< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله نوری

96/11/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ارث فرق مختلف اسلامی از همدیگر/وهابیت

امروز تتمه بحث مربوط به فرق اسلامی را خدمتتان عرض می کنیم تا إن شاء الله از فردا همان بحث ارث را ادامه بدهیم.

یکی از بحثهای مهم نگرانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام از بروز اختلاف بین امت اسلامی بود لذا خیلی سعی می شد که مسلمانان با هم اتحاد و وحدت داشته باشند زیرا دشمنان از اختلاف بهره برداری می کردند، در این رابطه روایات فراوانی داریم که ابتدا از روایات شروع می کنیم و چند خبر را به عنوان نمونه می خوانیم، علامه مجلسی در بحار نقل کرده : «عمر بن محمد الصيرفي ، عن جعفر بن محمد الحسني ، عن عيسى بن مهران ، عن يونس بن محمد ، عن عبدالرحمن بن الغسيل ، عن عبدالرحمن بن خلاب الانصاري ، عن عكرمة ، عن عبدالله بن عباس قال : إن علي بن أبي طالب علیه السلام والعباس بن عبدالمطلب والفضل بن العباس دخلوا على رسول الله صلی الله علیه و آله في مرضه الذي قبض فيه ، فقالوا : يا رسول الله هذه الانصار في المسجد تبكي رجالها ونساؤها عليك ، فقال : وما يبكيهم؟ قالوا : يخافون أن تموت ، فقال : أعطوني أيديكم فخرج في ملحفة وعصابة حتى جلس على المنبر فحمد الله وأثنى عليه ، ثم قال :«أما بعد أيها الناس فما تنكرون من موت نبيكم؟ ألم أنع إليكم وتنع إليكم أنفسكم ، لو خلد أحد قبلي ثم بعث إليه لخلدت فيكم ، ألا إني لاحق بربي ، و قد تركت فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا : كتاب الله تعالى بين أظهركم تقرؤونه صباحا ومساءا ، فلا تنافسوا ولا تحاسدوا ولا تباغضوا ، وكونوا إخوانا كما أمركم الله ، وقد خلفت فيكم عترتي أهل بيتي ، وأنا اوصيكم بهم ، ثم اوصيكم بهذا الحي من الانصار ، فقد عرفتم بلاءهم عند الله عزوجل وعند رسوله وعند المؤمنين ألم يوسعوا في الديار ، ويشاطر الثمار ، ويؤثروا وبهم الخصاصة؟ فمن ولى منكم أمرا يضر فيه أحدا أو ينفعه فليقبل من محسن الانصار ، وليتجاوز عن مسيئهم » وكان آخر مجلس جلسه حتى لقي الله عزوجل[1] .

عامه نیز درباره وحدت اسلامی روایاتی دارند، در صحیح بخاری نقل شده :«عَنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ قَالَ: "إِذَا فُتِحَتْ عَلَيْكُمْ فَارِسُ وَالرُّومُ، أَيُّ قَوْمٍ أَنْتُمْ؟" قَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ: نَقُولُ كَمَا أَمَرَنَا اللهُ، قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: "أَوْ غَيْرَ ذَلِكَ، تَتَنَافَسُونَ، ثُمَّ تَتَحَاسَدُونَ، ثُمَّ تَتَدَابَرُونَ، ثُمَّ تَتَبَاغَضُونَ، أَوْ نَحْوَ ذَلِكَ، ثُمَّ تَنْطَلِقُونَ فِي مَسَاكِينِ الْمُهَاجِرِينَ، فَتَجْعَلُونَ بَعْضَهُمْ عَلَى رِقَابِ بَعْضٍ".».

در وسائل روایاتی داریم که اشاره به فرمایشات ائمه علیهم السلام درباره نحوه برخورد در موارد اختلافی دارند، صاحب وسائل در کتاب الصلاة در ضمن ابواب صلاة الجماعة بابی را منعقد کرده که عنوان باب این است: "استحباب حضور الجماعة خلف من لا يقتدي به للتقية والقيام في الصف الأول معه".

ما چند جور تقیه داریم: اول اینکه اهل بیت علیهم السلام خیلی تأکید می کردند که سرِّ ما را فاش نکنید و می فرمودند "من أذاع سرّنا قد قتلنا" زیرا ائمه علیهم السلام در برابر دشمنان دین و مذهب هیچگاه آرام و ساکت نبودند بلکه تشکیلاتی داشتند و افرادی را هم از نظر فکر و اعتقاد و فرهنگ می ساختند و هم از نظر تجهیزات به آنها می رسیدند و تربیتشان می کردند تا در مقابل ظلم و ستم و دشمنان دین و مذهب بایستند و هیچوقت چراغ مبارزه خاموش نشد منتهی این امور باید مخفیانه انجام می شد زیرا دشمنان تشکیلات اطلاعاتی قوی داشتند و اهل بیت علیهم السلام و اصحاب و یارانشان خیلی در فشار و سختی بودند و احتمال خطر برایشان وجود داشت لذا تقیه می کردند.

دوم تقیه خوفیه بود یعنی مضطر بودند و اگر تقیه نمی کردند و مثل آنها نمی بودند کشته می شدند مثل قضیه علی بن یقطین که به امر امام کاظم علیه السلام مانند آنها وضو گرفت و نماز خواند.

سوم تقیه مداراتیه، یعنی ما با آنها معاشرت کنیم و از آنها فاصله نگیریم و دشمنی را اضافه نکنیم و سعی کنیم با آنها وحدت و اتحاد داشته باشیم البته اینطور نیست که سنی شیعه شود یا شیعه سنی شود بلکه باید روی مشترکات فراوانی که داریم تکیه کنیم و علماء بزرگ ما همینطور بودند در یک مدرسه با هم درس می خواندند و در درس آنها حاضر می شدند و آنها نیز در درس علماء ما حاضر می شدند و حسن معاشرت داشتند و هیچوقت علماء ما فتوا به کشتن یک عالم سنی نداده اند زیرا اهل بیت علیهم السلام به ما دستور داده اند که وحدت را حفظ کنیم تا دشمنان سوء استفاده نکنند ولی آنها متاسفانه فتاوائی بر کشتن علماء ما من جمله شهید اول و شهید ثانی داده اند.

خب و اما چند خبر از باب پنجم از ابواب صلاة الجماعة می خوانیم:

خبر اول: محمد بن علي بن الحسين باسناده عن حماد بن عثمان، عن أبي عبد الله عليه السلام أنه قال: من صلى معهم في الصف الأول كان كمن صلى خلف رسول الله صلى الله عليه وآله في الصف الأول. ورواه في (المجالس) عن الحسين بن إبراهيم، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن محمد بن أبي عمير، عن أبي زياد النهدي، عن ابن بكير، عن الصادق عليه السلام مثله[2] .

اسناد شیخ صدوق به حماد بن عثمان صحیح است و خود حماد نیز از طبقه 5 و بسیار جلیل القدر است.

خبر دوم: «قال: وقال الصادق عليه السلام: إذا صليت معهم غفر لك بعدد من خالفك[3] .

خبر سوم: «وعن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن حماد، عن الحلبي، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: من صلى معهم في الصف الأول كان كمن صلى خلف رسول الله صلى الله عليه وآله.»:[4] .

خبر سنداً صحیح است.

خبر چهارم: «وباسناده عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن الحسين بن سعيد، عن أبي علي (في حديث) قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام: إن لنا إماما مخالفا وهو يبغض أصحابنا كلهم فقال: ما عليك من قوله، والله لئن كنت صادقا لأنت أحق بالمسجد منه، فكن أول داخل وآخر خارج، وأحسن خلقك مع الناس وقل خيرا[5] .

خلاصه اینکه روایات زیادی در این باب وجود دارد که دلالت دارند بر اینکه اهل بیت علیهم السلام سفارش کردند به اینکه با آنها حسن معاشرت داشته باشید و به مساجدشان بروید و پشت سرشان نماز بخوانید و این فرهنگ اهل بیت علیهم السلام می باشد.

مطلبی که باید ذکر شود در مورد دار التقریب می باشد که در زمان آیت الله العظمی آقای بروجردی رحمة الله علیه وجود داشت و علماء اهل سنت رفت و آمد داشتند، آقای بروجردی خیلی به فقه و کتب آنها تسلط داشت، خلاصه کم کم روابط بیشتر شد تا اینکه شیخ محمود شلتوت که رئیس جامع الأزهر مصر بود نامه ای برای آقای بروجردی نوشت و گفت از کتابهای خودتان برای ما بفرستید چون شما فکر وسیعی دارید، آقای بروجردی یک دوره مبسوط شیخ طوسی را برای او فرستاد و شیخ محمود شلتوت نیز وقتی درس می گفت از کتب ما نیز نقل قول می کرد و بالاخره ارتباطات به جائی رسید که شیخ محمود شلتوت گفت من در حوزه خودمان این را معین می کنم تا طلاب ما که مشغول تحصیل علم هستند مختصر علامه را به عنوان کتاب درسی بخوانند و همینطور گذشت تا اینکه بعدا شخصی بنام شیخ محمد تقی قمی که یک عالم خوش فکر و خوش بیان بود گفت من می خواهم بروم در جامع أزهر مصر مرکزی را تاسیس کنم بنام دار التقریب و سعی کنیم که مشترکات بین سنی و شیعه را مطرح کنیم و با هم وحدت داشته باشیم به این معنی که ما هیچوقت نمی گوئیم سنی ها شیعه شوند و یا شیعه ها سنی شوند، شیخ محمد تقی قمی رفت و در دار التقریب مشغول شد تا اینکه انقلاب پیروز شد و ایشان به قم آمد و خدمت امام رضوان الله علیه رسید و گزارشی داد و امام رضوان الله علیه نیز فرمودند اشکالی ندارد و دارالتقریب ادامه پیدا کند و بعد از رحلت امام نیز خدمت آیت الله خامنه ای دامت برکاته رسیدند و ایشان نیز بر دار التقریب صحه گذاشتند، خلاصه ما هر چه اختلافاتمان بیشتر باشد دشمن بیشتر سوء استفاده خواهد کرد لذا باید با حفظ عقائد و اصول با هم متحد باشیم و این امر اهل بیت علیهم السلام و مشی علماء بزرگ ما نیز بوده است.

بقیه بحث بماند برای فردا... .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo