< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الصوم

89/08/05

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث استطرادی:

به مناسبت سفر مقام معظم رهبری به قم که حاوی برکات بسیاری بوده است و استقبال بی نظیری از ایشان شده است کلامی را مطرح می کنیم. استفتائات بسیاری از دفتر ما شده است که حکم این نوع استقبال بی نظیر چیست؟ زیرا در نهج البلاغه آمده است که حضرت علی علیه السلام از استقبال به این شکل نهی کرده است و در کلمات قصار نهج البلاغه شماره ی 37 می خوانیم:

وَ قَالَ ع وَ قَدْ لَقِيَهُ عِنْدَ مَسِيرِهِ إِلَى الشَّامِ دَهَاقِينُ الْأَنْبَارِ فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَ اشْتَدُّوا بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ:

مَا هَذَا الَّذِي صَنَعْتُمُوهُ فَقَالُوا خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا يَنْتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُكُمْ وَ إِنَّكُمْ لَتَشُقُّونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ فِي دُنْيَاكُمْ وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِي آخِرَتِكُمْ وَ مَا أَخْسَرَ الْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا الْعِقَابُ وَ أَرْبَحَ الدَّعَةَ مَعَهَا الْأَمَانُ مِنَ النَّارِ انبار یکی از شهرهای مرزی بین ایران و عراق بوده است که حضرت در مسافرت برای جنگ صفین به آن طرف شام می رفت. صفین مکانی که در طرف فرات که سوریه است قرار گرفته شده است و در آن زمان به آن سرزمین، شام گفته می شد. در آن سفر وقتی حضرت از شهر انبار می گذشت دهقان های شهر انبار به استقبال آن حضرت آمدند و هنگامی که به حضرت رسیدند پیاده شدند و در حضور آن حضرت در جلو و عقب حرکت می کردند. حضرت از آنها پرسید که این چه کاری است که انجام می دهید؟ آنها گفتند ما با این وسیله از امرای خود استقبال می کنیم که حضرت در جواب فرمود: امرای شما از این عمل شما نفعی نمی برند ولی شما هم در این دنیا با این کار خود را به مشقت می اندازید و هم در آخرت به مشقت می افتید.

واضح است که مسئله ی استقبال در شرع وارد شده است مثلا وقتی رسول الله از مکه به مدینه آمدند. مردم مدینه فوج فوج به دیدار آن حضرت آمدند و این شعر را می خواندند:

طَلَعَ الْبَدْرُ عَلَيْنَا مِنْ ثَنِيَّاتِ الْوَدَاعِ وَجَبَ الشُّكْرُ عَلَيْنَا مَا دَعَا لِلَّهِ دَاع‌أنت يا مرسل حقا جئت بالأمر المطاع‌

ثنیات به معنای گردنه است یعنی ماه از گردنه های وداع بر ما طلوع کرد... و پیغمبر اکرم هم از این استقبال نهی نفرمود.

همچنین وقتی حضرت رضا به نیشابور وارد شدند در تاریخ آمده است که صدها هزار نفر به استقبال حضرت آمدند و حتی در روایت است که دهها هزار نفر برای نوشتن حدیث سلسلة الذهب در آن جمع حضور داشتند و حضرت هم از استقبال ایشان نهی نکرد و حتی حدیث مشهور فوق را هم به مردم هدیه رد.

اما در مورد حدیث نهج البلاغه، علت نهی امیر مؤمنان این بود که آنها کسانی بودند که در زمان سلاطین جبار و ستمگر ساسانی بودند کسانی همانند خسرو پرویز، انوشیروان و امثال آن از این رو حضرت با بیان فوق آنها را از استقبال و این خلق و خو که از هر سلطانی استقبال کنند نهی کرده است.

ولی اگر استقبال به دلیل استقبال از ولایت و تحکیم پیمان مردم با نبوت و ولایت باشد بسیار بسیار ارزشمند است.

حوزه ی علمیه ی قم دارای جایگاه بلندی است و حتی امام رحمه الله و رهبر معظم هم فرزند همین حوزه هستند. از طرف دیگر حوزه نه تنها خواستگاه علما است بلکه خواستگاه نظام هم می باشد و این نظام حاکم بر ایران که در دنیا از آن به عظمت یاد می شود از همین حوزه برخاسته است.

همچنین در روایات متعددی آمده است که (رحم الله رجلا احیی امرنا) و یکی از مصادیق احیاء اهل بیت همین نظام موجود است از این رو احیاء امر اهل بیت همان اهتمام به نظام ولایی ای است که امروزه بر اسلام حاکم است.

نظام ولایی موجب می شود که فتنه ها شناخته شوند و از بین بروند که اثر آن در کلام مقام معظم رهبری منعکس است. مخاطب ایشان افراد مختلف، با اندیشه های مختلف است و همه از کلام ایشان اشباع می شوند و این از برکات کلام ایشان است.

بحث فقهی:

موضوع: حکم مستحل روزه و اکراه زن به جماع

بحث ما در مسئله ی سیزدهم از مسائل عروة است و آن اینکه اگر کسی که روزه را می خورد اگر مستحل روزه باشد او ضروری دین را انکار کرده است و در نتیجه مرتد است. این بحث در اول کتاب صوم گذشت و دوباره در این مسئله تکرار می شود.

صاحب عروة می فرماید: مسألة 13: قد مر أن من أفطر في شهر رمضان عالما عامدا إن كان مستحلا فهو مرتد بل و كذا إن لم يفطر و لكن كان مستحلا له و إن لم يكن مستحلا عزر بخمسة و عشرين سوطا فإن عاد بعد التعزير عزر ثانيا فإن عاد كذلك قتل في الثالثة و الأحوط قتله في الرابعة .

کسی که مستحل روزه باشد او در واقع شریعت پیامبر را انکار کرده است زیرا وجوب روزه از ضروریات دین اسلام است و واضح است که منکر رسالت کافر است.

بله اگر او مستحل روزه نیست و روزه را واجب می داند و از روی تمرد روزه را افطار کند او را باید تعزیر کرد و بیست و پنج تازیانه به او زد. همچنین اگر تکرار کند دوباره تعزیر می شود و هکذا تا سومین بار که کشته می شود و احوط این است که در بار چهارم کشته شود.

بحث این مسئله را در اول کتاب صوم مطرح کردیم و دیگر اینجا تکرار نمی کنیم که البته در آنجا گفتیم که حکم تعزیز مخصوص به جماع در ماه رمضان است نه هر گونه افطار و امام هم می فرماید که این حکم در جماع جاری است. بله در غیر جماع تعزیر هست ولی به عهده ی حاکم شرع است.

مسئله ی چهاردهم: مسألة 14: إذا جامع زوجته في شهر رمضان و هما صائمان مكرها لها كان عليه كفارتان و تعزيران خمسون سوطا فيتحمل عنها الكفارة و التعزيز و أما إذا طاوعته في الابتداء فعلى كل منهما كفارته و تعزيره و إن أكرهها في الابتداء ثم طاوعته في الأثناء فكذلك على الأقوى و إن كان الأحوط كفارة منها و كفارتين منه و لا فرق في الزوجة بين الدائمة و المنقطعة .

کسی که در ماه رمضان همسرش را اکراه به جماع کند او باید هم کفاره و هم تعزیر همسرش را متحمل شود.

البته فرق اکراه با اجبار این است که در اجبار مثلا به زور آب در گلوی او می ریزند و فرد هیچ اراده و اختیاری ندارد مثلا اگر کسی را بگیرند و دست و پایش را ببندند و به تهران ببرند نماز تمام است ولی در اکراه آن است که او را تهدید می کنند و او چون می ترسد عمل را با اراده انجام می دهد. اگر کسی با اکراه به مسافرت رود نمازش قصر است.

بعد در این مسئله یکسری فروع مطرح می شود: یکی این است که از اول تا آخر مکره باشد و دوم اینکه زوجه در ابتدا مکره باشد ولی بعد راضی شود و شق سوم عکس این است.

اما فرع اول که زن از ابتدا تا انتها مکره باشد:

اما به حسب قاعده به دلالت رفع عن امتی ما استکرهوا علیه موجب می شود که چیزی به گردن زن نباشد از این رو او نه گناه کرده است و نه کفاره ای به گردن اوست.

در حدیث رفع سه احتمال مطرح است که در شیخ انصاری در رسائل به آن پرداخته است: یکی رفع مؤاخذه است و دیگری جمیع الآثار است و دیگری آثار ظاهره است و در هر حال هر کدام را که اخذ کنیم به مقتضای حدیث رفع کفاره ای به گردن زن نیست و گناه هم نکرده است.

اما قضای روزه: قبلا مطرح کردیم که در اینجا بین اکراه و اجبار فرق است و آن این است که در اجبار و اضطرار قضا هم نیست ولی در اکراه قضا وجود دارد زیرا به هر حال با اراده ی خودش به این عمل تن در داده است و فریضه از او فوت شده است و باید قضایش را به جا آورد.

البته در باب این حکم که اگر زوج زوجه ی خودش را به جماع اکراه کند، دو کفاره و دو تعزیر دارد، حدیثی هم وارد شده است که در باب 12 از ابواب ما یمسک عنه الصائم مطرح آمده است که ان شاء الله در جلسه ی بعد آن را مطرح می کنیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo