< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب الصوم

92/07/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع : اقسام سه گانه بیع فضولی/بیع فضولی مع سبق نهی مالک/فی شرائط المتعاقدین
 بحثمان در این بود که اگر فضولی مال غیر را به قصد اینکه ثمن داخل در ملک خودش شود بفروشد مثل بیع غاصب ، آیا چنین معامله ای صحیح است یعنی صحت تأهلیه دارد یا نه؟ شیخ اعظم انصاری فرمودند مشهور آن است که این قسم از فضولی نیز صحیح می باشد منتهی اشکالاتی در بین وجود دارد .
 اشکال اول ( عقلی ) [1] :
 عقلاً قصدِ جدیِ بیع و معاوضه ی حقیقی از غاصب مُتمشّی نمی شود زیرا در معاوضه ی حقیقی معتبر است که ثمن داخل در ملک کسی شود که مثمن از ملکش خارج شده است درحالی که مانحن فیه این طور نیست چراکه غاصب مالک مثمن نیست ولی می خواهد ثمن داخل در ملکش شود .
 شیخ انصاری این اشکال را بواسطه ی ادعا تصحیح کردند و فرمودند غاصب در زعم خودش ادعا می کند که مالک است لذا بعد از توجه به این ادعا در واقع مثمن را از ملک مالک خارج و ثمن را نیز داخل در ملک مالک کرده است پس در این صورت قصد جدی از بایع فضولی مُتمشّی می شود .
 امام رضوان الله علیه و آیت الله حجت کوه کمره ای [2] به این کلام شیخ اشکال کردند و فرمودند به صرف ادعا قصد جدی که برای تحقق بیع و معاوضه ی حقیقی لازم است درست نمی شود ، به عبارت دیگر امر صوری و ادعا کارائی ندارد و با آن بیع و معاوضه ی واقعی محقق نمی شود تا اینکه عنوان فضولی بودن برآن مترتب شود و بعلاوه اگر کلام شیخ درست باشد و صرف ادعا فرض مذکور را صحیح و درست کند باز این أخص از مُدعا و محل بحث است زیرا محل بحث ما آن است که : إذا باع الفضولی مالَ غیرٍ لنفسه سواءٌ کان عالماً أو جاهلاً سواءٌ کان ادعائیاً أو غیر ادعائیا .
 اشکال دوم ( عقلائی ) [3] :
 سلَّمنا که غاصب با ادعای مالکیت معامله کرد ، در اینجا اشکال دیگری بوجود می آید و آن این است که مُنشأ غیر از مُجاز است و مُجاز غیر از مُنشأ می باشد ( المُجاز غیر منشیءٍ والمُنشأُ غیر مُجازٍ ) .
 شیخ اعظم انصاری در مقام جواب از این اشکال بحثهای زیادی را مطرح کرده و یک حرفی را زده که اگر درست باشد که درست هم هست هر دو اشکال برطرف می شود ، سید فقیه یزدی در حاشیه ی مکاسب [4] و امام رضوان الله علیه در آخر کلامشان نیز همین مطلب را بیان کرده اند ، و آن مطلب این است که بیع و شراء یعنی مطلق دادوستد و دیگر اینکه کونه لنفسه أو لفلانٍ ، جزء بیع نیستند بلکه به بیع اضافه شده اند ، در مانحن فیه نیز قصد غاصب فضولی امر اضافه ای است که به حقیقت بیع ضرری نمی رساند زیرا حقیقت بیع در نظر عرف آن است که ثمن داخل ملک کسی شود که مثمن از ملکش خارج شده است ، به عبارت دیگر ما در اینجا دو چیز داریم ؛ اول بیع ، که کتاب است و پول و اینکه پول باید به ملک کسی برگردد که کتاب از ملکش خارج شده است و دوم اینکه بایعِ غاصب قصد کرده که پول مال خودش باشد که قصد او یک امر اضافه ای است که به بیع ضرری نمی رساند ، اگر ما این حرف را قبول کنیم هر دو اشکال مرتفع می شود که حق هم همین است و در عرف و عقلاء نیز همین طور است .
 خوب و اما بنده در اول بحث بیع در مورد ماهیت بیع عرض کردم که بیع در عرف و آیات و روایات و حتی در اشعار عرب دارای معنای بسیار وسیع و گسترده ای می باشد که برخی از آنها اشاره می کنیم :
 اول : در روایتی گفته شده : « باع دینه بدنیاه » .
 دوم : در اشعاری که عمر بن سعد قبل از اجابت درخواست ورود به صحنه ی کربلاء خواند گفته شده : « ألا إنما الدنیا بخیر معجّل و ما عاقل باع الوجود بدین » .
 سوم : در قرآن کریم گفته شده : « إِنَّ اللّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ » [5] .
 چهارم : در قاموس بیع همین طور معنی شده : « أخذ شیءٍ و اعطاء شیءٍ فی قباله » .
 پنجم : کمیت بن زید أسدی شعری در مورد یوم غدیر دارد که در بخشی از آن گفته : «
 و یوم الدوح دوح غدیر خم / أبان له الولایة لو أطیعا / و لکن الرجال تبایعوها / فلم أر مثلها خطرا مبیعا » .
 ششم : أبو فراس که از شهداء الفضیلة است شعر مفصلی در مظلومیت و حقانیت أهل بیت علیهم السلام دارد که در بخشی از آن گفته : «
 یا باعة الخمر کفوا عن مفاخرکم
  لمعشر بیعهم یوم الهیاج دم » .
 نتیجه بحث : از این قبیل استعمالات در عرف و آیات و روایات و اشعار عرب زیاد داریم که با توجه به آنها بیع یعنی مطلق دادوستد ، دادن چیزی و گرفتن چیزی اعم از اینکه مال باشد ، حق باشد ، دنیا باشد ، آخرت باشد ، دین باشد و یا هر چیز دیگری ، خلاصه اینکه معنای بیع بسیار وسیع است و حتی در برخی موارد لازم نیست حتما ثمن به ملک کسی برگردد که مثمن از ملکش خارج شده است مثلا در عرف گاهی برخی اشخاص به نانوائی ها و یا مهمان خانه ها پول می دهند و می گویند هرکس امروز آمد به او نان و غذای رایگان بده ، خوب در این صورت پول از ملک کسی که داده بیرون می رود ولی نان و غذا داخل ملک کسی که آنها را می گیرد می شود و تمام این موارد بیع می باشد ، بنابراین با توجه به عرض بنده اشکالاتی که ذکر شد وارد نیستند ، بقیه بحث بماند برای روز شنبه إن شاء الله تعالی ... .
 
 


[1] کتاب البیع، السید روح الله الخمینی قدس سره، ج2، ص189، ط موسسه تنظیم و نشر آثار امام.
[2] کتاب البیع، سید محمد بن علی حجت کوه کمره ای، ص272، ط دفتر انتشارات اسلامی.
[3] کتاب البیع، السید روح الله الخمینی قدس سره، ج2، ص192، ط موسسه تنظیم و نشر آثار امام.
[4] حاشیة المکاسب، السید محمد کاظم الطباطبائی الیزدی، ج2، ص139، الرقم الحاشیة195.
[5] توبه/سوره9، آیه111

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo