< فهرست دروس

درس خارج فقه آيت‌الله حسین نوری‌همدانی

88/10/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : فی المفطرات – الأکل والشرب

 

همانطور که عرض کردیم صاحب عروة در اول هر فصلی اصولی را ذکر می کند و بعد فروعی را بر آن اصول متفرع می کند و یکی از علائم اجتهاد همین است که انسان بتواند فروع را بر اصول تفریع کند فلذا ایشان بعد از ذکر اکل و شرب به عنوان مفطر روزه در مسئله دوم می فرمایند (مسئله 2) : لا بأس ببلع البصاق و إن کان کثیرا مجتمعا ، بل و إن کان اجتماعه بفعل ما یوجبه کتذکر الحامض مثلا ، لکن الاحوط الترک فی صورة الاجتماع خصوصا مع تعمد السبب . اگر بصاق یعنی آب دهان خود را بلع کند اشکالی ندارد و مفطر صوم نیست چون که آن چیزی که مفطر صوم است اکل و شرب می باشد و اکل و شرب یعنی اینکه کسی چیزی را از خارج به دهانش وارد کند و از راه حلق به معده اش برساند اما در اینجا بصاق در داخل دهان وجود دارد و از خارج دهان وارد دهان نشده ، وجود بصاق در دهان حکمتهای فراوانی دارد من جمله اینکه اگر بصاق وجود نداشت زبان به آسانی در دهان نمی چرخید و انسان نمی توانست صحبت کند ، خداوند متعال غده هایی را در زیر زبان قرار داده که نقش آنها این است که بصاق تولید می کند و این بصاق باعث می شود که زبان به آسانی در دهان بچرخد ، فایده دیگر بصاق این است که با غذا مخلوط می شود و به جویدن و هضم غذا کمک می کند پس فواید فراوانی بر بصاق مترتب است ، بنابراین بلع بصاق مفطر صوم نمی باشد اگر چه زیاد هم باشد و هر چند که گاهی بصاق به اختیار افزایش پیدا کند مثل تذکر حامض یعنی یادآوری یک چیز ترش ، بعد ایشان می فرمایند لکن احتیاط مستحبی در این است که فعلی که یوجب تذکر الحامض را ترک کند .

در روایات ما مطلب دیگری هم درباره بصاق ذکر شده و آن اینکه اگر بصاق خودش باشد مطلب همان است که ذکر شد ، اما اگر بصاق غیر را به دهان داخل کند چطور؟ در اینجا دو مطلب وجود دارد اول اینکه آیا اصلاً فرو بردن بصاق غیر جایز است و جزء خبائث نمی باشد ؟ صاحب وسائل در جلد 7 از وسائل 20 جلدی در باب 34 از ابواب ما یمسک عنه الصائم خبری را در این رابطه ذکر کرده ، خبر اول این باب که در ص 71 واقع شده است این است ؛ « محمد بن الحسن باسناده عن محمد بن علی بن محبوب ، عن محمد بن عیسی عن ابن محبوب ، عن أبی ولاد الحناط قال : قلت لابی عبدالله (ع) : انی اقبل بنتا لی صغیرة و انا صائم فیدخل فی جوفی من ریقها شیء ، قال : فقال لی : لا بأس لیس علیک شیء » . دو ابن محبوب در سند می باشد اول شیخ طوسی باسناد خودش از محمدبن علی بن محبوب نقل می کند که این محبوب قمی است و از اجلای طبقه 6 می باشد و دوم محمدبن عیسی یقطینی که از طبقه 5 است و بسیار خوب می باشد از ابن محبوب دوم که حسن بن محبوب است و کوفی می باشد نقل می کند ، و اما أبی ولاد الحناط اسمش حفص بن سالم است که از اجلای روات می باشد و خبر سنداً صحیح است ، این روایت دلالت دارد بر این که اگر صائم بصاق غیر را قورت بدهد اشکالی ندارد.

خبر دوم باب که در ص 72 واقع شده است این است : « وعنه ، عن احمد بن محمد ، عن الحسین یعنی ابن سعید ، عن النضربن سوید ، عن زرعة ، عن ابی بصیر قال: قلت لابی عبدالله(ع) : الصائم یقبّل؟ قال : نعم و یعطیها لسانه تمصه » . این خبر هم سنداً صحیح است ، کلمه امرئة در وسائل در جایی که گفته شده الصائم یقبّل؟ حذف شده است در حالی که باید باشد و بنده این روایت را از تهذیب گرفته ام پس صحیحش اینطور می شود ؛ الصائم یقبّل إمرئته ، فرض خبر در جایی است که هر دو نفر آنها روزه باشند که روایت می گوید اشکالی ندارد که زبانشان را در دهان یکدیگر کنند .

و اما خبر سوم باب که در ص72 واقع شده است این است : « و باسناده عن محمد بن احمد ، عن محمد بن احمد العلوی ، عن العمرکی البوفکی ، عن علی بن جعفر ، عن اخیه موسی بن جعفر(ع) قال : سئلته عن الرجل الصائم أله أن یمص لسان المرئة أو تفعل المرئة ذلک؟ قال : لا بأس » . محمد بن احمد بن العلوی توثیق نشده است ، در روایت آمده است آیا مردی که روزه است می تواند زبانش را در دهان زنش کند و یا بالعکس ؟ قال : لا بأس . همانطر که ملاحظه فرمودید در این باب سه خبر وجود دارد ، اما خبر اول سندا صحیح بود منتهی مشهور از آن اعراض کرده اند و به آن عمل نکرده اند و اما درخبر دوم و سوم قورت دادن نیامده است و فقط گفته شده مصّ السان فلذا اگر سعی کند که چیزی فرو نرود اصل این کار اشکالی ندارد ، البته عمده جواب برای این اخبار ارتکاز متشرعه می باشد یعنی متشرعه داخل کردن آب دهان غیر به دهان و قورت دادن آن را قبول ندارند و آن را مبطل صوم حساب می کنند ، بنابراین خبر دوم و سوم قابل توجیه هستند و خبر اول هم مورد اعراض مشهور می باشد .

(مسئله3) : لا بأس بابتلاع ما یخرج من الصدر من الخلط و ما ینزل من الراس ما لم یصل الی فضاء الفم ، بل الاقوی جواز الجرّ من الراس الی الحلق ، و إن کان الاحوط ترکه ، و اما ما وصل منهما الی فضاء الفم فلا یترک الاحتیاط فیه بترک الابتلا

اگر شخص صائم خلطی را که از سر یا از سینه بوجود می آید مادامی که به فضای دهان نرسیده بلع کند اشکالی ندارد و به روزه اش ضرری نمی رساند چونکه صدق اکل و شرب را نمی کند زیرا از خارج چیزی به فضای دهانش نرسیده ، حالا اگر انسان عمدا سعی کند و خلط را از سینه و یا از سر به حلقش برساند باز هم اگر به فضای دهان نرسد اشکالی ندارد اگر چه احوط ترک این عمل است ، اما اگر خلطی که از سر یا از سینه آمده به فضای دهان برسد بنا بر احتیاط واجب نباید آن را قورت بدهد .

دلیل اینکه صاحب عروة در پایان مسئله احتیاط واجب می کند و فتوی نمی دهد این است که محقق در معتبر و علامه در منتهی و صاحب مدارک در مدارک گفته اند اشکالی ندارد ، بحث در اینجا صغروی است یعنی شکی نداریم آنچه که مبطل صوم است اکل و شرب می باشد ولی آیا این کار اکل و شرب محسوب می شود یا نه ؟ دلائل علامه و محقق و صاحب مدارک اولاً این است که به این کار اکل و شرب نمی گویند و ثانیاً این که اگر ما شک کنیم که آیا این کار اکل و شرب محسوب می شود یا نه اصل برائت است .

حالا می خواهیم ببینیم که این کار در نظر عرف چگونه است؟ در اینجا یک خبری داریم که در باب 39 از ابواب ما یمسک عنه الصائم قرار دارد ، این خبر که خبر اول از باب 39 می باشد و در ص 77 از جلد 7 وسائل 20 جلدی واقع شده است این است : « محمد بن یعقوب ، عن علی بن ابراهیم ، عن ابیه ، عن عبدالله بن المغیرة ، عن غیاث بن ابراهیم ، عن ابی عبدالله(ع) قال : لا بأس أن یزدرد الصائم نخامته» . خبر سنداً صحیح است .

در اینجا چند بحث وجود دارد اول اینکه حضرت فرموده اند فرو بردن نخامة اشکالی ندارد ، خوب حالا باید ببینیم که نخامه کدام است ؟ آیا آن خلطی است که از سر می آید و داخل حلق می شود و بعد به دهان می آید یا اینکه نخامة آن است که از سینه بالا می آید ؟ لغویین در اینجا اختلاف شدیدی دارند ، بعضی ها قائلند که به هر دوی آنها نخامة می گویند ولی بعضی ها می گویند به آن که از سر می آید نخامة می گویند و به آن که از سینه می آید نخاعة می گویند و بعضی ها هم عکس این را گفته اند . خلاصه بحث زیادی در اینجا وجود دارد و از طرفی هم وقتی ما به عرف متشرعه مراجعه می کنیم می بینیم که ارتکاز متشرعه این را هم استنکار می کند یعنی اگر خلطی به فضای دهان صائم برسد عمدا آن را قورت نمی دهد و اگر صائمی عمدا آن را قورت داد متشرعه آن را انکار می کنند و می گویند که این کار خلاف است و مبطل روزه می باشد و در واقع این را یک نوع اکل می دانند و می گویند لازم نیست که در اکل حتما یک چیزی از لای لبها و از دهان عبور کند بلکه هر چیزی که در دهان قرار بگیرد و انسان آن را قورت بدهد اکل محسوب می شود و لازم نیست که حتما چیزی را از خارج بردارد و بخورد و ما هم قبلا روایاتی را خواندیم که می گفتند اگر دوا به گوش یا چشمش ریخت و به دهانش نرسید اشکالی ندارد ، پس معلوم می شود که اگر چیزی بیاید و در دهان انسان قرار بگیرد و بعد از حلق عبور کند به آن اکل می گویند فلذا مشکل است که کسی بخواهد در اینجا فتوی بدهد و صاحب عروة هم در اینجا فتوی نداده بلکه احتیاط واجب کرده است و هیچکدام از محشین و شراح در اینجا حرفی نزده اند ، چرا ؟ چونکه اولا خود نخامة که در روایت آمده محل اختلاف است و ما نمی دانیم که نخامة به آن که از سر می آید می گویند یا به آنکه از سینه می آید ، هر کدام از آنها که باشد آن دیگری روزه را باطل می کند فلذا ما علم اجمالی داریم که کدام یک از اینها مبطل روزه می باشد و علم اجمالی اقتضا می کند که ما احتیاط کنیم و از طرفی ما در روزه اشتغال یقینی داریم و اشتغال یقینی فراق یقینی می خواهد فلذا برای اینکه ما اشتغال یقینی پیدا کنیم که صوممان صحیح است باید هیچکدام از آنها را قورت ندهیم فلذا ایشان احتیاط واجب کرده اند که ابتلاع هر دوی آنها را ترک کند ، بقیه بحث بماند برای فردا ..... .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo