< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله نوری

کتاب البیع

94/03/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی روایات حدود/ولایة الفقیه
طبق روایاتی که در این چند روز به عرضتان رسید اهل بیت علیهم السلام دو مطلب را بیان می کنند؛ اول بیان احکام و قوانین و وظائف انسانی و دوم اجراء آن احکام و قوانین که در روایات ما از مجری به سلطان و والی و حاکم و امام تعبیر شده است و معلوم است که قدر متیقن از این تعبیرات فقیه عادل می باشد.
امروز بحث ما در موضوعی است که در آن حکم امام و والی و حاکم لازم نیست و آن سب نبی و ائمه علیهم السلام می باشد که نمونه آن را در جریان سلمان رشدی ملاحظه فرمودید، فقهاء ما می فرمایند اگر کسی پیغمبر و ائمه و یا فاطمه زهراء و یا انبیاء علیهم السلام را سب کند قتل او واجب است و هر کسی که ببیند بدون مراجعه به امام لازم است شخص سب کننده را به قتل برساند.
سید مرتضی در انتصار صفحه 234 می فرماید:«ومما كأن الإمامية منفردة به: القول: بأن من سب النبي صلى الله عليه وآله مسلما كان أو ذميا قتل في الحال. وخالف باقي الفقهاء في ذلك، فقال أبو حنيفة وأصحابه: من سب النبي صلى الله عليه وآله أو عابه، وكان مسلما فقد صار مرتدا، وإن كان ذميا عزر ولم يقتل»[1].
صاحب جواهر در جلد 41 از جواهر 43 جلدی صفحه 432 بعد از بحث در قذف در شرح کلام صاحب شرایع می فرماید:«(ويلحق بذلك مسائل:) أخر (الأولى:) (من سب النبي صلى الله عليه وآله جاز لسامعه) بل وجب (قتله) بلا خلاف أجده فيه، بل الاجماع بقسميه عليه، مضافا إلى النصوص ففي خبر هشام بن سالم عن أبي عبد الله عليه السلام) " أنه سئل عن شتم رسول الله صلى الله عليه وآله فقال: يقتله الأدنى فالأدنى قبل أن يرفع إلى الإمام»[2].
صاحب جواهر چند خبر در کلامش ذکر کرده که خبر اول این خبر است:﴿محمد بن يعقوب، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير عن هشام بن سالم، عن أبي عبد الله عليه السلام أنه سئل عمن شتم رسول الله صلى الله عليه وآله فقال عليه السلام: يقتله الأدنى فالأدنى قبل أن يرفع إلى الامام[3].
نکته: در جمع و ضبط اخبار محمدون اُول و محمدون ثلاث اُخر داریم، محمدون اُول شیخ کلینی و شیخ صدوق و شیخ طوسی هستند و محمدون ثلاث اُخر محمد باقر مجلسی و شیخ حر عاملی و ملا محسن فیض کاشانی می باشند، آیت الله العظمی آقای بروجردی در درس می فرمودند صاحب وسائل خیلی زحمت کشیده و برای هر حکمی یک بابی از اخبار ذکر کرده اما گاهی در یک روایت ده مطلب ذکر شده خب حالا ما باید این روایت را ده مرتبه ذکر کنیم یا آن را قطعه قطعه کنیم، صاحب وسائل قطعه قطعه کرده لذا در جای جای وسائل فرموده "یأتی ما یدل علیه" و "تقدم ما یدل علیه" و دقیقا آدرسش ذکر نشده که این یکی از معایب وسائل الشیعة می باشد.
خبر دوم:﴿محمد بن يعقوب، عن الحسين بن محمد، عن معلى بن محمد، عن الحسن ابن علي الوشا قال: سمعت أبا الحسن عليه السلام يقول: شتم رجل على عهد جعفر بن محمد عليهما السلام رسول الله صلى الله عليه وآله فاتي به عامل المدينة فجمع الناس فدخل عليه أبو عبد الله عليه السلام وهو قريب العهد بالعلة وعليه رداء له مورد فأجلسه في صدر المجلس واستأذنه في الاتكاء، وقال لهم: ما ترون؟ فقال له عبد الله بن الحسن والحسن بن زيد وغيرهما: نرى أن تقطع لسانه، فالتفت العامل إلى ربيعة الرأي وأصحابه فقال: ما ترون؟ قال: يؤدب، فقال أبو عبد الله عليه السلام: سبحان الله فليس بين رسول الله صلى الله عليه وآله وبين أصحابه فرق؟![4].
خبر سوم:﴿وعن عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد، عن علي بن أسباط، عن علي بن جعفر قال: أخبرني أخي موسى عليه السلام قال: كنت واقفا على رأس أبي حين أتاه رسول زياد بن عبيد الله الحارثي عامل المدينة فقال: يقول لك الأمير انهض إلى، فاعتل بعلة، فعاد إليه الرسول فقال: قد أمرت أن يفتح لك باب المقصورة فهو أقرب لخطوك قال: فنهض أبي واعتمد على ودخل على الوالي وقد جمع فقهاء أهل المدينة كلهم وبين يديه كتاب فيه شهادة على رجل من أهل وادي القرى قد ذكر النبي صلى الله عليه وآله فنال منه، فقال له الوالي: يا أبا عبد الله انظر في الكتاب، قال: حتى أنظر ما قالوا، فالتفت إليهم فقال: ما قلتم؟ قالوا: قلنا: يؤدب ويضرب ويعزر [يعذب] ويحبس قال: فقال لهم: أرأيتم لو ذكر رجلا من أصحاب النبي صلى الله عليه وآله ما كان الحكم فيه؟ قالوا: مثل هذا، قال: فليس بين النبي صلى الله عليه وآله وبين رجل من أصحابه فرق؟! فقال الوالي: دع هؤلاء يا أبا عبد الله لو أردنا هؤلاء لم نرسل إليك فقال أبو عبد الله عليه السلام: أخبرني أبي أن رسول الله صلى الله عليه وآله قال: الناس في أسوة سواء من سمع أحدا يذكرني فالواجب عليه أن يقتل من شتمني ولا يرفع إلى السلطان والواجب على السلطان إذا رفع إليه أن يقتل من نال مني، فقال زياد بن عبيد الله: اخرجوا الرجل فاقتلوه بحكم أبي عبد الله عليه السلام[5].
این سه خبر که خواندیم دلالت دارند بر اینکه اگر کسی سب النبی صلی الله علیه و آله کند بر شنونده واجب است که خودش آن را به قتل برساند و لازم نیست او را نزد والی و یا حاکم ببرند.
این اخبار خیلی با جریان سلمان رشدی مناسبت دارد، بنده نوشته ام در 25 بهمن ماه سال 1367 امام رضوان الله علیه فرمودند کشتن سلمان رشدی واجب است و حتی افراد و چاپخانه ای که کتابش را منتشر کرده نیز باید کشته شوند، در لندن شورشی به پا شد، برخی نزد امام آمدند و گفتند توبه کنند تا بخشیده شوند ولی امام فرمودند این فتوا نیست بلکه حکم است و توبه مقبول نیست، خلاصه اروپا خیلی ناراحت شدند و حتی سفیر انگلستان را خواستند و حکم امام را به او گفتند وهمچنین گفتند کتابهایش باید جمع آوری شود اما او دفع الوقت کرد تا اینکه امام فرمودند باید سفیر انگلستان از ایران اخراج شود و برود، بعد از مدتی 14 نفر از سفرای کشورهای اروپائی با حالت ناراحتی و اعتراض از ایران رفتند ولی امام فرمودند حکم ما همان است و هر کسی در هر جائی سلمان رشدی را دید باید او را بکشد، بعد از مدتی سفیران پشیمان شدند و خواستند برگردند که امام رضوان الله علیه فرمودند مجازاتشان این است که به همان ترتیبی که رفتند برگردند و همین طور هم شد، خلاصه اینکه امام رضوان الله علیه همیشه حفظ عزت اسلام و مسلمین مد نظرشان بود.
بقیه بحث بماند برای روز شنبه إن شاء الله تعالی... .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo