< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

1389/06/31

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جویدن عِلک برای صائم

گفتیم که مفطرات صوم هنگامی مفطر هستند که فرد عمدا آنها را مرتکب شود. در آخر بحث مفطرات به دلیل روایات متعددی که در فروعات این مسائل وارد شده است مطالبی را مطرح می کنیم. مواردی از قبیل مکیدن انگشتر و یا چشیدن غذا و امثال آن.

امروز به جویدن عِلک می پردازیم که چیزی شبیه سقز و یا کندر است که در دهان می گذارند که به موجب آن ترشحات بزاق تشدید می شود ولی فرق آن با انگشتر و امثال آن این است که عِلک طعم خاصی دارد. در مجمع البحرین آمده است که علک کل ما یمضغ است یعنی هر چیزی که جویده می شود. صاحب عروة می گوید که جویدن علک بی اشکال است زیرا اجزایی ندارد و فقط طعم خاصی دارد.

در باب 36 از ابواب ما یمسک عنه الصائم روایات علک آمده است. بَابُ جَوَازِ مَضْغِ الصَّائِمِ الْعِلْكَ عَلَى كَرَاهِيَةح 1: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع يَا مُحَمَّدُ إِيَّاكَ أَنْ تَمْضَغَ عِلْكاً فَإِنِّي مَضَغْتُ الْيَوْمَ عِلْكاً وَ أَنَا صَائِمٌ فَوَجَدْتُ فِي نَفْسِي مِنْهُ شَيْئاً

سند این روایت صحیح است.

ح 2: وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ الصَّائِمُ يَمْضَغُ الْعِلْكَ قَالَ لَا

سند این حدیث هم صحیح است.

ح 3: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الصَّائِمِ يَمْضَغُ الْعِلْكَ قَالَ نَعَمْ إِنْ شَاءَ در سند این روایت حسین توثیق نشده است.

فقها نوعا گفته اند که جویدن علک جایز است ولی مکروه است هکذا در خبر اول امام که آن را مکیده است نشان می دهد که این عمل جایز بوده است.

در جواهر ج 17 ص 213 بحث مستقلی در مورد چیزهایی که طعم دارد ذکر کرده است البته چیزهایی که اجزایی که از آن جدا شود و بلعیده شود در آن وجود ندارد. آنجا می فرماید که شیخ قائل به عدم جواز شده است.

این بحث در ریاض هم در جلد 5 مطرح شده است و بعد می گوید که اکثر قائل به جواز شده اند.

صاحب جواهر در علت جواز به اصل تمسک می کند و بعد به روایتی که امام علیه السلام مفطرات را محصور کرده است تمسک می کند یعنی آن روایات که در مقام بیان همه ی مفطرات بوده است دیگر علک را ذکر نکرده اند. بله حضرت از جویدن آن برحذر داشته است. بعد می فرماید: که شاید دلیل شیخ بر عدم جواز همان عدم اباحه بوده است یعنی مکروه است.

البته باید دقت داشت که همان طور که صاحب جواهر می فرماید گفته شده است که طعم از اعراض است و از میان اعراض به آن کیف می گویند. عرض هم نمی تواند بدون جوهر وجود داشته باشد از این رو طعم حاصل از علک حتما باید همراه با ذراتی از خود علک باشد که جوهر این عرض می باشند از این رو همراه با طعم ذراتی وجود دارد که آنها مبطل روزه می باشند.

صاحب جواهر از این دلیل جواب می دهد که اولا خود امام که در حدیث اول فرمود که آن را جویده است. بعد می گوید که علامه در منتهی ج 9 در بحث صوم ص 91 گفته است که اگر کسی پایش را روی حنظل بگذارد در دهانش تلخی احساس می کند و حتی در مجاورت آن قرار گرفتن موجب می شود که طعم تلخی در دهان احساس شود و حال آنکه هیچ ذره ای از حنظل به دهان منتقل نمی شود هکذا در علک هم اجزایی وجود ندارد و علت طعم از باب مجاورت است و اشکالی در آن نیست.

دلیل عمده ی ما بر جواز همان حدیث اول است که حضرت خود علک را جویده بود و بعد فرموده بهتر است این کار انجام نشود.

صاحب عروة هم که فتوا بر جواز می دهد و کسی بر کلام ایشان حاشیه نزده است.

بحثی در شرح نهج البلاغه:

ان شاء الله هر روز جمعه بحثی از نهج البلاغه را مطرح می کنیم و امروز از خطبه ی ششم شروع می کنیم.

سید رضی می فرماید: و من كلام له ع لما أشير عليه بألا يتبع طلحة و الزبير و لا يرصد لهما القتال و فيه يبين عن صفته بأنه عليه السلام لا يخدع

وَ اللَّهِ لَا أَكُونُ كَالضَّبُعِ تَنَامُ عَلَى طُولِ اللَّدْمِ حَتَّى يَصِلَ إِلَيْهَا طَالِبُهَا وَ يَخْتِلَهَا رَاصِدُهَا وَ لَكِنِّي أَضْرِبُ بِالْمُقْبِلِ إِلَى الْحَقِّ الْمُدْبِرَ عَنْهُ وَ بِالسَّامِعِ الْمُطِيعِ الْعَاصِيَ الْمُرِيبَ أَبَداً حَتَّى يَأْتِيَ عَلَيَّ يَوْمِي فَوَاللَّهِ مَا زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّي مُسْتَأْثَراً عَلَيَّ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِيَّهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ حَتَّى يَوْمِ النَّاسِ هَذَا این خطبه در شرح محدث بحرانی جلد 1 ص 280، در شرح آیة الله خوئی ج 3، ص 143 و در شرح ابن ابی الحدید ج 1 ص 223 و در شرح فی ظلال ج 1 ص 111 شرح داده شده است.

در مورد جنگ جمل به حضرت گفته شده است که این اولین جنگی است که در داخل امت اسلام به وجود می آید و فتنه ی بزرگی است و طلحه و زبیر که با عائشه همراه شده اند همه از افراد سابقه دار هستند و عائشه همسر پیامبر است از این رو به حضرت گفته شد که به این جنگ نرود. آشوب گران جنگ جمل به بصره که محل حکومت امیر مؤمنان بود رفته بودند و در آنجا اجتماع کرده بودند.

حضرت در جواب می فرماید به خدا قسم همانند کفتار نیستم. از خصوصیا کفتار این است که وقتی شکارچی می خواهد آن شکار کند در جلوی محلی که کفتار به زمین می زند و صدای تق و تق به راه می اندازد. کفتار که حیوان کم شعوری است به جای اینکه از این صدا بترسد آن را به حساب صدای آرام بخشی می آورد و به خواب می رود و شکارچی به راحتی آن را شکار می کند. حضرت می فرماید که من چنین نیستم که هر چه می کوبند او به خواب می رود تا شکارچی آن را شکار کند.

از این کلام حضرت متوجه می شویم که نباید در برابر حرکت دشمن غافل بود و دوم اینکه باید در برابر دشمن عکس العمل نشان داد و حضرت در کلام دیگری می فرماید: (فَوَ اللَّهِ مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا) یعنی اگر کسی بنشیند تا دشمن به خانه اش وارد شود و بعد بخواهد دفاع کند ذلیل می شود. هر کس باید از ابتدا جلوی ورود دشمن را بگیرد و دفع همیشه راحت تر از رفع است.

حضرت در جای دیگر می فرماید: (وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَكِيدَةِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِيدَة) یعنی به خدا قسم از حیله ها غافل نمی شوم و در برابر شدائد سست نمی شوم.سپس می فرماید من کسانی را که به حق اقبال دارند را جمع می کنم و همه را بسیج می کنم و به وسیله ی کسانی که به حق روی دارند کسانی را که به حق پشت کرده اند را دنبال می کنم و با کسانی که کلام من را می شوند و اطاعت می کنند کسانی را عصیان گر و شکاک هستند را از بین می برم و تا من زنده ام همین سبک را ادامه می دهم.

از این کلام متوجه می شویم که باید همواره فتنه را بشناسیم و در مقابل آن عکس العمل نشان دهیم. البته بحث های مفصلی در این خطبه وجود دارد از جمله اینکه چرا طلحه و زبیر با آن سابقه ی درخشان این گونه علیه امام زمان خودشان قیام کردند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo