< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله نوری

97/10/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ارث غَرقی و مهدوم علیهم.

خبری در باب 5 از ابواب میراث غرقی و مهدوم علیهم نقل شده بود که دلالت داشت بر اینکه حضرت امیر علیه السلام ام کلثوم را به عمر داد، به همین مناسبت بحثی بوجود آمد که آیا این قبیل مطالب صحیح است یا نه و چگونه باید حل بشود؟.

همان طور که عرض کردیم جنگ نرم از زمان اهل بیت علیهم السلام وجود داشته و عده ای چون نمی توانستند با ائمه علیهم السلام وارد جنگ سخت بشوند با آنها جنگ نرم می کردند یعنی سعی می کردند با تبلیغات سوء نظرهای خودشان را نسبت به اهل بیت علیهم السلام تبلیغ و منتشر کنند ولو در باب حدیث و یا بابی از ابواب فقهی فلذا برای ما واجب است که در برابر این قبیل از موضوعات خیلی بیدار و هوشیار باشیم، حالا بنده برای نمونه عرض می کنم که در شرح لمعه در فصل آداب تجارت 24 مورد درباره آداب تجارت ذکر کرده که چهاردهمین آنها ترک معامله با أکراد است یعنی با کردها معامله نکنید بواسطه حدیثی از امام صادق علیه السلام که علتش را اینطور ذکر کرده که کردها از طائفه أجنه هستند و خداوند پرده را کنار زده تا اینکه أجنه به صورت کردها در بین مردم ظاهر بشوند و همچنین از نکاح با آنها نهی شده! خب آیا ما می توانیم چنین چیزی را قبول کنیم؟! بعد از اینکه ما اصولی مثل "إنما المؤمنون إخوة" یا "إن أکرمکم عند الله أتقاکم" و امثال ذلک داریم آیا می توانیم چنین اخباری را قبول کنیم؟ خب ببینید دشمن چگونه نفوذ می کند و حدیثی از امام صادق علیه السلام جعل می کند برای ایجاد اختلاف بین امت اسلامی و مؤمنین و همچنین بدبین کردن مردم نسبت به اهل بیت علیهم السلام، حالا ما در این رابطه چه باید بگوئیم؟! خب این دقیقا همان جنگ نرم است که امروزه نیز دشمنان و استکبار جهانی تحت عنوان ایران هراسی و شیعه هراسی انجام می دهند و ما نحن فیه(ازدواج عمر با ام کلثوم)نیز یکی از همین موارد است.

مواضع حضرت امیر علیه السلام نسبت به حق خودش و نسبت به خلفاء بسیار روشن و شفاف است و این مطلب با صراحت در خطبه شقشقیه بیان شده، بعضی ها فکر کرده اند که سید رضی این خطبه شقشقیه را درست کرده درحالی که علامه امینی رضوان الله علیه 28 طریق از اهل سنت برای خطبه شقشقیه ذکر می کند و می فرماید حتی قبل از تولد سید رضی در کتب عامه این خطبه نقل شده است و حالا این خطبه فقط یک نمونه می باشد و در جای جای نهج البلاغه حضرت از خلفاء انتقاد دارد مثلا در نامه 53 که به مالک اشتر نوشته اند نیز مطالبی را درباره خلفاء بیان فرمودند که مراجعه و مطالعه بفرمائید، علی أیِّ حال مطلب در این رابطه بسیار است و ما نمی خواهیم مبسوطا وارد این بحث بشویم.

در زمان امام رضوان الله علیه عده ای در مقابل ایشان قرار گرفتند که می گفتند قبل از حکومت حضرت مهدی علیه السلام هر حکومتی سرکار بیاید طاغوت و باطل می باشد! آنها به احادیثی نیز در این رابطه استدلال می کردند تا اینکه امام رضوان الله علیه فریاد کشیدند و فرمودند عده ای شکم پرست و تنبل احادیثی را در دست گرفته اند و به آنها استدلال می کنند و می گویند نباید قبل از قیام حضرت مهدی علیه السلام حکومتی برپا بشود! وقتی ما به روایات رجوع می کنیم باید جامع و کامل همه روایات را ببینیم و با اصول تطبیق بدهیم و اگر با اصول مخالفت داشت می فهمیم که جعلی هست ولو اینکه روات آن معتبر باشند.

اخبار مذکور در باب 13 از ابواب جهاد العدو ذکر شده اند که مخالفین امام رضوان الله علیه این اخبار را در مقابل ایشان علم کرده بودند، در این باب 17 خبر نقل شده و عنوان باب این است: "باب 13 : حكم الخروج بالسيف قبل قيام القائم عليه السلام".

چند خبر را به عنوان نمونه می خوانیم:

خبر اول: «محمد بن يعقوب، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن صفوان بن يحيى، عن عيص بن القاسم قال سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: عليكم بتقوى الله وحده لا شريك له وانظروا لأنفسكم، فوالله إن الرجل ليكون له الغنم فيها الراعي، فإذا وجد رجلا هو أعلم بغنيمه من الذي هو فيها يخرجهويجئ بذلك الرجل الذي هو أعلم بغنمه من الذي كان فيها، والله لو كانت لأحدكم نفسان يقاتل بواحدة يجرب بها ثم كانت الأخرى باقية يعمل على ما قد استبان لها، ولكن له نفس واحدة إذا ذهبت فقد والله ذهبت التوبة فأنتم أحق أن تختاروا لأنفسكم، إن أتاكم آت منا فانظروا على أي شئ تخرجون، ولا تقولوا خرج زيد، فان زيدا كان عالما وكان صدوقا ولم يدعكم إلى نفسه، وإنما دعاكم إلى الرضا من آل محمد صلى الله عليه وآله ولو ظهر لوفى بما دعاكم إليه إنما خرج إلى سلطان مجتمع لينقضه، فالخارج منا اليوم إلى اي شئ يدعوكم إلى الرضا من آل محمد صلى الله عليه وآله وسلم فنحن نشهدكم انا لسنا نرضى به وهو يعصينا اليوم وليس معه أحد، وهو إذا كانت الرايات والألوية أجدر أن لا يسمع منا إلا من اجتمعت بنو فاطمة معه، فوالله ما صاحبكم إلا من اجتمعوا عليه إذا كان رجب فاقبلوا على اسم الله، وإن أحببتم أن تتأخروا إلى شعبان فلا ضير، وإن أحببتم أن تصوموا في أهاليكم فلعل ذلك يكون أقوى لكم، وكفاكم بالسفياني علامة.»[1] .

خبر دوم: «وعنه، عن أبيه، عن حماد بن عيسى، عن ربعي رفعه، عن علي بن الحسين عليهما السلام قال: والله لا يخرج أحد منا قبل خروج القائم إلا كان مثله كمثل فرخ طار من وكره قبل أن يستوي جناحاه فأخذه الصبيان فعبثوا به»[2] .

خبر سوم: «وعن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن عثمان بن عيسى، عن بكر بن محمد، عن سدير قال: قال أبو عبد الله عليه السلام: يا سدير ألزم بيتك، وكن حلسا من أحلاسه، واسكن ما سكن الليل والنهار، فإذا بلغك أن السفياني قد خرج فارحل إلينا ولو على رجلك»[3] .

خبر چهارم: «وعنه، عن أحمد بن محمد، عن الحسين بن سعيد، عن حماد بن عيسى، عن الحسين بن المختار، عن أبي بصير، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: كل راية ترفع قبل قيام القائم فصاحبها طاغوت يعبد من دون الله عز وجل»[4] .

مخالفین حرکت امام رضوان الله علیه به این قبیل روایات برای رد ایشان استدلال می کرند.

وقتی زید قیام کرد امام سجاد علیه السلام فرمودند این فرزند من زید را خواهند کشت و دفن خواهند کرد و قبرش را نبش خواهند کرد بیرون خواهند آورد و سرش را خواهند برید و بعد بدنش را در کوچه های کوفه خواهند کشید و بعد مجددا او را به دار خواهند زد و بعد او را از دار پایین خواهند آورد و او را خواهند سوزاند و خاکستر او را به دریا خواهند ریخت، خب واما بعد از قیام زید و شهادتش به ترتیبی که عرض شد پسرش یحیی به ایران آمد و به طالقان رفت(طالقان در روایات ما جایگاه ویژه ای دارد)و اهل طالقان با او بیعت کردند و بالاخره شکست خوردند و اما وقتی خواستند یحیی را بکشند به شخصی گفت من یک کتابی دارم که از اجدادم به من رسیده که در واقع آن کتاب همین صحیفه سجادیه بود، در مقدمه صحیفه سجادیه خبری نقل شده که البته سنداً ضعیف است و در آن حدیث اینطور گفته شده که یحیی بن زید گفته که پدرم قیام کرد و من نیز قیام کردم اما از طریق ائمه علیهم السلام به ما اینطور وصیت شده که ما نباید قیام کنیم و هر کس قبل از قیام حضرت مهدی علیه السلام قیام کند محکوم به شکست می باشد، این خبر در مقدمه صحیفه است که ظاهرا بعدها به آن اضافه شده و خب خود صحیفه معلوم است که کلام امام می باشد ولی این حدیث را در اول صحیفه نقل کرده اند که دو نفر مجهول الحال در سند آن هستند و خبر سنداً ضعیف می باشد.

حضرت باقر علیه السلام به جابر بن عبدالله انصاری برخورد کردند و به او فرمودند ای جابر یا تو به منزل ما بیا و یا من به منزل تو می آیم با تو کاری دارم، جابر گفت شما به منزل ما تشریف بیاورید، امام باقر علیه السلام به منزل جابر رفت و به او گفت پیش من صحیفه پدرم امام سجاد علیه السلام هست و شنیدم تو نیز یک نسخه ای از آن داری آن را بیاور تا با این نسخه ای که من دارم و یحیی برای ما فرستاده تطبیق بدهیم، جابر گفت چشم و رفت صحیفه خودش را آورد و با هم تطبیق دادند و حضرت فرمودند بله این همان است که یحیی برای من فرستاده، علی أیِّ حال در مقدمه صحیفه سجادیه یک حدیثی هست که دو نفر مجهول الحال در آن می باشد.

امام رضوان الله علیه در کتاب ولایت فقیه در مورد افرادی که با استدلال به این اخبار می گفتند قبل از قیام حضرت مهدی علیه السلام قیام در مقابل ستمگران و تشکیل حکومت جایز نیست فرمودند؛ انزوا طلبان شکم پرست با مستمسک قرار دادن چند روایت ضعیف تنبلی و سستی خود را توجیه می کنند، ملاحظه کنید با دو روایت ضعیف چه بساطی راه انداخته اند، آیا نمی بینید قرانی را که با جدیت مردم را به قیام در برابر سلاطین دعوت می کند موسی و دیگر انبیاء الهی را به قیام در برابر سلاطین دعوت می کند و در جائی می فرماید:﴿وَ لا تَرْکَنُوا إِلَي الَّذينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ[5] ، این تنبل ها قران را کنار گذاشته اند و چسبیده اند به دو روایت ضعیفی که شاید وعاظ السلاطین(مفتیانی که طبق میل سلاطین فتوی می دهند و ظلمهای آنان را توجیه می کنند)آنها را جعل کرده باشند، و بالاخره امام در آخر کلامش می فرماید انزوا طلبی ناشی از سود جوئی و رفاه طلبی و یا ترس و زبونی می باشد، لذا امام فرمودند من یک موی این کوخ نشینان را به چهل تا از آن مرفهین بی درد نمی دهم.

بقیه بحث بماند برای فردا... .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo