< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب البیع

92/09/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : هل الاجازة کاشفةٌ أم ناقلةٌ؟
مطالبی در مورد حدیثی که دیروز خوانیدم ( أبو عبیده حذاء ) در کلام شیخ اعظم انصاری ذکر شده ، قبلاً ایشان فرمودند کشف بر سه قسم است ، البته باید توجه داشته باشیم معنای کشف که ما از آن بحث می کنیم غیر از معنایی است که معمولاً در کاشف می گویند ، مردم معمولاً کشف را درجائی به کار می برند که یک چیزی مطلب را کشف می کند اما تأثیری در مکشوف ندارد مثل آئینه و یا مثل علائم راهنمائی که در راهها نصب می کنند .
همان طور که عرض شد شیخ اعظم انصاری کشف را بر سه قسم تقسیم کردند :
اول کشف حقیقی به نحوی که نفس اجازه شرط باشد ( شرط متأخر ) .
دوم کشف حقیقی به نحوی که وصف تعقب العقد بالاجازه شرط باشد .
سوم کشف حکمی به صورتی که اجازه عقد قبلی را زنده نمی کند و ملکیت نیز برای مالک اصلی باقی است فقط برخی آثار و احکام ملکیت ( مثل تملّک نماء ) مترتّب می شود والقائل به شریف العلماء مازندرانی .
دومطلب در مورد کشف حقیقی ذکر شد که شیخ آنها را قبول نکرد ؛ اول اینکه اجازه شرط متأخر است و در مشروط مؤثر است که شیخ فرمودند این معقول نیست زیرا الشرط لا یتأخر و دوم اینکه تعقب العقد بالاجازه شرط است که در این صورت از اول همراه عقد بوده ، که شیخ فرمودند اشکالش این است که تا وقتی اجازه نیامده نمی توان برای اجازه وصف تعقّب درست کرد ، بنابراین شیخ انصاری کشف حقیقی را قبول نکردند .
شیخ اعظم انصاری بعد از ذکر مطالبی که گذشت فرمودند اگر ما بودیم و خودمان قائل به نقل می شدیم زیرا أدله ی کشف مردود است اما باید ببینیم اخبار چه می گویند ، ایشان در مورد خبر محمدبن قیس فرمودند بر کشف دلالت دارد منتهی کشف حکمی نه کشف حقیقی یعنی مال در ملک مالکش باقی است و فقط آثار و احکام مالکیت ( مثل تملک نماء ) مترتّب می شود .
شیخ اعظم انصاری در مورد خبر أبو عبیده حذّاء که دیروز خواندیم می فرماید شکی نداریم که این خبر نیز بر کشف دلالت دارد منتهی برخلاف خبر محمدبن قیس ناچاریم بگوئیم که این خبر بر کشف حقیقی دلالت دارد زیرا اگر قائل به کشف حکمی شویم فقط نمائات به دختر می رسد نه خود مال لذا وقتی که ما بعد از مرگ و انتقال ملکیت به ورثه اش سهم دختر را از اموال کنار می گذاریم و منتظر اجازه دختر در زمان بلوغش می مانیم ، این با الناس مسلطون علی اموالهم مخالفت می کند زیرا در واقع ما داریم از مال ورثه کنار می گذاریم ، به عبارت دیگر بعد از مرگ ملکیت بوجود نیامده بوده و اجازه نیز ملکیت بوجود نمی آورد بلکه فقط موجب تملّک نمائات می شود ، در این صورت اگر قائل به کشف حکمی شویم لازمه اش آن است که خود مال بعد از مرگ متعلق به ورثه ( غیر از دختر ) باشد و فقط نمائات را باید به دختر بدهیم لذا اگر سهم دختر را کنار بگذاریم این با الناس ملسلطون علی اموالهم مخالفت دارد زیرا در واقع از سهم ورثه کنار گذاشته ایم ، اما اگر قائل به کشف حقیقی شویم باید خود مال را به دختر بدهیم و روایت نیز می گوید خود مال را جدا کنید و بدهید ، بنابراین شیخ انصاری می خواهد بفرماید حدیث مذکور مفادی دارد که و قتی آن مفاد را با الناس مسلطون علی اموالهم در نظر می گیریم کشف حقیقی استفاده می شود .
در اصول خوانده ایم که اگر عامی داشته باشیم مثل : اکرم العلماء و یا مثل لعن الله بنی اُمیه قاطبة که آخوند در کفایه مثال زده ، حالا اگر به فردی برخورد کنیم و ندانیم که مثلاً عالم است یا جاهل و یا مثلاً از بنی اُمیه است که لعنش جائز باشد و یا اینکه از بنی اُمیه نیست که لعنش جائز نباشد در این صورت به عام لعن الله بنی اُمیة قاطبة تمسک می کنیم و می گوئیم این فرد از بنی اُمیه نیست ، به عبارت روشن تر امر دائر بین تخصیص و تخصّص است و ما می خواهیم بدانیم این فرد تخصّصاً خارج است و یا اینکه تخصیص خورده است که در این صورت تمسک به عام می کنیم و می گوئیم تخصیص نخورده است بلکه تخصّصاً خارج می باشد و ما نحن فیه نیز همین طور است یعنی با تمسک به الناس مسلطون می گوئیم آنها اصلاً مالک نیستند نه اینکه مالک اند و الناس مسلطون تخصیص خورده است و شارع مقدس برای احتیاط در اموال می فرماید اصلاً ورثه مالک نیستند و وقتی ورثه مالک نباشند آن سهمی که کنار گذاشته شده می شود مال دختر و وقتی مال او شد می فهمیم که کشف در واقع کشف حقیقی می باشد ، این کلام شیخ انصاری بود که به عرضتان رسید .
یکی از دوستان مطالبی را نوشته ؛ اولاً در ظاهر حدیث خدشه کرده و برخلاف آن چه که ما از ظاهر حدیث برداشت کردیم مطالبی بیان کرده که این به بحث حجیت ظواهر بر می گردد ، ثانیاً ما عرض می کنیم اینکه آیا بیع فضولی در بین مردم وجود دارد یا نه مهم نیست ، شارع مقدس کلیات را بیان کرده ودیگر اینکه آیا معمول شده یا نه مورد بحث نمی باشد و ثالثاً نمی توانیم در بحث کشف و نقل قائل به تفصیل شویم زیرا اختیارش در دست ما نیست بلکه باید ببینیم شارع مقدس چه گفته و ظواهر اخبار بر کدامش دلالت دارند ، بنابراین ما هستیم و روایات ، این مطالب مربوط به نوشته ای بود که به بنده داده بودند .
اما بقیه بحث بماند برای بعد از تعطیلات إن شاء الله تعالی ... .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo