< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله نوری

96/10/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: موانع ارث/کفر

بعضی از آقایان فرمودند مسئله ای در ارث وجود دارد بنام "مناسخات" چطور در بحث حساب متعرض این بحث نشدید؟ بله باب مناسخات ذکر شده و آن یعنی اینکه شخصی از دنیا برود و وراثش تصمیم بگیرند طبق مطالبی که در مورد حساب عرض کردیم ترکه را تقسیم کنند اما قبل از تقسیم و تصرف یکی از وراث فوت کند در اینجا گفته اند اگر بشود باید روی قواعد حساب هر دو را با هم یک بار تقسیم کنیم که به این مناسخات گفته می شود و ممکن است گاهی پیش بیاید، خلاصه این مطلبی است که بعدا به عرضتان خواهد رسید.

خب و اما تتمه بحث قبلی در این است که هیچوقت کافر از مسلمان ارث نمی برد ولی برعکس مسلمان هم از کافر ارث می برد و هم مانع ارث بردن کفار دیگر می شود حتی اگر مسلمان در طبقات بعدی ارث باشد و حتی اگر در طبقات ارث هم نباشد بلکه مثلا یک وارث مسلمانی از ولاء عتق یا ولاء ضمان جریره داشته باشد فقط او از مسلمان ارث می برد و کفار ولو اینکه در طبقات ارث باشند از مسلمان ارث نمی برند بنابراین هیچوقت کافر از مسلمان ارث نمی برد و حتی اگر مسلمان از دنیا برود و هیچ وارث مسلمانی نداشته باشد امام علیه السلام وارث او خواهد بود، در مستند الشیعة ذکر شده که در واقع شارع مقدس خواسته که عظمت اسلام را نشان بدهد و یک عقوبتی برای کفار قرار بدهد لذا مسلمان از کافر ارث می برد ولی کافر به هیچ وجه از مسلمان ارث نمی برد.

چند مسئله در این رابطه وجود دارد که از روایات استفاده می شود لذا اخبار را می خوانیم تا مطلب روشن شود:

خبر اول: «محمد بن علي بن الحسين باسناده عن الحسن بن محبوب، عن هشام ابن سالم، عن عبد الملك بن أعين ومالك بن أعين جميعا، عن أبي جعفر عليه السلام قال: سألته عن نصراني مات وله ابن أخ مسلم وابن اُخت مسلم وله أولاد وزوجة نصارى فقال: أرى أن يُعطي ابن أخيه المسلم ثلثي ما تركه ويعطى ابن اُخته المسلم ثلث ما ترك إن لم يكن له ولد صغار، فإن كان له ولد صغار فإن على الوارثين أن ينفقا على الصغار مما ورثا عن أبيهم حتى يدركوا، قيل له: كيف ينفقان على الصغار؟ فقال: يخرج وارث الثلثين ثلثي النفقة ويخرج وارث الثلث ثلث النفقة فإذا أدركوا قطعوا النفقة عنهم، قيل له: فان أسلم أولاده وهم صغار؟ فقال: يدفع ما ترك أبوهم إلى الامام حتى يدركوا، فان أتموا على الاسلام إذا أدركوا دفع الامام ميراثه إليهم، وإن لم يتموا على الاسلام إذا أدركوا دفع الامام ميراثه إلى ابن أخيه وابن أخته المسلمين، يدفع إلى ابن أخيه ثلثي ما ترك ويدفع إلى ابن أخته ثلث ما ترك. ورواه الكليني عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، وعن محمد بن يحيى، عن أحمد. وعن عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد جميعا، عن ابن محبوب، عن هشام بن سالم، عن مالك بن أعين، عن أبي جعفر عليه السلام. ورواه الشيخ باسناده عن أحمد بن محمد، عن الحسن بن محبوب نحوه.»[1] .

حدیث را صاحب وسائل از من لایحضره الفقیه گرفته، صدوق طبقه 10 و حسن بن محبوب طبقه 6 است و صدوق خبر را از کتاب او گرفته و قبلا گفتیم که اسناد صدوق به حسن بن محبوب صحیح می باشد، هشام بن سالم خیلی خوب است، عبد الملک بن أعین و مالک بن أعین برادر هستند و بیت أعین یک بیت خیلی مهم و خوبی می باشد و سید بحر العلوم در جلد اول کتاب الفوائد الرجالیه بیوت شیعه را ذکر کرده، این دو نفر جمیعا از امام باقر علیه السلام نقل کرده اند.

این از روایاتی است که در آن از اول تا آخر مسلَّم گرفته شده که باید در جامعه امامی باشد و امام رضوان الله علیه نیز فرمودند امام علاوه بر بیان احکام در واقع قوه مجریه احکام الهی نیز می باشد.

یک بحثی در اینجا پیش می آید و آن اینکه وقتی شخصی از دنیا رفت همان لحظه اموالش به وراثش منتقل می شود حالا آیا ما می توانیم مالش را نگه داریم تا ببینیم بعدا ورثه صغار مسلمان می شوند یا نه؟ این یک بحثی مخصوص ماست، علامه در مختلف این بحث را مطرح کرده، البته خود صاحب وسائل نیز در پاورق خبر مذکور مطالبی را در این رابطه ذکر کرده و اینطور فرموده: «ذهب أكثر الأصحاب خصوصا المتقدمين منهم كالشيخين والصدوق والاتباع كما نقله الشهيد الثاني إلى العمل بمضمون هذا الحديث ووصفه جماعة من المحققين بالصحة كالعلامة في المختلفوالشهيد في الدروس والشرح وغيرهما، واستثنوا هذه الصورة من حكم الاسلام بعد القسمة، وبعضهمحمله على الاستحباب كالعلامة في المختلف والمحقق وجه الحديث تارة بأن المانع الكفر وهو مفقود في الأولاد إذ لا يصدق عليهم الكفر حقيقة، وتارة بأن الأولاد أظهروا الاسلام لكن لما لم يعتد به لصغرهم كان اسلامهم مجازيا بل قال بعضهم بصحة اسلام الصغير فكان كإسلام الكبير في المراعاة وتارة بأن المال لم يقسم حتى بلغوا واحملوا، وذكر وا لهذا الوجوه مناقشات يطول بيانها ولا حاجة إلى ذلك لتصريح النص وعدم المعارض وعدم تحقق كفر الصغير ومنافاته للعدل بل لنص كل مولود يولد على الفطرة وغير ذلك، وحينئذ فليس هنا معارض خاص ولا عام، والله أعلم[2] .

خبر دوم از باب سوم از ابواب موجبات الارث می باشد، خبر این است:«محمد بن يعقوب، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه وعن محمد بن يحيى عن أحمد بن محمد، وعن عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد جميعا، عن ابن محبوب عن علي بن رئاب، عن أبي بصير يعني المرادي قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن رجل مسلم مات وله أم نصرانية وله زوجة وولد مسلمون فقال: إن أسلمت أمه قبل أن يقسم ميراثه أعطيت السدس قلت: فإن لم يكن له امرأة ولا ولد ولا وارث له سهم في الكتاب مسلمين وله قرابة نصارى ممن له سهم في الكتاب لو كانوا مسلمين لمن يكون ميراثه؟ قال: إن أسلمت أمه فان ميراثه لها، وإن لم تسلم أمه وأسلم بعض قرابته ممن له سهم في الكتاب فان ميراثه له، فإن لم يسلم أحد من قرابته فان ميراثه للامام. ورواه الصدوق والشيخ باسنادهما عن الحسن ابن محبوب مثله[3] .

کلینی این خبر را با چند نصفه سند نقل کرده وبعد به هم پیوند داده و شیخ صدوق و شیخ طوسی نیز این خبر را نقل کرده اند بنابراین مشایخ ثلاثه این خبر را نقل کرده اند.

توضیح مطلب مذکور در خبر بماند برای فردا ... .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo