< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الصوم

90/02/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : فی طرق ثبوت الهلال
 
 بحث در مسئله ي هشتم از مسائل طرق ثبوت هلال بود ، عرض کردم در جايي که کسي که اسير باشد يا محبوس باشد که بدست آوردن ماه رمضان برايش ممکن نيست روايتي داشتيم که ديروز خوانديم در باب هفتم از باب احکام شهر رمضان روايت اول اين باب سندش هم صحيح بود عن ابي عبدالله (علیه السلام) اين شخص بايستي به ظنش عمل کند اگر مي‌تواند حالا عن علمه نمي‌تواند بفهمد که ماه رمضان کدام ماه است دوازده ماه در زندان يا اسير است در يک نقطه‌اي است که برايش بدست آوردن ماه رمضان ممکن نيست خب اگر مي‌تواند ظناً با علائمي، آثاري ماه رمضان را بفهمد به ظنش عمل کند روايتي در اين مطلب داشت خبر اول از باب هفتم از ابواب احکام شهر رمضان صفحه 200 از جلد هفت وسائل بيست جلدي. بايد توجه کنيم که امتثال مراتبي دارد اين شخص که مامور است به اين که روزه ي ماه رمضان را امتثال کند خب ؟؟؟ اما فرض است که اين علم ندارد امتثال چهار مرتبه دارد. اول مرتبه ي علمي تفصيلي اگر کسي قدرت دارد که عن علمه تفصيلي امتثال کند بايد همان را انجام بدهد مثلا کسي دو تا لباس دارد و يکي از آن‌ها نجس است نمي‌تواند که ؟؟ نکند دو تا نماز بخواند نه بايد يک نماز بخواند با لباس پاک بنابراين در صورت امکان مرتبه ي امتثال، امتثال علمي تفصيلي است کسي مي‌تواند قبله را بفهمد اما بلند شود چهار تا نماز بخواند به چهار طرف خلاصه مرتبه ي اول امتثال علمي تفصيلي است دوم اگر ممکن نبود امتثال علمي اجمالي بله اين مي‌تواند قبله را پيدا کند به چهار طرف بخواند نمي‌تواند بفهمد کدام يک از لباس‌ها پاک است با هر دو دو تا نماز مي‌خواند مي‌شود امتثال علمي اجمالي. اگر اين هم ممکن نشد امتثال ظنه آن وقت مي‌شود آن ظني که حجت باشد. (صحبت‌هاي متفرقه) خبري که ديروز خوانديم دال بود به اين کسي که يک جايي است که نمي‌تواند بفهمد ماه رمضان چه وقت است آن وقت اين يتوخي اين توخي مي‌کند اجتهاد مي‌کند تحقيق مي‌کند البته عن علمه نمي‌تواند اما الظنه توانست بفهمد که چه ماهي از ماه‌هاي دوازده گانه ماه رمضان است آن را عمل بکند. پس اين مراتب را تا به حال پيش آمديم امتثال علمه تفصيلي اين‌ها ترتب دارند مرتب بر آن اول امتثال علمي تفصيلي، دو امتثال علمي اجمالي سه، امتثال ظني تا اينجا ما خوانديم اين مسأله را. البته خبر درباره ي اسير بود ولي القاء خصوصيت کردند خصوصيت نمي‌فهميم چه اسير باشد چه محبوس باشد يک نفري در يک کشتي سوار بود کشتي به يک جزيره‌اي برد که نمي‌داند مثلا اين‌جا افتاده ماه رمضان چه وقت است شعبان چه وقت است خلاصه فرق نمي‌کند کسي که برايش مهم نيست به دست آوردن ماه رمضان در بين ماه‌هاي سال، خب سه مرتبه از امتثال برايش ممکن نشد نه عن علم تفصيليه نه عن علم الاجماليه نه عن ظن تا اين‌جا خوانده بوديم حالا ايشان دارد مي‌گويد تخيري. در اين‌جا ديگر محبوس و اسير ضمير بر مي‌گردد به اين دو تا آن محبوس و اسير اين‌جا يک ماه را اختيار مي‌کنند به اختيار خودشان در ميان دوازده ماه يک ماه را اختيار مي‌کنند و آن ماه را روضه مي‌گيرند تخيرا و مع تخيرا في کل سنة بين الشهور اگر اين که ظن هم در بين نبود آن اسير و محبوس اختيار دارند اختيار بکنند در هر سالي بين شهور بله بين شهور يک ماهي را اختيار مي‌کنند و فعيننا شهر ؟؟ آن يک ماهي را که اختيار کردند آن را شهر رمضان قرار مي‌دهند. خب حالا چند تا مطلب دارد اين خودش يک مطلب دارد تا برسيم به بعدش. بنابراين ايشان مي‌خواهند بگويند کسي که ممکن نيست امتثال علميه تفصيلي و اجمالي و ظني در ميان دوازده ماه يک ماه را اختيار مي‌کند حرف زياد در اين است که به چه مناسبت گفته اند يک ماه را اختيار کند براي خودش ماه رمضان قرار بدهد احکام ماه رمضان را بر آن مترتب کند ببينيم که چند تا احتمال اين‌جا وجود دارد اين قول، قول مشهور است که صاحب جواهر هم در جلد 17 جواهر صفحه 358 جلد 17 جواهر از آن چاپي که بنده داريم (صحبت متفرقه) اصل مسأله آن جاست خب اين‌جا در اين که چرا اين شخص اختيار مي‌کند به چه دليلي يک ماه از دوازده ماه را دليلش چيست البته سوال و جواب‌هاي مشهور اين است در پاورقي هم از علامه ؟؟ کرده شهرت بلکه ادعاي اجماعي شده اما خب ما به يکي دليلمان چيست در اين موضوع از چند راه پيش آمدند يکي از اين راه که آيت الله خويي در ؟؟ در چند صفحه بحث کرده اين است که مورد به بحث است ؟؟ دوازده ماه روزه بگيرد اگر بگوييم شخص وقتي که واجب است روزه ي ماه رمضان ماه رمضان هم بين دوازده ماه براي اين شخص گم است اين مثل شبهه محصوره مي‌شود در شبهه محصوره بدانيم يک ظرفي نجس است بين ده تا ظرف از همه اجتناب بکنيم يا مثلا به يک عنواني واجب است از هر کدام يک قاشقي بخوريم از ده تا را از هر کدام يک قاشقي بخورد خب اين يک علم اجمالي دارد به اين که در ميان اين دوازده ماه يک ماه رمضان است فرض کلام اين است که دوازده ماه را نمي‌تواند روزه بگيرد تا اين که در اطراف علم اجمالي امتثال علمي اجمالي بکند هر دوازده ماه را روزه بگيرد چند تا اشکال دارد يکي از اشکال هايش اين است که عسر و حرج پيش مي‌آيد براي شخص مفروض اين است يا ضرر پيش مي‌آيد، يا اگر دوازده ماه روزه بگيرد دو روز است که در آن روزه حرام است يکي روز اول شوال عيد فطر است و يکي هم روز دهم ذي حجه است خب اين هم در ميان دوازده ماه يک چنين چيزي را ما داريم خب از اين جهت قدرت اين که دوازده ماه روزه بگيرد امتثال علمي اجمالي انجام بدهد ندارد پس مضطر شد به اين که دوازده ماه نگيرد رفت به بحث اضطرار (صحبت‌هاي متفرقه) مرحوم ؟؟‌ قائل است به اين که چه اضطر الي بعض المعين يکي از ظرف‌هاي فلان يا الي غير المعين چه اين که علم اجمالي قبل از اضطرار باشد چه بعد از اضطرار باشد ؟؟ اين را معين کرده در کفايه خب روي آن قول اين احتمال مي‌دهد که اصلاً روزه گرفتن بر اين واجب نباشد چون براي خاطر اين که اين مضطر شده است به ارتکاب بعضي ؟؟ مضطر شدي بعضي ماه‌ها روزه نگيري حالا به عسر حرج ضرر امثال اينها وقتي اين طور شد اصلاً به طور کلي روزه بر اين واجب نيست. در هيچ جا ؟؟ دارند و منکرش هم نيست يجوز لايصوم اصلاً روزه نگير. خب اين ؟؟ جور در مي‌آيد. آقاي خويي (ره) در مسند ؟؟ فرض را گذاشته بين ؟؟ الا بعض المعين و الا بعض غير المعين الا بعض معين باشد مي‌گويد در بقيه بايد احتياط کرد غير معين باشد هيچ احتياط لازم نيست. اين است که اين‌جا که ؟؟ تخيرا مطلق دارد مي‌گويد آقاي خويي مي‌گويد اين‌جا نوشته في اطلاقه اشکال بل منع مطلقاً مخير باشد اشکال دارد روي همان که آن جا مي‌گويد که ؟؟ الا بعض معين اگر باشد علم اجمالي از کار مي‌اندازد بعض غير معين باشد از کار نمي‌اندازد ؟؟ اشکال ديگر است اضطرار وقتي که آمد اضطرار ؟؟ که دوازده ماه روزه نگيريم عسر حرج ولما يقدر لضروره يقدر لقدر ضرورة چرا يک ماه بگيري؟‌ آن اندازه که مي‌تواني بگير اشکال در اين‌جا زياد است چون تخير يک شهر و يک ماه را خب از چه ما بگوييم يک ماه را اختيار بکند دليل شما چيست؟‌ اگر اضطرار مي‌گوييد چون مضطر است دوازده ماه برايش عسر و حرج دارد خب دوازده نگيرد اما ولما يقدر لضروره يقدر لقدر ضرورة دوماه سه ماه، هر چه قدر قوت دارد بگيرد چرا مي‌گوييم يک ماه را اختيار بکند اين است که اين‌جا بحث زياد است يکي بحث همان اضطرار الي بعض معين اين‌جا خب غير معين است. (صحبت متفرقه) از راه حرج مضطر شده به اين که يک ماه دوماه يا همه اش را نگيرد حالا اين مي‌شود اسمش را هر چيزي بگذاريم بالاخره اين شخص مضطر شده به اين که بعضي از ماه را نگيرد اگر نبود بايد دوازده ماه را مي‌گرفت امتثال علمي اجمالي مي‌کرد اما چون براي خاطر اين که نمي‌تواند امتثال علم اجمالي بکند ظني هم دليلي نداريم ؟؟ نتوانست به جايي برسد مي‌رسيم به قاعده امتثال چيست؟ قاعده امتثال اين است که اين دوازده ماه را روزه بگيرد منتها حرج آمده مضطر شده به ترک بعضي از ماه‌ها يا ضرر آمده مضطر شده به ترک بعضي از ماه‌ها خب، حالا که مضطر شده به ترک بعضي از ماه‌ها اين اضطرار است يک وقت حرف آخوند و حرف شيخ شيخ مي‌گويد که اگر اضطرار قبل از علم باشد هيچ چيز تخفيف نمي‌آورد اضطرار بعد از علم باشد بله بايستي از بقيه آن قدر که يرفع ؟؟ آن را بگذارد کنار بقيه را بايد احتياط کند آخوند مي‌گويد نه خير وقتي که اضطرار آمد ديگر از تنجز مي‌اندازد چه اين که علم قبل از اضطرار چه بعد از اضطرار. اضطرار الي بعض معين يا غير معين خلاصه اين مبناهاي بحث پيش مي‌آيد که مبنايمان چه باشد آقاي خويي چون معتقد است اضطرار بعض معين آن علم اجمالي از کار مي‌اندازد اما غير معين باشد نه وقتي که نشد چه مي‌شود ما يقدر لضرر يقدر لضرروه شما چرا يک ماه مي‌گوييد بله دوازده ماه عسر است و حرج به آن اندازه نمي‌تواند بگيرد اين را که ايشان گفته اطلاق است اشکال بر تخيرا که مطلقا مي‌گويد يک ماه اين اطلاق را ما قبول نداريم
 سوال: آيه قرآن مي‌فرمايد که : شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ؛ يک ماه به گردنش تکليف است.
 آن يک ماه گم شده بين دوازده ماه چنان چه يک ظرف نجس ميان ده ظرف نجس گم شده باشد از ده تايش بايد استفاده بکني آن يک ماه چون گم شده در دوازده ماه اشتغال يقين است فراق يقين است مي‌خواهد چه کند دوازده ماه روزه بگيرد از طرفي چون دوازده ماه عسر و حرج دارد آن اندازه که عسر و حرج دارد مرتکب مي‌شود اما چرا يک ماه باشد؟ آن اندازه …
 سوال: از تعيينش که عاجز است اصل صوم تعيينش جايز است که آيا اين کدام ماه رمضان است از معين کردنش عاجز است آن وقت اصلش باقي است يک ماه بگيرد کافي است.
 يک ماه به چه دليل؟
 اصل صوم.
 اصل صوم يک ماه، ماه رمضان نمي‌داند ماه رمضان چه وقت است؟
 اصل صوم يک ماه است چه وقت واجب است رمضان را گم کرده است
 ماه رمضان را عاجز است فقط صوم باقي مي‌ماند.
 نه چيزي که مقيد به زمان است در زمان خودش واجب است روزه ي ماه رمضان در رمضان واجب است گم کرده روزه ي ماه رمضان مستحب که نيست ما دو تا تکليف که نداريم
 رمضان برايش معين نيست.
 آن وقت صوم هم در رمضان واجب است صوم مستحب که بر او واجب نيست صوم مستحب که براي يک ماه واجب نيست که صوم رمضان در ميان دوازده ماه براي اين شخص واجب است که گم شده است. بر اين شخص واجب است صوم رمضان نه مستحب صوم در يک ماه. اگر مستحب صوم در يک ماه بود هر موقع مي‌گيرد کافي بود تخيرا اما بر اين شخص واجب است صوم رمضان بر اين شخص واجب است حتي در ظرف سال دو روز حرام است عيد فطر و عيد ؟؟ خب ما چه بگوييم در اين‌جا اضطراري پيش آمده آن علم اجمالي که اقتضا مي‌کرد اشتغال يا غير فريقين دوازده ماه آن را از کار انداخته دوازده ماه واجب نيست. براي اين که عسر و حرج و ضرر و اينها در بين است خيلي خب حالا که دوازده ماه واجب نيست چقدر بگيرد؟ چه دليل داريم براي يک ماه صحبت بر اين است.
 يعني احتياط است بايد احتياط کند.
 احتياط؟‌ چه احتياطي ولما يقدر لضروره يقدر لقدر ضرورة ؟؟‌ احتياط اقتضا مي‌کند به اندازه ي توانش بايد بگيرد عسر و حرج دوازده را از کار انداخت ولي سه ماه را قدرت دارد چهار ماه را قدرت دارد چه احتياطي؟ بنابراين مشکل اين است که دوازده ماه از تنجز افتاد چون اين شخص قدرتي بر دوازده ماه ندارد اگر اين طور نبود ما دوازده تا را مي‌گفتيم بگيريم باز هم يک بحثي است که آن دو روز که روزه حرام است حرمت ذاتي دارد يا حرمتش تشريعي دارد اگر يک حرمت ذاتي ندارد خب اين به قصد تشريع که نمي‌گيرد احتياط دارد مي‌کند خلاصه اشکال مطلب در اين‌جا اين است که اين اول قاعده اش اين بود مثل جاهاي ديگر در باب‌هاي علم اجمالي ؟؟ علمي اجمالي بکند دوازده ماه روزه بگيرد اما چون عسر و حرج و امثال اينها هست اضطرار پيدا کرده به اين که بعضي از ماه‌ها نگيرد خب بعضي از ماه‌ها نگيرد به اندازه ي يرتفع ما ضروره بگيرد دوه ماه را که قدرت دارد سه ماه را که قدرت دارد چرا مي‌گويد شما مي‌گوييد يک ماه؟ اشکال اين است تکليف ما صوم رمضان است نه مطلق صوم يک ماه بگوييم خب يک ماه مطلق صوم يک ماه به گردن نيامده صوم رمضان به گردن آمده رمضان را گم کرده.
 سوال:‌ حاج آقا اگر بخواهد سه ماه را هم بگيرد باز هم ماه رمضان پيدا نمي‌شود ؟ بله روي قاعده ي احتياط روي قاعده ي اشتغال داريم ما پيش مي‌رويم ماه رمضان پيش نمي‌رود بله ؟؟ روي اصول رفتيم الان قواعدي که در اصول خوانيدم اين‌جا حاکم است براي اين که ما در اصول خوانديم اين‌جا ؟؟ نمي‌خواهد چون فرض گرفتند يکي ظنه اش مشغول شده به روزه ي ماه رمضان آن هم گم شده آخر سر در مي‌آيد دوازده ماه اگر مي‌توانست بايد اين دوازده ماه را روزه مي‌گرفت اما فرض اين است که نمي‌تواند نمي‌تواند عسر و حرج و ضرر و اينها در بين آمده مي‌خواهيم ببينيم عسر و حرج چه قدر برداشته والا اولاً لازم بود به اين که دوازده ما اضطراري به وجود آمده مي‌رويم روي بحث اضطرار بعض معين و غير معين اينجا غير معين است چون بعضي از ماه‌ها را مي‌توانيم و بعضي از ماه‌ها را نمي‌توانيم در دوازده ماه خب ، ؟؟؟‌ قدرت دوازده ماه ندارد بله دوازده ماه چون قدرت ندارد عسر و حرج و از او ساقط است حالا چه قدر بتواند چرا يک ماه بخواند اين موظف بود به دوازده ماه دوازده ماهش را عسر و حرج دو ماهش را سه ماهش را برداشت بقيه را چرا بردارد؟
 يک ماه مي‌گويم به چه دليل؟ دليل نداريم يک ماه رمضان را گم کرده اگر ده تا ظرف داشته باشيم يکي از آن نجس است دو تايش را مثلا اضطرار برد بقيه اش را بايد اجتناب کند ديگر هشت تا اين‌جا هم همين طور است اين‌جا هم دوازده ماه را يک ماهش را دو ماهش را اضطرار برداشت بقيه را بايد ولما يقدر لضروره يقدر لقدر ضرورة تعيين اين که يک ماه بحث در اين است که به چه دليل؟ خب آن وقت در جواهر است که ما راه هايي داريم يک راه مورد قرعه است قرعه بياندازيم لکل امر مشتبه خب اين نمي‌داند کدام يک از اين ماه‌ها رمضان است دوازده ماه گفت که با قرعه معين کند هر کدام که ماه رمضان اسم ماه رمضان دوازده تا کاغذ برمي دارد در اين دوازده کاغذ يکي اش مي‌نويسد ذي الحجه يکي اش مي‌نويسد ذي العقده ؟؟ مي‌گذارد روي ميز بر مي‌دارد ماه رمضان ماه رمضان که رسيد آن اول دومي سومي آن وقت آن ماه مي‌شود قرعه به نام آن ماه درآمد مي‌شود ماه رمضان خب حالا اين هم يک کاري. خب اين‌جا هم در حاشيه آقاي ميلاني دارد ؟؟ مثل قرعه يعني بي خودي که نيست صاحب جواهر دارد که قرعه هم يک راهي است آن يک ماه را با قرعه معين بکند اين طور مي‌گويد صاحب جواهر. آقاي ميلاني هم در حاشيه عروه دارد که الاولي هو ؟؟ مثل قرعه اما خوب در کفايه همان جلد دوم ؟؟‌ گفته است ما به قرعه در جايي عمل مي‌کنيم که اصحاب عمل کرده باشد بنا باشد به اين که هر کجا قرعه باشد ؟؟‌ باشد خيلي کار آسان مي‌شود دو تا ظرف يکي از آن‌ها نجس است قرعه بياندازيم اين نمي‌کند اين کار را ديگر قبله را گم کرديم قرعه بياندازيم اين نمي‌کند اين کار را از اين جهت گفتند فقهاي ما، ما به قرعه اين‌جا عمل مي‌کنيم اصحاب عمل کرده باشند مثال هم مي‌زنيم مثل يک غنمي در ميان يک گله‌اي است که يک معتوه است بخواهد معتوهه را پيدا کند روايت داريم در جاهاي خاصي روايات ما فقهاي ما گفته اند نه در هر اشتباهي در اين‌جا ما دليلي براي قرعه نداريم صاحب جواهر هم آمده ذکر کرده دليلي نداريم بالاخره ما اين‌جا صحبتمان در اين است آن يک ماه را چه دليل داريم قرعه بگوييم قرعه مي‌توانست هر ؟؟؟ اضطرار پيش آمده آن هم بايستي مبناهاي مختلف وجود دارد يکي از مبناه اين است که ولما يقدر لضروره يقدر لقدر ضرورة يک ماه را ما مشکل نداريم فقط مشهور گفتند بعضي‌ها اجماع کردند اين‌جاست که نوعاً مثل آيت الله بروجردي، امام (ره) اينها حاشيه ندارند ما هم نداشتيم خلاصه بحث اين است که تخيرا في کل سنة بين الشهور مي‌گويد مخير است محبوس و اسير يک ماه را اختيار کند مشکل است مي‌گويد همان اجماع و شهرت فلعينان شهر له يک ماه را معين مي‌کند براي ماه رمضان خب حالا روي اين اقوال و اينها شهرت و اينها ؟؟ اين يک مطلب. مطلب دوم ورجل مراعات ؟؟ شهر في سنة حال اگر آمد و اين ماه را يک ماه را ماه رمضان اختيار کرد بايد يادداشت بکند بعد سال دوم هم در زندان است سال سوم هم در زندان است اين بايد بعد از يازده ماه سال بعدش دوباره همين ماه را يک ماه را ماه رمضان قرار بدهد بايد اين طور باشد فاصله بين آن ماه که اختيار کرد با ماه آينده سال آينده بايد يازده ماه باشد و ورجل مراعات ؟؟ شهر في سنة ؟؟ خب بايد طوري قرار بدهد که اگر چند سال در زندان است بين ماه رمضاني که امسال انتخاب کرد با ماه رمضان سال بعد يازده ماه فاصله باشد خب اين هم يک مطلبي بود خب قاعدتاً بايد همين طور باشد.
 سوال: اين ماه را بلد است اما ماه رمضان گم شده است.
 نه ماه‌ها را بلد نيست يازده ماه اما نمي‌گويد ماه ذي الحجه است ؟؟ اسم ماه‌ها را نمي‌داند نمي‌داند ماه ذي القعده است ذي حجة است يازده ماه قرار بدهد بله يعنان شهر بله اين ماه را انتخاب کرد ماه رمضان اما اين را انتخاب کرده براي روزه گرفتنش حالا بعد احکام ديگر را بعدا مي‌گوييم اما اسم ماه‌ها را نمي‌داند نمي‌داند شوال است يا ذي قعده جمادي و اينها نه خير نمي‌داند. و مراعات ؟؟ شهر في سنة و أن يکون بينهما ؟؟ شهرا خب اين هم يک مطلبي است که همين طور است ؟؟ حالا اگر بعد از يک سال دو سال اين کار را کرد بعد آمد بيرون و فهميد مطلب چه بوده ولو ؟؟؟ أن ما ظن ؟؟ لم يکن رمضان؛ بعد از اين که از زندان آمد بيرون معلوم شد آن چه که آن گمان کرده از روي ظن که روايت داشتيم ؟؟ حرف دوم معلوم شد رمضان نيست خب. حالا اين‌جا چند صورت پيدا مي‌کند معلوم مي‌شود که آن ماه هايي که اختيار کرده بود و روزه گرفته بود و رمضان آن رمضان نبوده فان تبين ؟؟ اگر اين يک ماه روزه گرفته بعدا فهميد آن ماه که روزه گرفته آن ماه ذي القعده و ذي الحجه بوده بعد از ماه رمضان ماه رمضان هم بر آن سبقت داشته و إن تبين ؟؟ چرا؟ براي اين که آن که گرفته قضا حساب مي‌شود و فإن تبين ؟؟ يعني ؟؟ رمضان ؟؟ (نامفهوم) براي اين که اگر معلوم شود که ماه رمضان جلوتر بوده و اين را که روزه گرفتيم بعد از رمضان گرفتيم مثلا شوال گرفتيم ذي القعده گرفتيم ذي الحجه گرفتيم به خيال اين که رمضان است بعد معلوم شود که رمضان قبل از اين‌ها بوده کافي است براي اين که آن چه به جا آورده قضاي رمضان است چون بعدش قضا مي‌شود. بله و ؟؟ اگر بگويد نخير اين رجب روزه گرفته و شعبان گرفته ماه رمضان بعدش آمده و (نامفهوم) بله اين‌جا بايد آن چه را که ماه رمضان بوده نگرفته رجب روزه گرفته جمادي الاول روزه گرفته باز رمضان را قضايش را بايد به جا بياورد. (نامفهوم) اگر معلوم شد که يک وقتي است که اين معلوم مي‌شود و ماه رجب روزه گرفته ولي بوده است در زندان تا رمضان گذشته اين را بايد قضايش را به جا بياورد يک وقت نه خير در روزه گرفته ماه رمضان و آزاد شد هنوز رمضان نيامده خب ماه رمضان روزه مي‌گيرد ديگر بله ؟؟ و اگر نصف ماه رمضان باقي مانده براي اين که ذي حجه ببخشيد رجب يا شعبان روزه گرفت آمد رمضان آمد هنوز ماه رمضان نيامده خب رمضان به جا مي‌آورد ؟؟ خب اين، اين طور است. حالا يک مطلب ديگر مي‌خواهند بگويند ايشان گفتيم که در جواهر است ويجوز لابصورة عدم اصول ظن عن لا يصوم؛ يک مطلب ديگر که براي خاطر اين که اين تکليفش اين است که ماه رمضان روزه بگيرد ماه رمضان براي اين گم شده نمي‌داند چه وقت ماه رمضان است ديگر چون نمي‌دانست روزه نگيرد براي اين خاطر نگيرد تا يقين پيدا کند بر رمضان براي خاطر اين که اين ماه استصحاب کند عدم ؟؟ رمضان را ماه بعد شهم استصحاب کند ؟؟ استصحاب مي‌کند تا يقين حاصل کند رمضان آمده است ديگر بله ويجوز لابصورة عدم اصول ظن عن لا يصوم اصلاً روزه نگيرد حتي يتيقن کان سابقاً تا يقين پيدا کند ماه رمضان آمده گذشته ؟؟ بله اين هم يجوز است اين طوري راجع به همان استصحاب و اين چيزها. حالا مطلب همان که گفتيم قبلا آن تخيرا اگر مشهور را قبول کنيم حالا يک بحث ديگر پيش مي‌آيد اگر يک شخصي آمد ماه رمضان را انتخاب کرد روي تخيرا آيا تمام احکام رمضان بر او مترتب است يا فقط روزه گرفتن؟‌ براي خاطر اين که آن انتخاب کرد روزه هم گرفت حالا اگر خورد کفاره بايد بدهد؟ احکامي که براي ماه رمضان است تمام آن احکام ماه رمضان در آن‌چه که انتخاب کرده مترتب است يا فقط روزه گرفتن بر او واجب است؟ بله. ايشان مي‌گويد که ؟؟ اجراي احکام شهر الرمضان الا ما ظنه ؟؟ اين است که اجرا کند احکام ماه رمضان را کلا علي ماظنه من الکفاره و المتابعه والفطرة و صلاته بحرمة‌ صومه ؟؟ بله.
 سوال:‌ اين معني متابعت يعني چه؟
 عرض مي‌کنم. بله خب ماه رمضان ما روزه را پشت سر مي‌گيريم اين تمام احکام ماه رمضان بر او مترتب است يعني اگر خورد کفاره بگيرد بايد پشت سر هم بگيرد تا ماه تمام بشود ؟؟ است ديگر اين بايد کفاره بدهد متابعت پشت سر هم بگيرد عيد فطر فطره بدهد عيد که رسيد نماز عيد بخواند حرمت صومه تمام احکامش اين هم باز مربوط مي‌شود به آن روايتي که خوانديم ديروز آيا آن خبري که خوانديم خبر مثل اين که براي ؟؟ بن عثمان بود ظاهرا آن خبري که ما ديروز خوانديم اقتضا مي‌کند به اين که اين شخص روزه بگيرد يک ماه يا يک اقتضا مي‌کند که در آن ماه تمام احکام ماه رمضان را مترتب کند از ؟؟‌ چه مي‌فهمي چون حضرت فرمود يترخي. اين که اين آدم اسير يک ماه را اجتهاداً ظناً به عنوان ماه رمضان انتخاب کرد خب انتخاب کرد آيا تنها روزه گرفتن وجب صوم است يا نه که تمام احکام ماه رمضان را دارد چه چيز است؟ اگر يک روز خورد کفاره دارد عمداً بخورد غير عمد باشد چه طور است مثلا آيا اگر برايش عيد قرار بدهد صوم يوم عيد ؟؟‌ مي‌آيد اين‌جا ديگر ظاهرش اين است .
 
 
  و الحمدلله رب العالمین اولاً و آخراً و صلی الله علی
  محمد و آله الطاهرین

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo