< فهرست دروس

درس کلام جدید - وحی پژوهی و حقیقت نبوت استاد ربانی

جلسه 30

بسم الله الرحمن الرحیم

 فرق نبی، رسول و محدث
 فرق نبی ورسول
 نکاتی درنسبت میان نبوت و رسالت انبیا
 نکاتی که از بحثهای قبل درباره نسبت میان نبوت و رسالت و انبیاء و رسل بدست آمد را بیان می کنیم.
 اول:
  در میان پیامبران الهی از این جهت که ماموریت ابلاغ معارف و احکام الهی را برای بشر داشته اند تفاوتی وجود ندارد یعنی نمی توان با این نظر عده ای را به عنوان نبی و عده ای را به عنوان رسول نامید بلکه همه انبیاء بودند و رسل.
 دوم:
  از نظر اتمام حجت در بشر هم دو دسته گی و دو گانگی و تفاوتی میان پیامبران الهی وجود نداشته است.همه انبیاء الهی این جهت را داشته اند که حجت بر بشر بواسطه آنها تمام شده. در نتیجه پیامد این اتمام حجت که مسئله هلاکت و مستوجب عذاب شدن یا عذاب دنیایی یا اخروی از این جهت هم فرقی وجود نداشته است.
 نکته سوم:
 در روایات اسلامی وصف رسول دو کاربرد دارد یکی عام و دیگری خاص . اطلاق به کار برده عامش همه فرستادگان از جانب خداوند را برای هدایت بشر شامل است اما عنوان خواص به گروهی از پیامبران اختصاص دارد. طبق روایات گروهی از پیامبران اینگونه بوده اند که فرشته وحی را علاوه بر اینکه در عالم رویا مشاهده می کردند و صدا و سخن او را می شنیدند در عالم بیداری هم او را مشاهده می کردند و بااو صحبت می کردند. این عده از انبیاء با این خصوصیت رسول نامیده شدند.
 از اینجا ما به یک حدیث معروف هم پی می بریم وابهامی هم که قبلا به ذهن می آمد در مورد حدیث ابوذر که در آن روایت آمده است که انبیاء 124 هزار نفر بوده اند و اوصیاء انبیاء هم 124 هزار نفر بوده اند و بعد سوال می کند که:از بین این انبیاء مرسلین چند نفر بودند؟ می فرماید 313 نفر.بعضی از روایات 300 نفر و بعضی 315 نفر هم دارد ولی آنکه مشهور و معروف است این حدیث ابی ذر که مرحوم مجلسی در بحارجلد 11 صفحه 32 نقل کرده است از معانی الاخبار شیخ صدوق و از کتاب شیخ صدوق.
 این 313 نفر چه کسانی بودند؟ چه خصوصیتی داشتند که رسل نامیده شدند؟
 طبق روایات الفرق بین نبی و الرسول والمحدث تفسیر شد و ما ابهامی نداریم. روایات خودشان یکدیگر را تفسیر و تدوین می کنند. تا حالا برای ما مبهم بود که رسول یعنی چی؟ چه کسانی 313 نفر بودند؟ از این دسته از روایات می فهمیم که اینها کسانی بودند که جبرئیل با آنها به صورت چهره به چهره تمثل پیدا می کرد و با آنها سخن می گفت. در جواب اینکه چرا آنها این خصوصیت را داشتند می گوییم که این خود بر گرفته از یک نوع برجستگی است که از خود روایات استفاده می شود. همان احادیث طبقات انبیاء و الرسل. اگر ما بیشتر روی روایات تامل کنیم این ابهامات قابل رفع است و اگر کل آن هم قابل رفع نباشد از این حالت در می آید مثل علما که همه روایات را برسی می کنند و جمع می کنند بین دلائل وبعد احام دین را بیان می کنند و همین روش در بحث مربوط به اعتقادات هم جواب می دهد.
 پس یک عده از انبیاء بوده اند که طبق روایات این ویژگی را داشته اند که ملک به صورت بشر نزد آنها می آمد که به آنها رسول می گفتند.
 وجه تسمیه رسول
 چرا به آنها رسول می گویند؟ لازم نیست که از همه جهات با بقیه فرق داشته باشند. باب طبقات انبیاء نشان دهنده این است که اینها یک درجه ای داشته اند و یک کمال وجودی خاصی داشته اند و این هم علامت آن بوده. نهایتا از روایات این را می فهمیم که یک مقام و کمالی داشته و این هم نماد و نشان و علامت همان فضیلت و مزیت وجودی و نفسانی بوده.مستفاد از احادیث این است که آنهایی که رسول به وصف خاص را نه رسول به وصف عام (رسول دو اطلاق دارد. ما تا حالا فکر می کردیم که کلمه رسل یا رسول یک معنا دارد و دنبال این می گشتیم که چه طور می شود که آنها رسول نبودند. از قرآن استفاده می شود که همه رسول بودند ولی روایات می فرماید رسول کس دیگری است مشکل بود که چگونه جمع کنیم بین آنها اما حالا فهمیدیم که رسول دو کاربرد دارد.
 اطلاقات رسول
  رسول یک اطلاق عام دارد و شامل می شود همه انبیاء را. اما کلمه رسول یک اطلاق خاص هم دارد. ما به اعتبارعام رسول می گوییم لا فرق بین رسول والنبی و به اعتبار خاص رسول می گوییم« فرق » که دیگر نه تعارض و نه ابهامی است.
 مرحوم مجلسی این حدیث را که بیان می کند در ذیل آن یک بحثی را بیان می کند که فرق بین نبی و رسول چیست؟ اقوالی بیان می کند و در آخر می فرماید رسول کسی است که فرشته وحی را می بیند و با او تکلم می کند .ما همین را عرض می کنیم چون روایات این را دلالت می کند و بقیه مستندی غیر از قول علما ندارد و برداشت علما است و برداشت باید دلیل داشته باشد. اما این قول استناد به روایات است و روایات هم متعدد است و از این روایات چهار تای آن صحیح بود بنابراین مشکل حل است. این تکلم با فرشته چه رمزی دارد؟ در همان روایات طبقات الانباء بدست می آید که این یک مزیت است.
 چهارم:
 با استفاده از روایات نبی هم ما دو کاربرد داریم. یک کاربرد خاص و یک کاربرد عام دارد.
 کاربرد خاص نبی مربوط به پیامبران است یعنی کسانی که خداوند متعال آنها را برگزیده برای اینکه پیامهای الهی را به مردم ابلاغ کنند.در آیات قرآن هر جا لفظ نبی به کار رفته همین مراد است و در قرآن کاربرد غیر از این درباره نبی نداریم اما در روایات یک اطلاق و کاربرد دیگری هم دارد که اعم از این است و آن عبارت است از افرادی که ارتباط دارد با عالم غیب و یک تفاوتی که به او الهام می شود اما ماموریت هدایت ندارد.
  فرمایش صدرالمتالهین این بود که این معنای از نبی مساوق است با ولی. صدرالمتالهین مطلبی را از یکی از علما نقل کرده اند و گفته اند: در دوره های قبل از نبوت پیامبر گرامی اسلام فرق بین این دو گروه تحت عنوان نبی و ولی نبوده و هر کس که ارتباطی با عالم غیب داشته و حقایقی را دریافت می کرده از صالحان و پاکان او را می گفتند نبی و در روایاتی که از ائمه روایت شده فرمود: نبی منبع فی نفسه لایعده غیره. یعنی لم یبعث علی احد. و این کاربرد عام است.
 پس این روایای که سخن از نبیی می گوید که نبوتش مربوط به خودش است و به دیگران کاری ندارد یعنی رسالتی، مسولیتی و هدایت کردنی ندارد این معنای عام نبی است نه معنای خاص نبی.
 اطلاقات نبی
 پس نبی هم دو کاربرد پیدا کرد یکی معنای عام و دیگری معنای خاص و روایات هم به این صورت مطلب آن حل شد که تعبیر شده است به نبی ودر عین حال فرموده است لایعده غیره،یا لم یبعث علی احد.
 بالاخره مشترکشان این است که این دو گروه نبی به معنای خاص نیستند اما در نحوه ارتباط بین خود اینها هم فرق است یعنی اولیاء همه یک جور با عالم غیب تماس پیدا نمی کنند.چه طور بین رسل و انبیاء به معای خاص تفاوت پیدا کرد خوب بین اولیاء هم تفاوت پیدا کرد.
 از چهار طبقه که بیان شد شماره یک و دو نبی به معنای عام است و سه و چهار نبی به معنای خاص است. همان طور که سه و چهارش تفاوت دارد از نظر ارتباط گیری و ارتباط برقرار کردن با عالم غیب، عام آن هم دو گروه دارد پس مشکلی ندارد نحوه ارتباط متفاوت است اما مبعوث الی اهلین نیستند. یکی بحث رویت فی المنام و دیدن ملک وشنیدن صدا برایش مطرح نیست بلکه الهام به قلبش می شود که آن قسم اول است و اما یک عده ای هستند که صدای ملک را هم می شنوند اما مبعوث به مردم هم نیستند پس بنابراین نبی هم دو کاربرد پیدا کرد.
 نکته:
 می شود که منطبق بکنیم برآن پیامبرانی که قبل از مبعوث شدنشان از راه رویای صادقه و یا شنیدن صدای ملک یا از هر طریق دیگری به عالم غیت ارتباط داشتند مثل پیامبر گرامی اسلام قبل از چهل سالگی قبل از دوران بعثت که آن هم می شود مصداق این باشد اما این مرحله زمانی هست نه دو گروه. آن طوری که حالا بیان کردیم مصداقها فرق می کند. این بیانی که منطبق بکنیم بر انبیاء قبل بعثتهم این فقط زمانی می شود.او یک شخص است از همان وقتی که مبعوث می شود، می شود نبی به معنای خاص که به آن رسول هم می گوییم .
 نکته:
 بعضی از رسل تعبیر شد که امامند یعنی طبق آیه رسولانی که صاحب شریعت بودند پس بنابراین انبیاء، رسل، ائمه همه برگزیدگان خدا برای هدایت بشر انبیاء بودند و به معنای عام رسول هم بودند.عده ای که ارتباتشان با فرشته وحی ارتباط خاصی بود می شود رسول به معنای خاص. یک عده ار همینها که رسول بودند، یک ویژگی هم داشتند و آن اینکه صاحب شریعت بودند و او را امام می گویند.همه انبیاء امام بودند به یک معنی « قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین » « وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا » .. وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا ... »که در سوره سجده و انبیاء آمده است.
 اطلاقات امام
 من معتقد هستم به اینکه همه انبیاء الهی امام هستند. در باب امام سه تا اطلاق داریم نه دوتا.
 یک معنای آن همین است که در این روایات آمده که امام یعنی صاحب شریعت و شریعت محور دارد که امامان دیگر طبق شریعت او عمل می کردند. او امام یعنی پیشوا است و ماموم کسی نیست یعنی تابع شریعت کسی نیست. طبق روایات این اختصاص دارد به پنج پیامبر. این به معنای اخص است که بقیه از شریعت او پیروی می کردند.
 امام کاربرد دیگری هم دارد و آن زعامت سیاسی است.همین که متکلمین ما می گویند: جلوه شاخصش رهبری اجتماعی و سیاسی مردم است و تشکیل حکومت و نظام و مدریت است که همه اینهای معنای امام است و انبیاءالهی این مقام را دشتند که این معنای عام است.
 والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo