< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الجهاد

87/12/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: جهاد
 
 روز بسيار مبارکي است. روز آغاز امامت مولايمان امام عصر از اين جهت تبريک عرض مي کنيم. بسيار روز مبارکي است. بحث ما در اين بود که فقهاي ما (اعلي الله تعالي مقامهم) در کتاب جهاد، در اينکه اگر تهاجم نظامي صورت بگيرد بايد دفاع انجام شود. ادله اي براي دفاع، کيفيت دفاع، حالا کيفيت را بعداً مبسوطاً بحث مي کنيم. اين را بحث کرده اند. اما خوب در آن زمان ها که اين کتب نوشته شده، ديگر تهاجم از طرف کفار و دشمنان اسلام انحصار به تهاجم نظامي و قتال داشته. آنها سعي کردند با ذکر ادله از جمله قاتِلُوا في‌ سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يُقاتِلُونَكُم که ادله ي مربوط به دفاع نظامي را ذکر کرده باشند. اما گفتيم بر اساس گذشت زمان تهاجم دشمنان اسلام نسبت به مسلمين تهاجم سياسي، تهاجم فرهنگي، تهاجم اقتصادي صورت گرفته و خطر و ضرر اينها براي مسلمانان از خطر و تهاجم نظامي مسلّماً کمتر نيست. نظر اسلام از لحاظ دفاع در برابر اين قبيل تهاجم مورد بحث ماست. که اگر تهاجم فرهنگي صورت گرفته چه جور بايد دفاع کرد. يا تهاجم سياسي يا تهاجم اقتصادي. در اينجا عرض مي کنيم به اينکه اسلام چون يک دين بسيار جامع و کامل است اگر توجه و دقت شود در برابر تمام اين تهاجم ها دفاع کامل دارد. اولين نکته اين است که در اينجا بايد بحث دفع و رفع را توجه کنيم. دفع يعني اعدام الشيء قبل وجوده و رفع يعني اعدام الشيء بعد وجوده. اسلام طوري اصول خود را تنظيم کرده که در اينجا اصلاً دفع به عمل مي آيد. اگر توجه شود. اگر آن سنگرها که اسلام ذکر کرده حفظ شود اصلاً تهاجم صورت نمي گيرد. نه فرهنگي، نه سياسي، نه اقتصادي. ولي وقتي که شما سنگرها را از دست داديد و آن سنگرها در اختيار دشمن قرار گرفت خوب قهراً معلوم است در هر برخوردي، که هميشه ما برخورد داريم با دشمنان اسلام, آن ها هيچ وقت عليه ما آرام نيستند، ساکت نيستند، خاموش نيستند، بي نقشه نيستند. خوب وقتي دشمني که آرام نيست، خاموش نيست، نقشه هايي دارد. براي شما هم سنگرهايي معين شده. در اين برخوردها شما اگر سنگرهاي خود را رها کنيد خوب مسلّم و معلوم است که آن سنگرها به دست دشمن مي افتد و نتايج و خطرهايي که عرض کرديم به وجود مي آيد. ما حالا بحثمان در همين سنگرهاست. چنين سنگرها از دست داده شد اين تهاجمات صورت گرفت.
  يکي از سنگرها که عرض کرديم قاعده ي "نفي سبيل" بود. اگر شما مراقب باشيد عهد و پيمان و عقد و قراردادي را شما تنظيم نکنيد که موجب نفوذ دشمن در جبهه ي شما باشد. قرار و عهد و پيمان و ارتباطي که اقتضا مي کند که سبيلي دشمن بر شما پيدا کند و مسلم و معلوم است از اين سنگر که دست برداشتيد وقتي شما آمديد و قرداد و پيمان و عقد و ارتباطي به وجود آورديد که مستلزم سبيل دشمن بر شماست, مسلماً در اينجا چنين چيزي به وجود مي آيد، آن عواقب به وجود مي آيد. آن را ما بحث کرديم. قاعده ي نفي سبيل را.
  دومين سنگر و دومين اصل اين آياتي است که ما را نهي مي کند جدّاً از تولي با کفار. بعد از اينکه دشمنان را معرفي کرده، عرض کرديم آياتي که نهي مي کند از تولي با دشمنان اسلام. از اول مي دانيد که وقتي که ما به بچه ها ياد مي داديم اصول و فروع دين را مي گفتيم تولي و تبري. اين حرف بيخودي نبود. اما اين چون درست شکافته نشد از اين جهت کم کم مورد توجه قرار نگرفت. اين مسئله ي تولي و تبري خيلي مهم بود. از ارکان اسلام است ولي چون توجه کامل به آن نشد اين بود که تولي و تبري فراموش شد يا درست شکافته نشد، مفهومش درست روشن نشد. تعداد زيادي از آيات قرآن زياد است خيلي زياد است. بعد کلام علامه طباطبايي (رضوان الله عليه) را نقل مي کنيم که درباره ي هيچ موضوعي اين قدر تشديد و تأکيد به عمل نيامده. تولي کفار. تولي را ايشان معني مي کنند که تولي يعني دو چيز با همديگر ارتباط داشته باشند نحوه ي ارتباط فرق مي کند. گاهي تولي به طوري است که او کمک است و ناصر است و شما منصور هستيد اين يک نوع تولي است. تولي از نوع کمک خواستن. گاهي تولي طوري است که آن را براي خودتان مولا و سرور قرار داديد، شما تابع آن شديد. اين يک نوع از تولي است که آن از شما اطاعت مي خواهد. او مطاع است و شما مطيع. اين يک نوع است. انواع و اقسام تولي را ايشان ذکر کردند. يادداشت کرده بودم که عرض کنم خدمت شما. آيت الله طباطبايي صاحب تفسير الميزان ، ايشان مي فرمايند در تفسير الميزان جلد پنجم، صفحه 400 به بعد، آيه 51 تا 54 از سوره ي مائده سوره ي پنجم قرآن مجيد. اين آيات خيلي مهمند. اين آيات 51 تا 54 در اين زمينه است ولي مطالب زيادي دارد. ايشان در جلد پنجم صفحه ي 400 به بعد متعرض شده. مي گويد ولايت نوعي اقترابي است از شيء نسبت به شيء ديگر. در فارسي گفتم ما کلمه اي که به جاي اين بگذاريم نداريم. ولايت يک نوع اقترابي است، ارتباطي است بين دو شيء تقريباً. اين کلمه به اندازه اي معناي وسيع دارد که ما مي گوييم مثلاً هم خدا وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا و هم مي گوييم علي ولي الله. هم از طرف ما به خدا اطلاق مي شود و هم از طرف خداوند اطلاق مي شود به افراد. يک معناي وسيعي دارد. يک نوع ارتباط است. ارتباط شيئي به شيئي اين انواع پيدا مي کند. گاهي به نوع تقوي و انتصار است که مي خواهد کمک بگيرد، قدرت بگيرد. آن را مي گويند والي و ولي که کمک مي کند. به اين شخص هم کمک مي شود. اين يک نوع ارتباط است. گاهي به نحو محبت و اين طور چيزهاست. آن ولي مي شود محبوب و شما مي شويد حبيب. اين يک نوع ارتباط است بين حبيب و محبوب مثلاً. گاهي به طوري است که آن را براي خودش سرپرست و زعيم انتخاب مي کند. آن مي شود مطاع و اين مي شود مطيع. تمام اينها همان ارتباط است. يک نوعش هم به ولاي نَسَب است که از لحاظ نَسَب قرابت دارند با هم. خلاصه يک معناي وسيع دارد. قرآن چون نهي مي کند و مطلق هم است به همان معني عامش قرآن نهي مي کند. در اين سوره که عرض کردم آيه ي 51 تا 54 سوره ي مائده بحث خوبي دارد اين است که اول نهي مي کند از تولي کفار. يهود و نصاري و اينها. با شدت نهي مي کند. بعد مي گويد إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ ولي شما خداست. پيغمبر خداست. بعد از اينکه نهي مي کند از آنها که اين ولايت را اتخاذ کنيد. ولي شما الله است و رسولش و کسي که در حال نماز است و در حال رکوع مانند حضرت امير . بعد مي گويد وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُون پشت سرش اين کلمه را مي گويد کساني که خدا و رسول را و کسي را که در نماز در حالت رکوع تصدق داد دوست داشته باشد. اينها حزب الله هستند. حزب الله غالبند. اين آيه ي 51 تا 54 از سوره ي مائده اين بحثها را دارد. خلاصه ايشان از لحاظ اين معني ولايت، قرآن با شدت نهي مي کند از تولي کفار. آيات متعدد است. گاهي کفار را مي گويد، گاهي از يهود و نصاري مي گويد، گاهي اهل کتاب را مي گويد و به شدت نهي مي کند. در ضمن نهي کردن گاهي از اوقات نصيحت هم مي کند، تذکراتي ميدهد. مَثَلُ الَّذينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِياءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كانُوا يَعْلَمُون شما دلگرم نشويد به اين کار، اقدام نکنيد براي خاطر اينکه کساني را که شما ولي خودتان اتخاذ مي کنيد شما مثل اين هستيد که پناهنده شديد به خانه ي عنکبوت. خانه ي عنکبوت گرچه ظاهرش خيلي آراسته و منظم و مرتب است، چون عنکبوت، از قسمتهاي آخر بدن عنکبوت يک مايعي ترشح مي کند. آن مايع که در مجاورت هوا قرار بگيرد مي شود نخ، مي شود تار. اما تارهاي بسيار بسيار ظريف. بنده هم 40، 50 سال قبل کتابي نوشته ام به نام "شگفتيهاي آفرينش" در باره ي عنکبوت آنجا بحث کرديم. خلاصه عنکبوت با مورچه و موريانه و زنبور عسل فرق دارد. آنها جمعيتي کار مي کنند. لانه ي زنبور عسل، لانه ي موريانه و مورچه از عجايب است ولي کار، کار يک جمعي است. اما عنکبوت به تنهايي لانه ي خودش را مي سازد. اين وقتي مي خواهد لانه بسازد يک جا را به عنوان مرکز انتخاب مي کند دور آن مرکز از همان تاري که از بدن او ترشح کرده دوائري ايجاد مي کند، دايره هايي ايجاد مي کند. تمام اين دايره ها متحد المرکزند. يعني مرکز آن همان مرکزي است که اول انتخاب کرده. هر چه اين دوائر به مرکز نزديکند دايره کوچکتر است و هر چه از آن دورتر شود دوائر وسيع تري را به وجود مي آورد. محيطها وسيع ترند، بزرگترند. بعداً به عرض همين دوائر باز تار درست مي کند در نتيجه مثلثهايي به وجود مي آيد. و اين مثلثها همه شان زاويه شان زاويه ي قائمه است و خيلي مرتب است. منظورم اين است که اين از لحاظ فاصله هاي دوائر، از لحاظ فاصله هاي مثلثات، ار لحاظ نظم آن مثلثات بسيار بسيار، بدون پرگار و آلات و ابزار بسيار بسيار منظم است. با اينکه اين حيوان نه رياضي خوانده است نه هندسه، نه معلم ديده است نه مدرسه. خلاصه مي تواند چنين چيزي درست کند. خيلي هم با سرعت. در ظرف چند ساعت مي بينيم اين طور لانه اي درست شد اما اين لانه، البته اين به درد آن حيوان مي خورد گاهي بعضي از حيوانات که از آنجا عبور مي کنند اين تارها را چسبان مي کند خودش. يک ماده دارد که چسبان مي کند. آن حيوان که از آنجا عبور مي کند پايش گير مي کند به آن. اين شکار مي کند. اين آلت شکار اين است. آن وقت مي بينيم از آن که شکار کرده از آن شکار استفاده مي کند. اما هر چه هست در برابر سرما و گرما و بادها اينها دوامي ندارد. تشبيه قرآن از اين جهت است. مَثَلُ الَّذينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِياءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً سوره ي عنکبوت سوره ي 29 قرآن مجيد است. وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كانُوا يَعْلَمُون گاهي اين طور مثال مي زند. گاهي اين طور مي گويد الَّذينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ أَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميعا آيا کساني که پناهنده مي شوند به کفار، کساني که کفار را براي خودشان ولي اتخاذ مي کنند چي مي خواهند؟ اگر اقتدار مي خواهند بايد بدانند عزت از آنِ پروردگار متعال است و خلاصه يک تعداد از آيات هم بعد از نهي از تولي اين قبيل مثلها و موعظه ها دارد که اشخاص متوجه شوند و ولايت با کفار پيدا نکنند. تعدادي از آيه هاي قرآن نقشه هاي کفار را ذکر مي کند. شما مواظب باشيد آنها عليه شما نقشه دارند. اين نقشه ها که ذکر شده از اين قبيل وَدَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَميلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَة کفار خيلي دوست دارند شما غافل بمانيد از سلاحهايي که داريد شما مسلمانان سلاحهاي فراوان داريد نفت يکي از سلاحهاي شماست از سلاحهاي شماست. وَ أَمْتِعَتِكُمْ و متاعهايي داريد که آنها ندارند آنها خيلي دوست دارند که شما توجه نکنيد به اينها و اينها را در اختيار آنها قرار دهيد. فَيَميلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَة آيه ي 102 از سوره ي نساء است اين آيه. وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُون دوست دارند شما با نرمش با آنها برخورد کنيد. آنها هم با نرمش، حالا زير نقاب اين نرمش ها مکرها و ترفندهاي خودشان را اعمال کنند.  وَدَّ كَثيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِكُمْ كُفَّارا خيلي از اهل کتاب يهود و نصاري دوست دارند که شما از دين خودتان دست بکشيد و مثل آنها کافر باشيد. چون وَ لَنْ تَرْضى‌ عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصارى‌ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ آنها با دين شما کار دارند. دين شما براي آنها مشکل ساز است. آنها مي خواهند طوري شود که شما از دينتان دست برداريد. تمام جريان ها برمي گردد به دين شما. از اول هم آنها با دين شما مخالف بودند و تسليم نشدند. جنگ صليبي به وجود آوردند به خاطر همان دين شما. بالاخره هر چه بوده بخاطر دين شما بوده. دين شما را آنها تحمل نمي کنند. تابع نمي شوند، تحمل نمي کنند. براي آنها مشکل ساز است اين است که وَدَّ كَثيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِكُمْ كُفَّارا دوست دارند که شما بعد از اينکه ايمان آورديد کافر شويد و بدانيد  وَ لَنْ تَرْضى‌ عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصارى‌ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ آنها هيچ وقت از شما راضي نخواهند شد تا تابع آنها شويد و از دينتان دست برداريد. آيه ي 120 سوره ي بقره. وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَما كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَواء دوست دارند که شما کافر شويد مثل آنها. آيه ي 89 سوره ي نساء است. وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ خلاصه قسمتي از آيات قرآن در ذکر نقشه ها و ترفندها و مکرها و حيله هاي آنهاست. اين آيات قرآن براي ما خيلي مهم است که بفهميم و توجه کنيم. هر چند بعضي ها فکر کردند که دقت در آيات قرآن فقه نيست و ما بايد فقه بخوانيم. ولي چه فقهي بهتر از اينکه خود قرآن که ريشه ي فقه ماست در اين دقت بکنيم. آيه ي 118 سوره ي آل عمران تا آيه ي 120. آيه اين است که يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ "بطانه" در برابر "الظهاره"، ظهاره به لباس رو مي گويند. بطانه به لباس زير مي گويند. به بدن مي چسبد. کنايه از اين است که آنها را محرم اسرار خودتان، رازهاي خودتان، خصوصيات خودتان قرار ندهيد. يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ نهي مي کند از اين. بعد چند تا مطلب درباره ي مکر و حيله و کارهاي آنها ذکر مي کند. اول اينکه لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً آنها از هيچ گونه اخلال و فساد درباره ي شما فروگذار نمي کنند. بدانيد لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً خبال يعني فساد و اخلال. وَدُّوا ما عَنِتُّمْ دوم دوست دارند که شما در مشقت باشيد. دوست دارند شما عقب مانده باشيد، در مشقت باشيد، زحمت بکشيد. وَدُّوا ما عَنِتُّمْ سوم قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ از دهان آنها بغض و کينه و عداوت آنها با کلمات و عباراتي که به کار مي برند به دست مي آيد و روشن مي شود. ولي بدانيد که چهارم وَ ما تُخْفي‌ صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ آنچه در دل نسبت به شما کينه دارند بيش از آن است که از زبانشان ظاهر مي شود. قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُون اين يک تعبير عجيبي است. اگر عقل داشته باشيد ما آيات را براي شما بيان مي کنيم ولي به شرط اينکه شما عقل و فهم داشته باشيد. اين مفاهيم و مضامين را درست درک کنيد. تتمه دارد. ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لا يُحِبُّونَكُمْ شما آنها را دوست مي داريد ولي آنها شما را دوست ندارند. شما خيال مي کنيد. ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لا يُحِبُّونَكُمْ وَ تُؤْمِنُونَ بِالْكِتابِ كُلِّهِ شما فرقتان با آنها اين است که شما به تمام کتابهاي آسماني ايمان داريد. شما تورات را قبول داريد. انجيل را قبول داريد. پيغمبرها را قبول داريد. اما آنها قبول ندارند قرآن شما و کتاب شما را. اين مزيت شماست. تُؤْمِنُونَ بِالْكِتابِ كُلِّهِ وَ إِذا لَقُوكُمْ قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنامِلَ مِنَ الْغَيْظِ به شما که برخورد مي کنند خيلي با شما گرم مي گيرند و مي گويند ما شما را قبول داريم  إِذا خَلَوْا وقتي خلوت مي کنند و با هم هستند انگشتان خودشان را به دندان مي گيرند از غيظ و خشمي که نسبت به شما دارند. غيظ و غضب فرقشان اين است که غضب در دل است اما غيظ آن غضبي است که ظاهر شده است. اين فرق بين غيظ و غضب است. قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ اين شعار قرآني است به جاي مرگ بر فلان مي گويد قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ به آنها بگوييد که  مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُور دنباله دارد  إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ اگر به شما خوبي برسد آنها بدشان مي آيد از ترقي شما، پيشرفت شما ناراحت مي شوند.  إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها ولي اگر شما گرفتاري پيدا کنيد مشکل داشته باشيد خوشحال مي شوند. اين کلام خداست . إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها حالا يک کلمه، آن کلمه هم اين است که در چند جاي قرآن اين کلمه هست. اين همان حفظ سنگر است. وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً شما دو چيز را لازم داريد. صبر به معني استقامت است. اگر استقامت داشته باشيد، در بسياري از جاهاي قرآن صبر به معني اين نيست که انسان بنشيند و زانو به بغل بگيرد و تحمل کند. نه استقامت داشته باشيد. کار کنيد ولي بر اساس استقامت. وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا  و ديگر در راستاي تقوا، تقوا يک معني جامع است. تمام آنچه ما مي گوييم به کار ببنديم مي شود تقوا. جامع است ديگر. اگر شما اين سنگرها را حفظ کنيد کيد آنها به شما ضرر نمي رساند. وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ مُحيط يک جاي ديگر قرآن است که وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور صبر و تقوا عزم و اراده مي خواهد. اگر با اراده ي خودتان و تصميم خودتان تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا آن وقت تمام است و تمام کارها حل است. حالا ما با توفيق پروردگار بحثمان در اين آيات است که عرض کرديم.
  مطلب مهمي که در اينجا داريم اين است. کلام آيت الله طباطبايي که ايشان در چند جاي قرآن اين مطلب را تأکيد مي کند که تشديد و تأکيد مهمي به عمل آمده نسبت به تولي کفار، که هيچ چيزي ايشان مي گويد:زنا و شرب خمر و فلان و فلان. مي گويد درباره ي هيچ گناهي به اندازه ي دو گناه در قرآن تشديد به عمل نيامده. يکي ربا است، از جنبه ي اقتصادي. خيلي مهم است. الان تمام دنيا آلوده به ربا است که اين همه جريان ها به وجود مي آيد. همين جرياني که الان در اروپا و آمريکا درباره ي اقتصاد غوغا مي کند ريشه اش همان رباخواري است. رباخواري اين طور درآورده. هنوز هم من معتقدم که بانکهاي ايران هم از ربا منزه نيست. خلاصه يکي مسئله ي تشديد درباره ي ربا است. يکي تشديد در تولي اعداء الدين است. آيت الله طباطبايي چند جا اين مطلب را گفتند که به عرض محترم مي رسانيم. يکي، ايشان مي فرمايند: ملحمه ي قرآني است. ملحمه جمعش ملاحم است. يعني وقعه ي بزرگ و عظيمي که باعث گرفتاري و مشکلات مي شود در آخر الزمان. ملاحم آخرالزمان همين است. ايشان مي فرمايند که با ممارست که در آيات قرآن ما داشته ايم به دست آورديم که هر کجا خداوند يک مطلب را تکرارکند با تأکيد، اين يک نگراني است. که بعداً آن جريان به وقوع خواهد پيوست. هشدار مهمي که بدانيد چنين چيزي به وجود خواهد آمد در برابر شما, به وظيفه تان عمل کنيد. چند تا مثال مي زنم. اول مي گويد قرآن خيلي تأکيد دارد به "مودت في القربي" نسبت به اهل بيت خيلي تأکيد کرد. اما بالاخره نشد و اهل بيت کنار زده شدند و مظلوم شدند و اين چنين است. دوم تأکيد فراوان به وجود و اتحاد مسلمانها. ولي نشد. و ايشان مي گويد به اينکه ما روايت داريم که امت حضرت موسي اختلف علي احدي و سبعين. حضرت عيسي اثنين و سبعين يا اثنتين و سبعين. ولي اختلاف امت مسلمان ثلاث و سبعين فرقه است. اختلاف و افتراق در اين امت بيش از امتهاي ديگر است و تأکيد قرآن به وحدت با تأکيد فراوان، بالاخره منتهي شد به اين جرياني که اين همه اختلاف به وجود آمد. بعد مي آيد سراغ اين که مي گويد از ملاحم قرآني است که نهي از تولي کفار با اين شدت. ولي تولي کفار به طوري شد که مسلمانها اسلام خودشان را از دست دادند. چون هم تحت استيلاي فرهنگي کفار واقع شدند، هم تحت استيلاي سياسي، هم تحت استيلاي اقتصادي واقع شدند. و ايشان مي گويد اين از ملاحم قرآن کريم است. بعد رفته و اخبار آخرالزمان را ذکر کرده. اخبار آخرالزمان را از تفسير قمي نقل مي کنيم. قديمي ترين تفسير ما، تفسير علي بن ابراهيم قمي است. در سوره محمد (ص) در اين کلمه ي فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها، بله  فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها اين عبارت در سوره ي محمد (ص) است. در آنجا ايشان مي گويند به اينکه "ساعة" يعني آخرالزمان. و روايات آخرالزمان را ذکر کرده. يک روايت بسيار مفصلي است که بنده شمردم شصت و چهار موضوع را که درآخرالزمان به وجود خواهد آمد. پيغمبر (ص) در حجة الوداع آمده اند نزديک خانه ي کعبه که مردم همه جمع بودند <أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِأَشْرَاطِ السَّاعَةِ> شروع کردند به بيان کردن. نزديکترين شخص هم به پيغمبر (ص) سلمان بود در آن جمع. پيغمبر (ص) مي گفتند سلمان مي گفت <انَّ ذلک لکائنٌ> پيغمبر مي گفتند <اي والله> هي مي گفت <انَّ ذلک لکائنٌ> پيغمبر (ص) مي گفتند <اي والله> که تقريباً 64 موضوع را ذکر کردند. حالا بنده آدرس آيت الله طباطبايي را عرض کنم. بحث امروز تمام شود که چند جا اين مطلب را گفته اند. جلد پنجم الميزان، صفحه 402. جلد سوم، صفحه 162. جلد پنجم تفسير الميزان در تفسير آيه ي 51 تا 54 از سوره ي مائده گفتم که خيلي مطلب دارد. مثلاً مي گويد درباره ي ولايت الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُم ولي يک کلمه هست که  الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ همين نگراني از جهت انحرافي بود که در مسير ولايت واقع شد. خلاصه در تفسير الميزان جلد پنجم، آيه ي 51 تا 54 از سوره ي مائده، 10، 15 صفحه ايشان در اين مورد مطلب دارند. همين مطالب که عرض کرديم. آن وقت ايشان مي فرمايند خلاصه اينکه علت اينکه مسلمانها ضعيف شده اند و عقب هستند و استيلاي دشمنانت صورت گرفت ايشان بيان مي کنند. بقيه ان شاء الله براي فردا.
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo