق شجا این هم یک دو.ره بسیار بسیار حساسی است برای این که در این دوره اسلام در جریانی واقع شده که منافقین، مشرکین، یهود ، نصاری قطب حکومتی روم و قطب حکومتی ایران همه این ها برای از بین بردن اسلام با همدیگر تبانی داشتند اگر حضرت امیر علیه السلام دست به شمشیر می برده و برای خلافت در داخل اسلام با این ها درگیر می شد اسلام ... ...می شد. آن ها از این فرصت استفاده می کردند، اسلام به طور کلی نابود می شد. اما برای خاطر این که اسلام پا بر جا بماند و تقویت شود این 25 سال صبر امیر المؤمنین است. بله خطبه های مربوط به این موضوع کلماتی است که یکی خطبه شقشقیه می باشد. بعد از سپری شدن 25 سال دوره سوم آغاز می شود، دوره ی سوم دوره ی خلافت امیر مومنان می باشد این هم 5 سال در این دوره هم کارهای فراوانی انجام شده. اما از این جهت که مهم ترین کار، کار تشکیل یک حکومتی است که تشکیل حکومت نمایانگر این است که اسلام چه نوع حکومتی را قبول دارد چون مسئله حکومت، مسئله بسیار مهمی است. پیشرفت ها، سقوط ها، انحطاط ها، ترقی ها، تنزل ها، تکامل ها تمتم این ها بیشتر برمی گرده به مسئله حکومت ها، حکومت ها سرنوشت سازند. برای خاطر این که مقدرات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی همه و همه بر می گردد به حکومت ها. این قدر تاثیر و کارایی در سرنوشت مردم دارد. امام در این 5 سال تأسیس یک حکومتی که اسوه و نمونه و معرف معارف اسلامی از لحاظ حکومت است. ما بحث مان درباره توحید پروردگار متعال در همین ضمینه است. مبانی و اصول حضرت امیر علیه السلام را بیان کنیم تا معلوم شود در دنیا اسلام چه نوع حکومتی را پی ریزی کرده و قبول دارد این بحث شاخه های متعدد دارد. اول شاخه مورد بحث ما فعلا درباره ی بیت المال بود چون در هر جامعه ای اموالی است که متعلق به عموم می باشد آن اموال متعلق به عموم چه طور بایستی جمع آوری شود، چه طور نگهداری شود، چه طور مصرف گردد این خیلی مهمه، خیلی مهم. از این جهت ما یکی از مقدمات و اصول را مسئله بیت المال قرار دادیم مثلا کسی که وضو می گیرد این آب مال همه ملت است در قطره قطره اش باید دقت گردد اگر کسی واقعا در همان وضو گرفتن یا خوردن آب ما در روایات داریم آب خوردید در ته لیوان مقداری آب ماند دور نریزید چون آب مال همه ملت می باشد. برق مال همه ی ملت است و هکذا. مسئله بیت المال و اموالی که متعلق به همه است اگر انسان درباره ان اسراف کند، دقت نکند یک خیانت به یک ملت به حساب می آید نه به یک نفر، دو نفر. این اسن که این مسئله یکی از مسائل مهم زندگی به شمار می آید. حضرت امیر علیه السلام مطالبی دارد درباره همان بیت المال. در این جا ما فرصت نداریم ولی به عنوان راهنمایی عرض می کنم مطالعه تاریخ که چه قدر اسراف و زیاده روی ها به عمل آمده قبل از حضرت امیر علیه السلام، خلفای قبل از آن، حضرت امیر در همان خطبه شقشقیه یخضمون مال الله خضمة الابل نبتة الربیع درباره عثمان و طرفداران عثمان می گوید. این چنین بودند درباره بیت المال. این ها بعد تاریخ های بعدش که مطالب عجیبه، بنی امیه و بنی عباس و سلاطین. این سلاطین این همه ساختن کاخ ها، جمع مال و ثروت، عیاشی ها، خودکامگی ها، تبذیرها، اسراف ها، خدم و حشم ها و تشکیلات این همش از بیت المال بوده خب مسئله، خیلی مسئله مهمی است. حالا برای نمونه، شما می خواهید مطالعه کنید، شیخ عباس قمی در تتمه منتهی در جریان عثمان از عثمان چقدر ثروت مانده و طلحه چقدر، زبیر چقدر، عمر و عاص چقدر. اینها چقدر طلا و خدم و حشم و خانه و انعام و حیوانات این ها خیلی زیاد است اما اگر بخواهیم بپردازیم به این ها خیلی وقت گرفته می شود در جلد بیست و یکم تفسیر طنطاوی یکی از تفاسیری که از یک جهت مطالعه اش خیلی خوب می باشد. که بنده شاید چهل، پنجاه سال قبل از این مطالعه اش کرده ام از همه اش فهرست برداشته ام. طنطاوی تفسیرش این خصوصیت را دارد که از راه علوم طبیعی وقتی که این قبیل آیات را ذکر می کند به مسئله توحید و این ریزه کاری ها یی که در خلقت زمین و آسمان و ماه و خورشید و دریا و درخت و جانوران و انسان در این قسمت ها آن ریزه کاری ها یی که مربوط به خلقت است و حاکی از نظم و هماهنگی موجودات و حرکت و حدوث و همه این ها بحث های توحیدی خیلی جالبی دارد. آن در جلد 21، 25 جلد می باشد. به مناسبت این آیه اذهبتم طیباتکم فی الحیاة الدنیا آمده زیاده روی ها و اسراف های سلاطین و خلفا را نمونه های فراوانی ذکر کرده که مطالعه می کنید اگر ما به آن جنبه بپردازیم خیلی طول می کشد. حضرت امیر علیه السلام عنایت فراوانی به مسئله بیت المال دارد در نامه 62، یکی از نامه هایی است که حضرت امیر علیه السلام این صحبت ها که ما عرض کردیم تقریبا اشاره به این ها دارد. نامه 62 را امام به اهل مصر نوشته اند و این نامه را با مالک اشتر همراه ساخته است همه نامه را نمی خوانم فعلا ولی چند نکته ای که به بحث امروز ما مربوطه. اول دارد که فلما .... صلوات الله علیه و اله از جهان چشم پوشید تنازع المسلمون الارض بعده مسلمان ها در امر خلافت کشاکش و کشمکش فراوانی به وجود آوردند فوالله ما کان یلقی فی روعی در خاطر من خطور نمی کرد و یخطر ببالی. ان العرب ترعج هذه الارض بعده فکر نمی کردم که عرب بعد از پیغمبر خلافت و حکومت را از ما بگیرند، از اهل بیت بگیرند ولا انهم منحوه انی من بعدی فکر نمی کردم که من را از خلافت دور کنند ولی خب این کار شد البته این باز کنایه است، نمی خواهد بگوید که من نمی دانستم این مطلب کنایه از این است که این امر به اندازه ای مسلم بود که من خلیفه و جانشین پیغمبر هستم. کسی جای فکر نبود که فکر کند در این مورد. که چطور خواهد شد حالا شد. بالاخره شد. فما راعنی الا ..... الناس علی فلان یبایعونه. چیزی نگذشت که دیدم مردم فوج فوج به طرف ابوبکر حرکت می کنند. فلان مرد ابوبکر هست. فکر نمی کردم این چنین بشود ولی دیدم مردم بعد از پیغمبر حرکت کردند و برای بیعت با ابوبکر البته یک نقشه ای بود که ...... نقشه بود که قبلا تنظیم شده بود آن چه قبلا مخالفیم تنظیم کرده بودند عملی کردند بله فامسخت یدی من دست نگه داشتم این حاکی از یک درد دل و رنج روحی فراوانی است حتی رایت راجعة الناس قد رجع عن الاسلام یدعون الی محق محمد صلوات الله علیه و اله دیدند فکرهایی که پدید آمده که می خواهند مردم را از اسلام برگردانند، اصلا نقشه از بین رفتن دین طرح می شود و عملی می گردد بله عملا همین طور بود. فخشیت ان لم انصر الاسلام و اهله من ترسیدم از این که اگر من قیام نکنم به کمک به اسلام از حق خود صرف نظر کنم ولی کمک به اسلام کنم ان اری فیه ثلما او هدما یا رخنه ای به وجود می آید که دیگر قابل جبران نخواهد بود یا اصلا اسلام به طور کلی منهدم می شود. مصیبت از بین رفتن بالاتر از این بود که من خلافتم از بین برود خلافت چیست دو جنبه دارد حضرت امیر علیه السلام ولایت واقعی و باطنی خب امام است چه مردم قبول کنند چه مردم قبول نکنند چه غصب کنند یا نکنند این یک مسئله امامت و ولایت است اما خلافت و حکومت بر مردم این را من صرف نظر کردم چون این حکومت ولایتی است متاع ایام قلائل. در چند روز قلیل حکومت بر مردم یزول منها ما کان یزول که چند روز سپری می شود کما یزول السراب کما که انسان از دور سرابی را یک نقطه آب نمایی را از دور می بیند وقتی که نزدیک بروید محو می گردد او کما یتقشع السحاب یا مثل ابری که در مدت کمی پراکنده می شود فنهضت فی تلک الاحداث من در این جا دیگر قیام کردم به کمک کردن به اسلام همان که گفتیم راهنمایی خلفا از طرفی تعلیم و تربیت مردم، بیان احکام خداوند رفع نیازمندی ها از طرفی حتی زاح الباطل و زهق، و اطمأن الدین و تنهنه. دین برقرار ما گشت و این باز مقدمه ای است بر آن چه می خواهم بگویم خب حالا من به حکومت رسیدم . حالا که من خلافت را قبضه کردم مخالفینی به وجود آمدند سه جبهه به وجود آمده یک جبهه، جبهه بغاة می باشد یعنی کسانی که در برابر این حکومت تسلیم نیستند مثل معاویه که باعث به وجود آمدن جنگ صفین شد این یکی هست کسانی که متمرد هستند در برابر حکومت اسلامی و تن در نمی دهند یا مخالفت می کنند این یک جبهه است جبهه دیگر جبهه ناکثین می باشد طلخه و زبیر و عایشه و امثال اینها بیعت کردند اما بیعت را به هم زدند و دوباره مخالفت کردند این یک جبهه است جبهه دیگر جبهه مقدمین و خوارج نهروان می باشد. طالبانی صفتان که این ها هم آن تقدس ظاهری و خشک و متعصب مثل وهابی ها تقریبا بودند این ها هم یک جبهه است که به وجود امده خب تا حالا سه جبهه به وجود آمده و انی والله لو لقیتهم واحدا اگر تنها من در کارم ثابت قدم و با تصمیم و اراده باشم و هم طلاع الارض کلها اگر تنها من باشم و مخالفین سطح زمین را پر کنند ما با لیت و لا استوحشت من ترسی ندارم وحشتی ندارم . من از این که آن ها گمراه و راه ذلالت می روند و از این که من بر حقم شکی ندارم و یقینا من ربی من از این که آن ها راه باطل می روند شکی ندارم این ها امروز هم برای ما در س است الآن امروز هم حکومت اسلامی است و اسلام است در برابر دشمنان کینه توز و سرسخت ولی ما در این که راه ما راه حق است و راه آن ها راه باطل شکی نداریم ولی یک نکته که بحث ما مربوط به این است که . من از این جهت متأسفم و نگرانم که امر این امت حکومت این امت را سفها و فجار به دست بگیرند سفها یعنی کم خردان فجار یعنی فاسقان و گنهکاران اگر ان ها به دست گیرند چهار چیز به وجود می آید اول این که یتخذوا مال الله دولا بیت المال را و مال خدا را دست به دست می گرداند و مورد استفاده شخصی خودشان قرار می دهند این اول به بیت المال است و عباده خولا دوم این که بندگان خدا را به زنجیر استبداد می کشانند یعنی بندگان خدا را بنده خودشان می کنند برای این که استبداد شأنش همین می باشد کسی که مستبد باشد خودش را یک فرمانروای تام الاختیار تلقی می کند مردم را مثل یک برده خیال می کند هر چه می باید آن ها باید انجام بدهند خودشان را خود قانون می دانند قانون رأی آن ها ست فکر آن هاست و صالحین حربا و الفاسقین حزبا با صالحین حکومت های استبداد و ظالم قدرت های استکباری به طور کلی و استبدادی با صالحین حرب و جنگ می کنند سعی می کنند صالحین را بکوبند و از میان بردارند چون صالحین همیشه سد راه آن ها هستند جلوی زیاده روی ها و ظلم های آن ها را می گیرند اما فاسقین را برای خودشان پشتیبان و حزب و گروه قرار می دهند از این جهت من نگران هستم خب در عین حال این که بسیاری از مطالب از این قبیل در نهج البلاغه است و برای ما راه گشاست و استفاده می کنیم این مطلب را داشت یتخذوا مال الله دولا همیشه حکومت های فاسد بیت النال را میان خودشان دست به دست می گردانند مورد استفاده شخصی قرار می دهند و مردم را که حق مردم در ان است محروم می کنند بحث ما با توفیق پروردگار متعال در همین زمینه است که ببینیم حضرت امیر علیه السلام چه مطلبی دارند این مطلب در بحار است جلد 41 طبع جدید صفحه 105 امام صادق علیه السلام عن آبائه علیه السلام حضرت امیر علیه السلام کتب الی عماله نامه نوشتند برای کارگران و کارمندان حکومت وقت خودشان ادقوا اقلامکم و قاربوا بین سطورکم واحذفوا انی فضولکم قلم ها را ریز بتراشید در نوشتن نامه های اداری سطرها را نزدیک به هم بنویسید واحذفوا انی فضولکم کلمات اضافی را حذف کنید واقصدوا قصد المعانی و به ان مطلب توجه داشته باشید عبارت های اضافی به کار نبارید و ایاکم والاکثار از زیاده روی جدا بپرهزید فان اموال المسلمین لا تحتمل الاضرار بیت المال مسلمان ها تحمل ضرر زدن را ندارد این خیلی مهم است نمونه ای است از این که در بیت المال چقدر باید کارجگزاران حکومت صرفه جویی کنند. قلم که ریز شد معلوم است در کاغذ جای کمتری می گیرد در نوشتن درشت ها بیشتر می گیرند این صرفه جویی در کاغذ می باشد شاید در مرکبش هم صرفه جویی باشد قلم که ریز شد مرکب کمتر تحمل می کند قلم درشت مرکب بیشتر علاوه بر این در ان وقت نوشتن قاربوا بین سطورکم سطرها را به هم نزدیک بنویسید باز هم صرفه جویی است در کاغذ که سطرها نزدیک تر است تا کاغذ کمتر مصرف شود واحذفوا انی فضولکم کلمات اضافی را حذف کنید تارک ها و عبارت های اضافی و امثال این ها برای خاطر این که این کلمات اضافی هم وقت را می گیرد هم کاغذ بیشتر مصرف می شود هم قلم و مرکب بیشتر مصرف می گردد همیشه توجه داشته باشید که لب مطلب را بنویسید همین و ایاکم و الاکثار از زیاده روی جدا خودداری کنید برای این که بیت المال مسلمان ها متحمل این ضررها نباید باشد این یک نمونه است از بحار جلد 41 صفحه 105 حالا مطلب دیگری باز هم در بحار جلد 40 صفحه 325 الاصبغ بن نباته از خواص اصحاب حضرت امیر علیه السلام می باشد قال علی علیه السلام او نقل می کند دخلت بلادکم باشمالی هذه و رحلتی و راحلتی ها هی خطاب به اهل کوفه است چون حضرت از مدینه آمد بصره و جنگ جمل را انجام داد بعد آمد به کوفه کوفه شهر جدید الاحداثی بود در زمان عمر کم کم بنا شد. کوفه از جهت این که از این طرف به ایران نزدیک بود و از طرف دیگر از عراق می آمدند. بله از طرف حجاز می آمدند در آن بین یک شهری به نام کوفه ساخته شد بعد کوفه کم کم به شط فرات هم رسید و موقعیت خاصی دارد و کم کم یک شهر بزرگی شد حضرت امیر علیه السلام آن جا را به اسلام پایتخت قرار داد خطاب به مردم که ای مردم کوفه من روزی که وارد این شهر شدم سوار یک شتری بودم این هم همان شتر است که الآن زیر پای من است و لباسی در بر داشتم که همان لباس است که در ر دارم و رحلتی رحله یعنی آن اثاثی که مسافر به همراه دارد یک لیوانی، قاشقی مثلا و مشک آبی این می شود رحل راحله یعنی شتر رحل یعنی اثاثی که همراه مسافر است لباسم بر تن این ها را داشتم آمدم و وارد این شهر شدم فان انا خرجت من بلادکم بغیر ما دخلت فانی من الخائنین اگر روزی بعد از چند سال حکومت در این شهر رفتم بیش از این داشتم بدانید که من خیانت کرده ام بله ببینید واقعا این حکومت علوی است این کلماتی است که در بحث ما مطرح می باشد خیلی خب حالا چون ما در بحث بیت المال داریم بحث می کنیم هفته گذشته از آن کلمات 215 که یادداشت فرمودید مطالبی نقل کردیم درباره این که حضرت امیر علیه السلام به برادرش عقیل آمد و قصه حدیدة محماة آهن داغ شده را خواندیم باز قصه ای خواندیم هفته گذشته درباره این که دخترش بود و آن گردن بند و آن ها را هم خواندیم ما حالا فعلا بحث های مربوط به بستگان و نزدیکان مربوط به حضرت امیر را داریم می گوییم حالا یکی می خوانیم راجه به پسر عموی حضرت که در آن جا از امام حسن و امام حسین علیه السلام اسم برده این نامه 41 نهج البلاغه است چون می دانید که نهج البلاغه سه قسمت می باشد قسمت اول الخطب و الاوامر سید رضی رحمت الله علیه سه قسم کرده است خطبه ها و اوامر آن حضرت کلماتی که در مجامع، مساجد، مراک عمومی و میدان جنگ و امثال این ها قسمت دوم الکتب و الرسائل نامه ها که بر کارگزاران حکومت خود نوشته است قسمت سوم کلمات قصار می باشد موعظه هایی است تذکراتی است که کوتاه کوتاه آمده است در این قسمت دوم که الکتب و الرسائل می باشد نامه 41 را می خواهیم مورد بحث قرار دهیم نامه 41 در فیض الاسلام ولی در بعضی ها مثل خویی نامه 40 می باشد کن در تعداد این ها یک روزی بحث کرده ام باز هم تذکر می دهم که عددها فرق می کند این نامه ای است من کتاب علیه السلام الی بعض عماله نامه ای است که حضرت برای کارگزاران حکومت وقت خود نگاشته است این چه کسی می باشد بحث پدامنه ای است که در این که این شخص که بوده است چون سید رضی گفته بعض عمال بیش از این دیگر نگفته است.
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo