< فهرست دروس

درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 2

بسم الله الرحمن الرحیم

 بررسی مساله وحی
 
  پنج سوال درباره ی وحی در حوزه های گوناگونی مطرح می گردد:
  1. چیستی شناسی یا وحی شناسی
  2. هستی شناس وحی
  3. غرض و فلسفه وحی
  4. چگونگی وحی
  5. دریافت کنندگان وحی
 
 مسائله شناسی درباره وحی
 
 درباره ی هر پدیده ای اگر بخواهیم بررسی کنیم مسایلی قابل طرح است که آن مسائل در اینجا به صورت سه اصل یا سوال مطرح می گردد :
 الف. ذات آن پدیده چیست ؟ (ماهیت وحی یا چیستی شناسی وحی)
 ب. وجود شناسی آن پدیده (آیا این پدیده واقعیت یافته؟ دلیل بر واقعیت آن چیست؟ (مسایلی که در کلام در باب نبوت عامه یا خاصه مطرح می شود پاسخ به واقعیت داری وحی است)
 ج. غرض وغایت و فلسفه این پدیده چیست؟ این هم در مباحث نبوت علم کلام مطرح می شود. و نیازی به بحث جداگانه ای ندار د.
 د. چگونگی آن پدیده است. که مبحثی مهم و معرکه آراء است.
 مباحث دیگری هم درباره وحی مطرح است که عبارتند از محتوای وحی چیست ؟ که شاید به چیستی شناسی وحی است. وسوال دیگر اینکه به چه کسانی وحی می شود؟ و فاعل و قابلش کیست؟
 از این مباحث ،بحث هستی شناسی وحی وچرایی وحی در مباحث کلامی مطرح شده است. روش وحی شناسی چیست؟
 روش شناسی وحی
 وقتی ما می خواهیم به مطالعه پدیده ای بپردازیم باید ببینیم ابزار شناخت ما چیست؟ باچه شیوه ابزار و روشی میتوان آن را شناخت؟ (بحث روش شناسی و متدولوژی )
 
 ابزارهای معرفت وحی
 
 ابزارهای معرفت ابتدا حس است ،سپس عقل است و سپس یافته های درونی و وجدانیات است (شهود و درک وجدانی). وطریق دیگر هم وحی است. وحی امری اختصاصی است.
 معرفت حسی به وحی
 بدیهی است که وحی هرچه هست از طریق حس نمی توان به مطالعه آن پرداخت. دیدنی وشنیدنی نیست و یا نمی توان در لابراتوار علمی که در باره محسوسات بکار می رود، مورد مطعاله قرارداد.
 
 عقل و مطالعه و درک فی الجمله از وحی
 
 سوال:
 آیا از طریق تفکر و تعقل می شود به مطالعه وحی پرداخت و آن پنج سوال گفته شده را پاسخ داد؟
 جواب:
 فی الجمله جواب مثبت است. عقل حق ورود به این مساله را دارد زیرا وحی واقعیتی است و هرچه باشد پدیده ای است امکانی . عقل انسان این توانایی را داردکه در باره ی واقعیت ها به مطالعه بپردازد. مثل اینکه بگوید مادی است یا مجرد. اینکه همه فلاسفه چه مشاء و چه فلاسفه اشراق و هم حکمت متعالیه به این مساله ی وحی پرداخته اند از همین است آنها حتی درباره چگونگی وحی وارد شده اند پس به لحاظ متدولوژی آن رانیز عقلی دانسته اند.جالب اینکه فلاسفه در مباحث نفس شناسی در مباحث «النبوات والمنامات» (حقایق غیبی وخواب ها یعنی آیانفس انسان می تواند حقایق را در نبوات و نوم درک کند یا خیر؟) قائلند که عقل میتواند هم درباره چیستی و هم در بحث چرایی آن بحث کند. وهمچنی بحث کرده اند که عقل می تواند در باره اینکه آیا فاعل و قابل وحی کیست بحث کند.
 
 عقل و درک کامل از وحی
 
 سوال :
 آیا با روش عقلی می توان به تمام زوایای مساله وقوف پیدا کرد؟ یعنی آیا عقل می تواند در این موضوع معرفت جامع الاطرافی به ما بدهد؟
 جواب:
 خیر اینگونه نیست و عقل در این حد نیست که بتواند معرفت جزیی دقیق پیدا کند . عقل به صورت کلی می تواند وارد شود و اماجزییات آن از حیطه عقل خارج است. عقل اصولا"درکلیات توانمند است، اما در مسایل جز یی یا باید حس به کمک او بیاید و یا مشهود جزییات را مشخص کند و یا وحی باید عقل را مدد ویاری کند.
 
 شهود درونی و وجدانی و درک وحی
 
 سوال:
 آیا می توان وحی را ازطریق معرفت شهودی شناخت؟
 جواب:
 معرفت عقلی معرفتی حصولی است و از مفاهیم بهره می گیرد. در معرفت شهودی مفهومی وجود ندارد بلکه خود واقعیت را شهود می کند. ما خودمان قوای خویش را شهود می کنیم . مثلا بالوجدان می دانیم قوه احساس یا قوه فکر داریم. در فلسفه و عرفان نظری و این مسأله مطرح است که « معلول می تواند به علت خویش معرفت شهودی داشته باشد. البته درحد ظرف خویش» مثل اینکه انسان میتواند به خداوند علم حضوری پیدا کند. حال آیا انسان علاوه بر علم حضوری به خویش وعلت خود می تواند به امور دیگر شهود پیدا کند؟ یعنی پدیده های که نه از خود او هستند و نه علت نفس خود ــ مثل پیامبر ــ می توان معرفت شهودی و حضوری پیدا کرد.؟
 در جواب این سوال باید بگوییم که فی الجمله این امر امکان پذیر است. البته به شرط آنکه آن معرفت که می خواهد شهود کند هم عرض و هم سطح او باشد و یا پایین تر از او باشد، علم حضوری ممکن است. اما اگر واقعیتی است که علت ما نیست و از ما هم نیست و در مرتبه نفس و پایین تر از ما هم نیست، در اینجا پاسخ منفی است و با علم شهودی نمی توان به او علم پیدا کرد. زیرا هرچه باشد نه علت ماست ــ که از طریق علم معلول به آن و عین ربط بودن معلول به علت برای علم به اندازه سعه وجودی معلول ــ پی ببریم و همچنین نه در عرض است و از مرتبه نفس ما هم بالاتر است.
 نکته
 سوال در حقیقت این است که آیا اهل عرفان از نظر شهود می توانند بگویند "ما هو الوحی"یعنی آن را شهود کنند؟ وجود معلول عین ربط به علت است، لذا به همان مقداری که خود رامی شناسد در حقیقت علت را می شناسد . ولو به آن توجه ندارد . لذاست که عرفا می گویند ،منی نمی بینم و من عین ربط به علت هستم لذا به همان مقدار از علت خویش هستم به همین خا طر است که معلول علم حضوری به علت خویش دارد.
 
 کلامی از ابن عربی
 
 ابن عربی می گوید: « نمی شود، ما از وحی انبیا خبر نداریم. زیرا به لحاظ متدلوژی عرفانی من چیزی راخبر دهم که شهود کرده باشم. اگر چیزی ازمرتبه بالاتر باشد نمی توان آن را درک کرد.
 سنخ وحی وشهود یک چیز است لذا کسی که شهود میکند وحی را بهتر می فهمد منتها نمی تواند به کل آن اشراف داشته باشد. مثل اینکه می گویید: می دانید عصمت چیست ؟میگوید:نه زیرا ندارم. می گویید تقوا می دانی چیست ؟می گوید : آری می گویید: عصمت ،شدیدتر از آن است. لذا هرکس معرفت شهودیش بیشتر باشد بهتر می تواند حقیقت وحی را درک کند.
 
 شناخت وحی از طریق وحی
 
 بهترین راه شناخت وحی خود وحی وپدیده های وحیانی است. چون نبی صاحب تجربه وحیانی است و این عین آنجایی است که یک عارف بخواهد شهود عرفانی را برای ما توضیح دهد که عین شهود عرفانی به دست ما نمی آید اما آثار و نشانه ها و زمینه ها و ... به دست ما می آید .
 بنابر این اگر ما بخواهیم در مبحث وحی کار کنیم باید از این دو راه عقل و وحی کار کنیم اما آن نارسایی هایی که معرفت فلسفی دارد با معرفت وحیانی می توان پر کرد. معرفت وحیانی تابلو و راهنما خواهد بود که معرفت عقلانی و فلسفی را درست بچینیم و جلو برویم.
 سوال جلسه آینده:
 آیا درمنابع وحیانی ، وحی تبیین شده است یا نه؟
 
 « والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
 
 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo