< فهرست دروس

درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 10

بسم الله الرحمن الرحیم

 ویژگی وحی نبوت
 
 اغراض بعثت انبیاء
 
 قبلا بیان کردیم که آیا از حیث اهداف و اغراض بعثت انبیاء ویژگی وجود دارد که باعث ممتاز بودن وحی نبوت شده است یا چنین ویژگی در اهداف نبوت نیست؟در جلسه قبل برخی از اغراض نبوت انبیا بیان شده است. اما اغراض دیگر عبارتند از:
 5-بشارت وانذار:
  آیه ی 213 بقره، از آیات نبوت عام،«كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرين‌
 مردم، امّتى يگانه بودند؛ پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيم‌دهنده برانگيخت‌
 و آیه ی 48 انعام :« وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلينَ إِلاَّ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرين‌» و ما پيامبران [خود] را جز بشارتگر و هشداردهنده نمى‌فرستيم‌»، وآیه ی 165 نساء« رُسُلاً مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرين‌» پيامبرانى كه بشارتگر و هشداردهنده بودند
 6-داوری در حل اختلافات و منازعات
 آیه ی 213 بقره:« لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيه‌» تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى كند، آیه ی 105 نساء:« إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِما أَراكَ اللَّه‌»
 ما اين كتاب را به حقّ بر تو نازل كرديم، تا ميان مردم به [موجب‌] آنچه خدا به تو آموخته داورى كنى‌
 آیه ی و 4948 مائده هم همین مطلب را می رساند.
 
 
 7-برقراری عدالت در جامعه ی بشری
  آیه ی 25 حدید:« لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط
  به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند»،
 در اینجا هم مثل آیه قبل که گفتیم اختلاف است برخی گفته اند کلمه میزان هم مانند حکمت، بیان وصف خاصی از قرآن است. قرآن از یک جهت میزان گفته میشود و از یک منظر کتاب و از یک جهت حکمت و از یک منظر فرقان. گفتیم علامه فرمودند: کتاب یعنی یک سلسله معارف و قوانین ثابت برای انسان ها مثل «کتب علیکم الصیام»، یعنی بر شما صیام فرض شده است. این سلسله معارف اگر نوشته نشده است بعدا نوشته هم می شوند.رای مشهور مفسرین ، میزان را همان ابزار خاص دانسته اند. پس طبق این دیگاه اینها میزان و حکمت و قرآن اوصاف یک حقیقت است اما از جنبه ها ی مختلف است.
 مشهور مفسرین هم گفته اند میزان وسیله خاص است برای وزن کرده است. و این چیزی است که برای مردم لازم است لذا خداوند به پیامبران داده است.
 
 8- اتمام حجت بر بشر
  آیه ی 165 نساء:« رُسُلاً مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كانَ اللَّهُ عَزيزاً حَكيماً »
  پيامبرانى كه بشارتگر و هشداردهنده بودند، تا براى مردم، پس از [فرستادن‌] پيامبران، در مقابل خدا [بهانه و] حجّتى نباشد، و خدا توانا و حكيم است.»
 
 اشکال بر حجیت عقل
  آنان که مخالف حسن وقبح عقلی هستند به این آیه استناد می کنند که خداوند، حجت خود را انبیاء می داند، واینکه می گویند عقل حجت است صحیح نیست.
 
 پاسخ
 
  آیه می فرما ید، هیچ حجت دیگری نیست. عقل حجت هست اما حجت تام نیست. عقل کافی نیست بلکه لازم است. مفاد این آیه این است که عقل حجت کافی نیست اما حجیت لازم آن را رد نمی کند.
 مواردی که گفتیم امکان دارد به هم برگردد. و در بحث ما برنگرداندن بهتر است چون ممکن است ما دربرخی از این موارد هشتگانه قائل به اختصاص بشویم.
  اما از آیه شریفه ای که می فرماید :« الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي‌ كانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » [1]
 همانان كه از اين فرستاده، پيامبر درس نخوانده -كه [نام‌] او را نزد خود، در تورات و انجيل نوشته مى‌يابند- پيروى مى‌كنند؛ [همان پيامبرى كه‌] آنان را به كار پسنديده فرمان مى‌دهد، و از كار ناپسند باز مى‌دارد، و براى آنان چيزهاى پاكيزه را حلال و چيزهاى ناپاك را بر ايشان حرام مى‌گرداند، و از [دوش‌] آنان قيد و بندهايى را كه بر ايشان بوده است برمى‌دارد. پس كسانى كه به او ايمان آوردند و بزرگش داشتند و ياريش كردند و نورى را كه با او نازل شده است پيروى كردند، آنان همان رستگارانند.
  از این موارد مذکور در آیه این شئون را هم می توانیم از شئون پیامبر ان بدانیم.
  1. امر به معروف ونهی از منکر
  2. برداشتن بارهای سنگین و فشارهای خرافات واختلافات حکام جور
 این هشت موردی که گفتیم در بحث نبوت از بحث اصلی به حساب می آید اما در بحث وحی پژوهی که الآن بحث ما قرار گرفته است بحثی جانبی به حساب می آید.
 
 جان کلام :
 
  آیا این اغراض ده گانه از مختصات انبیاء هستند که ما ویژگی وحی نبوت را به خاطر اینها بدانیم یا نه؟
  در این موارد دو مورد هست که از ویژگی انبیاء است.
  الف) دریافت احکام ومعارف دین وابلاغ آن ها: اصل احکام را از مبدا وحی بگیرند و آن را به مردم ابلاغ نمایند. در غیر از انبیاء چنین مقامی مطرح نیست.
  ب) تعلیم وتبیین اولیه ی معارف دین: تعلیم در مرحله ی دوم، دیگر از اختصاصات انبیاء نیست، اوصیاء انبیاء و علماء نیز چنین می کنند. این تبیین به دو صورت می تواند صورت گیرد:
  1. اینکه مستقیما معارف را به عموم اطلاع دهد
  2. اینکه ایشان به هر جهتی بخشی از احکام رادر جایگاه عمومی مطرح نکند بلکه به صورت خصوصی تعلیم دهد و او را مکلف کند این معارف را به دیگران بیاموزد. این به شرایط و مقتضیات مربوط است. درمورد اسلام، پیامبر اکرم(ص) یک ماموریت ویژه علاوه بر ابلاغ و تلاوت دین دارد، وآن برمی گردد به«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک وان لم تبلغ فما بلغت رسالته».
 پس پیامبر به دو گونه تبلیغ داشته اند: یکی عمومی ویکی خصوصی. برخی گفته اند مراد از اینکه پیامبر ملزم به تبلیغش شده در این آیه، اصل دین است.علامه می گوید: این به شوخی اشبه است. مثل اینکه به کسی بگو ییم غذا بخور، اگر نخوری، غذا نخوری ها. حال این سخن از ناحیه ی حکیم علیم صادر شده است. چطور می گوییم خدا او را برای اصل دین فرستاده اما به او می گوید اگر اصل دین را تبلیغ نکنی اصل دین را تبلیغ نکرده ای.(الغدیر ج1 روایت ذیل این آیه)
 بنا براین خداوند می فرماید، کسی را باید معرفی وتبلیغ کنی که باب علم توست. بعد از رحلت پیامبر(ص) ، بعد از برنامه ی تجهیز و تکفین پیامبر(صلی الله علیه و آله) ، حضرت فرمود مهمترین ماموریتم این است که قرآن را جمع آوری کنم. حضرت امیر(علیه السلام) و امام علی علیه السلام تنها کسی است که به همه ی علم قرآن آگاهی دارد. این از منابع اهل سنت هم نقل شده است. پس تعلیم کتاب را پیامبر اسلام برخی را در مجامع عمومی و برخی را بطور خصوصی انجام می دادند.که به امام علی بوده و پس از ایشان به ائمه علیهم السلام رسیده تا به امام عصر علیه السلام و الصلاة.
 
 موارد غیر مختص با انبیاء
 
 از این دو مورد که بگذریم بقیه چیزها از اختصاصات انبیا نیست و الزامی ندارد که این موارد فقط در حوزه نبوت تعریف بشود مثلا:
 *اتمام حجت اختصاصی به انبیاء ندارد، زیرا در هر زمان وعصری باید حجت الهی بر روی زمین باشد.«من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته الجاهلیه» یعنی اگر کسی امام زمان را نشناسد مانند کسی است که در زمان پیامبر(ص) به حضرت ایمان نیاورده است.سند حدیث:
 بحار ج 23 ص76-الغدیر ج10ص292-شرح ابن ابی حدید ج9 ص 125-صحیح مسلم ج3-کتاب الاماره ج 54-المستدرک علی الصحیحین ج1 ص50 حدیث 403و259-شرح المقاصد ج5ص439-شرح الفقه الاکبر(منصوب به ابو حنیفه)ملا علی قاری هندی ص179
 حضرت امیر (ع) در خطبه ی 252 فرمود: «انما الائمه قوام الله علی خلقه و عرفائه علی عباده لاید خل الجنه الا من عرفهم و عرفوهم و لا یدخل النار الا من انکرهم و انکروهم».
 نکاتی از ابن ابی الحدید
 
 ابن ابی حدید در شرح اینجا می گوید: این سخن حضرت علی ریشه در قرآن دارد یعنی آیه «یوم ندعوا کل اناس بامامهم»، نکته دیگر که ابن ابی الحدید از کلام اما م علی استفاده می کند این است که علم امام به همه ی مردم عصر خویش می باشد ، و شاهد قرآنی هم دارد که می فرماید روز قیامت هر رسولی را شاهد بر امت خودش می گیرند:
 «َكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‌ هؤُلاءِ شَهيداً » [2]
 پس چگونه است [حالشان‌] آنگاه كه از هر امّتى گواهى آوريم، و تو را بر آنان گواه آوريم؟
 پیامبر شاهد امتش است و امتش هر چه هست او باید به آن امت علم داشته باشد. لذا علم بعد از وفات هم هست و این بر خلاف نظر وهابیون است که می گویند و قتی پیامبر از دنیا رفت رفت.
 
 نکته در خصوصی دانستن یا ندانستن:
 
 اگر ما باشیم و فقط آیات الهی باید بگوییم این موارد هشت یا دهگانه که فلسفه ارسال انبیاء بود، از اختصاصات انبیا است واصل اولیه این است که این خصوصیات هشت گانه مختص انبیاء است زیرا تعلیق وصف مشعربه علیت است، لذا اگر ما باشیم آنچه در قرآن ،اختصاص به دست می آید. حال ما برای اختصاص نداشتن مواردی از آن، دلیل وشاهد داریم .اما آن دو خصوصیت را که گفتیم از اختصاصات است دلیل وشاهدی نداریم بر اختصاصی نبودنش اما برای بقیه موارد دلیل وشاهد داریم.
 کتاب کمال الدین ج1 باب 22 شیخ صدوق 56 روایت آورده است در باره ی اینکه زمین خالی از حجت نیست. در کافی هم داریم و در کتب دیگر هم بابی را به این موضوع اختصاص دادن .در حکمت 147 نهج البلاغه نیزچنین آمده است:« ‌ اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُه‌ » [3]
 
 « و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


[1] . الأعراف / 157
[2] . النساء/ 41
[3] . صبحى صالح صفحه‌ى 495 قصار 147

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo