< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله نوری

96/10/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: موانع ارث/اسلام آوردن قبل و بعد و مقترن با قسمت

بحثمان در کلام صاحب جواهر بود که فرمودند اگر کافری قبل از قسمت ترکه مسلمان شود مثل دیگر ورّاث ارث می برد، روایات متعددی را از باب سوم خواندیم که بر این مطلب دلالت داشتند اما خب صاحب جواهر بحثی را مطرح کرده و فرموده در فاصله اسلام آوردن او مثلا دوماه مال نمائاتی داشته لذا باید ببینیم این نمائات متعلق به چه کسی می باشد و از طرفی اصل بر این است که نماء تابع ملک است اعم از نماء متصل و نماء منفصل، صاحب جواهر اینطور فرموده: «نعم ظاهر النص والفتوى كون ذلك له بحق الإرث، وليس ذلك إلا لكون إسلامه كاشفا عن استحقاقه له بالموت، بل هو الضابط في كل شرط متأخر عما ظاهره التسبيب، فيتبعه النماء المتجدد مطلقا(نمائات متصله و منفصله)، كما عن الفاضل والشهيدين وغيرهم التصريح به[1] .

در واقع صاحب جواهر مانحن فیه را به بحث ناقله و کاشفه بودن اجازه در بیع فضولی قیاس کرده و فرموده چنانچه در بحث فضولی اجازه کاشفه بود در اینجا نیز اسلام آوردن او کشف می کند از اینکه با موت مورث مستحق ترکه شده است لذا نمائات نیز مطلقا متعلق به او می باشد.

صاحب جواهر در ادامه قول فخر الدین در ایضاح را نقل می کند و بعد به کلام او اشکال می کند: «لكن عن ظاهر الإيضاح التوقف فيه، مما ذكر ومن حجب الكافر عن الأصل قبل أن يسلم، فيملكه الوارث ملكا متزلزلا(یعنی اگر اسلام آورد که خب متعلق به اوست ولی اگر اسلام نیاورد متعلق به دیگر وراث است) مستتبعا للنماء فلا يخرج عنهم بخروج الأصل، للأصل(اصل عدم مالکیت)وعدم جريان ملك المورث عليه، فلا يكون ميراثا.

وفيه أن توريث المسلم يقتضي الانتقال إليه بموت المورث، فلو صار إلى الورثة لزم انتقاله إليه من الوارث الحي، وليس من الإرث في شي‌ء، والكفر المانع هو المستمر إلى القسمة لا مطلق الكفر، فلا إشكال[2] .

دیروز عرض کردیم که دو مبنا در این امور داریم؛ اول اینکه عده ای این مباحث فقهی را مانند مباحث فلسفی و امور تکوینی دانسته اند و در واقع خواسته اند امور تشریعی را به امور تکوینی بکشانند لذا بحث عدم تأخر شرط از مشروط و بحث کشف و نقل را در مانحن فیه مطرح کرده اند و اما مبنای دوم این است که بین امور تکوینی و امور تشریعی فرق قائل شده و گفته امور تشریعی اعتباری هستند و در زندگی عقلاء اعتبار خیلی نقش دارد و بنای عقلاء بر این است که برای نظم در زندگی بسیاری از چیزها را اعتبار و جعل می کنند مثل پول و چراغ قرمز و ساعت و امثال ذلک و ما نیز عرض کردیم که همین مبنا درست است و گفتیم که بعضی از اساتید ما مثل آیت الله حجت و آیت الله طباطبائی رحمة الله علیهما کلاً امور تشریعی را از اعتبارات شارع مقدس می دانستند که طبق مصالح و مفاسد جعل و اعتبار کرده و این امور تشریعی را از امور تکوینی جدا می دانستند و باهم خلط نمی کردند ولی امثال آخوند خراسانی در خیلی از مباحث اصولی امور تکوینی را به امور تشریعی کشانده و مباحث را باهم خلط کرده مثل بحث امتثال بعد از امتثال که مثلا شخصی نماز ظهرش را فرادا خوانده و بعد جماعتی قائم شده مستحب است همان نماز ظهر را دوباره به جماعت بخواند، آخوند می فرماید در اینجا یک امر به اقامه نماز ظهر داشت که امر علت است و امتثال معلول است و وقتی امتثال کرد و نماز ظهرش را به فرادا خواند معلول وجود پیدا کرده و علت ساقط شده حالا چهار رکعت بعدی که می خواهد به جماعت بخواند را به چه نیتی باید بخواند؟ که در اینجا مقداری بحث گره خورده منتهی در مقابل ما می گوئیم همان شارع که امر به خواندن نماز ظهر کرده گفته اگر جماعتی برپا شد برای ثواب بیشتر همان نماز را دوباره به جماعت بخوان و این اعتبار و جعل شارع می باشد و خیلی از موارد با همین فرق گذاشتن بین امور تکوینی و تشریعی و عدم خلط این دو باهم حل می شود و در مانحن فیه نیز صاحب جواهر بحث تأخر شرط و کاشفه بودن و این مباحث را پیش کشیده و توجیه کرده ولی ما می گوئیم که این از امور تشریعی و از اعتبارات شارع مقدس می باشد و نیازی به طرح این مباحث نیست.

خب و اما صاحب جواهر در ادامه کلامش اینطور می فرماید: «ولو أسلم الكافر بعد القسمة لم يرث إجماعا، لعموم الأدلة وخصوص النصوص.

وكذا لو اقترن إسلامه بها(قسمت)، عملا بالأصل (اصل عدم ارث بردن است زیرا ارث بردنش یک امر حادثی است و هر حادثی مسبوق به عدم می باشد یعنی متیقَّن ما همان عدم قبلی است لذا در صورت شک در حالت اقتران اسلام آوردن و تقسیم نیز عدم ارث بردن را استصحاب می کنیم)وعموم عدم إرث الكافر للمسلم السالمين عن معارضة النص، لتعارض مفهومية في صورة الاقتران، والرجوع إلى عمومات المواريث بعد تخصيصها بما دل على عدم إرث الكافر المسلم الشامل للفرض لا وجه له (زیرا بعد از تخصیص عام تمسک به همان عام در صورت شک در اینکه آیا از افراد مخصص است یا از افراد عام، صحیح نیست و در این مورد نمی توانیم به عام تمسک کنیم مثلا گفته شده اکرم العلماء و بعد گفته شده إلا الفاسقین خب حالا اگر ما شک کنیم که این عالم فاسق است یا نه نمی توانیم به عام تمسک کنیم و بگوئیم اکرامش واجب است) ، فلا إرث له لو كان إسلامه بعد القسمة أو مقارنا[3] .

صاحب جواهر در ادامه به این بحث می رسد که: «وكذا لو كان الوارث واحدا غير الامام وأحد الزوجين لم يكن له نصيب أيضا لو أسلم، لما عرفت من أصالة عدم الإرث بعد عدم صدق القسمة مع الوحدة، مضافا إلى ما عن السرائر والتنقيح وظاهر النكت من الإجماع على عدم إرثه أيضا، خلافا لابن الجنيد فورثه مع بقاء التركة في يد الأول ، وهو شاذ.»[4] .

بقیه بحث بماند برای بعد... .

امروز 19 دی ماه است که در تاریخ انقلاب یک روز بسیار مهمی می باشد و ما نیز این روز بزرگ را گرامی می داریم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo