< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الصوم

90/02/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قضای صوم در مورد کافر و سکران

 بحث در این بود که قضا در صوم، در چه شرایطی بر اشخاص واجب می شود. گفتیم برای بالغ و عاقل واجب است نه نابالغ و یا مجنون. همچنین بر مغمی علیه واجب نیست.

 بحث در این است که اگر کسی کافر بود و بعد مسلمان شد آیا او هم باید روزه های قبل را قضا کند یا نه. گفتیم که کفار مکلف به فروع می باشند (همان طور که بر اصول هم مکلف هستند). در جلسه ی قبل روایات را خواندیم و دیدیم او نباید نماز را قضا کند.

 اگر کسی قبل از طلوع فجر مسلمان شود باید نیت کند و روزه بگیرد ولی اگر بعد از طلوع فجر مسلمان شود حتی قضای آن روز هم بر گردنش واجب نیست.

 صاحب عروة می فرماید: و كذا لا يجب على من أسلم عن كفر إلا إذا أسلم قبل الفجر و لم يصم ذلك اليوم فإنه يجب عليه قضاؤه و لو أسلم في أثناء النهار لم يجب عليه صومه و إن لم يأت بالمفطر و لا عليه قضاؤه من غير فرق بين ما لو سلم قبل الزوال أو بعده و إن كان الأحوط القضاء إذا كان قبل الزوال‌.

ولی احوط استحبابی آن است که اگر قبل از ظهر مسلمان شد آن روز را روزه بگیرد زیرا مواردی در شرع داریم که اگر کسی قبل از ظهر عذرش برطرف شد شارع روزه ی آن روز را از از او قبول کرده است مانند مسافری که قبل از ظهر به وطن خود رسیده است و یا کسی که شاک در داخل شدن رمضان است و قصد روزه نکرده بود و قبل از ظهر متوجه شد که ماه رمضان است او می تواند آن روز را روزه بگیرد. همچنین کسی که مریض بود و روزه بر او واجب نبود ولی قبل از ظهر خوب شد او می تواند روزه ی آن روز را بگیرد در این موارد شارع تعبدا روزه ی آن روز را از او قبول کرده است.

 از این رو در ما نحن فیه هم اگر کافر قبل از ظهر اسلام آورد و چیزی هم نخورد او مستحب است تجدید نیت کند و روزه ی آن روز را بگیرد و اگر آن روز را روزه نگرفت مستحب است که قضای آن را روزه بگیرد.

 البته عبارت صاحب عروة نقص دارد و آن این است که کسی که مسلمان شده است با دو قید مستحب است آن روز را روزه بگیرد یکی این است که اگر آن روز قصد صوم کرده باشد و قبل از ظهر هم چیزی نخورده باشد حال اگر با این شرائط روزه ی آن را روز را نگرفت مستحب است لا اقل قضای آن روز را به جا آورد.

 گفته شده است که شیخ طوسی در مبسوط قائل به استحباب شده است ولی ایشان هم دلیلی ذکر نکرده است.

 امام قدس سره هم در حاشیه ی خود در ذیل کلام صاحب عروة می فرماید: اذا لم یاتی بالمفطر قبل اسلامه و ترک تجدید النیة و اتمام الصوم.

 بعد صاحب عروة در مسئله ی اول می فرماید: يجب على المرتد قضاء ما فاته أيام ردته‌ سواء كان عن ملة أو فطرة‌

 این مسئله در مورد کافر اصلی نیست بلکه در مورد کافر مرتد است. مرتد کسی است که اول مسلمان بوده است و بعد از اسلام برگشته است از این رو مرتد کافر عرضی است.

 مرتد فطری به کسی می گویند که هنگام تولد یکی از پدر و مادر او مسلمان بودند و در نتیجه او هم مسلمان متولد شده بود و بعد از اسلام برگشت. مرتد ملی به کسی می گویند که از اول کافر به دنیا آمده بود و بعد مسلمان شد و بعد از اسلام برگشت.

 روایاتی که ما خواندیم در مورد کافر اصلی بود و از کافر عرضی انصراف دارد.

 در مورد مرتد فطری این بحث مطرح است که توبه اش قبول است یا نه. اکثر فقهاء قائل هستند که توبه ی او اگر مرد باشد ذاتا قبول نیست و او باید کشته شود. هرچند توبه اش باطنا قبول است.

المسئلة الثانیة: يجب القضاء على من فاته لسكر‌ من غير فرق بين ما كان للتداوي أو على وجه الحرام‌

 کسی که به واسطه ی مستی روزه از او فوت شده است باید روزه ی آن روز را قضا کند. البته باید توجه داشت که اگر کسی قبل از طلوع فجر چیزی خورد و مست شد و نتوانست قبل از طلوع فجر نیت کند حکم او مانند کسی می ماند که موقع طلوع فجر خواب ماند و بعد که متوجه شد نیت می کند و روزه اش صحیح است.

 همچنین اگر کسی در طول روز چیزی بخورد هم روزه اش باطل است و هم کفاره دارد. از این رو بحث در جایی است که کسی در طول روز چیزی را بویید و بر اثر آن مست شد. البته فرقی نیست بین اینکه مستی او برای تداوی باشد یا غیر آن.

آیة الله خوئی در مستند عروة می فرماید: در مورد مستی روزه قضا ندارد و مست شدن مانند خواب رفتن است.

 صاحب جواهر در ج 17 ص 389 می فرماید: و اما السكران و نحوه ممن لا يدخل تحت اسم المجنون و المغمى عليه فالمتجه وجوب القضاء عليه، لعموم «من فاتته» كما عن الشيخ و ابن إدريس و الفاضلين و الشهيد القطع به، بل المتجه عدم الفرق بين كون ذلك منه على جهة الحرمة و عدمها كالغافل و المكره و المضطر و نحوهم،

 در تعلیل آن می فرماید: چون در روزه کمال و عقل لازم است و چون سکران این را ندارد از این رو باید روزه اش را قضا کند.

تفسیر نهج البلاغه:

 نهج البلاغه خطبه ی 189. امام علیه السلام در این خطبه به تقوا توصیه می کند. تقوا برای همه ی کس در همه حال لازم است زیرا تقوا به این معنا است که انسان مواظب و مراقب باشد تا در برابر خداوند به وظائف خود عمل کند. در قرآن است (ان اکرمکم عند الله اتقاکم) کسی که تقوا دارد بهترین سرمایه را دارا است. ما در اسلام چیزی مانند تقوا نداریم که اینگونه فراگیر و برای همه ی افراد لازم باشد. حتی علم و قدرت هم در هر حال انسان را به سعادت نمی رساند. علم گاه خوب نیست و قدرت گاه مورد سوء استفاده قرار می گیرد.

 خداوند در قرآن با عبارت های بسیار زیاد به تقوا سفارش کرده است و عباراتی مانند (ان الله یحب المتقین) و یا (لباس التقوی ذلک خیر) و امثال آن.

 خطبه ی مزبور در شرح بحرانی ج 3 ص 189، در شرح خویی ج 12 ص 269 و ابن ابی الحدید ج 10 ص 188 و فی ظلال ج 3 ص 191 بحث و شرح شده است.

 به نظر ما اگر کسی فرصت مراجعه به این شروح را ندارد لا اقل به شرح آیة الله خویی مراجعه کند زیرا او نهج البلاغه را بر اساس اخبار اهل بیت علیهم السلام شرح کرده است.

 امام علیه السلام در این خطبه می فرماید: (يَعْلَمُ عَجِيجَ الْوُحُوشِ فِي الْفَلَوَاتِ (خداند ناله های وحوش در بیابان ها را می داند) وَ مَعَاصِيَ الْعِبَادِ فِي الْخَلَوَاتِ (حتی ما خلوتی نداریم زیرا همین زمان و مکان هم در روز قیامت علیه اعمال ما شهادت می دهند و واضح است که تا درک نکنند نمی توانند شهادت دهند از این رو همه درک دارند و ما خلوتی نداریم) وَ اخْتِلَافَ النِّينَانِ (ماهیان) فِي الْبِحَارِ الْغَامِرَاتِ (دریاهای فراگیر) وَ تَلَاطُمَ الْمَاءِ بِالرِّيَاحِ الْعَاصِفَاتِ) (موجهای دریا که توسط موج ها شدید ایجاد می شود)

 سعدی نیز می گوید:

  حاجت موری به علم غیب بداند در بن چاهی به زیر صخره ی صما

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo