< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الجهاد

88/01/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: جهاد
 
 يکي از مباحثي که در جهاد لازم است مطرح شود اين است که دشمنان اسلان فکر کردند که اسلام ديني است که بر خلاف صلاح و مسالمت قدم بر مي دارد و اسلام را يک دين خشني معرفي کردند. وقتي که اسلام را مي خواهند نشان دهند چند نفر شمشير به دست به افرادي حمله مي کنند و مي گويند: يا مسلمان شويد يا با اين شمشير شما را مي کشيم. از اين قبيل تعبيرات زياد وجود دارد. ما به مناسبت بحث جهاد مي خواهيم عرض کنيم که جهاد يک ضرورتي است از نظر اسلام که فطرت انسان هم آن را مي پسندد حتي در عالم حيوانات حيواناتي که حس کنند زندگي آنها در خطر است از خودشان دفاع مي کنند و حق دفاع دارند. اسلام ادْعُ إِلى‌ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَن دعوت خود را بر اساس حکمت و موعظه و منطق و استدلال و مناظره قرار داده. اما اگر دشمنان در برابر اسلام عداوتي به خرج دهند بله اسلام منطقش در برابر عداوت و ضربه و قيام و دشمني جهاد است. اولين بحث امروز ما اين است که اسلام زندگي بشر را بر اساس صلح و مسالمت قرار مي دهد. زندگي مسالمت آميز زير بناي زندگي انسان هاست از ديدگاه اسلام. دليل اين مطلب زياد است؛ اولاً اين آياتي که در سوره انفال است. در سوره ي انفال از آيه 59 تا 61 به اين ترتيب است. وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لا يُعْجِزُون افراد کافر فکر نکنند که آنها پيش افتاده اند آنها هرگز نمي توانند خدا را عاجز کنند و فکر نکنند که از زير سيطره پروردگار خارج شدند, نه آنها هرگز نمي توانند خدا را عاجز کنند. در جاي ديگر است وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكافِرين بدانيد که شما هرگز نمي توانيد خدا را عاجز کنيد. خدا به شما مهلتي مي دهد. اينجا هم لا يُعْجِزُون مثل أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ است. اين آيه 59 سوره است. حالا آيه بعدش وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْ‌ءٍ في‌ سَبيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُون اين آيه را زياد خوانديم و مي دانيم که ترغيب و تأکيد بر اينکه از لحاظ تجهيزات بايد در حد بالايي باشيد که تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ در اين آيه "قوه" هم يعني رمي. پيغمبر فرمودند <الا ان القوة هي الرمي> آنچه که وسيله پرتاب کردن است که در جنگ ها نقش مهمي همان پرتاب کردن دارد. وَ آخَرينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ غير از عدوي که در نظرتان است شما دشمناني داريد که خودتان نمي دانيد. «اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْ‌ءٍ في‌ سَبيلِ اللَّهِ» در جهاد هزينه و بودجه هم لازم است. يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُون. آيه بعد وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها اگر دشمن از راه سلم آمد شما هم سلم را قبول کنيد بنابراين اولين اساس آن سلم است. ما با شما دعوايي نداريم ما منطق خودمان را بيان مي کنيم. وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليم بنابراين زيربناي زندگي و اجتماع را اسلام سلم و صلح معرفي مي کند. ولي در موقع خودش هم <آخر الدواء الکي> جهاد يک امر فطري است و در جاي خود لازم است. اين يک دليل است که از آيات 59 تا 61 سوره ي انفال سوره ي هشتم قرآن استفاده کرديم. انواع جهاد و اهداف جهاد را ما بعد از اين بحث عرض مي کنيم.
  ما در بحث فقهي درباره جهاد در سوره ي ممتحنه بحث کرديم. لا يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطين خداوند نسبت به کساني که شما را از خانه هايتان اخراج نکردند و با شما برخورد عداوت آميزي نداشتند أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ نهي از نيکي نمي کند بلکه به آنها نيکي کنيد. إِنَّما يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ قاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ أَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ بله کساني که در دين با شما قتال کردند و از خانه هايتان بيرونتان کردند با آنها دوستي نکنيد. منطق اسلام اين است. هيچ گاه اسلام با شمشير پيش نرفته. هيچ گاه اسلام نگفته به کسي حتي کفار بدي کنيد. ابتدائاً بحث امروز اين است که فکر نکنند که زيربناي اجتماع در اسلام برخورد با شمشير است. نه خير زيربنا صلح و مسالمت است. از طرفي هم که اسلام مي گويد بايد خيلي مجهز باشيد به اندازه اي که قدرت داريد اين هم سلاح صلح است. چون اگر مسلح نباشيم دشمن مي آيد و آدم را مي کشد. الان ايران از اين جهت سالم مانده چون خيلي مجهز است. دشمنان به افغانستان و عراق حمله مي کنند ولي به ايران نمي توانند حمله کنند. يکي از راه هاي صلح همين است. اگر انسان خودش را قوي کند ديگر دشمن هم نمي تواند حمله کند. پس اين يک واکنش سريعي است که اسلام مي خواهد که در مقابل قوت شما صلح به وجود بيايد. اگر شما قوي نباشيد دشمن به شما حمله مي کند و درگيري و کشتار به وجود مي آيد. اما أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُم قوي باشيد. آيات و مطالب مربوط به جهاد را بايد با دقت بررسي کرد به نظر بنده خيلي از جاها اسلام دفع نه رفع طوري کرده که جنگي به وجود نيايد. يکي از راه ها همين است که شما خود را تقويت کنيد.
 در نهج البلاغه نامه ي 53 که نامه ايست به مالک اشتر در اولش حضرت امير مالک اشتر را مأمور مي کند براي اداره ي کشور مصر و چهار چيز را سرلوحه ي کارش قرار مي دهد. <جِبَايَةَ خَرَاجِهَا وَ جِهَادَ عَدُوِّهَا وَ اسْتِصْلَاحَ أَهْلِهَا وَ عِمَارَةَ بِلَادِهَا> اين سرلوحه ي کار هر مدير اسلامي است. اول مسئله مادي و اقتصادي < جِبَايَةَ خَرَاجِهَا>، دوم دور کردن دشمن از حوزه هاي اسلامي < جِهَادَ عَدُوِّهَا>، سوم تعليم و تربيت طوري باشد که همه ي افراد صالح و شايسته بار بيايند < اسْتِصْلَاحَ أَهْلِهَا>، چهارم < عِمَارَةَ بِلَادِهَا>. نامه ي 53 بسيار جامع و مطالب فراواني دارد. يکي از مطالبي که حضرت به مالک اشتر فرمودند < وَ لَا تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعَاكَ إِلَيْهِ عَدُوُّكَ> هر گاه دشمن از راه صلح جلو آمد شما هم از راه صلح جلو برويد صلح را دفع نکن. < و لِلَّهِ فِيهِ رِضًا فَإِنَّ فِي الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِكَ وَ رَاحَةً مِنْ هُمُومِكَ وَ أَمْناً لِبِلَادِكَ> علتش را هم بيان مي کند. در صلح سه چيز است؛ اول اينکه لشکر در استراحت و آسايش است < دَعَةً لِجُنُودِكَ>، دوم تو خودت هم راحتي چون جنگ احتياج فراواني به فکر و زحمت و تلاش دارد. < رَاحَةً مِنْ هُمُومِكَ>، سوم < أَمْناً لِبِلَادِكَ> اينکه جنگ مستلزم خرابي و تخريب است. ولي در صلح شهرها در امنيتند. < وَ لَكِنِ الْحَذَرَ كُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّكَ بَعْدَ صُلْحِهِ> حضرت به مالک اشتر فرمودند بترس _ترسيدن خيلي شديد_ که گاهي دشمن از راه صلح وارد مي شود پيمان هم ممکن است منعقد شود و شما فکر کنيد که صلح به وجود آمده ولي در زير نقاب صلح دشمن دارد خودش را تقويت مي کند و آلات و تجهيزات تهيه مي کند تا نفسي بکشد بعد به شما حمله کند. از اين جهت از لحاظ مآل بيني و بيداري از دشمن حذر کن. <فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ> گاهي دشمن نزديک مي آيد تا شما را غافل کند < فَخُذْ بِالْحَزْمِ> بنابراين آن حزم و احتياط را هميشه در نظر داشته باشيد. < وَ اتَّهِمْ فِي ذَلِكَ حُسْنَ الظَّنِّ> حسن ظن را متهم بدان و خوش گمان نباش. بلکه هميشه آن احتياط و مآل بيني را در نظر داشته باش.
 ما با توفيق پروردگار چون بحث جامع الاطرافي در جهاد انجام مي دهيم وارد اقسام و اهداف جهاد مي شويم. ما از راه اهداف جهاد که در کتاب الله است اقسام جهاد را هم به دست مي آوريم. فقهاء ما فقط سه نوع از جهاد را گفتند ولي به نظر ما خيلي وسيع تر از اين است. اول دعوت به اسلام، دوم دفاع، سوم بغاة کساني که در برابر حاکم اسلامي و امام ايستادگي مي کنند. ولي به نظر ما بيش از اينهاست که به عرض مي رسانيم. قبل از اينکه وارد بحث شويم مطلبي بود که مي خواستم عرض کنم. اين بود که آقاي رحيم پور ازغدي که شبهاي شنبه بيشتر در تلويزيون صحبت مي کنند و چون از لحاظ بيان و صحبت اطلاعاتشان خوب است جمعيت زيادي را جمع کردند ولي عليه حوزه زياد از ايشان مي شنوم و راهي هم ندارم که به ايشان برسانم. ديشب که صحبت مي کردند در يزد هم صحبت مي کردند و در صحبت هايشان علما را مي کوبند و حوزه را مي کوبد. خيلي از ايشان ناراحت هستم. گفت که دويست سال است که علما اصلاً کاري براي اسلام نکردند. خيلي شديد حمله کرد به حوزه ها و علماء. جمع هم همه علماءبودند بعد يک پيرمردي بلند شد و گفت چرا اين حرف را مي زني علماء خدمت هاي زيادي کردند انقلاب و ... بعد او تشر زد که بنشين من هر چه مي گويم از قول امام مي گويم. يک شب ديگر صحبت مي کرد که اجتهاد يعني "استفراغ وسع" چند قرن است که ما در حوزه ها استفراغ وسع نداريم. اصلاً شما چه کار داريد که در حوزه ها دخالت مي کنيد؟! گفت چند قرن است که در حوزه ها ديگر اجتهاد نيست و عجيب است واقعاً. و شبي ديگر مي گفت که علما با حکومت اسلامي مخالفند فقط امام بود که قيام کرد. چون بنده خيلي ناراحت بودم خواستم که به شما گفته باشم.
 خلاصه عرض کنم خدمت محترم که ما اقسام جهاد را از اهداف جهاد از مطالبي که در کتاب الله تعالي و روايات ما ذکر شده استنباط و استخراج مي کنيم که ببينيم چند نوع است. يک نفر نيست که به اين آقا بگويد اين شيخ فضل الله نوري يا مدرس چرا شهيد شدند؟ اين قيام ها، جريان تنباکو، جريان مشروطه اينها چه بوده که 200 سال است که هيچ حرکتي از آنها به وجود نيامده. من تعجب مي کنم از اينکه تلويزيوني که براي همه پخش مي شود يک نفر اين طور درباره ي علما و حوزه صحبت مي کند. شبي ديگر درباره ي حقوق زنان صحبت مي کرد. بعد يک نفر گفت که علما و فقها مي گويند که جاي ورزش زنان و مردان بايد از هم جدا باشد. حتي راه ورود و خروجشان جدا باشد. بعد به جاي اينکه به نفع دين جواب بدهد لبخندي زد و گذشت و جواب نداد. مثلاً در کتاب "شهيد الفضيله" که مال علامه اميني است. اين کتاب جزء کتاب هايي بوده که قبلاً مطالعه کردم و برايش فهرست نوشتم. از قرن چهارم، پنجم شروع کرده. اين خدمات علماست که در اين کتاب 121 نفر را ذکر کردند. از علمايي که به شهادت رسيدند. تعدادي از آنها را زنده_ زنده در آتش سوزاندند و در مورد بعضي است به اينکه <اکلوا لحمه نتقوا شعره> حتي گوشتشان را خوردند و موهاي بدنشان را کندند. کسي که اين شعر را گفت بآل محمد عرف الثوابُ / و في ابياتم نزل الکتاب/ علي درٌ و ذهبً مصفّي / و باقي الناس کلهم الترابُ / هو البَکاء في المحراب ليلاً / هو الضحاک اذا اشتدّ الضرابُ/ او را زنده زنده سوزاندند. خلاصه وقتي انسان اين کتاب را مطالعه کند که مجموع شهداء الفضيله 121 نفر است که 39 نفر به دست اهل تسنن کشته شدند _مثل شهيد اول و ثاني_ 3 نفر به دست اسماعيليه کشته شدند. 3 نفر را ملاهده کشتند. _يعني زنديق ها و کساني که خدا را قبول ندارند_ 5 نفر شهداء مشروطه که يکي از آنها شيخ فضل الله نوري است. 2 نفر را وهابي ها، 2 نفر را بابي ها کشتند. _که يکي شيخ محمد قزويني, شهيد ثالث در قزوين موقع نماز صبح_ ، 5 نفر را نادر شاه کشته. _چون نادر شاه تسنن را تقويت مي کرد_ 2 نفر را بدخواهان دشمنان اصلاحات کشتند مثل محقق کرکي که در زمان صفويه خيلي به اسلام خدمت کرد. 1 نفر را خوارج کشتند. 1 نفر را صوفي ها کشتند. 1 نفر را ارمني ها کشتند. چند نفر را کمونيست ها کشتند. چند نفر را هم راهزن ها و امثال آنها کشتند. خلاصه از اين قبيل جهادها. ولي فقهاي ما طوري جهاد را مطرح کردند که همه اينها از حيطه ي جهاد فقه ما خارج است.
 ما درباره ي اهداف و اقسام جهاد بحث مي کنيم تا ببينيم چند مورد مي شود. يکي قيام براي نجات مستضعفين از چنگال مستکبرين. در سوره ي نساء خداوند اين طور فرمودند فَلْيُقاتِلْ في‌ سَبيلِ اللَّهِ اول مقاتله را مي گويد بعد ما خواهيم گفت که جهاد با جنگ خيلي فرق دارد. هم از لحاظ هدف, هم از لحاظ لشکر و هم از لحاظ نتيجه. بعضي خيال مي کنند جهاد يک نوع جنگ است. جنگ هاي معمول بشري با جهاد خيلي فرق دارد. اين مقدمه ايست براي جهاد براي نجات مستضعفين فَلْيُقاتِلْ في‌ سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يَشْرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا بِالْآخِرَةِ "يَشْرُونَ" يعني يبيعون. بايد آن مجاهدين به اين اندازه در ايمان قوي باشند که حيات دنيا را در برابر آخرت بدهند. وَ مَنْ يُقاتِلْ في‌ سَبيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتيهِ أَجْراً عَظيما اين آيه 74 از سوره نساء سوره ي چهارم قرآن است. بعد پشت سرش وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ في‌ سَبيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ شما را چه شده است که در راه خدا قتال نمي کنيد. (مستضعفين) عطف به جاي (الله) است. تا مستضعفين را از چنگال مستکبرين نجات دهيد. الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها آنهايي که مي گويند پروردگارا ما از اين مکاني که در آن ظلم است و ما در ورطه ي ظلم قرار گرفتيم. وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصيراً. فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُم .
 امام (رضوان الله عليه) يک جلد از دفتر تبيانشان که 50 جلد است مربوط به استضعاف است. عقيده شان اين است که قيام ما نجات مستضعفين از چنگال مستکبرين است. چون استکبار از چند جهت مستضعفين را استضعاف مي کند. استضعاف سياسي، اقتصادي، فرهنگي و حتي استضعاف رسانه اي و اخباري. اگر قيامي صورت بگيرد که اين مستضعفيني که به اين ترتيب حقوقشان پايمال شده و زير چکمه ي استکبار کوبيده شدند اين يک نوع جهاد است. که اين آيه به آن دلالت دارد و آيت الله طباطبايي در تفسير الميزان جلد چهارم در تفسير اين آيه توضيح بسيار لازم و جالبي دارند که اين يک نوع جهاد است که اسلام مسلمانان را دعوت مي کند که اين طور قيام کنند. بعد پشت سرش دارد که الَّذينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ في‌ سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا يُقاتِلُونَ في‌ سَبيلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفا عجيب اين است که ذيل اين آيه اين است فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفا آيات قرآن را وقتي پشت سر هم کنيم خيلي مطلب مي فهميم تا به تنهايي. پشت سر آيه ي نجات مستضعفين از دست مستکبرين مي گويد کساني که مستکبرند و مسلمان ها و غير مسلمان ها را به استضعاف کشاندند اينها اولياء شيطانند. فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفا امروز با توفيق پروردگار يک نوع از جهاد _که يستفاد از قرآن و اخبار که نهضت و قيام براي نجات مستضعفين از چنگال مستکبرين_ را بحث کرديم. ان شاء الله براي فردا.
 
 
 
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo