< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله نوری

97/07/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: میراث الأزواج/حلیت متعه

بحثمان در میراث أزواج بود منتهی چند مطلب به عنوان مقدمه باید عرض کنیم، اولاً گفتیم که نزاع صغروی بین ما و عامه در مورد ازدواج موقت وجود دارد، ما بر اساس آیات و روایات و مطالب کلامی و تاریخی و حدیثی متعه را زوجه و حلال می دانیم بر خلاف عامه که اساساً متعه را حرام و نکاح انقطاعی را باطل و فاسد می دانند.

از کتب مختلف نقل کردیم و گفتیم که متعه تا مدتها حلال و مشروع بوده تا اینکه عمر آن را حرام کرد و گفت: "متعتان کانتا فی زمن رسول الله صلی الله علیه و آله حلالا و أنا احرهما و اعاقب علیهما" و دیروز گفتیم که مراد متعه حج و متعه نساء می باشد.

بعضی از رفقا نوشته اند که عامه نیز حج تمتع انجام می دهند، بله ما منکر نشدیم منتهی بین عمره تمتع و حج تمتع فاصله ای وجود دارد که ما می گوئیم در این فاصله و بعد از انجام عمره تمتع انسان مُحِل می شود و از احرام خارج می شود و آزاد است تا روز هفتم به بعد که به سمت مشعر و منا و عرفات حرکت کند و این زمانی است که انسان آزاد از تمتع یعنی لذت بردن می باشد ولی عامه از اول که احرام می بندند و عمره انجام می دهند مُحرِم می مانند تا اینکه اعمال حج تمتع را به پایان برسانند و در فاصله فی ما بین دیگر تمتع ندارند و این تمتع را عمر حرام کرد! به همین اندازه بحث در این رابطه کافی می باشد.

یکی از آقایان سوالی پرسیدند و گفتند اینکه شما می گوئید عمر دو متعه را حرام کرد این انتقاد و تخریب عمر می باشد درحالی که یک حدیثی داریم که از پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل شده که فرموده:«علیکم بسنتی و سنة الخلفاء الراشدین المهدیین و تمسک بها» و عمر نیز جزء اینهاست پس چطور شما می فرمائید عمر در اینجا خطا کرده.

برای روشن شدن این مطلب باید به کتاب الغدیر مراجعه کنید، علامه امینی در جلد 5 الغدیر در سلسله کذابین از کتب خود عامه استفاده کرده و فرموده آنها در حدود 500 هزار حدیث مجعول دارند! بالاخره آنها برای اینکه خودشان را موجه نشان بدهند و مردم را در مقابل روایات فراوانی که در مورد اهل بیت علیهم السلام بیان شده بود توجیه و کنترل کنند با حمایت خلفاء اموی و عباسی برای خودشان محدث و فقیه و مفسر درست کردند و احادیث بسیاری را جعل کردند من جمله در مورد خلفاء ثلاثه و معاویه که علامه امینی در جلد 5 و 6 الغدیر از کتب خودشان این مطالب را جمع آوری کرده، و اما در مورد حدیث مذکور چند اشکال به این حدیث وارد است:

اولاً اینکه هیچوقت پیغمبر تعبیر خلفاء به کار نمی برد کما اینکه در مورد علی علیه السلام فرمود :"من کنت مولاه فهذا علی مولاه" لذا معلوم می شود این حدیث بعد از پیغمبر و در زمان بنی امیه جعل شده و ثانیاً نمی توانیم بگوئیم این حدیث از پیغمبر است زیرا هر کدام از عمر و ابوبکر و عثمان یک مشی خاصی داشتند که با هم متناقض بودند و نمی شود پیغمبر امر به متناقض کند لذا حضرت امیر علیه السلام در قضیه شورا فرمودند من به سیره پیغمبر و کتاب الله عمل می کنم نه به آنچه که ابوبکر و عمر و عثمان گفته اند و بهترین شاهد بر این مطلب خطبه شقشقیه می باشد که در انتقاد و مخالفت و رد خلفاء ثلاثه است و بسیار مهم می باشد، البته بعضیا گفته اند این خطبه را سید رضی جعل کرده منتهی علامه امینی در الغدیر با 28 سند از کتب خود آنها ثابت می کند که قبل از تولد سید رضی این خطبه در کتب عامه وجود داشته بنابراین نمی شود در سند این خطبه خدشه کرد.

فرازی از خطبه شقشقیه: الشکوی من ابن أبی قحافه:

أَمَا وَاللهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلانٌ (ابن ابى قحافه) وَإنَّهُ لِيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَا. يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ، وَلا يَرْقَى إلَيَّ الطَّيْرُ; فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً، وَطَوَيْتُ عَنْهَا كَشْحاً، وَطَفِقْتُ أَرْتَئِي بَيْنَ أَنْ أَصُولَ بِيَد جَذَّاءَ (جدّ)، أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْيَة (ظلمة) عَمْيَاءَ، يَهْرَمُ فِيهَا الْكَبِيرُ، وَيَشِيبُ فِيهَا الصَّغِيرُ، وَيَكْدَحُ فِيهَا مُؤْمِنٌ حَتَّى يَلْقَى رَبَّهُ! فَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى، فَصَبَرْتُ وَفِي الْعَيْنِ قَذًى، وَفِي الْحَلْقِ شَجاً، أَرَى تُرَاثِي نَهْباً، حَتَّى مَضَى الاَوَّلُ لِسَبِيلِهِ، فَأَدْلَى بِهَا إلَى فُلان بَعْدَهُ.فَيَا عَجَباً!! بَيْنَا هُوَ يَسْتَقِيلُهَا فِي حَيَاتِهِ إذْ عَقَدَهَا لآخَرَ بَعْدَ وَفَاتِهِ لَشَدَّ مَا تَشَطَّرَا ضَرْعَيْهَا!.الشکوی من عمر: فَصَيَّرَهَا فِي حَوْزَة خَشْنَاءَ يَغْلُظُ كَلْمُهَا (كلامها)، وَيَخْشُنُ مَسُّهَا، وَيَكْثُرُ الْعِثَارُ فِيهَا، وَالاِعْتِذَارُ مِنْهَا(لولا علی لهلک العمر)، فَصَاحِبُهَا كَرَاكِبِ الصَّعْبَةِ إنْ أَشْنَقَ لَهَا خَرَمَ، وَإنْ أَسْلَسَ لَهَا تَقَحَّمَ. فَمُنِيَ النَّاسُ لَعَمْرُ اللهِ بِخَبْط وَشِمَاس، وَتَلَوُّن وَاعْتِرَاض; فَصَبَرْتُ عَلَى طُولِ الْمُدَّةِ، وَشِدَّةِ الْمحْنَةِ; حَتَّى إذَا مَضَى لِسَبِيلِهِ.الشكوى من شورى عمر: جَعَلَهَا فِي جَمَاعَة زَعَمَ أَنِّي أَحَدُهُمْ، فَيَالَلّهِ وَلِلشُّورَى! مَتَى اعْتَرَضَ الرَّيْبُ فِيَّ مَعَ الاوَّلِ مِنْهُمْ، حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إلَى هذِهِ النَّظَائِرِ! لكنِّى اَسْفَفْتُ إِذْاَ سَفُّوا، وَطِرْتُ إِذْ طَارُوا; فَصَغَا رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ، وَمَالَ الاْخَرُ لِصِهْرِهِ، مَعَ هَن وَهَن.الشكوى من عثمان:

إِلَى أَنْ قَامَ ثَالِثُ الْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَيْهِ، بَيْنَ نَثِيلِهِ وَمُعْتَلَفِهِ، وَقَامَ مَعَهُ بَنُو أَبِيهِ يَخْضَمُونَ مَالَ اللهِ خِضْمَةَ الاِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِيعِ، إلَى أَنِ انْتَكَثَ عَلَيْهِ فَتْلُهُ، وَأَجْهَزَ عَلَيْهِ عَمَلُهُ، وَكَبَتْ بِهِ بِطْنَتُهُ![1] .

علامه امینی در الغدیر از منابع عامه نقل کرده که بعد از کشته شدن عثمان مردم که خیلی از او غضبناک بودند نگذاشتند عثمان را قبرستان مسلمانان دفن کنند و او را بردند در قبرستان یهود و نصاری دفن کردند و بعدها بقیع را وسعت دادند و قبر او را وصل به قبرستان مسلمانان کردند!، علی أیِّ حال وقتی حضرت امیر علیه السلام در این خطبه شقشقیه در مورد خلفاء ثلاثه اینطور فرموده آنوقت چطور شما به آن حدیث جعلی استناد می کنید؟! بعلاوه علماء ما خواسته اند با دلیل و برهان با عامه صحبت کنند لذا فصولی را در مطاعن خلفاء ثلاثه ذکر کرده اند، خواجه نصیر الدین طوسی در "شرح تجرید" و همچنین علامه مجلسی در "حق الیقین" مطاعن خلفاء ثلاثه را بیان کرده اند، علامه مجلسی خیلی زحمت کشیده سید بحرالعلوم می گفت من آرزو می کنم تمام اعمال مستحبی من را به مجلسی بدهند و ثواب یکی از کتب فارسی او را به من بدهند.

علامه مجلسی در جلد 30 بحار صفحه 411 الی 515 مطاعن ابوبکر را ذکر کرده و هفت مطاعن برای او ذکر شده، البته در مستدرک سفینة البحار تالیف آقای نمازی شاهرودی نیز این مطاعن ذکر شده اند، و اما مطاعن عمر در جلد 30 بحار صفحه 529 الی 705 ذکر شده و سیزده مطاعن برای او بیان شده که یکی همین حرام کردن دو متعه است و دیگری همان جریان اسامه می باشد که پیغمبر فرمود:"لعن الله من تخلف عن جیش الاسامه" که عمر نیز یکی از متخلفین بود، و اما مطاعن عثمان نیز در جلد 31 صفحه 149 الی 252 ذکر شده و بیست مطاعن برای او بیان شده، خب حالا کسانی که این همه مطاعن دارند و این همه خطا و لغزش دارند ممکن است که پیغمبر فرموده باشد :«علیکم بسنتی و سنة الخلفاء الراشدین المهدیین و تمسک بها» ؟! پس این حدیث از مجعولات می باشد.

علامه امینی بعد از نقل 66 مورد از این احادیث نصیحتی می کند و می فرماید اینها همه دروغ هستند که به هم بافته اند و غلو و خرافه است و دستهای خائن بر سنت پیغمبر اینها را نوشته اند تا مولانا امیرالمومنین علیه السلام را کنار بزنند.

بقیه بحث بماند برای فردا إن شاء الله تعالی...


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo