< فهرست دروس

درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 15

بسم الله الرحمن الرحیم

 کتاب برای همه پیامبران یا برخی
 
 خلاصه قبل این که گفتیم انسانها اگر معصوم نباشند اختلاف هایی که ناشی از تفاوت در فهم خوب و بدها و تمایلات نفسانی است در آنها هست و لذا برای برطرف شدن این اختلاف ها نیاز به وحی است و بعد از حضرت نوح شریعت های کلی و مادر وجود داشته و قبل از آنها شریعت های خاص اقوام و زمانهای خاص وجود داشته است.پس نمی توان گفت که روایاتی که کتابهای آسمانی را پنج عدد دانسته ، باید گفت که بطور کلی کتاب آسمانی منحصردر این پنج عدد است. چون دوران قبل از نوح هباءً نثوراً می شد. روایتی هم داریم که گویای مطلب ماست و کما اینکه علامه طباطبایی این کار را کردند، نمی توان چشمتان راببندید و بگویید قبل از حضرت نوح کتاب وشریعتی لازم نبوده است که مرحوم شیخ صدوق در کتاب کمال الدین نقل فرمودند: « ... عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَهِدَ إِلَى آدَمَ ع أَنْ لَا يَقْرَبَ الشَّجَرَة... ُمَّ إِنَّ آدَمَ سَأَلَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَهَبَ لَهُ وَلَداً فَوُلِدَ لَهُ غُلَامٌ فَسَمَّاهُ هِبَةَ اللَّهِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَهَبَهُ لَهُ فَأَحَبَّهُ آدَمُ حُبّاً شَدِيداً فَلَمَّا انْقَضَتْ نُبُوَّةُ آدَمَ ع وَ اسْتَكْمَلَ أَيَّامَهُ أَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَيْهِ أَنْ يَا آدَمُ إِنَّهُ قَدِ انْقَضَتْ نُبُوَّتُكَ وَ اسْتَكْمَلْتَ أَيَّامَكَ فَاجْعَلِ الْعِلْمَ الَّذِي عِنْدَكَ وَ الْإِيمَانَ وَ الِاسْمَ الْأَكْبَرَ وَ مِيرَاثَ الْعِلْمِ وَ آثَارَ النُّبُوَّةِ فِي الْعَقِبِ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ عِنْدَ ابْنِكَ هِبَةِ اللَّهِ فَإِنِّي لَنْ أَقْطَعَ الْعِلْمَ‌ [1] وَ الْإِيمَانَ وَ الِاسْمَ الْأَكْبَرَ وَ مِيرَاثَ الْعِلْمِ وَ آثَارَ النُّبُوَّةِ مِنَ الْعَقِبِ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ لَنْ أَدَعَ الْأَرْضَ إِلَّا وَ فِيهَا عَالِمٌ يُعْرَفُ بِهِ دِينِي وَ تُعْرَفُ بِهِ طَاعَتِي فَيَكُونُ نَجَاةً لِمَنْ يُولَدُ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ نُوحٍ وَ ذَكَرَ آدَمُ نُوحاً وَ قَالَ‌ [2] إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَاعِثٌ نَبِيّاً اسْمُهُ نُوحٌ وَ إِنَّهُ يَدْعُو إِلَى اللَّهِ فَيُكَذِّبُونَهُ‌ [3] فَيَقْتُلُهُمُ اللَّهُ بِالطُّوفَانِ وَ كَانَ بَيْنَ آدَمَ وَ نُوحٍ عَشَرَةُ آبَاءٍ كُلُّهُمْ أَنْبِيَاءُ اللَّهِ‌ [4] وَ أَوْصَى آدَمُ إِلَى هِبَةِ اللَّهِ أَنَّ مَنْ أَدْرَكَهُ مِنْكُمْ فَلْيُؤْمِنْ بِهِ وَ لْيَتَّبِعْهُ وَ لْيُصَدِّقْ بِهِ فَإِنَّهُ يَنْجُو مِنَ الْغَرَق ثُمَّ إِنَّ آدَمَ مَرِضَ‌ [5] الْمَرْضَةَ الَّتِي قُبِضَ فِيهَا فَأَرْسَلَ إِلَى هِبَةِ اللَّهِ‌ [6] فَقَالَ لَهُ إِنْ لَقِيتَ جَبْرَئِيلَ أَوْ مَنْ لَقِيتَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ فَأَقْرِئْهُ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُ إِنَّ أَبِي يَسْتَهْدِيكَ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّةِ فَفَعَلَ فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ يَا هِبَةَ اللَّهِ إِنَّ أَبَاكَ قَدْ قُبِضَ وَ مَا نَزَلْتُ إِلَّا لِلصَّلَاةِ عَلَيْهِ فَارْجِعْ فَرَجَعَ فَوَجَدَ أَبَاهُ قَدْ قُبِضَ فَأَرَاهُ جَبْرَئِيلُ كَيْفَ يُغَسِّلُهُ فَغَسَّلَه‌... وَ إِنَّمَا عَرَفُوا نُوحاً بِالْعِلْمِ الَّذِي عِنْدَهُمْ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى‌ وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلَى آخِرِ الْآيَةِ وَ كَانَ مَا بَيْنَ آدَمَ وَ نُوحٍ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ مُسْتَخْفِينَ وَ مُسْتَعْلِنِينَ وَ لِذَلِكَ خَفِيَ ذِكْرُهُمْ فِي الْقُرْآنِ فَلَمْ يُسَمَّوْا كَمَا سُمِّيَ مَنِ اسْتَعْلَنَ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى- وَ رُسُلًا قَدْ قَصَصْناهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَ رُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ‌ يَعْنِي مَنْ لَمْ يُسَمِّهِمْ مِنَ الْمُسْتَخْفِينَ كَمَا سَمَّى الْمُسْتَعْلِنِينَ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ [7] فَمَكَثَ نُوحٌ فِي قَوْمِهِ‌ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاماً لَمْ يُشَارِكْهُ فِي نُبُوَّتِهِ أَحَدٌ وَ لَكِنَّهُ قَدِمَ عَلَى قَوْمٍ مُكَذِّبِينَ لِلْأَنْبِيَاءِ الَّذِينَ كَانُوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ آدَمَ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ‌ كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ‌ يَعْنِي مَنْ كَانَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ آدَمَ إِلَى أَنِ انْتَهَى إِلَى قَوْلِهِ‌ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ‌ ثُمَّ إِنَّ نُوحاً لَمَّا انْقَضَتْ نُبُوَّتُهُ وَ اسْتُكْمِلَتْ أَيَّامُهُ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ يَا نُوحُ قَدِ انْقَضَتْ نُبُوَّتُكَ وَ اسْتَكْمَلْتَ أَيَّامَكَ فَاجْعَلِ الْعِلْمَ الَّذِي عِنْدَكَ وَ الْإِيمَانَ وَ الِاسْمَ الْأَكْبَرَ وَ مِيرَاثَ الْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ النُّبُوَّةِ [8] فِي الْعَقِبِ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ عِنْدَ سَامٍ كَمَا لَمْ أَقْطَعْهَا مِنْ بُيُوتَاتِ الْأَنْبِيَاءِ الَّذِينَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ آدَمَ- [9] وَ لَنْ أَدَعَ الْأَرْضَ إِلَّا وَ عَلَيْهَا عَالِمٌ يُعْرَفُ بِهِ دِينِي وَ تُعْرَفُ بِهِ طَاعَتِي وَ يَكُونُ نَجَاةً لِمَنْ يُولَدُ فِيمَا بَيْنَ قَبْضِ النَّبِيِّ إِلَى خُرُوجِ النَّبِيِّ الْآخَرِ وَ لَيْسَ بَعْدَ سَامٍ إِلَّا هُودٌ فَكَانَ بَيْنَ نُوحٍ وَ هُودٍ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ [10] مُسْتَخْفِينَ وَ مُسْتَعْلِنِينَ وَ قَالَ نُوحٌ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَاعِثٌ نَبِيّاً يُقَالُ لَهُ هُودٌ و
 و این ادامه پیدا می کند تا اینکه می رسد به پیمامبر اسلام صلی الهه علیه و آله
 «حَتَّى بَلَغَتْ مُحَمَّداً ص فَلَمَّا قَضَى مُحَمَّدٌ ص نُبُوَّتَهُ وَ اسْتَكْمَلَ أَيَّامَهُ أَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَيْهِ أَنْ يَا مُحَمَّدُ قَدْ قَضَيْتَ نُبُوَّتَكَ وَ اسْتَكْمَلْتَ أَيَّامَكَ فَاجْعَلِ الْعِلْمَ الَّذِي عِنْدَكَ وَ الْإِيمَانَ وَ الِاسْمَ الْأَكْبَرَ وَ مِيرَاثَ الْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ النُّبُوَّةِ عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَإِنِّي لَنْ أَقْطَعَ الْعِلْمَ‌ [11] وَ الْإِيمَانَ وَ الِاسْمَ الْأَكْبَرَ وَ مِيرَاثَ الْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ النُّبُوَّةِ مِنَ الْعَقِبِ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ كَمَا لَمْ أَقْطَعْهَا مِنْ بُيُوتَاتِ الْأَنْبِيَاءِ الَّذِينَ كَانُوا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ أَبِيكَ آدَم»‌ [12]
 یعنی از آدم تا خاتم این روند آثار علم نبوت که همان شریعت است ادامه داشته است.به لحاظ این شواهد روایی نمیشود گفت دوران بین آدم و نوح شریعت یا قانون و کتبی نیست از اینجا نتیجه می گرفتیم که مقصود از روایا ت و آیاتی که می گوید شریعت و کتب پنج تا بوده است این است که کتابها و شریعت های مادر را می گوید. و الا تعارض پیش می آید.
 مؤید دیگر اینکه آیه شریفه می فرماید:
 «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ و...»
  به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند،...
 در این آیه می فرماید که ما رسولانمان را بینه یعنی دلایل روشن دادیم و دلیلی روشن و معجزه که اختصاص به بعضی انبیا ندارد و بعد هم می فرماید همه رسولان را میزان دادیم و ظاهرش این است که همه شریعت و قانون داشتند و الا نمیشود بدون شریعت قضاوت وقسط ایجاد کرد و همانطور که گفتیم برای عدول از ظاهر ، دلیل می خواهیم که نداریم. بنابراین ظهور همه انبیا کتاب داشتند. اما باتفصیلی که گفتیم.
 ما می خواهیم یک تصویر را که دلیل قرآنی دارد تصدیق کنیم. و دلیل معارض هم نداریم و اگر هم تصدیق نکردیم نکردیم چون دلیل معارض نداریم.
  جایگاه یقین در اعتقادات
 در بحث عقاید اگر بخواهیم یقین پیدا کنیم از ظهور باید بالاتر برویم اما در مانحن فیه آن یقین آنچنانی رانیمی خواهیم بلکه درحد همین ظاهر هم معتقد می شویم. عقیده تابع علم است اگر علم ما یقینی شد اعتقاد ما هم یقینی می شود و اگر علم ما درحد یک ظهور شد اعتقادمان می شود در حد همان ظهور چون ما گره می زنیم عقیده را به علم و معرفت . و اینکه برخی می گویند درخصوص دین همه جا باید علم ویقین صد درصد باشد درست نیست . در اصول اینحرف درست است اما از شالوده ها که گذشتیم اینطورنیست و لذا در باب اعتقادات خبر واحد هم می شود حجت اما نه در شالوده ها مثل توحید خداوند و عالم بودن خدای متعال اما در باب اینکه علم خدای متعال زائد بر ذات است یا عین ذات است می توان گفت که ما نمی دانیم اما آنچه از روایت که متواتر هم نیست به دست می آید این است که عین ذات است مثلا. اگر چه این روایات یقین آور نیست اشال ندارد
 بنابر این باید در باب اعتقادات قول به تفصیل شویم نه اینکه صددر صد یقین لازم باشد.
 فرق نبی و رسول
 نبی و رسول مصادیقشان یکی است منتهی رسول کسی است که بنا بر شرایط ، ماموریت به تبلیغ پیدا می کند اما نبی شرایط تبلیغیش نیامده و اگر بیاید به وظیفه رسالتش عمل می کند. مگر می شود گفت که خداوند انبیا را برگزیده اما انبیا کسانی اند که وظیفه تبلیغی ندارند. و این با نبی اصطلاحی علم کلام و ایات قرآن که وظیفه تبلیغ و تبیین و قسط و تزکیه و ارشاد به توحید و... دارد ، نمی سازد. و در واقع اینکه برخی نبی هستند و بعد به رسالت می رسند یک نوع تغییر تاکتیک است نه تغییر استراتژیک چو استراتیژیک همان هدایت مردم است که برای همه انبیا ورسولان یک وظیفه است.
 پیامبر میفرمایند: لِقَوْلِ النَّبِيِ‌: كُنْتُ‌ نَبِيّاً وَ آدَمَ بَيْنَ الْمَاءِ وَ الطِّينِ‌» [13]
 
 حضرت عیسی علیه السلام در گهواره می فرمایند من نبی خدا هستم .
  خلاصه فرضیه که گفتیم هم این است که کتاب آسمانی را دو قسم بگیریم که یکی کتب آسمان ی عام و مادر است او یک قسم هم خاص گروه و زمان ومکان وفرهنگ خاص است. و اعتبارات عقلای مثل قانون اساسی کشورها هم همین را می گوید. چه بسا شایدآیه 25 حدید هم که می فرمایدما کتاب و میزان دادیم مرادشان از کتاب همان کتاب کلیات و مادر باشد اما میزان هم قوانینی باشد که باید برای موارد خاص بیان می کردند. مثلا فعلا وضعبت اقتصادی و فرهنگی این جامعه اینظوراست و میزان و معیار خاص خودش را دارد و کتاب هم امر مشترک است .
 
 نکته زیبا در آیه 213 بقره
 
 بعضی از مفسرین از قدما و متأخرین در مورد آیه 213 بقره فرمودند که : کان [14] در آیه منسلخ از زمان است و کان تامه است و زمان در آن نیست و معناش این می شود که کان الناس امة واحدة ای وجد الناس کینونة الناس واحدة یعنی بشر از اول تا آخر یک مقتضای فطری دارد که آن هم زندگی اجتماعی است . و زندگی اجتماعی و استعدادهای مختلف و تمایلات گوناگون زمینه اختلافات را فراهم می کند بنابر این از اول نه از زمان نوح علیه السلام ، بشر امت واحد دارد و حیاتش حیات اجتماعی است و لذا مقتضای این سرشت و تمایلات و.... زمینه ساز اختلاف می شود و کتاب آمد تا این اختلاف ها را برطرف کند . لذا دیگر لازم نیست شما در آیه تقدیری بگیرید و بگویید کان الناس امة واحد و لم یختلفوا اما فختلفو ا فبعث الله النببیین لیقوم الناس...
 اولا این نوع برداشت با واقعباتی مثل جریان هابی وقابیل نیمسازد.
 در بین معاصرین محمد عبده و المنار این قول را برگزیده اند. [15] که حرف خوبی است.
 
 وجه دیگری در کتاب داشتن همه پیامبران الهی
  هم میشودگفت مبین بر این که بگوییم کتابها محدود است اما همان کتابها برای همه بوده است و مثلا از نوح تا ابراهیم علی نبینا وآله و علیهما السلام همان کتاب حضرت نوح مورد استفاده میشده است.و همین کتاب الهی را از طریق وحی به خودشان یاد می گرفته اند هرچند پیامبر پیشین در اختیار او قرار می داده ایت کما اینکه آن روایت اول گفت اما این کار مانع از آن نیست که از طریق علم لدنی و وحی به ایشان تعلیم بشود.
 
 «والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 یعنی وقتی که نبوت آدم تمام شد خدا به او فرمود آثار نبوت و میراث علم را بسپار به فرزندت هبة الله .


[1] في نسخة: فانى لم أقطع العلم.
[2] .في الكافي: و بشر آدم بنوح فقال.
[3] . في الكافي: فيكذبه قومه فيقتلهم اللّه.
[4] . في الكافي: عشرة آباء أنبياء و أوصياء كلهم انبياء اللّه.
[5] . في المصدر: لما مرض. م.
[6] .في الكافي: فارسل هبة اللّه.
[7] . في الكافي: يعنى لم اسم المستخفين كما سميت المستعلنين من الأنبياء.
[8] . في المصدر: و آثار النبوّة.
[9] . في المصدر: فانى لم اقطعها من بيوتات الأنبياء الذي بينك و بين آدم. و في الكافي فانى لم اقطعها كما لم اقطعها من بيوتات الأنبياء التي بينك و بين آدم.
[10] . في الكافي: و بشر نوح ساما بهود عليه السلام، و كان اه. و هو يخلو عن قوله: مستخفين و مستعلنين.
[11] ( 5) في نسخة: فانى لم اقطع العلم.
[12] مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، 111جلد، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
[13] . فرماید الأنوار في مولد النبي صلى الله عليه و آله / 2 / الجزء الأول
[14] . کان الناس امة واحدة
[15] . ر. ک به : المنار ج 2 ص 281 و 282 چاپ دار المعرفة بیروت ذیل آیه شریفه 213 بقره

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo