< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله نوری

96/10/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ارث فرق مختلف اسلامی از همدیگر

بحثمان در این بود که فقهاء ما فرمودند: "المسلمون یتوارثون و إن اختلفوا فی المذاهب" و برای مسلمان بودن شهادتین را کافی و مسلمانان را یک ملت واحده دانستند.

امام رضوان الله علیه در تحریر الوسیلة چند طائفه مثل خوارج و نواصب و غلاة را از این حکم خارج دانستند.

اینکه ما می گوئیم مسلمانان ملت واحده هستند یک بحث قرانی، کلامی، فقهی، روائی و تاریخی می باشد، قران کریم سعی می کند با این بیان مطلب را تفهیم کند که مسلمانان باید باهم ارتباط و اُلفت و وحدت داشته باشند، در سوره حجرات اینطور ذکر شده که:﴿وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّهِ ۚ فَإِن فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ[1] و این دلیل بر این است که قران کریم برای مسلمانان یک قدرتی قائل شده که صلح و عدالت و امنیت و آرامش را بین مسلمین اجراء کند و در آیه بعدی اینطور فرموده:﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ[2] ، آیت الله طباطبائی در تفسیر این آیه می فرماید دو نوع برادری داریم؛ یک برادری طبیعی که هر دو از یک پدر و مادر متولد شده اند و یک برادری اعتباری داریم که شارع مقدس اعتباراً دو نفر را به عنوان برادر به هم پیوند داده و در اینجا مراد همین دومی می باشد و هدف برقراری اُلفت و التیام و اُخوت و اتحاد می باشد.

در سوره انفال اینطور ذکر شده:﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُن فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ[3] ، ضمیر "تفعلوه" به تناصر و اتحاد بر می گردد و این یک هشدار مهم از طرف قران برای مسلمانان می باشد یعنی اگر مسلمانان باهم تناصر و اتحاد نداشته باشند در کل زمین فتنه و فساد بوجود خواهد آمد و آیت الله طباطبائی می فرماید الان چنین وحدتی نیست و ما فتنه و فساد را می بینیم بنابراین بحث وحدت و اتحاد مسلمین یک بحث قرانی مهم می باشد.

خب و اما بحث روائی، ما روایات فراوانی داریم که دلالت دارند بر اینکه مسلمانان باید با هم متحد باشند و به هم بدی نکنند و همیشه به هم خوبی کنند که ما نمی توانیم به سادگی از کنار این روایات بگذریم، در اصول کافی در کتاب ایمان و کفر چندین باب در این رابطه منعقد شده که بسیاری از این روایات به عنوان حقوق مسلمانان نسبت به هم ذکر شده اند که خب این روایات برای مردم بیان نشده و در فقه ما نیز چون از مستحبات شمرده شده اند توجهی به آنها نشده که در نتیجه بین مسلمین اختلافات زیادی ایجاد شده و خصوصا در زمان ما در بین فِرَق مختلف آن فرقه ای که شدیدا با شیعه و حتی با تمام مسلمین مخالف است وهابیت می باشد که در حال حاضر دشمنان اسلام نیز تلاش می کنند که وهابیت را در مقابل فرق اسلامی خصوصا شیعه قرار بدهند و تقویت کنند لذا ما وهابیت را مورد بررسی قرار می دهیم.

علامه امینی رحمة الله علیه در الغدیر بحثی را در مورد ابن تیمیه مطرح کرده، ابن تیمیه با علامه حلی هم عصر بوده، علامه حلی زحمات زیادی کشید و سلطان خدابنده را شیعه کرد لذا کلاً شیعه تقویت شد و ایشان همیشه مراقب بود که سلطان خدابنده دوباره سنی نشود، علامه حلی کتب فراوانی در دفاع از شیعه تالیف کرده من جمله "الفین" و "نهج الحق" و "منهاج الکرامة"، وقتی کتاب منهاج الکرامة تمام شد آن را بردند و به ابن تیمیه دادند و او نیز کتاب منهاج السنة را با هتاکی و بی ادبی در ردِّ منهاج الکرامة نوشت مثلا علامه ابن مطهر است ولی ابن تیمیه به ایشان می گوید ابن خبیث! و تعابیری همراه با لعن و نسبتهای دروغ و امثال ذلک در مورد علامه و دارد، خلاصه چونکه کتابش بر خلاف کتب سنی و شیعه بود مردم حمله کردند و ابن تیمیه را به زندان انداختند و در زندان مرد، بعدها شخصی بنام محمد بن عبدالوهاب ظهور کرد و کتب ابن تیمیه را احیاء کرد و عده ای نیز دور او را گرفتند و حمایتش کردند تا اینکه مسلک وهابیت را ایجاد و تقویت کرد و اینها یک مصیبت بزرگی برای عالم اسلام می باشند و الان پول و قدرت و تبلیغات فراوانی دارند و با همین پولشان توانسته اند آمریکا و صهیونیسم را با خودشان همراه کنند و اینها به قدری با شیعه دشمنی دارند که کشتن ما را واجب می دانند و مال و ناموس ما را برای خودشان حلال می دانند، حالا برای اینکه به عمق مطلب پی ببرید مقداری از کلام علامه امینی در الغدیر درباره وهابیت را می خوانیم، ایشان دو کتاب را ذکر می کند که شیعه را خیلی کوبیده اند، کلام علامه امینی رحمة الله علیه این است: «العقد الفريد: قد يحسب القارئ لأول وهلة أنه كتاب أدب لا كتاب مذهب، فيرى فيه نوعا من النزاهة، غير أنه متى أنهى سيره إلى مناسبات المذهب تجد مؤلفه ذلك المهوس المهملج، ذلك الأفاك الأثيم، قال 1 ص 269 :

1: الرافضة يهود هذه الأمة يبغضون الاسلام كما يبغض اليهود النصرانية...الی آخر کلامه الشریف.»[4] . علامه حدودا 40 مورد از حرفهائی که در عقدالفرید در مورد شیعه زده شده را بیان کرده و بعد جواب داده که مراجعه و مطالعه بفرمائید.

خب و اما علامه امینی در مورد منهاج السنة و ابن تیمیه نیز اینطور می فرماید: «منهاج السنة: إذا أردت أن تنظر إلى كتاب سمى بضد معناه فانظر إلى هذا الكتاب الذي استعير له اسم منهاج السنة وهو الحرى بأن يسمى، منهاج البدعة.

وهو كتاب حشوه ضلالات وأكاذيب و تحكمات، وإنكار المسلمات، وتكفير المسلمين، وأخذ بناصر المبدعين، ونصب وعداء محتدم على أهل بيت الوحي عليهم السلام، فليس فيه إلا تدجيل محض، وتمويه على الحقايق، وتحريف الكلم عن مواضعه، وقول بالبذاء، ورمى بالمقذعات، وقذف بالفواحش، وتحكك بالوقيعة، وتحرش بالسبابوإليك نماذج منها :

1: قال: من حماقات الشيعة أنهم يكرهون التكلم بلفظ العشرة أو فعل شئ يكون عشرة حتى في البناء لا يبنون على عشرة أعمدة ولا بعشرة جذوع ونحو ذلك، لبغضهم العشرة المبشرة إلا علي بن أبي طالب، ومن العجب أنهم يوالون لفظ التسعة وهم يبغضون التسعة من العشرة. ج 1 ص 9. ...الی آخر کلامه الشریف.».

ابن تیمیه مطالب فراوانی بر علیه شیعه دارد که علامه امینی یک به یک بیان می کند و از همه آنها جواب می دهد که مراجعه و مطالعه بفرمائید.

بقیه بحث بماند برای فردا... .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo