< فهرست دروس

درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 11

بسم الله الرحمن الرحیم

 ویژگی وحی نبوت، براساس اغراض نبوت
 
 دو چیز از ویژگی های نبوت است. پیامبران معارف را از طریق وحی دریافت می کنند، ابتدا آن معارف را به مردم می رسانند و آنچه نیازمند تبیین وتفصیل است را بیان می کنند.
 کدامیک از این اغراض است که با وضع نبوت، وضع وبا رفع آن رفع می شود و کدام غرض است که با رفع نبوت رفع نمی شود؟ مثلا اگر باب نبوت بسته شد، آیا داوری در اختلافات بین مردم رفع شدنی است؟ قطعا این گونه نیست.وجود اختلافات در بشر و نیاز به داوری دائر مدار نبوت نیست. همچنین است مساله ی قسط، یا مساله ی امربه معروف و نهی از منکر، یا مساله ی بشارت وانذار یا مساله ی اتمام حجت.
  اما در مورد اول که معارف و احکام و منشور وحیانی زندگانی انسان که توسط پیامبر آورده می شود، اگراین بسته شود، عقلا این بسته شدن ممکن است.چون آنچه انسان ها به آن همیشه نیاز دارند منشور وقانون وحیانی است. اما آیا در هر دوره ای پیغمبر باید بیاید تا این قانون باشد یا اینکه می شود از یکجا نبوت قطع شود یعنی قانونی تنظیم شود که جامعیتی داشته باشد به گونه ای که فرا زمان و مکان و عصر باشد و بتواند تمام زمانها و مکانها ر ا تا بشر هست پوشش دهد؟ اگر این منشور جاودانگی داشته باشد که همه ی اعصار را در بر بگیرد، اولا این شدنی است چون نمی شود گفت که بشر باشد وداوری دراختلافت نباشد و قیام به قسط نباشد و هرچه زمان جلوتر می رود این نیاز روشن تر هم می شود تا اینکه قائم کل که تشریف می آورند اساسا هدف اصلی شان هدف اصلی شان تحقق بخشیدن قسط جهانی اشت . ودر ثانی اتفاق هم افتاده است. اگر بخواهد نشود یا اشکال در قابل است یا فاعل؟ در فاعل که نیست، زیرا خدا به عنوان فاعل از هر نقصی مبراست و این امر هم ممکن نیست. از جهت قابل گیرنده ی این شریعت، هم عقلا مانعی ندارد. اما قابل در مرحله ی بعد که انسان ها هستند، آیا در آدمی خصوصیتی است که بشود قانونی برای او باشد برای همیشه؟ اگر برای انسان مدار ثابتی قائل باشیم، می شود. یعنی برای شرایط و حقیقت و مدار ثابت یعنی مدار فطرت قائل باشیم . باز مشکلی در اینجا نداریم و اما می ماند در موارد متغیر و جدید هم می شود قوانین به گونه ای باشد که پاسخ گوی این مساله هم باشد و آن همان اجتهاد عالمان است.
 پس با لحاظ فاعل یعنی خدای متعال و به لحاظ دریافت کنند ه یعنی پیامبر و هم به لحاظ کسانی که هدف و مخاطب این شریعت اند و یا مجری این شریعت اند و شریعت برای آنان است ، انسان است و انسان به لحاظ ساختار آفرینشی یعنی فطرت ، ثابت است لذا می شود به این لحاظ ها قانون همیشکی و ثابت وجود داشته باشد و آنچه متغیر است این است که انسان را متغیر بدانیم مثل ماتریالیستها دیگر قابلیت این قانون همیشگی را ندارد.
 پس وقتی میگوییم ختم النبوت شده است یعنی قانون جهانی نیاز به اینکه مجددا پیامبری بیاید و قانونی بیاورد نیست . پس ادله خاتمیت آنچه می تواند از اغراض استثنا کند یک چیز است و آن هم دریافت و ابلاغ است و نه داوری در منازعات و قیام به قسط و امر به معروف و نهی ازمنکرو...
 بنابراین از اغراض نبوت، توسط خاتمیت چه چیزی ختم شده است؟ برخی که نمی شود ختم شود. بر اساس آنچه گفته شد و ادله ی خاتمیت، آن چه می شود ختم شود، دریافت وابلاغ است زیرا گفته می شود در میان این اغراض، تنها مورد اول است که قابلیت رفع را دارد، اما سایر موارد قابل رفع نیستند. پس فقط اخذ شریعت، ابلاغ شریعت و تبیین شریعت، این غرض ختم شده است نه بقیه.
 به عبارت دیگر می توان گفت که شریعت آمد و دیگر شریعتی نمی آید و به آن نیازی نداریم اما نمی شود گفت که یکبار امر به معروف شد و دیگر نیاز نیست و یک بار اقامه به قسط شد و دیگر به آن نیازی نداریم .
 
 نقش امام معصوم علیهم السلام
 
 واما آنچه معصوم بیان می کند یا می داند ، غیر از آن چیزی نیست که پیامبر دانسته است. معصوم دیگر حساب جدیدی باز نمی کند، بلکه آنچه خرج می کند از حساب ذخیره ی پیامبر است. از ائمه هم که سوال می کنند می فرمایند ما آنچه می گویی از پیش خودمان نیست بلکه یا از قرآن است یا از سنت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم . منتهی کتاب آگاه به معارف می خواهد و سنت نیز ترجمان ومفسر می خواهد که همان اهلبیت علیهم السلام هستند. وشهر علم پیامبر صلی الله علیه وآله باب و دروازه دارد و این همان نقش امام است
 
 محور چهارم: وحی از حیث محتوی
 
 تا کنون گفتیم محور اول وحی از حیث فاعلی، محور دوم وحی از حیث قابلی و محور سوم وحی از حیث اغراض است اما از اینجا به بعد می پردازیم به محور چهارم.
 وحی از حیث محتوی، مدلول و ملزوم
 یعنی چه چیزی بر انبیاء الهی وحی شده است. آیه ای که می تواند خیلی راه گشای بحث ما باشد آیه ی 89 انعام است که می فرماید:
 «وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ ...أُولئِكَ الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَيْسُوا بِها بِكافِرينَ » [1]
  و به ابراهیم و اسحاق و یعقوب و... آنان كسانى بودند كه كتاب و داورى و نبوت بديشان داديم و اگر اينان [=مشركان‌] بدان كفر ورزند، بى‌گمان، گروهى [ديگر] را بر آن گماريم كه بدان كافر نباشند.
  و به او اسحاق و يعقوب را بخشيديم، و همه را به راه راست درآورديم، و نوح را از پيش راه نموديم، و از نسل او داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را [هدايت كرديم‌] و اين گونه، نيكوكاران را پاداش مى‌دهيم‌ »،
  ما به انبیاء سه چیز را دادیم، کتاب و حکم ونبوت.این واضح است که آنچه را خدا به انبیای مذکور داده از راه وحی داده است چون در آیات دیگر مثلا 163 نسا ءکه برخی پیامبران را ذکر کردند فرمودند:
 «إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى‌ نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَيْنا إِلى‌ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ عيسى‌ وَ أَيُّوبَ وَ يُونُسَ وَ هارُونَ وَ سُلَيْمانَ وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً » [2]
  ما همچنانكه به نوح و پيامبران بعد از او، وحى كرديم، به تو [نيز] وحى كرديم؛ و به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط و عيسى و ايوب و يونس و هارون و سليمان [نيز] وحى نموديم، و به داوود زبور بخشيديم. .
 قائدتا هم همینطوراست که انبیاء از طریق وحی مطالب را دریافت می کنند.
 
 کتاب و حکم و نبوت یعنی چه؟
 
  اینا این کتاب و حکم و نبوت یعنی چه و آیا این سه چیز عمومیت دارد و همه انبیا داشته اند .
 
 نبوت
 
 از میان این سه مورد آنچه خفیف المونه تر است نبوت است و ابتدا به آن می پردازیم.
 ما از میان تعاریفی که شده است تعریفی که بتواند معضل ما را حل کند نیافتیم اگر چه تعاریف اصطلاحی مثل سفارة بین الله وبین غیره من غیر بشر برای نبوت گرده اند اما این تعاریف مشکل مارا حل نمی کند.
 
 تعریف علامه طباطبایی
 
 علامه دو تعریف برای نبوت مطرح کرده اند:
 الف) النبوة حالة الهیة( و ان شئت قلت غیبیة) بها یدرک الانسان المعارف التی بها یرفع الاختلافات و تناقض فی حیات الانسان » [3]
  یعنی نبوت صفتی در نفس قدسی نبی است که در پرتو این حالت معارف الهی را دریافت می کند و به واسطه آن اختلافات و تنازعات مردم در مباحث فکری و زندگی و اقتصادی و... را برمی دارد.
 یعنی معیار می شود برای برطرف کردن این اختلافات و داوری می کند.
 ب)ان المراد بالنبوة التحقّق [الاتصاف، الاتصام] بانباء الغیب بعنایة خاصة الهیة» [4]
 یعنی نبوت بر خورداری از اخبار و نباءهای غیبی است. یا اتصاف به نیأ های غیبی است. التبه به عنایت خاصه الهی.
 مسلما این نبوت هم اختصاصی پیامبر است که در نفس پیامبر این حالت و وصف تحقق یابد و کاملا مشخص است. و هم همه انبیاء داشتند.
 در جلسه بعد می خوانیم که کتاب و حکم یعنی چه وآیا شامل غیر انبیأ هم می شود یا خیر؟
 
 
 «والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


[1] . انعام / 84- 89
[2] . النساء/ 163
[3] . المیزان ، ج 2 ص 131 ، در تفسیر 213 سوره بقره
[4] . ج 7 المیزان ص 251 ذیل آیه ی 89 انعام

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo