< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب البیع

91/07/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : مثلی وقیمی ابتیاع بعقد فاسد
 
 
 بحثمان درباره مثلی و قیمی بود ، عرض کردیم که اگر مال در تحت ید ضامن تلف شود برای رفع ضمان ، درمثلی باید مثل و در قیمی باید قیمت را أداء کند و مطالبی را دراین زمینه خدمتتان عرض کردیم .
 از جمله مطالبی که شیخ اعظم انصاری(ره) در اینجا بیان کرده آن است که اگر مثلی در قیمت نقصان پیدا کرد ( و ما عرض کردیم که معیار در مثلی ارزش و قیمتی است که به جامع و کلّی تعلق می گیرد و در آن جامع باید صنف را در نظر بگیریم یعنی کلّی صنف میزان است ) یعنی موقع أداء قیمت سوقیه آن کمتر شده مثلاً فرض کنید موقعی که گندم را بعقد فاسد خریده کیلوئی 10 تومان بوده اما بعد از گذشت یک سال حالا که طلبکار به سراغ ضامن آمده و طلبش را مطالبه می کند همان گندم ارزان تر شده ، خوب در اینصورت آیا اگر ضامن همین گندم با قیمت کمتر را بپردازد کافی است یانه؟ یعنی آیا تفاوت قیمت سوقیه مضمون است یانه؟ فقهای ما نوعاً می فرمایند که تفاوت قیمت سوقیه مضمون نیست من جمله صاحب جواهر در ص 85 از جلد 37 جواهر 43 جلدی می فرماید : اگر مال مغصوب باقیست خودش را بپردازد و اگر تلف شده مثلش را بپردازد و قیمت سوقیه بلاخلافٍ بیننا مضمون نیست و تنها شذاذی از عامّه گفته اند که قیمت سوقیه مضمون است .
 شیخ انصاری(ره) نیز در مکاسب در بحث فعلی ما می فرماید : اگر عین مالِ مغصوب تلف شده و شخص ضامن می خواهد مثل آن را پرداخت کند تفاوت قیمت سوقیه را ضامن نیست سواءٌ ساوی قیمته یوم الأداء أو نقص ( در واقع فقهای ما می خواهند بفرمایند : لافرق فی مکان التلف و زمان التلف و مکان الأداء و زمان الأداء ، بلکه مثلی را فقط بمثل ضامن است و تفاوت قیمت سوقیه را ضامن نمی باشد البته اگر عیبی برمال مغصوب عارض شود آن عیب را ضامن می باشد ) .
  شیخ انصاری(ره) دو دلیل بر این مطلب ( عدم ضمان قیمت سوقیه ) ذکر کرده ؛ اول اجماع و دوم اخباری که درباره درهم و دیناری که از قیمت افتاده باشند وارد شده که در آنها گفته شده اگر کسی سکه ها را قرض کرد و یا غصب کرد و بعد آن سکه ها از قیمت و ارزش افتادند بعداً ضامن همان سکه هایی که از قیمت افتاده اند می باشد و تفاوت قیمتها مؤثر نیست البته شیخ درهم و دینار را مثلی در نظر گرفته است .
  خوب و اما روایات مذکور را صاحب وسائل در جلد 12 وسائل 20 جلدی ص 487 در آخر کتاب و در باب 20 از ابواب الصرف ذکر کرده که ما یک خبر از آنها را می خوانیم بقیه اش را شما مطالعه کنید تا إن شاء الله روز شنبه در مورد آنها بحث کنیم .
 خبر اول از باب20 از ابواب الصرف این خبر است : « مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ قَالَ : كَتَبْتُ إِلَى الرِّضَا (ع) أَنَّ لِي عَلَى رَجُلٍ ثَلَاثَةَ آلَافِ دِرْهَمٍ- وَ كَانَتْ تِلْكَ الدَّرَاهِمُ تُنْفَقُ بَيْنَ النَّاسِ تِلْكَ الْأَيَّامَ- وَ لَيْسَتْ تُنْفَقُ الْيَوْمَ- فَلِي عَلَيْهِ تِلْكَ الدَّرَاهِمُ بِأَعْيَانِهَا- أَوْ مَا يُنْفَقُ الْيَوْمَ بَيْنَ النَّاسِ قَالَ فَكَتَبَ إِلَيَّ- لَكَ أَنْ تَأْخُذَ مِنْهُ مَا يُنْفَقُ بَيْنَ النَّاسِ- كَمَا أَعْطَيْتَهُ مَا يُنْفَقُ بَيْنَ النَّاسِ .
 مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى مِثْلَهُ » .
 صاحب وسائل این خبر را از کافی گرفته ، ایشان در اول وسائل نوشته که از 150 کتاب خبر نقل کرده منتهی صاحب وسائل فرموده هفتادوچند کتاب از آنها در اختیار من بوده و از الباقی باواسطه نقل خبر کرده ام .
  براساس طبقات مذکورِ آیت الله بروجردی کلینی طبقه 9 و علی بن ابراهیم طبقه 8 و محمدبن عیسی بن عبید یقطینی طبقه 7 و یونس بن عبدالرحمن از طبقه 6 می باشد و همگی ثقه و خوب هستند و حدیث سنداً صحیح می باشد و همانطور که می بینید این خبر برخلاف آنچه که شیخ انصاری(ره) فرموده ( یعنی عدم ضمان نقصان قیمت سوقیه ) دلالت دارد .
  در اینجا قول مخالف مشهور ( عدم ضمان قیمت سوقیه ) نیز وجود دارد مثلاً حضرت امام(ره) به روایات مذکور اشکال کرده که إن شاء الله شنبه آنها را مورد بررسی قرار می دهیم... .
 
  نهج البلاغه :
 
 سابقا بحثی در نهج البلاغه داشتیم ، فکر کردیم که امسال باتوفیق پروردگار آنچه که حضرت امیر(ع) در نهج البلاغه درمورد علم و علماء بیان فرموده اند را مورد بحث قرار بدهیم چراکه این فرمایشات با ما طلبه ها ارتباط دارد .
 حضرت امیر(ع) در این رابطه میفرمایند : « وَ قَالَ عليه السلام لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ (يَا جَابِرُ) قِوَامُ الدِّينِ وَ الدُّنْيَا بِأَرْبَعَةٍ عَالِمٍ مُسْتَعْمِلٍ عِلْمَهُ وَ جَاهِلٍ لَا يَسْتَنْكِفُ أَنْ يَتَعَلَّمَ وَ جَوَادٍ لَا يَبْخَلُ بِمَعْرُوفِهِ وَ فَقِيرٍ لَا يَبِيعُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ فَإِذَا ضَيَّعَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ اسْتَنْكَفَ الْجَاهِلُ أَنْ يَتَعَلَّمَ وَ إِذَا بَخِلَ الْغَنِيُّ بِمَعْرُوفِهِ بَاعَ الْفَقِيرُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ (يَا جَابِرُ) مَنْ كَثُرَتْ نِعَمُ اللَّهِ عَلَيْهِ كَثُرَتْ حَوَائِجُ النَّاسِ إِلَيْهِ فَمَنْ قَامَ لِلَّهِ فِيهَا بِمَا يَجِبُ عَرَّضَهَا لِلدَّوَامِ وَ الْبَقَاءِ وَ مَنْ لَمْ يَقُمْ فِيهَا بِمَا يَجِبُ عَرَّضَهَا لِلزَّوَالِ وَ الْفَنَاءِ » .
 اى جابر استوارى دين و دنيا به چهار چيز است : عالمى كه به علم خود عمل كند ، و جاهلى كه از آموختن سرباز نزند ، و بخشنده‌اى كه در بخشش بخل نورزد ، و فقيرى كه آخرت خود را به دنيا نفروشد . پس هر گاه عالم علم خود را تباه كند ، نادان به آموختن روى نياورد ، هر گاه بى‌نياز در بخشش بخل ورزد، تهيدست آخرت خويش را به دنيا فروشد . اى جابر كسى كه نعمت‌هاى فراوان خدا به او روى كرد ، نيازهاى فراوان مردم نيز به او روى آورد ، پس اگر صاحب نعمتى حقوق واجب الهى را بپردازد ، خداوند نعمت‌ها را بر او جاودانه سازد، و آن كس كه حقوق واجب الهى در نعمت‌ها را نپردازد، خداوند ، آن را به زوال و نابودى كشاند .
 خوب واما آدرس این کلام حضرت بدین شرح است : در فیض الاسلام شماره 364 از کلمات قصار ، در ابن أبی الحدید جلد 20 ص303 شماره 378 از کلمات قصار ، در ابن میثم بحرانی جلد 5 ص426 شماره 353 از کلمات قصار و در فی ضلال جلد 4 ص433 شماره 371 از کلمات قصار ذکر شده است .
 خوب و اما همانطور که عرض کردم این فرمایش حضرت خیلی با ما طلبه ها ارتباط دارد چراکه ما باید بفهمیم که عالم ، علم خودش را درکجا و در چه راهی باید بکار ببندد .
 یکی از راههای تشخیص این مطلب عناوینی است که در روایاتمان برای علماء ذکر شده که ما به چند مورد از آنها اشاره می کنیم :
 اول اینکه : « العلماء ورثة الأنبیاء » خوب قطعا مراد از وراثت در اینجا وراثت مالی نیست بلکه وراثت فرهنگی می باشد یعنی هرآنچه که آنها در روش و منش داشته اند ما نیز باید همان وراثت را داشته باشیم فلذا وقتی تاریخ انبیاء را مطالعه کنیم و ببنیم که آنها در زمان حیاتشان چه کارهایی انجام داده اند وظیفه خود را می فهمیم .
 
 وقتی که به قرآن مراجعه میکنیم و عملکرد انبیاء الهی مثل ابراهیم و موسی و عیسی صلوات الله علیهم أجمعین و همچنین پیغمبر اسلام(ص) را مورد بررسی قرار می دهیم می بینیم که اولین کار آنها مبارزه در راه سرنگون کردن قدرتها و حکومتهای فاسد می باشد و خوب شکی هم نیست که وقتی انبیاء الهی میخواهند این حکومتها را سرنگون کنند قطعاً قصد دارند که یک حکومت دینی و الهی بجای آنها برپا کنند مثلا پیغمبر اسلام(ص) 30 نامه به سلاطین و فرمانروایان آن زمان نوشتند ( مکاتیب الرسول ) و آنها را دعوت به اسلام کردند ، حضرت به پادشاه ایران نوشتند : « أسلم فاسلم ، و إلا فعلیک إثم المجوس » زیرا حکومت خیلی در جامعه مؤثر است و نقش بسیاری دارد و خلاصه اینکه اگر کسی بخواهد واقعا این روایت : « العلماء ورثة الأنبیاء » را مورد بررسی قرار بدهد مطالب زیادی بر آن مترتب میشود مثلا در بحار بابی منعقد شده به نام باب اخلاق الأنبیاء که در آن اخلاق انبیاء مثل سخاوت و صبر و حسن خلق و... ذکر شده است .
 عنوان دومی که برای علماء در روایاتمان ذکر شده آن است که حضرت رضا(ع) فرموده اند : « أشدُّ من یُتم الیتیم ، الیتیم الذی إنقطع عن إمامه ... إلی آخرالحدیث » شدیدترین یتیمی ها آن است که انسان از امامش منقطع شود و به او دسترسی نداشته باشد ، خوب الان که ما أیتام در زمان غیبت امام زمان(عج) هستیم چه کسی غیر از فقهاء و علماء باید متکفل اداره امور شوند؟ ، حضرت در ادامه می فرمایند : در روز قیامت به عالم گفته میشود ای کسی که أیتام آل محمد(ص) را تکفل کردی بإیست و شفاعت کن یعنی هرکسی که تحت تکفل و اداره فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و... تو قرار گرفته را شفاعت کن .
 خوب واما از این قبیل عناوینی که در روایاتمان ذکر شده ما می فهمیم که وظائف علماء چقدر وسیع و سنگین است و البته چقدر هم ثواب دارد منتهی ما باید توجه داشته باشیم که از مسائل روز جامعه خودمان و جامعه جهانی نیز نباید غافل باشیم و باید آگاه به زمانه خودمان باشیم ودر موقعیتهای حساس مثل جریان توهین به پیغمبر بزرگوار اسلام(ص) که توسط کشورهای مستکبر مثل آمریکا و اسرائیل و بعد هم فرانسه اتفاق افتاد به موقع وارد بشویم و موضع خودمان را بیان کنیم و کلّاً نسبت به مسائل روز بی تفاوت نباشیم تا إن شاء الله مشمول کلام حضرت امیر(ع) که خواندیم بشویم ... .
 
 
 
 والحمدلله رب العالمین وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo