< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب البیع

93/12/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اقسام جهاد/ولایة الفقیه
عرض کردیم در کتب فقهاء ما سه نوع جهاد ذکر شده؛ ابتدائی و دفاعی و بغاة، ولی ما گفتیم که از کتاب و سنت و نهج البلاغه بیش از سه قسم مذکور برای جهاد استفاده می شود.
عرض کردیم امام رضوان الله علیه در تألیفاتشان غیر از سه قسم مذکور تا هفت قسم برای جهاد ذکر کرده اند که یکی از آنها در آیه 25 از سوره حدید ذکر شده:﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ[1]، عرض کردیم مفسرین عامه و خاصه گفته اند مراد از " بأسٌ شدیدٌ " جهاد می باشد زیرا با جهاد عدل و قسط اقامه می شود بنابراین یکی از انواع جهاد همین قیام برای اقامه قسط و عدل می باشد و در نهج البلاغه نیز مطالب فراوانی در این رابطه ذکر شده مثلاً در خطبه شقشقیه اینطور گفته شده:﴿وَمَا أَخَذَ اللهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلاَّ يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِم، وَلاَ سَغَبِ مَظْلُوم[2].
مطلب مهمی که در اینجا باید ذکر شود چگونگی تشخیص عدل و ظلم می باشد، باز در نهج البلاغه در این رابطه ذکر شده:﴿فَالْحَقُّ( أی العدل) أَوْسَعُ الأشْيَاءِ فِي التَّوَاصُفِ، وَأَضْيَقُهَا فِي التَّنَاصُفِ[3].
امام رضوان الله علیه در کلماتشان می فرمایند من خودم اصلا جهادگر بودم و از کودکی در جنگ بودم تا به حال نگفتم ولی ما مورد هجوم رجبعلی ها بودیم و خودمان تفنگ داشتیم من در عین حالی که اوائل بلوغم بود در جنگ با آنها شرکت می کردم، خب حالا یک مردی که خودش از کودکی در جنگ ها شرکت داشته و پدرش هم در همین راه به شهادت رسیده دارد برای ما از انواع جهاد سخن می گوید علی أیِّ حال انواع جهاد در کلام ایشان به هفت مورد می رسد که یکی از آنها همین جهاد و قیام در برابر ظالمین برای برقراری و اجراء عدل و عدالت می باشد و قیام ایشان در مقابل رژیم ظالم پهلوی نیز از همین باب بود.
قبلا ما عرض کردیم مهم ترین استراتژی انبیاء در امور و اهدافی که داشتند من جمله همین اجراء عدالت، جهاد و شهادت می باشد و این مختص کسانی است که تابع انبیاء باشند زیرا جهاد با جنگ فرق دارد و برای خدا می باشد لذا جهاد و شهادت مختص تبعه ی انبیاء می باشد و امام رضوان الله علیه می فرماید خداوند متعال هر پیغمبری را که بر انگیخت در یک دست کتاب هدایت و در دست دیگرش آلات و ابزار جهاد داشت پس جهاد به این معناست، حالا یکی از دوستان نوشته اند اگر جهاد و شهادت افتخار است پس چرا ابن سعد روز عاشورا به لشگریانش گفت: "یا خیل الله إرکبی و بالجنة أبشری؟!" خب این اشکال به چه کسی است؟!!.
جرج جرداق در جلد پنجم کتابش مطالبی را در مورد جهادهای امیرالمؤمنین علیه السلام دارد و می گوید حضرت امیر علیه السلام در جهاد از سه چیز استفاده کرد؛ اول فصاحت و بلاغت و بیان خطبه ها که در موضوع جهاد هیچکس اینطور سخن نگفته، دوم با قلمشان مطالبی را درباره جهاد نوشتند و سوم با شمشیر جهاد کردند، اصل جهاد از ایشان است و همیشه در طول تاریخ شیعیان و پیروان علی علیه السلام بودند که در برابر ظالمان و جباران قیام کرده اند و کسی غیر از شیعیان علی علیه السلام قیام و جهاد نداشته و سپس نمونه های فراوانی در این رابطه ذکر می کند و می گوید در روزگار دو چیز شاهد جهاد و شهادت علی و پسرش حسین علیهما السلام هستند که یکی فلق و دیگری شفق.
حضرت امیر علیه السلام در خطبه 173 که بسیار مهم و مربوط به جنگ صفین است می فرماید:﴿وَلاَ يَحْمِلُ (يحملن) هذَا الْعَلَمَ إِلاَّ أَهْلُ الْبَصَرِ وَالصَّبْرِ وَالْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ[4]، این با بحث ولایت فقیه مرتبط است زیرا هر کسی نمی تواند پرچم جهاد و شهادت را بلند کند بلکه فقط کسی که این اوصاف را داشته باشد می تواند پرچم جهاد و شهادت را بلند کند.
آدرس: شرح خوئی جلد 10 صفحه 156، در بحرانی جلد 3 صفحه239، در ابن أبی الحدید جلد9 صفحه 328، در فی ظلال جلد 2 صفحه 509 .
مورد دیگری که حضرت در نهج البلاغه درباره جهاد سخن گفته اند این است که معاویه در جنگ صفین یک خیمه ای برپا کرده بود و در میان آن نشسته بود و صد هزار نفر از اهل شام دور خیمه او صف کشیده بودند و پیمان بسته بودند که تا پای مرگ از معاویه جدا نشوند و آن را تنها نگذارند لذا حضرت به لشگریانش فرمودند:﴿وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ بِعَيْنِ اللهِ، وَمَعَ ابْنِ عَمِّ رَسُولِ اللهِ. فَعَاوِدُوا الْكَرَّ، وَاسْتَحْيُوا مِنَ الْفَرِّ، فَإِنَّهُ عَارٌ فِي الأعْقَابِ، وَنَارٌ يَوْمَ الْحِسَابِ. وَطِيبُوا عَنْ أَنْفُسِكُمْ نَفْساً، وَامْشُوا إِلَى الْمَوْتِ مَشْياً سُجُحاً، وَعَلَيْكُمْ بِهذَا السَّوَادِ الأعْظَمِ، وَالرِّوَاقِ الْمُطَنَّبِ، فَاضْرِبُوا ثَبَجَهُ(ریشه)، فَإِنَّ الشَّيْطَانَ كَامِنٌ في كِسْرِهِ، وَقَدْ قَدَّمَ لِلْوَثْبَةِ يَداً، وَأَخَّرَ لِلنُّكُوصِ رِجْلا. فَصَمْداً صَمْداً! حَتَّى يَنْجَلِيَ لَكُمْ عَمُودُ الْحَقِّ):وَأَنْتُمُ الأعْلَوْنَ، وَاللهُ مَعَكُمْ، وَلَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ)[5].
آدرس: در شرح خوئی جلد 5 صفحه 25 که تا هشاد صفحه در مورد این کلام حضرت توضیح داده شده، در شرح ابن أبی الحدید جلد 5 صفحه 168، در شرح فی ظلال جلد 1 صفحه 334، در شرح بحرانی در جلد 2 صفحه 178.
مورد دیگر از فرمایشات حضرت امیر علیه السلام خطبه 118 از نهج البلاغه می باشد امیرالمؤمنین علیه السلام در جنگ جمل و صفین و نهروان که انجام شد با شور و اشتیاق و خروش فراوان تأکید داشتند که معاویه تعقیب شود اما مردم خسته شده بودند و شور و حرارت کافی را نداشتند و متأسفانه در اواخر عمرشان دور حضرت خالی شد فلذا حضرت می فرمودند: أین عمار؟ أین ذو الشهادتین؟ و خلاصه حضرت فرمایشات و درد دلهای زیادی در این رابطه داشتند من جمله اینکه در همین خطبه 118 فرمودند:﴿مَا بَالُكُمْ أَمُخْرَسُونَ أَنْتُمْ؟ فقال قوم منهم: يا أميرالمؤمنين، إن سرت سرنا معك[6]، حضرت فرمودند من باید در مرکز بمانم لشگر فراهم کنم بیت المال را حفظ کنم، که از همینجا معلوم می شود در جهاد باید یک مرکزی باشد که بتواند به تمام امور برسد و احتیاجات لشگر را فراهم کند و بعلاوه همین دلیلی بر ولایت فقیه است که فردا إن شاء الله ادامه مطلب را خدمتتان عرض خواهیم کرد... .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo