< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

89/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : بررسی جایگاه عقل در قرآن کریم

توجه به قرآن و رایات در تحقیقات

 از جمله نکات روشی که در تحقیقات باید مورد توجه جدی قرار گیرد این است که در بررسی موضوعات، ابتدا به سراغ قرآن رفته و با بررسی آیات دیدگاه قرآن را در آن موضوع بدست آوریم. متاسفانه توجه نکرده به این نکته ، خللی است که در بسیاری از تحقیقات مشاهده می شود. اگر موضوعی در آیات و روایات طرح شده است باید به صورت یک شاخص در تحقیقات مورد نظر قرار گرفته شده و براساس آن سایر مطالب عقلی و علمی به پیش برده شود .

 این نکته مهم روشی را برخی از عالمان اسلامی مورد توجه قرار داده اند. از جمله کسانی که بر این طریق مشر نموده اند می توان به مرحوم صدرالمتالهین، علامه طباطبایی و استاد مطهری اشاره نمود. این روش و شیوه برای تحقیق بسیار مناسب است .

 در اینجا نیز ما در مورد بحث رابطه عقل و دین، ابتدا به بررسی ابعاد نقلی آن می پردازیم و سپس ابعاد عقلی آن مورد بررسی قرار می دهیم .

کاربرد واژه «لب» در قرآن

 گفته شد یکی از کلماتی که در قرآن به معنای عقل بکار رفته کلمه لب می باشد . بیان واژه ی عقل و لب در قرآن کریم تفاوتی وجود ندارد. شاهد آن اینکه در دو آیه ای که دارای موضوع واحدی هستند، یکی با واژه «لعلهم تعقلون» بکار رفته است و آیه دیگری با واژه « اولی الالباب» آمده است .

 بقره/ 164 « إِنَّ في‌ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ... لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُون‌ »

 آل عمران/ 190 « إِنَّ في‌ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ»

 هم عقل و ذوی العقول و هم صاحبان الباب دارای درجات و مراتب هستند لذا بر اساس دیدگاه قرآن میان این دو واژه تفاوتی وجود ندارد.

کاربرد عقل نظری و عقل عملی در قرآن

 واژه عقل در قرآن، به عقل ادراکی اشاره دارد یعنی مربوط به شناخت و آگاهی و معرفت است. این ادراک و آگاهی نیز گاه در حوزه هست و نیست ها است و گاه در حوزه باید ها و نباید ها . آیات قرآنی را در این باره را می توان به چهار دسته تقسیم نمود :

آیاتی که حوادث و رویدادهایی از جهان را بیان می کند و می فرماید اینها نشانه هایی است برای خردمندان :

 بقره / 164 « إِنَّ فىِ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلَافِ الَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ الْفُلْكِ الَّتىِ تجَْرِى فىِ الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن مَّاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتهَِا وَ بَثَّ فِيهَا مِن كُلّ‌ِ دَابَّةٍ وَ تَصْرِيفِ الرِّيَحِ وَ السَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ لاََيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُون‌»

 رعد / 4 « وَ فىِ الْأَرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَاوِرَاتٌ وَ جَنَّاتٌ مِّنْ أَعْنَابٍ وَ زَرْعٌ وَ نخَِيلٌ صِنْوَانٌ وَ غَيرُْ صِنْوَانٍ يُسْقَى‌ بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلىَ‌ بَعْضٍ فىِ الْأُكُلِ إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاََيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُون‌»

 این دسته از آیات ناظر به عقل نظری می باشد .

دسته دوم بیان گر آیاتی است قرآن کریم بیان داشته تا انسان به اندیشه و تفکر فرو رود .

 انعام / 151 « قُلْ تَعَالَوْاْ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشرِْكُواْ بِهِ شَيًْا وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَنًا وَ لَا تَقْتُلُواْ أَوْلَادَكُم مِّنْ إِمْلَاقٍ نحَّْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ وَ لَا تَقْرَبُواْ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَ لَا تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتىِ حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقّ‌ِ ذَالِكمُ‌ْ وَصَّئكُم بِهِ لَعَلَّكمُ‌ْ تَعْقِلُون‌ »

آیاتی که در مقام تعجب و نکوهش بیان شده است . در این آیات نوعا از کارهای ناپسند یاد شده و با لحن تعجب آمیز گفته شده که چرا تعقل نمی کنید .

 بقره / 44 « أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبرِِّ وَ تَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَ أَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَ فَلَا تَعْقِلُون‌ »

 انبیاء / 67 « أُفٍ‌ّ لَّكمُ‌ْ وَ لِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَ فَلَا تَعْقِلُونَ »

قرآن کریم در برخی از آیات، اعمال ناشایست برخی را بدان جهت می داند که تعقل و اندیشه نمی کنند .

 حشر / 14 «لا يُقاتِلُونَكُمْ جَميعاً إِلاَّ في‌ قُرىً مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَراءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَديدٌ تَحْسَبُهُمْ جَميعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ »

 حجرات / 4 « إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِن وَرَاءِ الحُْجُرَاتِ أَكْثرَُهُمْ لَا يَعْقِلُون‌»

 مائده / 58 « وَ إِذَا نَادَيْتُمْ إِلىَ الصَّلَوةِ اتخََّذُوهَا هُزُوًا وَ لَعِبًا ذَالِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْقِلُونَ »

 مائده / 103 « مَا جَعَلَ اللَّهُ مِن بحَِيرَةٍ وَ لَا سَائبَةٍ وَ لَا وَصِيلَةٍ وَ لَا حَامٍ وَ لَاكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ يَفْترَُونَ عَلىَ اللَّهِ الْكَذِبَ وَ أَكْثرَُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ »

 در این دسته از آیات ریشه عمل بیان شده و بیان می کند که این افراد نسبت به بدی و ترک آن تصمیم و عزمی ندارند . یعنی منظور عقل عملی آن هم جنبه تحریکی آن است .

 از این آیات روشن شد که کلمه عقل در قرآن هم در مورد عقل ادراکی و هم در مورد عقل تحریکی بکار رفته است . سوالی که در اینجا مطرح می شود آن است که آیا در لغت نیز این استعمال شده است یا نه ؟ ابن منظور در لسان العرب می گوید « العاقِلُ الذي يَحْبِس نفسه و يَرُدُّها عن هَواها، أُخِذَ من قولهم قد اعْتُقِل لِسانُه إِذا حُبِسَ و مُنِع الكلامَ. و المَعْقُول: ما تَعْقِله بقلبك‌»[1] عقل قوه ای است خدادادی در انسان که به خیرات دعوت می کند و از بدی ها نهی می نماید.

کاربرد واژه «حلم» در قرآن

 خداوند در سوره طور آیه 32 می فرماید « أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُم بهَِاذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُون‌ » أحلام جمع حِلم به معنای عقل آمده است . لسان العرب حدیثی را از پیامبر اکرم (ص) نقل می کند. وی می گوید « في حديث‌ النبي، صلى الله عليه و سلم، في صلاة الجماعة: لِيَلِيَنِّي منكم أُولوا الأَحْلام و النُّهَى‌ أَي ذوو الأَلباب و العقول، واحدها حِلْمٌ، بالكسر، و كأَنه من الحِلْم الأَناة و التثبُّت في الأُمور، و ذلك من شِعار العقلاء »[2]

 تفسیر کشاف ، مجمع البیان، ابوالفتوح و علامه طباطبایی حِلم را به معنای عقل گرفته اند . در حدیثی از حضرت امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه آمده است که ایشان خوارج را این گونه معرفی می نمایند «ْ وَ أَنْتُمْ مَعَاشِرُ أَخِفَّاءُ الْهَامِ سُفَهَاءُ الْأَحْلَامِ وَ لَمْ آتِ لَا أَبَا لَكُمْ بُجْراً وَ لَا أَرَدْتُ لَكُمْ ضُرّا»[3] . ایشان در خطبه 189 درباره به دوش کشیدن بار ولایت می فرماید «إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَحْمِلُهُ إِلَّا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ لَا يَعِي حَدِيثَنَا إِلَّا صُدُورٌ أَمِينَةٌ وَ أَحْلَامٌ رَزِينَة» یعنی امر ما را تنها عقل های استوار و سینه های تزکیه شده می تواند حمل نماید و بر دوش کشد.

 همچنین در خطبه 27 درباره مظلومیت خویش و نافرمانی کوفیان می فرمایند : « يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ حُلُومُ الْأَطْفَالِ وَ عُقُولُ رَبَّاتِ الْحِجَالِ لَوَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَرَكُمْ وَ لَمْ أَعْرِفْكُمْ مَعْرِفَة » اى مرد نمايان نامرد! اى كودك صفتان بى خرد كه عقل‌هاى شما به عروسان پرده نشين شباهت دارد! چقدر دوست داشتم كه شما را هرگز نمى‌ديدم و هرگز نمى‌شناختم!

کاربرد واژه «نهی» در قرآن

 قرآن کریم در سوره طه آیه 128 می فرماید « أَ فَلَمْ يهَْدِ لهَُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ يمَْشُونَ فىِ مَسَكِنهِِمْ إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاََيَاتٍ لّأُِوْلىِ النُّهَى‌ » عقل را بدان جهت «نهیه» گویند که آدمی را از قبایح نهی نموده و باز می دارد. عقل قوه ای است که هم به کارهای خیر امر می نماید و هم و از کارهای ناپسند باز می دارد .

* * *

اللهم صل علی محمد و آل محمد

[1] لسان العرب ، ج 11 ، ص 458

[2] همان ، ج 12 ، ص 146

[3] نهج البلاغه ، خ 36 ، ص 80

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo