< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله نوری

96/09/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: سهام مقدره فی کتاب الله/مخارج کسور

بحث ارث با حساب خیلی ارتباط دارد و بدون دانستن حساب کسی نمی تواند مسائل ارث را کاملا تحلیل کند، بعضی از فقهاء ما کلیاتی از حساب مطرح کرده اند ولی مبسوطا مسائل و قواعد آن را بیان نکرده اند من جمله امام رضوان الله علیه و مرحوم نراقی که در تحریرالوسیلة و مستند الشیعة چیزی ذکر نکرده اند ولی شرایع و قواعد مطالبی را در مورد حساب بیان کرده اند و ما نیز برای آشنائی باید مقداری از حساب را مطرح کنیم خصوصا بحث کسر متعارفی که باید دقیقا آن را بدانیم، مثلا یک چیز را به نصف تقسیم می کنیم و می گوئیم یک دوم یا به ثلث تقسیم می کنیم و می گوئیم یک سوم یا به ربع تقسیم می کنیم و می گوئیم یک چهارم و هکذا و نوشتن اینها نیز به این صورت است:

نصف ، ربع ، ثمن ، ثلثان ، ثلث ، سدس .

خب و اما برای روشن شدن مطلب عبارت محقق در شرایع را می خوانیم البته صاحب جواهر نیز در صفحه 333 از جلد 39 جواهر 43 جلدی کلام محقق را شرح کرده، کلام محقق در شرایع این است:«خاتمة : في حساب الفرائض وهي تشتمل على مقاصد: الأول: في مخارج الفروض الستة(فی کتاب الله یعنی نصف و ربع و ثمن و ثلثان و ثلث و سدس) وطريق الحساب.

ونعني بالمخرج : أقل عدد يخرج منه ذلك الجزء صحيحا(زیرا هرچه عدد کوچکتر باشد ما مسلط تر خواهیم بودیم)، فهي(یعنی مخرج به طور کلی) إذا خمسة: النصف من اثنين، والربع من أربعة، والثمن من ثمانية، والثلث والثلثان من ثلاثة، والسدس من ستة».

محقق بعد از ذکر مخارج کسور مثالهائی می زند تا مطلب بیشتر روشن شود لذا در ادامه می فرماید:«وكل فريضة(أی الترکة) حصل فيها نصفان(مثلا زنی از دنیا رفته درحالی که فرزند ندارد بلکه شوهر و اُخت واحده دارد که در این صورت شوهر و اُخت واحده هرکدام نصف می برند) أو نصف وما بقي(در مثال اول دو فرض بر داشتیم اما در اینجا یک فرض بر داریم مثلا زنی از دنیا رفته و فرزند هم ندارد ولی شوهر و یک برادر دارد که در اینصورت شوهرش نصف می برد ولی برای برادرش سهمی در قران ذکر نشده البته در روایات برایش سهمی ذکر شده) فهي من اثنين.

وإن اشتملت (أی الفریضة) على ربع ونصف(مثلا زنی از دنیا رفته و بنت واحده و شوهر دارد که در این صورت چون فرزند دارد شوهرش ربع می برد و بنت واحده نصف می برد)، أو ربع وما بقي(در اینجا یک فرض بر داریم مثلا زن از دنیا رفته و شوهر و یک فرزند پسر دارد که در اینصورت شوهر ربع می برد ولی برای فرزند پسر در قران سهمی ذکر نشده) فهي من أربعة.

وإن اشتملت على ثمن ونصف(مثلا شوهر از دنیا رفته درحالی که زن و یک دختر دارد که در اینصورت زن ثمن و بنت واحده نصف می برد)، أو ثمن وما بقي(مثلا شوهر از دنیا رفته درحالی که زن و یک فرزند پسر دارد که در اینصورت زن ثمن می برد ولی فرزند پسر سهمی در قران ندارد)، فهي من ثمانية.

وإن اشتملت على ثلث وثلثين(مثلا شخصی از دنیا رفته درحالی که چند کلاله اُمی دارد که ثلث می برند و چند کلاله أبوینی یا أبی دارد که ثلثان می برند)، أو ثلث وما بقي(مثلا شخصی از دنیا رفته و چند کلاله اُمی دارد که ثلث می برند و مابقی مثل عمو یا عمه یا خاله و امثال اینها سهمی در قران ندارند)، أو ثلثين وما بقي(مثلا چند کلاله أبوینی یا أبی دارد که ثلثان می برند و مابقی سهمی در قران ندارند)، فهي من ثلاثة.

وإن اشتملت على سدس وثلث أو سدس وثلثين(كأحد الأبوين مع البنتين، البته در پاورق نوشته شده که محقق فرموده ما در قران چنین چیزی نداریم که این دو با هم جمع شوند مگر اینکه اینجور فرض کنیم که مثلا حاجب نباشد مادر ثلث می برد و بقیه برای پدر خواهد بود)، أو سدس وما بقي(كأحد الأبوين مع الولد)، فمن ستة.

والنصف مع الثلث(كالزوج والاخوة للاُم)، أو الثلثين والسدس(كالأم والبنتين)، أو مع أحدهما(أي مع السدس و واحد من الثلث والثلثين)، من ستة»[1] .

بقیه بحث بماند برای فردا ... .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo