< فهرست دروس

درس خارج فقه آيت‌الله حسین نوری‌همدانی

89/02/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : فی التقیة

 

بحث ما در تقیه بود و عرض کردیم تقیه به اقسامی تقسیم می شود و گفتیم که حضرت امام (ره) رساله ای در باب تقیه نوشته اند که در اول آن تقیه را به اعتبار متَّقّی و متَّقٌ منه و متَّقٌ فیه به اقسامی تقسیم می کنند و همچنین تقسیم آخری وجود دارد و آن عبارت است از تقیه خوفیه و تقیه مداراتیه و تقیه کتمانیه ، و تقیه خوفیه آن است که به جهت خوف از ضرری که وجود دارد شخص تقیه کرده مثلاً روایات فراوانی داریم که مأمون (لعنة الله علیه و علی آبائه) حضرت رضا (ع) را تهدید کرد که اگر ولیعهدی را قبول نکنی تو را به قتل می رسانم لذا امام (ع) جبراً و تقیة ً ولیعهدی را قبول کردند ، شاید بیشتر روایات ما در همین رابطه (تقیه خوفیه یا اکراهیه) باشد ، اما تقیه مداراتیه آن است که به خاطر وحدت و اتحاد با اهل تسنن با آنها مدارا کنیم با اینکه هیچگونه خوفی در میان نیست مثل اینکه پشت سر آنها نماز بخوانیم و به مساجد و مجالس آنها برویم و غیره ، و سوم تقیه کتمانیه است و آن این است که تقیه به عنوان یک تاکتیکی مورد استفاده قرار می گرفته تا اینکه شیعه بتواند کیان خود را حفظ کند یعنی اسرار شیعه را تقیةً کتمان می شود و روایات فراوانی داریم که اهل بیت(ع) فرموده اند اگر کسی این اسرار را فاش کند مثل این می ماند که ما را کشته است ، خلاصه اینکه تقیه از جهات مختلفی مورد بحث قرار می گیرد.

خوب ما باید مقداری از روایات مربوط به تقیه را در نظر بگیریم تا براساس آن روایات با بصیرت بیشتری در تقسیم بندی ها گام برداریم ، صاحب وسائل از ص 459 تا ص 498 جلد 11 وسائل 20 جلدی از باب 24 تا باب 36 از ابواب الأمر والنهی روایات مربوط به تقیه را در ضمن بحث امر به معروف و نهی از منکر ذکر کرده است منتهی چون که این اخبار بسیار زیاد هستند لذا ما فقط فهرستی از آنها را عرض می کنیم.

خوب طایفه اول روایاتی هستند که دلالت دارند بر اینکه تقیه به عنوان سپر و حافظ و نگهبان و حاجب و حرز برای شما می باشد که اخبار 4 و 6 و 7 و 12 و 24 و 33 از باب 24 از ابواب الأمر والنهی براین مطلب دلالت دارند .

طایفه دوم روایاتی هستند که دلالت دارند بر فضیلت و مشروعیت تقیه که اخبار 1و 8 و 9 و 14 و 15 و 16 و 17 و 20 و 30از باب 24 از ابواب الأمر والنهی بر مطلب مذکور دلالت دارند.

طایفه سوم روایاتی هستند که با تأکید فراوان بر وجوب تقیه دلالت دارند که اخبار 21 و 22 و 25 و 28 و 29 و 31 و 32 و 35 از باب 24 از ابواب الأکر والنهی دلالت بر مطلب مذکور دارند مثلاً کمیت بن زید اسدی یک شاعر برجسته و فریادگری بوده که اشعار بسیار زیادی درباره فضیلت و حقانیت اهل بیت (ع) سروده و در خبر 7 از باب 25 از ابواب الأمر والنهی نقل شده که روزی خدمت حضرت صادق (ع) رسید و حضرت به او گفت دعو تو بر این بوده که برای ما و در مدح ما شعر می گفتی ولی شنیده ام که اشعاری درباره بنی امیه سروده ای که به نفع آنها می باشد ، کمیت در جواب حضرت می گوید که اگر آن اشعار را نمی گفتم من را می کشتند و بعد حضرت فرمودند اگر به این دلیل بوده پس اشکالی ندارد.

طایفه چهارم اخباری هستند که دلالت دارند بر اینکه تقیه در حکم دین است منتهی از احکام واقعیه اضطراریه ثانویه می باشد مثل علی بن یقطین که به امر امام چند روز مثل سنی ها وضو گرفت و عمل کرد تا اینکه در مقابل سوء ظن هارون الرشید در امان باشد و دیگر بعداً هم نیازی به اعاده اعمالش نسیت چون که در آن موقع تقیه مثل دین بوده و اخبار 2 و 3و 18 از باب 24 و همچنین خبر 4 از باب 25 از ابواب الأمر والنهی بر مطلب مذکور دلالت دارند مثلاً در خبر 4 از باب 25 قضیه حضرت یوسف و حضرت ابراهیم را نقل می کند که آنها هم در مورد خاصی تقیه کرده اند.

طایفه پنجم اخباری هستند که تقیه را به عنوان یک تاکتیک و به عنوان جهاد معرفی کرده اند که خبر 19 از باب 24 از ابواب الأمر والنهی بر این مطلب دلالت دارد.

طایفه ششم اخباری هستند که دلالت دارند بر اینکه تقیه در مقام ضرورت ثابت می باشد که اخبار 1 و2 و8 از باب 25 از ابواب الأمر والنهی بر این مطلب دلالت دارند .

طایفه هفتم اخباری هستند که موارد استثنائی تقیه را ذکر می کنند یعنی روایاتی داریم که دلالت دارند بر اینکه در بعضی از جاها تقیه جایی ندارد ، مثلاً فإذا بلغت التقیة الدَّم فلاتقیة مثلاً به شخصی می گویند زید را بکش و إلا تو را می کشیم خوب در اینجا نمی تواند تقیةً زید را بکشد و باز از موارد استثناء شده تقیه مسئله مسکر و مسّ علی الخفین و متعة می باشد و اخبار 3 و 5 از باب25 از ابواب الأمر والنهی مربوط به مستثنیات تقیه می باشد.

طایفه هشتم اخباری هستند که درباره ضابطه تقیه می باشند که خبر 6 از باب 25 در این مورد می باشد.

طایفه نهم اخباری هستند که دلالت دارند بر لزوم تشخیص موارد تقیه که خبر 9 از باب 25 بر این مطلب دلالت دارند.

خوب اخباری که عرض شد نوعاً مربوط به تقیه خوفیه بودند و اما اخباری هم داریم که مربوط به تقیه مداراتیه می باشند که اخبار 1 و2 و3 و4 از باب 26 از ابواب الأمر والنهی بر این مطلب دلالت دارند .

واما روایات فراوانی هم درباره تقیه کتمانیه داریم مثلاً جریان معلَّی بن حنیث که از شیعیان خلَّص بوده و اسامی بقیه شیعیان و پیروان حضرت صادق (ع) را می دانسته ، روزی وقتی که امام صادق (ع) به سفری رفته بودند داوود بن علی که حاکم مدینه بود او را دستگیر کرد و گفت باید اسامی شیعیان را به ما بگوئی و إلا تو را می کشیم ولی معلَّی حاضر نشد که اسامی آنها را فاش کند و در همین راه به شهادت رسید ، وقتی که امام صادق (ع) از سفر برگشتند به ایشان خبر دادند که معلَّی را داوود بن علی کشته است امام (ع) به نزد او رفت ولی او گفت که من معلَّی را نکشته ام بلکه غلام من او را کشته است حضرت به او فرمودند او خادم تو است و در دستگاه تو خدمت می کند باید او را حاضر کنی تا ما از او انتقام بگیریم سپس معلّی او را حاضر کرد و امام (ع) خودش او را کشت و بعد از کشتن او به منزل آمدند و شب در تحجّد شبانه خودشان داوودبن علی را نفرین کردند و از خداوند خواستند که او به سزای عملش برسد و بعد در همان شب ندا بلند شد که داوودبن علی مرده است ، و همچنین ابن أبی عمیر را چندین سال به زندان انداختند و تازیانه های فراوانی به او زدند تا اسامی شیعیان را بگوید ولی او نگفت ، خلاصه ما روایات فراوانی درباره تقیه کتمانیه داریم بنابراین ما سه جور تقیه داریم تقیه خوفیه و مداراتیه و کتمانیه که باید بعداً روایات مربوط به آنها را بررسی کنیم... .

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo