< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله نوری

96/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: سهام مقدره فی کتاب الله/حساب

بحثمان در کلام صاحب جواهر بود ایشان تبعاً لشرایع مقدماتی ذکر می کنند تا ببینیم بر چه اساسی ترکه باید قسمت شود، عرض کردیم در قران کریم شش سهم برای وراث ذکر شده:

نصف، ربع، ثمن، ثلث، ثلثان و سدس، در قسمت ترکه اول باید ببینیم کدامیک از این سهم ها وجود دارد و بعد به ترتیب کسر متعارفی می نویسیم یعنی اول آن جزئی که از کل می خواهد برداشته شود را در صورت کسر می نویسیم و بعد یک خط افقی زیر آن می کشیم و بعد زیر آن خط کل را می نویسیم مثل نصف که می نویسیم ، یا مثل سدس که می نویسیم و هکذا، حالا صاحب جواهر اول مثالهائی می زنند تا بعد وارد کلی مسئله بشوند ما نیز برای روشن روشن مطلب کلام ایشان را نقل می کنیم.

صاحب جواهر در ادامه کلامشان که دیروز خواندیم اینطور می فرماید:«و كيف كان فــكل فريضة حصل منها نصفان،كزوج واُخت لأب(چون میت فرزند ندارد به سراغ اُخت أبی آمده، زوج و زوجه با تمام طبقات جمع می شوند)، أو نصف ومابقي(یعنی سهم مشخص و مفروض در قران ندارند)كزوج وأخ، فهي من اثنين(ترکه به دو قسمت تقسیم می شود زیرا مخرج مشترک هر دو صورت 2 می باشد) .

وإن اشتملت على ربع ونصف، كزوج(که ربع می برد زیرا میت ولد دارد) وبنت(که چون بنت واحده است نصف می برد) أو ربع ومابقي، كزوج و ولد(مثل فرزندان پسر که سهمی در قران برای آنها ذکر نشده)، فهي من أربعة (در مثال اول یعنی زوج و بنت واحده یک مخرج 4 و یک مخرج 2 داریم که متداخل هستند لذا به 4 قسمت تقسیم می شوند و یک چهارم مال زوج و دوچهارم مال بنت خواهد بود و آن یک چهارم اضافه نیز متعلق به بنت خواهد بود به ترتیبی که بعدا خواهیم خواند و در مثال دوم یعنی زوج و فرزندان پسر، مال به چهار قسمت تقسیم می شود و یک چهارم متعلق به زوج است و الباقی متعلق به فرزندان پسر می باشد که دیروز گفتیم اگر تعداد این فرزندان زیاد باشد عدد رئوس را باید در 4 ضرب کنیم تا حاصل بدست بیاید).

وإن اشتملت على نصف وثمن، كزوجة(چون زوج اولا دارد زوجه یک هشتم ارث می برد) و بنت(چون بنت واحده است نصف می برد) أو ثمن وما بقي، كزوجة(که ثمن متعلق به او می باشد) و ولد(نصف متعلق به فرزندان پسر است که در قران سهمی برای آنها ذکر نشده)، فهي من ثمانية)در مثال اول یعنی زوجه و بنت دو مخرج داریم یکی 2 و دیگری 8 که متداخل هستند لذا مال به 8 قسمت تقسیم می شود و نصف آن متعلق به بنت واحده و یک هشتم از آن متعلق به زوجه می باشد و اضافه نیز متعلق به بنت واحده می باشد و در مثال دوم یعنی زوجه و فرزندان پسر، ترکه به 8 قسمت تقسیم می شود و یک هشتم آن متعلق به زوجه و بقیه متلعق به فرزندان پسر می باشد) .

وإن اشتملت على ثلث وثلثين، كإخوة من الأم(که ثلث می برند) وأخوات من الأب(که ثلثین می برند)، أو ثلث وما بقي، كإخوة من الأم(که ثلث می برند) وإخوة من الأب(که مابقی هستند یعنی سهمی در قران برای آنها ذکر نشده لذا بقیه اموال یعنی ثلثین به آنها که ممکن است مرد و زن باشند می رسد)، أو ثلثين(مثلا یک نفر از دنیا رفته و چند دختر دارد یا چند خواهر أبوینی دارد که اینها ثلثان می برند) وما بقي(مثل برادرها که برای آنها سهمی در قران ذکر نشده)، فهي من ثلاثة .

وإن اشتملت على سدس وثلث أو سدس وثلثين، كأحد الأبوين(که سدس می برد) مع البنتين(که ثلثین می برند)، أو سدس وما بقي، كأحد الأبوين مع الولد(که سدس می برد و بقیه متعلق به فرزندان است که در قران سهمی برای آنها ذکر نشده و ما باید ببینیم چند نفر هستند تا طبق عدد رئوسی که دارند بینشان تقسیم کنیم)، فــهي من ستة(در سدس و ثلثین دو مخرج 3 و 6 داریم که متداخل هستند لذا مال به 6 قسمت تقسیم می شود).

والنصف مع الثلث، كالزوج(که چون زن فرزند ندارد نصف می برد) والاخوة للام(که چون متعدد هستند ثلث می برند و در این مثال دو مخرج داریم یعنی 2 و 3 که متباین هستند لذا در هم ضرب می شوند و حاصل ضرب می شود 6 و مال بر 6 قسمت تقسیم می شود)، أو الثلثين والسدس، كالأم(که سدس می برد) والبنتين(که ثلثین می برد)، أو مع أحدهما أي مع السدس وواحد من الثلث والثلثين، فــمن ستة(چون سدس بوده و مخرجش رقم بالاتر بوده و آن مخرج دیگر داخل در این بوده).

ولو كان بدل النصف مع الثلثين مثلا ربعٌ، كزوج(چون زوجه فرزند دارد زوج ربع می برد) وبنتين(که ثلثین می برند) كانت الفريضة من اثني عشر(زیرا دو مخرج 3 و 4 داریم و چون متباین هستند در هم ضرب می شوند و ربع از 12 یعنی 3 سهم را به زوج می دهیم و الباقی متعلق به بنتین می باشد)، وكذا لو كان ربع وسدس، كزوج(چون زن فرزند دارد زوج ربع می برد) وأم(که سدس می برد) وابن(الان در اینصورت دو مخرج 4 و 6 داریم که با هم متوافق هستند زیرا هر دو بر عدد 2 تقسیم می شوند یعنی یک مقسوم علیه مشترک دارند لذا متوافق می باشند و در متوافقان یکی را بر مقسوم علیه مشترک تقسیم می کنیم و حاصلش را در دیگری ضرب می کنیم یعنی در اینجا 4 را بر 2 تقسیم می کنیم که می شود 2 و بعد در 6 ضرب می کنیم که می شود 12 و همچنین 6 را بر 2 تقسیم می کنیم که می شود 3 و بعد در 4 ضرب می کنیم که می شود 12).

ولو كان بدله(نصف) مع الثلثين ثمنٌ، كزوجة(که چون مرد اولاد دارد زوجه ثمن می برد) وبنتين(که ثلثین می برند) أو كان ثمن وسدس وما بقي، كزوجة وأحد الأبوين وابن، كانت من أربعة وعشرين(در این صورت دو مخرج 8 و 3 داریم که باهم متباین هستند لذا در هم ضرب می شوند و حاصلش می شود 24) »[1] .

صاحب جواهر در ادامه نتیجه گیری می کند و میفرماید:«وعلى كل حال فالفروض الستة المذكورة(در قران کریم) إما أن يقع في المسألة واحد منها أو اثنان فصاعدا ، فان لم يقع فيها(ترکه) إلا واحد فالمخرج المأخوذ من ذلك الكسر هو أصل المسألة(مثلا فقط یک ربع بر یا نصف بر داریم) ، فالنصف من اثنين والثلث من ثلاثة والربع من أربعة ، وعلى هذا القياس».

خب و اما اینکه سهم برهائی که در قران سهم مشخصی دارند متعدد باشند چگونه محاسبه خواهد شد بماند برای بعد...


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo