< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب البیع

91/06/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : مثلی وقیمی _ ابتیاع بعقد فاسد
 
 شیخ اعظم انصاری(ره) هفت امر را بر مسئله ابتیاع به عقد فاسد مترتب کرده اند : اول اینکه : لم یملکه ، دوم اینکه : یجب ردّه ، سوم اینکه : علاوه بر خود عین ضامن منافع مستوفاة و غیر مستوفاة نیز می باشد که قبل از تعطیلات مفصلاً درباره این سه امر بحث کردیم .
  امر رابع آن است که کیفیت ضمان ( بعد از ثبوت آن در بیع فاسد ) چطور باید باشد البته فرقی نمی کند که ضمان به إتلاف باشد و یا اینکه ضمان یدی باشد ( گاهی ضمان اتلافی است یعنی : من أتلف مال الغیر فهوله ضامن و گاهی ضمان یدی می باشد و : علی الید ما أخذت اقتضای ضمان را می کند ) که ما در آینده درباره معنای ضمان بحث خواهیم کرد ، علی أیُّ حالٍ اجمالاً ضمان به این معنا می شد که شخص ضامن باید خسارت و خلأ بوجود آمده را جبران و پر کند منتهی بحث در کیفیت جبران خسارت بوجود آمده می باشد که مشهور گفته اند باید در مثلی مثل و در قیمی قیمت آن خسارت و خلأ بوجود آمده پرداخت شود .
 در ادامه بحث شده که مال چند هویت دارد : اول هویت شخصیه ، دوم هویت صنفیه ، سوم هویت نوعیه و چهارم هویت جنسیه(مالیه) ، مثلا فرض کنید یک مَن گندم به بیع فاسد در دست شما بوده و بعد تلف شده و هویت شخصیه اش از بین رفته خوب در این صورت شما باید بدلی بجای خسارت و خلأ بوجود آمده بپردازید یعنی باید هویت صنفیه را در نظر بگیرید زیرا همه گندم ها و برنج ها یکی نیستند اگر چه از لحاظ هویت نوعیه یکی هستند ، خلاصه اینکه در مثلی این هویت ها ( شخصیه و صنفیه و نوعیه ) باید مورد توجه قرار بگیرند .
  گاهی شخص و عینِ مال از بین رفته و دیگر صنف و نوع نمی تواند خلأ و خسارت بوجود آمده را جبران کند مثلاً فرض کنید انگشتری از بین رفته خوب انواع و اصناف انگشترها خیلی زیادند لذا باید در اینجا هویت جنسیه و مالیت در نظر گرفته شود پس خیلی از چیزها مثل انگشتر ، خانه ، فرش و حیوانات و... هویت جنسیه مالیه دارند یعنی قیمی هستند و موقع جبران خسارت باید هویت جنسیه مالیه آنها در نظر گرفته شود لذا فقهای ما در جعل بدل برای جبران خسارت فرموده اند در مثلی باید مثل و در قیمی باید قیمت آن به ترتیبی که عرض شد پرداخته شود .
 شیخ اعظم انصاری(ره) در مانحن فیه چندین تعریف برای مثلی و قیمی ذکر کرده و گفتیم که صاحب جواهر نیز در ص 88 از جلد 37 جواهر 43 جلدی درباره مثلی بحث کرده .
 شیخ اعظم انصاری(ره) ابتدا تعریف مشهور درباره مثلی را بیان می کند و می فرماید : « أنّه ماتساوت أجزاؤه من حیث القیمة » ، مثلی آن است که اجزاء آن از حیث قیمت مساوی باشد مثل یک مَن گندم که کلی است و اجزائش یعنی دانه هایش از لحاظ ارزش باهم مساوی هستند .
 شیخ اعظم انصاری(ره) در ادامه می فرماید : « والمراد بأجزائه : مایصدق علیه اسم الحقیقة » ، مراد از اجزاء آن است که اسم حقیقت برآن صدق کند ، اگر گفته شود یک مَن گندم این میشود کل و جزء ، اما اگر گفته شود گندم این میشود کلی و جزئی (فرد) یعنی درواقع ایشان کل و جزء را به کلی و جزئی(فرد) برگردانده ، خلاصه اینکه شیخ می فرماید که مشهور گفته اند که مثلی آن است که در آن اجزاء از لحاظ قیمت تفاوت نداشته باشند و کلی بر تمام آن اجزاء صدق بکند و بعد ایشان این بحث را مطرح میکند که با توجه به تعریف مشهور بعد از تلف مبیع در بیع فاسد ، در جعل بدل برای جبران خسارت مشکل پیش می آید زیرا مثلا تمام افراد گندم و یا برنج با هم مساوی نیستند و خیلی با هم فرق دارند فلذا شیخ فرموده این تعاریف جامع افراد و مانع اغیار نیستند ، اما جامع افراد نیستند زیرا ما نمی توانیم بگوئیم که مثلا همه برنج ها و یا همه گندم ها از لحاظ قیمت و ارزش مساوی هستند بلکه خیلی باهم فرق دارند و اما اگر بگوئیم مسئله نسبی است و تفاوتهای کم مهم نیست خوب در این صورت قیمیّات نیز داخل تعریف می شوند لذا تعریف از این جهت مانع اغیار نیز نمی باشد .
 شیخ انصاری(ره) در ادامه ناچاراً به سراغ صنف رفته و فرموده که در اینجا ( مثلی ) هویت نوعیه ملاک نیست بلکه باید هویت صنفیه را در نظر بگیریم یعنی میزان در مثلیّت صنف می باشد نه نوع زیرا در تحت نوع اصناف مختلفی وجود دارد و ما نمی توانیم خلأ و خسارت بوجود آمده را با نوع جبران کنیم خلاصه اینکه کلام شیخ در اینجا خیلی مفصل است و حال آنکه این یک امر عرفی است و باید بگوئیم که در اینجا عرف میزان است و از طرفی لفظ قیمی و مثلی نیز توسط شارع وارد نشده است .
 خوب واما به نظر بنده معیار و میزان در اینجا آن است که اگر مالیت و ارزش در نظر عرف به جهت جامع و کلی ( چه صنفی و چه نوعی ) برگردد و خصوصیات فردیه در مالیت دخالت نداشته باشد این می شود مثلی اما اگر مالیت به جهت جامع و کلی مربوط نباشد بلکه مربوط به شخص باشد ( مثل اتلاف انگشتر یا فرش یا خانه و یا حیوان که در تمام این موارد مالیت به خاطر کلی انگشتر بودن ویا فرش بودن و خانه بودن و حیوان بودن آنها نیست بلکه به خاطر شخص آنها می باشد و خوب قطعا قیمت ها به خاطر اختلاف اشخاص با هم فرق دارند ) این میشود قیمی نه مثلی چونکه در اینجا هویت شخصیه از بین رفته و هویت صنفیه و نوعیه نیز به دلائلی که عرض شد ملاک نیست لذا فقط هویت جنسیه مالیه ملاک است ، پس هرکجا که خصوصیات مژثّر در مالیت اشیاء به اشخاص برگردد میشود قیمی و هرکجا که مالیت به جامع و کلی ( چه صنفی و چه نوعی ) برگردد می شود مثلی بنابراین ملاک و معیار در مثلی و قیمی بودن کاملا برای ما روشن و مشخص شد و انشاءالله تعالی مِن بعد به سراغ دلائلی که فقهاء برای این مطلب ( در مثلی مثل و در قیمی قیمت باید پرداخت شود ) ذکر کرده اند می رویم و آنها را مورد بررسی قرار می دهیم که بماند برای فردا ... .
 
 
 
 
  و الحمدلله رب العالمین اولاً و آخراً و صلی الله علی
  محمد و آله الطاهرین
 
 
 
 
 
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo