< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله نوری

کتاب الوقف

95/10/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وقف بر فِرَق/شرایط واقف/کتاب الوقف

یکی از بحثهای وقف بحث وقف بر فرق اسلامی است که در بعضی کتب وجود ندارد ولی علامه در تذکره این مطلب را ذکر کرده و فرموده:«مسألة 74: إذا وقف على المسلمين كان لمن أقر بالشهادة ولمن هو في حكمه من أطفالهم ومجانينهم لأنه المتبادر إلى الفهم ولا فرق في ذلك بين طوايف أهل الاسلام ما لم يرتكب ما يعلم بطلانه من الدين ضرورة كالغلاة(قائل به حلول و اتحاد هستند و قائل به حلول خداوند در وجود حضرت علی علیه السلام هستند)والمجبرة(کسانی هستند که می گویند ما مجبور هستیم و دارای هیچ اختیاری نیستیم)والمشبهة(کسانی که خداوند را تشبیه به انسان می کنند)وخصص بعض علمائنا ذلك إذا صدر من المسلم المحق بالمحق من المسلمين(و به قال ابن ادریس فی السرائر)وليس جيدا ونحو ما قلناه قال الشيخ ره فإنه قال إذا وقف المسلم شيئا على المسلمين كان لجميع أقر بالشهادتين وأركان الشريعة من الصلاة والزكاة والصوم والحج وان اختلفوا في الأداء والديانات وقال بعض علمائنا يكون لمن صلى إلى القبلة وهو قريب ان لم يقصد الصلاة بالفعل بل يقصد اعتقاد الصلاة إلى القبلة»[1] .

یکی از مسائل مهم طوایف اهل اسلام است که پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند یهود 71 فرقه شدند و نصرانی ها 72 فرقه شدند و امت من 73 فرقه خواهند شد حالا اینکه فرقه ناجی از امت رسول الله صلی الله علیه وآله کدام است یک بحث بسیار مهمی می باشدالبته این 73 فرقه از مسلمانان نیز اصول هستند و إلا بعضی از اینها خودشان چندین فرقه هستند مثلا صوفیه هفتادو چند فرقه هستند لذا در اینجا چند بحث بوجود آمده؛ اول همین مسئله افتراق و شناخت طوائف و فرق اسلامی می باشد، برای مطالعه شما عرض می کنم که در سفینة البحار جلد 7 صفحه 71 از طبع جدید بابی منعقد شده بنام: "باب افتراق الاُمة بعد النبی صلی الله علیه و آله وسلم" و بعد ایشان مباحثی را در مورد فرقه ناجیه مطرح کرده و خبری را از خصال نقل کرده، عبارت سفینة البحار این است:«باب افتراق الأمّة بعد النبيّ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم على ثلاث و سبعين فرقة و انّه يجري فيهم ما جرى في غيرهم من الأمم "سُنَّةَ اللّٰهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّٰهِ تَبْدِيلا"[2] ،

الفرقة الناجية:

"الخصال:عن عليّ بن أبي طالب عليه السّلام قال:سمعت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يقول: انّ أمّة موسى عليه السّلام افترقت بعده على إحدى و سبعين فرقة،فرقة منها ناجية و سبعون في النار و افترقت أمّة عيسى عليه السّلام بعده على اثنتين و سبعين فرقة،فرقة منها ناجية واحدى و سبعون في النار،و انّ أمّتي ستفترق بعدي على ثلاثة و سبعين فرقة،فرقة منها ناجية و اثنتان و سبعون في النار، و بمضمونها روايات كثيرة»[3] .

قبلا بنده بحثی در مورد فرقه ناجیه داشتم و عرض کردم که به نظر بنده محکم ترین دلیل حدیث ثقلین می باشد زیرا شکی نیست که این حدیث هم در نزد اهل سنت و هم در نزد ما متواتر است و این حدیث بسیار معتبر می باشد بنابراین هر فرقه ای که به کتاب الله و اهل بیت علیهم السلام تمسک کند و از راهی که آنها گفته اند برود ناجی می باشد.

محقق در مسئله بعدی می فرماید:«مسألة 75: إذا وقف على المؤمنين كان مصرفه الاثني عشرية عند علمائنا لأنه المتعارف من هذا الاطلاق وهل يشترط فيه اجتناب الكباير قال الشيخ ره نعم فلا يجوز للفساق من الامامية اخذ شئ ء منه وأطلقه سلار وقال يكون للامامية كما اخترناه نحن لان الفسق لا يخرج المؤمن عن ايمانه وللشيخ ره قول اخر في التبيان(تفسیر شیخ طوسی است که اقوال فقهی نیز در آن ذکر شده)يقتضى دخول الفساق فيهم»[4] .

مسئله 76:«مسألة إذا وقف على الشيعة ولم يميز صرف ذلك إلى من يقدم عليا علیه السلام في الإمامة على المشايخ وقال الشيخان(شیخ طوسی و شیخ مفید)ره يكون ذلك ماضيا في الامامية والجارودية من الزيدية دون البترية وقال ابن إدريس إذا كان الواقف من إحدى فرق الشيعة كالجارودية والكيسانية والناووسية والفطحية والواقفية والاثني عشرية حمل كلام العام على شاهد حاله وفحوى قوله وخصص به وصرف في أهل نحلته دون من عداهم من ساير المنطوق عملا بشاهد الحال ولا بأس به ولو وقف على الزيدية كان مصروفا على القايلين بامامة زيد بن علي بن الحسين عليهما السلام وامامة كل من خرج بعده بالسيف من ولد فاطمة سلام الله علیها من ذوي الرأي والعلم والصلاح قال الشيخان ره وقال ابن إدريس هذا الاطلاق ليس بجيد بل إذا كان الواقف زيديا كان كذلك فإن كان اماميا كان الوقف باطلا بناء منه على أن وقف المحق على غير المحق باطل»[5] .

علامه مجلسی در بحار الانوار جلد 69 صفحه 178 چاپ بیروت بابی منعقد کرده بنام: "باب المرجئة والزيدية والبترية والواقفية" ، بیشتر این فرقه ها را بنی عباس و بنی امیه بوجود آوردند تا اینکه شیعیان را تضعیف کنند و شمشیر و منطق آنها را سست کنند مثلا مجبره را بنی امیه بوجود آوردند و آنها می گفتند امام حسین علیه السلام که کشته شده کار خداست، مثلا ابن زیاد به حضرت زینب سلام الله علیها گفت کیف رأیت صنع الله بأخیک الحسین؟ یعنی می خواهد بگوید ما مقصر نیستیم "فقالت ما رأیت إلا جمیلا" و یا مثلا همین ابن زیاد به امام سجاد علیه السلام گفت شنیده ام که در صحرای کربلا علی را خدا کشت حضرت در جوابش فرمود او برادر من علی اکبر بود خدا او را نکشت بلکه لشکر تو او را کشتند خلاصه اینکه اینها سعی می کردند خودشان را تبرئه کنند و تقصیرها را به گردن خدا بیاندازند و کم کم یک مذهبی بنام مجبره بوجود آوردند و یا مذهب دیگری بنام مرجعه بوجود آوردند که می گفتند اگر کسی در طول عمرش یک عمل خوب انجام دهد دیگر قیامت عذاب ندارد، علی أیِّ حال علامه مجلسی در بابی که عرض کردم چندین صفحه درباره این فرقه ها بحث کرده که مطالعه بفرمائید.

بقیه بحث بماند برای فردا إن شاء الله تعالی... .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo