< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله نوری

96/08/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: سهام مقدره فی کتاب الله/حساب

ترتیبی که ما در بحث داریم در نظر باشد که ما اول فروض مقدره مذکور در قران کریم در آیات 11 و 12 و 176 از سوره نساء را بیان کردیم و گفتیم این فروض مقدره شش تا هستند؛ نصف و ربع و ثمن و ثلث و ثلثان و سدس که به صورت کسر متعارفی نوشته می شوند، و بعد کسانی که این فروض برای آنها ذکر شده را بیان کردیم و گفتیم که در قران این فروض برای 15 نفر ذکر شده، به همین ترتیب پیش آمدیم و رسیدیم به این مطلب که اگر در ترکه فقط یک فرض بر باشد مثلا زنی از دنیا رفته و فقط شوهری دارد و 10 برادر نیز دارد که خب چون فرزندی ندارد شوهر نصف مال را ارث می برد در اینصورت تقسیم ترکه معلوم است منتهی مسلّماً از ترکه اضافه خواهد آمد زیرا بالاخره این تک فرض جزئی از ترکه است و همه آن نیست، حالا باید ببینیم افراد دیگر چه کسانی هستند درست است که در قران فرض ندارند ولی بالاخره وارث هستند و سهم دارند خب در این صورت عدد رئوس الباقی وراث را در نظر می گیریم مثلا شوهر نصف را ارث می برد و نصف دیگر بین 10 برادر باید تقسیم شود که خب عدد رئوس اینها میزان است و آن را در مخرج ضرب می کنیم، خلاصه اگر فقط یک فرض بر باشد در بقیه عدد رئوس آنها میزان می باشد و گفتیم که اگر همه مرد باشند به طور مساوی تقسیم می کنیم ولی اگر مرد و زن باشند مردها دوبرابر زنها ارث می برند.

در ادامه بحث رسیدیم به مواردی که چند فرض بر وجود دارد که عرض کردیم در این صورت باید مخرج ها را در نظر بگیریم و ببینیم با هم چه نسبتی دارند، گفتیم در اینجا نسبتهای چهارگانه؛ متماثلین و متداخلین و متوافقین و متباینین وجود دارند که طریقه محاسبه در متماثلین و متداخلین و متوافقین را از کلام صاحب جواهر با ذکر مثال عرض کردیم و اما امروز متباینین را بیان می کنیم، البته تمام این مباحث و امثله را مسالک نیز دارد و صاحب جواهر این امثله را از مسالک گرفته.

صاحب جواهر در مورد متباینین اینطور می فرماید: «وإن كانا متباينين، كما "1":إذا اجتمع الربع والثلث في مثل زوجة(که چون میت ولد ندارد ربع می برد) و اُم(که چون میت ولد ندارد ثلث می برد)، "2":أو الثمن ومع الثلثين في مثل زوجة(که چون شوهر اولاد دارد ثمن می برد) وبنتين(که ثلثان می برند)، "3":أو الثلث مع النصف في مثل زوج(که چون زن اولاد ندارد نصف می برد)، وأم(که چون میت اولاد ندارد ثلث می برد)، ضربت أحد المخرجين في الآخر وجعلت الحاصل هو أصل الفريضة وهو اثنا عشر في الأول ، وأربعة وعشرون في الثاني ، وستة في الثالث»[1] .

توضیح کلام صاحب جواهر:

مثال اول: دو مخرج 4 و 3 داریم که متباینین هستند در اینصورت باید یکی از دو مخرج را در دیگری ضرب کنیم یعنی 4 ضرب در 3 که می شود 12 که ربع از 12 یعنی 3 سهم برای زوجه است و ثلث از 12 یعنی 4 سهم برای مادر می باشد و 5 سهم اضافه می آید که بعدا در این رابطه که اضافه می آید یا کم می آید بحث خواهیم کرد البته در اینجا به مادر برمی گردد.

مثال دوم: دو مخرج 8 و 3 داریم که 8 را ضرب در 3 می کنیم و می شود 24 که ثمن از آن یعنی 3 سهم برای زوجه است و ثلثین از آن یعنی 16 سهم برای بنتین است و 5 سهم باقی می ماند که بعدا خواهیم گفت این اضافه را چه باید بکنیم.

مثال سوم: دو مخرج 2 و 3 داریم که ضرب در هم می شود 6 که نصف آن یعنی 3 سهم برای زوج است و ثلث آن یعنی 2 سهم برای مادر می باشد و 1 سهم اضافه می آید.

صاحب جواهر بعد از ذکر چهار نسبت متماثلین و متداخلین و متوافقین و متباینین می فرماید:«وقس على هذا ما يرد من باقي الفروض مجتمعة ومتفرقة ، فهذا القدر هو المطلوب من أصل المسألة إذا كان في المسألة ذو فرض سواء كان معه غيره أم لا، فإن لم يكن في الجميع ذو فرض فأصل المال عدد رؤوسهم مع التساوي كأربعة أولاد ذكور، وإذا اختلفوا بالذكورية والاُنوثية وكانوا يقسمون للذكر مثل حظ الاُنثيين فاجعل لكل ذكر سهمين ولكل أنثى سهما، فما اجتمع فهو أصل الفريضة(ترکه ای که برای آن فروضی به عنوان ارث در نظر گرفته شده در واقع محل آن فروض می باشد و چون این ترکه محل فروض است ما اسمش را فریضه گذاشته ایم و تاء در فریضة تاء ناقله است و لغةً معنای فریضه واجب می باشد منتهی در اینجا فریضه به آن مال و ترکه ای می گوئیم که در آن فروضی برای وراث در نظر گرفته شده بنابراین ما فریضه را از معنای اصلی و لغوی خودش نقل بر معنای دیگری کرده ایم یعنی در واقع به ترکه می گوئیم فریضه)، ثم إن انقسمت(الفریضة) على الجميع بصحة(بر جمیع فرض بر ها بدون کم و کاست) فذاك ، وإن انكسرت فسيأتي تفصيله»[2] .

صاحب جواهر در ادامه شروع به ذکر صور مختلف فریضه می کند و اینطور می فرماید:«فـإذا عرفت هذا، فالفريضة(أی الترکة) إما وفق السهام أو زائدة أو ناقصة.

القسم الأول:

أن تكون الفريضة بقدر السهام، فان انقسمت من غير كسر فلا بحث، مثل أخت لأب(نصف) مع زوج(نصف)، فالفريضة من اثنين لكل منهما نصف، أو بنتين(ثلثین) وأبوين(سدس)، أو أبوين(سدس) وزوج(نصف)، فالفريضة من ستة و هي تنقسم بغير كسر كما هو واضح»[3] .

بقیه بحث بماند برای فردا إن شاء الله تعالی... .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo