< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله نوری

97/01/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طبقات الارث/طبقه اول/أبوان و أولاد

بحث در این بود که گاهی بعد از تقسیم بر اساس سهام مقدر در قران کریم مقداری اضافه یا کم می آید، در اینجا بین ما و عامه اختلاف وجود دارد، آنها وقتی زیاد می آید آن مقدار زائد را به عصبه(رجالی که از طرف پدر با میت مربوط هستند)می دهند ولی ما می گوئیم باید دهان عصبه را پر از خاک کرد و چیزی به آنها نمی دهیم، اما وقتی کم بیاید عامه قائل به عول هستند یعنی سرشکن می کنند و بر همه نقص وارد می کنند ولی ما نقص را به افراد خاصی وارد می کنیم بنابراین ما عول و تعصیب را قبول نداریم.

در روزهای قبل کلام صاحب جواهر را نقل کردیم و اما ایشان در ادامه کلامشان اینطور فرموده:«14: ولو كان معهم(پدر و مادر و بنت واحده)زوجة، أخذ كل ذي فرض فرضه فتأخذ البنت النصف والأبوان السدسين والزوجة الثمن(چون میت فرزند دارد)،والباقي ربع السدس(یک بیست و چهارم)يرد على البنت والأبوين أخماسا دون الزوجة فإنه لا يرد عليها كما عرفت. ومع الإخوة الحاجبين للاُم يرد الباقي على البنت والأب أرباعا كما تقدم»[1] .

در اینجا مخارج 2 و 6 و 8 داریم که 2 در 6 داخل است لذا 6 که اکثر هست را أخذ می کنیم، دو مخرج 6 و 8 باقی می مانند که با هم متوافقین هستند و مقسوم علیه مشترک آنها 2 می باشد لذا یکی را بر مقسوم علیه مشترک تقسیم و ضرب در دیگری می کنیم، 6 تقسیم بر 2 می شود 3 ضرب در 8 می شود 24 یا 8 تقسیم بر 2 می شود 4 ضرب در 6 می شود 24، بنابراین ترکه به 24 قسمت تقسیم می شود، یک ششم از 24 تا یعنی 4 سهم برای پدر و همین مقدار یعنی 4 سهم نیز برای مادر می باشد، یک دوم(نصف)از 24 تا یعنی 12 سهم برای بنت واحده می باشد، و یک هشتم از 24 تا یعنی 3 سهم برای زوجه می باشد و یک بیست و چهارم یعنی 1 سهم اضافه می آید که صاحب جواهر فرموده أخماساً باید تقسیم شود، به این صورت که نسبت سهام یعنی 5 (3 سهم دختر و 1 سهم پدر و 1 سهم مادر) را ضرب در فریضه اصلی اولی یعنی 24 می کنیم و حاصلش می شود 120 و حالا از این مقدار سه پنجم یعنی 72 سهم برای بنت واحده و یک پنجم یعنی 24 سهم برای پدر و یک پنجم یعنی 24 سهم برای مادر می باشد.

خب و اما صاحب جواهر روایتی را نقل کرده و بحث را اینطور ادامه داده که :« قال‌ محمد(محمدبن مسلم)في الصحيح: " أقرأني أبو جعفر عليه‌السلام صحيفة كتاب الفرائض التي هي إملاء رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله وخط علي بيده فوجدت فيها رجل ترك ابنته وأمه للابنة النصف : ثلاثة أسهم ، وللاُم السدس : سهم يقسم المال على أربعة أسهم ، فما أصاب ثلاثة أسهم فللابنة وما أصاب سهما فهو للاُم، قال : وقرأت فيها رجل ترك ابنته وأباه فللابنة النصف: ثلاثة أسهم ، وللأب السدس: سهم يقسم المال على أربعة أسهم ، فما أصاب ثلاثة أسهم فللابنة وما أصاب سهما فللأب، قال محمد : وجدت فيها رجل ترك أبويه وابنته فللابنة النصف ثلاثة أسهم، وللأبوين لكل واحد منهما السدس، لكل واحد منهما سهم، يقسم المال على خمسة أسهم، فما أصاب ثلاثة فللابنة، وما أصاب سهمين فللأبوين " »[2] .

صاحب جواهر در ادامه خبر دیگری را نقل می کند و می فرماید:«وفي الخبر: "في رجل ترك ابنته وأمه أن الفريضة من أربعة ، لأن للبنت ثلاثة أسهم ، وللام السدس : سهم ، وما بقي سهمان ، فهما أحق بهما من العم ومن الأخ ومن العصبة ، لأن الله قد سمى لهما ولم يسم لهم ، فيرد عليهما بقدر سهامهما" .»[3] .

خب و اما روایاتی که دلالت دارند بر اینکه بعد از تقسیم بر اساس فروض مقدر در قران کریم اگر اضافه بیاید به چه کسانی باید داده شود و همچنین اگر کم بیاید نقص به چه کسی وارد می شود در وسائل الشیعة 20 جلدی، جلد 17، صفحه 417 نقل شده اند که در اینجا صاحب وسائل خبری را از مجمع البیان نقل کرده که در بخشی از آن اینطور گفته شده:﴿فإن نقصت التركة عن سهامهم لمزاحمة الزوج أو الزوجة لهم كان النقص داخلا على البنت أو البنات دون الأبوين أو أحدهما ودون الزوج والزوجة ويصح اجتماع الكلالتين معا لتساوي قرابتيهما، وإذا فضلت التركة عن سهامهم يرد الفاضل على كلالة الأب والام أو الأب دون كلالة الاُم...إلی آخر الحدیث[4] .

بقیه بحث بماند برای فردا... .

 


[1] جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی جواهری، ج39، ص113، ط 43 جلدی.
[2] جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی جواهری، ج39، ص114، ط 43 جلدی.
[3] جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی جواهری، ج39، ص114، ط 43 جلدی.
[4] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج17، ص417، ابواب موجبات الإرث، باب1، حدیث5، ط الإسلامیة.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo