< فهرست دروس

درس خارج فقه آيت‌الله حسین نوری‌همدانی

89/01/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : فی المفطرات – تعمد القی

 

( مسئلة 69) : لو خرج بالتجشّؤ شئ ثمّ نزل من غیر اختیار لم یکن مبطلاً ، و لو وصل إلی فضاء الفم فبلغه اختیاراً بطل صومه وعلیه القضاء والکفارة بل تجب کفّارة الجمع إذا کان حراماً من جهة خباثته أو غیرها .

صاحب عروة در این مسئله سه مطلب را بیان می کند ؛ اول اینکه اگر شخص صائم باد گلو بزند و چیزی از داخل معده اش بالا بیاید و سپس بدون اختیار پایین برود اشکالی ندارد و روزه اش باطل نمی شود زیرا این شخص هیچ اختیاری نداشته ، مطلب دوم اینکه اگر بعد از اینکه به فضای دهان رسید عمداً آن را قورت داد روزه اش باطل است و هم قضا و هم کفاره دارد ، و مطلب سوم اینکه می توان گفت که آن چیزی که به فضای دهان رسیده خبیث است و أکل خبیث هم حرام است فلذا اگر عمداً آن را قورت بدهد افطار به حرام کرده است و در افطار به حرام باید کفاره جمع بدهد .

اما درباره مطلب اول باید عرض کنیم روایاتی داریم که بر این مطلب دلالت دارند من جمله صدر خبر 9 از باب 29 که خواندیم و همچنین اخباری که در باب 30 از ابواب مایمسک عنه الصائم قرار دارند بر این مطلب دلالت دارند ، اما خبر اول از باب 30 این خبر است : « محمدبن یعقوب ، عن محمدبن یحیی ، عن محمدبن الحسین ، عن علی بن الحکم ، عن العلاء بن رزین ، عن محمدبن مسلم قال : سُئل أبو جعفر (ع) عن القلس ، یفطر الصائم ؟ قال : لا » . خبر سنداً صحیح می باشد و دلالت دارد بر اینکه اگر کسی بادگلو بزند و چیزی به فضای دهانش بیاید و بدون اختیار پایین برود اشکالی ندارد و موجب بطلان صوم نمی شود .

خبر دوم از باب 30 این خبر است : « وعنه ، عن محمدبن أحمد ، عن أحمد بن الحسن ، عن عمرو بن سعید ، عن مصدّق بن صدقة ، عن عمّاربن موسی ، عن أبی عبدالله (ع) قال : سألته عن الرجل یخرج من جوفه القلس حتی یبلغ الحلق ثمّ یرجع إلی جوفه وهو صائم ؟ قال : لیس بشئ » . محمدبن احمدبن یحیی بن عمران اشعری قمی از اجلای روات در طبقه 7 می باشد و عمرو ومصدق و عمار هر سه فطحی المذهب هستند ولی ثقه می باشند و خبر موثقه می باشد و این خبر هم دلالت دارد بر اینکه اگر قلس به حلق برسد و خودش مجدداً بدون اختیار به جوف برگردد اشکالی ندارد و موجب بطلان صوم نمی شود .

خبر سوم از باب 30 این خبر است : « وعنه ، عن أحمدبن محمد ، عن عثمان بن عیسی، عن سماعة قال : سألته عن القلس وهی الجُشأة یرتفع الطعام من جوف الرجل من غیر أن یکون تقیّأ و هو قائم فی الصلاة ؟ قال : لاتنقض ذلک وضوئه ، ولایقطع صلاته ، ولایفطّر صیامه» . عثمان بن عیسی واقفی المذهب است ولی ثقه می باشد و خبر سنداً موثقه می باشد و دلالت خبر بر مانحن فیه روشن است .

و اما خبر چهارم از باب 30 این خبر است : « و باسناده عن علی بن الحسن ، عن علی بن أسباط ، عن علاء بن رزین ، عن محمدبن مسلم قال : سألت أباعبدالله (ع) عن القلس ، أیفطر الصائم ؟ قال : لا . أقول : وتقدّم مایدلّ علی ذلک » . خوب این روایاتی که عرض کردیم دلیل هستند برای مطلب اولی که در مسئله عرض کردیم و آن این بود که اگر شخص صائم بادگلو بزند و چیزی به فضای دهانش بیاید و بعد بی اختیار پایین برود اشکالی ندارد و روزه اش باطل نمی شود .

اما درباره مطلب دوم باید عرض کنیم که صاحب عروة می فرماید که موجب بطلان صوم می شود زیرا یک نوع از أکل محسوب می شود و در أکل لازم نیست که حتماً انسان چیزی را از خارج بردارد و به دهانش بگذارد و بخورد بلکه اگر از باطن هم به دهان بیاید و بعد انسان آن را قورت بدهد أکل صدق می کند فلذا این شخص أکل عمدی انجام داده و معلوم است که اکل عمدی موجب بطلان صوم می شود ، از این جهت مطلب بسیار روشن است ولی ذیل آن خبر عبدالله بن سنان (خبر 9 از باب 29) جلوی خیلی ها را گرفته است که ذیلش این است : « قلت : فإن ازدرده بعد أن صار علی لسانه قال : لایفطر ذلک » . بنابراین صاحب عروة و محشین می فرمایند که اگر به دهان آمد و عمداً آن را فرو برد روزه اش باطل است ولی ظاهر خبر می گوید که اگر عمداً هم این کار را کرد موجب بطلان صوم نمی شود و معلوم است که اسناد فعل به شخصی دلالت بر عمدی بودن آن فعل دارد و خبر هم سنداً صحیح می باشد .

خوب حالا ما باید در اینجا چکار کنیم ؟ آیت الله خوئی در مستندالعروة مطابق با مبنای خودش اعراض مشهور از خبری را موجب بطلان آن نمی داند و همچنین عمل مشهور را جابر ضعف خبر نمی داند از این جهت ایشان فرموده اند که ما در اینجا اجماع نداریم و از طرفی هم ما عمل مشهور را مؤثر نمی دانیم فلذا اگر شخص صائم باد گلو زد و چیزی به فضای دهانش آمد و بعد عمداً آن را فرو برد روزه اش باطل نمی شود البته ایشان در حاشیه عروة فرموده اند احوط این است که آن را فرو نبرد ولی فتوی نداده اند زیرا طبق مبنای ایشان دلیلی بر فتوی نداریم .

آیت الله حکیم هم در مستمسک می فرمایند که این خبر سنداً صحیح است و دلالت دارد بر این که اگر چیزی را که به فضای دهان آمده عمداً فرو ببرد اشکالی ندارد و روزه اش باطل نمی شود .

صاحب جواهر در ص 203 از جلد 17 جواهر درباره این خبر فرموده است که ؛ لم أجد عاملاً به : یعنی کسی را ندیده ام که به این خبر عمل کرده باشد و بگوید که اگر چیزی به دهان آمد و عمداً آن را برد روزه اش صحیح است بنابراین خبری است که معرض عنه است و مورد عمل فقها نیست پس ضعیف می شود و ما باید به قاعده مراجعه کنیم و قاعده هم می گوید که أکل صدق می کند فلذا روزه باطل می شود ، و ماهم همین را می گوئیم و اعراض مشهور و عمل مشهور را در حصول اطمینان برای عمل به خبری مؤثر می دانیم .

اما در مطلب سوم صاحب عروة فرمودند که چون آن چیزی که به دهان آمده جزء خبائث است و خوردن خبائث هم حرام است فلذا اگر آن را قورت بدهد افطار به حرام کرده (صغری) و کفاره افطار به حرام کفاره جمع می باشد (کبری) ، آیت الله خوئی در اینجا هم مطلبی را ذکر کرده اند که توجه به آن لازم است ایشان فرموده اند اما مطلب سوم عروة که فرموده این جزء خبائث است صغراً و أکل خبائث حرام است کبراً هیچکدام درست نیست ، اولاً صغری درست نیست چونکه خبیث چیزی است تتنفَّر عنه الطباع یعنی هر چیزی که طباع بشر از آن نفرت دارد پس ملاک عرف می باشد ولی اگر انسان بادگلو بزند و چیزی به فضای دهانش بیاید نسبت به خود شخص خبیث نیست یعنی حبِّ نفس اقتضا می کند که انسان از رطوبات بدن خودش متنفِّر نباشد ولی انسان از رطوبات بدن دیگری متنفر است و جزء خبائث می باشد ، ثانیاً کبری درست نیست زیرا ما دلیلی بر اینکه خبائث حرام باشند نداریم فقط یک آیه در قرآن وجود دارد که به آن استدلال کرده اند و آن آیه 157 از سوره اعراف می باشد که در آن می فرماید یکی از اوصاف پیغمبر (ص) این است که طیبات را برمردم حلال و خبائث را بر آنها حرام کرده است که البته ایشان می فرمایند که این آیه دال بر حرمت أکل خبائث نمی باشد زیرا مراد از خبیث در اینجا اعمال است نه ذوات یعنی پیغمبر (ص) خبائث را حرام کرده و خبائث اعمالی مثل زنا و لواط و شرب خمر و غیره می باشند منتهی بحث ما در اعمال نیست بلکه در ذوات است یعنی ذات آن چیزی که از حلق بیرون آمده است ، بنابراین آیه دلالت بر حرمت أکل خبائث ندارد .

مرحوم نراقی در اول کتاب مطاعم و مشارب مستند الشیعه در ص 9 فرموده است که ما چند اصل داریم یعنی قواعد و اصول مربوط به مطاعم و مشارب ؛ اصل اول این است که عقلاً و شرعاً و اجماعاً و کتاباً و سنتاً هر چیزی که أکل و شربش ممکن باشد حلال است إلا ماخرج بالدلیل ، و اصل دوم این است که اصل در خبائث حرمت أکل و شرب است و دلیلش هم یکی اجماع و دیگری همان آیه که عرض کردیم می باشد (آیه 157 اعراف) ، و اصل سوم این است که اصل در اعیان نجسه و متنجسه از لحاظ أکل و شرب حرمت می باشد ، و اصل چهارم این است که اصل حرمت أکل و شرب اشیاء مضرّ برای بدن می باشد ، خوب وقتی که به این اصول مراجعه می کنیم میبینیم که أکل خبائث عقلاً و اجماعاً و کتاباً (157 اعراف) حرام است لکن آقای خوئی می فرمایند که ما دلیلی بر حرمت خبائث نداریم و مراد از آیه 157 از سوره اعراف هم اعمال می باشد نه ذوات و بحث ما هم در ذوات است نه افعال ، بنابراین آقای خوئی هم صغری را قبول ندارد و هم کبری را ، البته ما عرض می کنیم که نوعاً انسانها نخاعه (خلط سینه) و نخامه (خلط سر) را دور می اندازند و آنها را قورت نمی دهند و از آنها نفرت دارند وآنها غیر از آب دهان می باشند فلذا ما خدشه آقای خوئی در صغری را قبول نداریم و از جهت کبری هم عرض می کنیم که شکی نیست که خبائث در اسلام عقلاً و اجماعاً حرامند البته گاهی در قرآن خبائث به افعال اطلاق شده است مثلاً در سوره انبیاء از عمل قوم لوط تعبیر به خبائث شده ولی در همه جا این طور نیست و درباره این آیه(سوره انبیاء)می توانیم بگوئیم که عام است و اتفاقاً آیت الله طباطبائی در تفسیر المیزان هم این آیه را عام معنی کرده است بنابراین ما هیچکدام از خدشه های آقای خوئی به صغری و کبری عروة را قبول نکردیم ... .

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo