< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

89/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : مصنوعات بشری در قرآن و رابطه آن با خداشناسی

در پایان جلسه قبل مساله ای مطرح شد تا دوستان درباره آن تامل کنند و آن این بود: در آیاتی از قرآن کریم، که برای توجه و تنبه بشر به خدا شناسی، پدیده هایی طبیعی و آیات تکوینی بیان شده است، درباره مصنوعات بشری از جمله کشتی هم به عنوان آیت الهی ، سخن به میان آمده است . سوال این است که چه مناسبتی میان کشتی به عنوان مصنوع بشری و پدیده های تکوینی وجود دارد که به عنوان آیت و نشانه شناخت خداوند بیان شده است؟

علامه طباطبایی نکته ای را در این باره بیان می کنند :

و في عد الفلك في طي الموجودات و الحوادث الطبيعية التي لا دخل لاختيار الإنسان فيها كالسماء و الأرض و اختلاف الليل و النهار دلالة على أنها أيضا تنتهي مثلها إلى صنع الله سبحانه في الطبيعة فإن نسبة الفعل إلى الإنسان بحسب الدقة لا تزيد على نسبة الفعل إلى سبب من الأسباب الطبيعية، و الاختيار الذي يتبجح به الإنسان لا يجعله سببا تاما مستقلا غير مفتقر إلى إرادة الله سبحانه و لا يجعله أقل احتياجا إليه تعالى بالنسبة إلى سائر الأسباب الطبيعية، فلا فرق من حيث الاحتياج إلى إرادة الله سبحانه بين أن يفعل قوة طبيعية في مادة، فتوجد بالفعل و الانفعال و التحريك و التركيب و التحليل صورة من الصور كصورة الحجارة مثلا و بين أن يفعل الإنسان، بالتحريك و التقريب و التبعيد في المادة صورة من الصور كصورة السفينة مثلا في أن الجميع تنتهي إلى صنع الله و إيجاده لا يستقل شي‌ء مستغنيا عنه تعالى في ذاته و فعله.

فالفلك أيضا مثل سائر الموجودات الطبيعية تفتقر إلى الإله في وجودها و تفتقر إلى الإله في تدبير أمرها من غير فرق، و قد أشار تعالى إلى هذه الحقيقة بقوله: «وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ وَ ما تَعْمَلُونَ»: الصافات- 96، حيث حكاه من إبراهيم فيما قاله لقومه في خصوص الأصنام التي اتخذوها آلهة فإن من المعلوم أن الصنم ليس إلا موجودا صناعيا كالفلك التي تجري في البحر، و قال تعالى: «وَ لَهُ الْجَوارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلامِ»: الرحمن- 24، فعدها ملكا لنفسه، و قال تعالى: «وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ»: إبراهيم- 32، فعد تدبير أمرها راجعا إليه.

( الميزان في تفسير القرآن، ج‌1، ص: 399 )

اینکه کشتی در شمار پدیده های طبیعی بکار رفته است دلیل می شود که کشتی هم مانند سایر پدیده ها منتهی به صنع الهی است و با دقت معلوم می شود که فعل انسان با سایر پدیده ها در اینکه منتسب به اراده خدای متعال است ، تفاوت ای ندارد . زیرا اختیار باعث آن نیست که آدمی سبب مستقلی در مقابل خدای متعال باشد. خدای متعال می فرماید «و الله خلقکم و ما تعملون »

حاصل سخن علامه این است که مصنوعات انسانی درست است که از اختیار انسان سرچشمه می گیرد اما از جنیه فقر و نیاز به خدای سبحان با سایر پدیده ها فرقی نمی کند پس همان طور که پدیده های طبیعی آیات قدرت و تدبیر الهی هستند، افعال و مصنوعات بشری نیز چنین نقشی دارد .

سوال :

چرا از میان مصنوعات بشری به فلک یعنی کشتی اشاره شده است ؟

پاسخ :

قرآن در بیان نمونه ها ، نمونه شاخص را بیان می کند . مثلا آنگاه که درباره حیات پس از مرگ سخن می گوید، از شهدا به عنوان احیاء عند ربهم نام می برد . این درحالی است که با برهان عقلی ثابت شده، حیات پس از مرگ اختصاصی به شهدا ندارد . علت آن این است که خدای متعال می خواهد بدین طریق جایگاه و اهمیت شهدا را بیان داشته و الگو سازی نماید . درباره کشتی هم همین طور است . کشتی در میان مصنوعات بشری، ویژگی های خاص دارد. بر روی آب حرکت می کند. عنصر باد خصوصا در قدیم در به حرکت در آمدن آن نقش دارد . لذا چه بسا در آن زمان از برجسته ترین مصنوعات بشری به شمار می فته است. البته به این نکته هم باید توجه داشت که مورد، مخصص نمی باشد و می توانیم آن را تعمیم دهیم . علامه هم نمی خواهد حصر را بیان کند بلکه در صدد بیان یکی از وجوه است . ایشان می گوید : فقر موجودات را علی السواء است و با تفکر در افعال انسان روشن می شود که فعلِ انسان بودن، آن را از خالق متعال بی نیاز نمی کند.

بیان وجوه دیگر

درباره این باره وجوه دیگری را می توان نام برد :

درست است که کشتی را انسان می سازد اما حرکت آن در دریا دیگر کار انسان نیست . با دقت در آیات مربوطه معلوم می شود که مساله جریان و حرکت کشتی مطرح است، نه خود صنع آن . یعنی کشتی بما اینکه در دریا جریان دارد مطرح است. خصوصا اینکه در زمان های گذشته، عنصر باد نقش مهمی داشته و باعث حرکت کشتی ها می شده است . باقی ماندن کشتی بر روی آب جلوه ای دیگر از عظمت خدای متعال ا نشان می دهد.. خدای متعال آب و برخی اشیا را به گونه ای خلق نموده که در سطح آب شناور می مانند و فرو نمی روند. این عنصر هم از توانایی انسان خارج است و انسان تنها استفاده کننده از آن است . پیوستگی مواد و جذب یکدیگر . اگر مواد به گونه ای بودند که جذب نمی شدند دیگر انسان چیزی را نمی توانست بسازد. این خاصیت را که دیگر انسان نداده است بلکه خدای متعال در اشیاء قرار داده است .

مدل طبیعی و مدل ساخته انسان

بحثی بود که آیا هر چیزی مدل طبیعی آن بهتر است یا نه بشر می تواند با علم خود به جایی برسد که مدلی را طراحی کند که از مدل طبیعی آن کارآمد تر و بهتر باشد؟ برخی معتقد به قسم دوم شدند و گفتند بشر، امروز توانسته است کاری کند که مصنوعش از طبیعت بهتر عمل کند . انسانِ گذشته تابع طبیعت بود و در نهایت می توانست خواص آن را بشناسد و از آن بهره گیرد اما انسان امروز، توانایی اش به جایی رسیده که در طبیعت تصرف می کند و نمونه های بهتری را می سازد. این باعث غرور برخی شده تا جایی که گفته اند کار بشر برتر از کار خداوند شده است.

نقد :

در نقد این اندیشه باید دانست که

اولا :

اگر طبیعت به صنع الهی و حکمت الهی این قابلیت را نداشته باشد که انسان در آن تصرف کند و نمونه های خاصی را بسازد، دیگر کاری از انسان ساخته نبود. لذا باز بر می گردد به اینکه خدای متعال این خواص و قابلیت را در دل طبیعت قرار داده است .

ثانیا :

خدای متعال است که به انسان نیروی فکر و اندیشه را بخشیده است . انسان این نیرو را از خود که ندارد. اگر شناسنامه آدمی انسان را بررسی کنیم به خاک باز می گردد . اگر اختیار و قدرت و خلاقیت ای دارد، موهبتی الهی است . بنابراین باز کار، کار خداست .

در حقیقت باید گفت دو نمونه در طبیعت است: نمونه ای خام و اولیه و نمونه ای ثانویه که انسان در آن دخالت دارد. و این نمونه ثانویه نیز خود نمونه ای طبیعی است. زیرا وجود انسان و آنچه انجام می دهد به خدای متعال از می گردد .

این همه آوازها از شه بود گرچه از حلقوم عبد له بود

بله اگر اندیشه ما از خود ما می بود ، جای این سوال بود. اما اندیشه و تفکر نیز موهبتی الهی است زیرا ماده بی جان چه سنخیت ای دارد که در آن اندیشه ایجاد شود. اینجاست که خدای متعال می فرماید : «ثم انشاناه خلقا آخر فتبارک الله احسن الخالقین »[1]

حاصل اینکه در حقیقت همه چیز به لحاظ عقل نظری در نهایت طبیعی است زیرا سه عنصر در آن دخالت دارد :

خود طبیعت پذیرش این دگرگونی ها را دارد و این دگرگونی ها از لوازم طبیعت است . انسان و تلاش او که اثر می بخشد به اذن الهی است. اندیشه و خلاقیت انسان هم موهبتی الهی است .

خدای متعال یک نمونه اولیه و یک نمونه ثانویه ایجاد نموده است . اولیه آن همان است که در جهان وجود دارد و انسان در آن دخالت ندارد . ثانویه آن نمونه های است که انسان در آن دخالت دارد. بنابراین چیزی خارج از حکمت و اراده الهی نیست .

ارزشمندی مصنوعات بشری

آیا از این مطلب می توان نتیجه گرفت که پس همه مصنوعات بشری دارای ارزش است چون آیت الهی شمرده شده اند ؟

به لحاظ تکوینی میان غرق نمودن یک انسان و نجات یک انسان از غرق شدن، فرقی نیست و یا اینکه میان کسی که مالی را مکانی می دزد و کسی که آن را به نیت صحیحی بر می دارد و یا مالی را در آن جا قرار می دهد به لحاظ تکوین تفاوتی نیست . هر دو قدرت و هنر می باشد . اما از آن جا که انسان دارای عنصر اختیار است، گاه کاری را سامان می دهد که خلاف ارزش است. این بحث دیگری است . بنابر این نمی توان نتیجه گرفت که چون مصنوعات بشری در قرآن به عنوان آیه خداشناسی مطرح شده است پس همه آنها خوب می باشند.

حاصل این شد که اگر از منظر هستی شناسی به این بنگریم خالی از طبیعت نیست .

سوال :

بر اساس آنچه شما گفتید آیا جبر پیش نمی آید ؟

پاسخ :

میان فاعل بالتسخیر و فاعل بالجبر فرق است . انتساب الی الله تعالی فاعل بالتخسیر می شود . هیچ چیز از قدرت خدای متعال خارج نیست . فعل فاعل و خود فاعل به یک علت بالا تر منتسب است . فاعلیت ما چنین است یعنی خود ما و فاعلیت ما منتسب به خدای متعال است . فاعل بالجبر آن است که فعل بر او اضطرارا و قهرا اعمال می شود . انسان در برخی کارها فاعل بالجبر است مثل طبش قلب و سایر افعال تکوینیه و در برخی امور فاعل بالتسخیر است . همه کارهایی که ما در آنها مکلف هستیم و به بیان دیگر همه کارهایی که در مدار باید و نباید قرار می گیرد ، اختیاری می باشد .

معجزه و رابطه آن با اراده

سوال :

اشکال دقیقی اینجا مطرح است. گفته می شود آنچه شما گفتید مطلب درستی است جهان بینی توحیدی که قرآن بیان می کند همین است که همه چیز به اذن و اراده الهی صورت می گیرد و نهایتا هر کاری فعل خدای متعال است . اما قرآن کریم تحدی کرده است یعنی برای اینکه نشان دهد قرآن معجزه است نه فعل انسان فرموده اگر می توانید ، یک سوره مانند آن بیاورید . و یا سایر معجزات هم همین گونه تحدی را در دل دارد. اشکال این است که بر اساس آنچه گفتید ، انسان در هر دو صورت محکوم است . یعنی اگر انجام ندهد که نتوانسته و ناتوانی خود را نشان داده است و اگر بتواند باز محکوم است چون گفته نمی شود تو چنین نکردی بلکه خدای متعال خواسته است و فعل الله است . بنابراین تحدی لغو خواهد بود .

پاسخ :

ما در عین اینکه این اصل عقلی را قبول داریم که هر چیزی وابسته به مشیت الهی است اما این یک سطح از نگاه توحیدی به هستی است. یک سطح دیگر نیز وجود دارد. در این سطح فاعل ها دو دسته اند : فاعل های مرید و مختار و فاعل های غیر مختار. هر دو فاعل در نهایت به مشیت الهی منتهی می شود اما یکی بدون وساطت اراده و دیگری با واسطه شدن اراده موجود مختار .

سخن مخالفان انبیا این بود که آنچه نبی انجام می دهد محصول اراده خود اوست و کاری به فعل مستقیم خداوند ندارد بنابراین می شود مانند مابقی افعال ارادی و عادی انسان که از طریق اراده انسان به خداوند اسناد داده می شود. اما در مقابل انبیا می گویند در معجزه اراده ما مانند کارهای عادی نقشی ندارد بلکه فعل خداوند است. این خواست حق تبارک و تعالی و به قدرت اوست و اراده ما در آن دخیل نیست . لذا مفاد تحدی این می شود که اگر شما می گویید اراده منِ نبی بدون اراده خداوند چنین کاری کرده است شما هم که مانند من دارای نفس انسانی هستید و عقل و اراده دارید ، اگر می توانید مانند آن را بیاورید.

بنابراین همه چیز فعل الله است و در آن ها اراده الهی نقش دارد . جال اگر اراده انسان هم نقش داشته باشد می شود فعل عادی و اگر نقش نداشته باشد بلکه با یک عنایت ویژه الهی صورت پذیرد می شود فعل خارق العاده و غیر عادی .

در سطح اول استقلال است و غیر استقلال . و بیان می شود که هیچ چیز استقلال ندارد. در این سطح معجزه و غیر معجزه فرقی نمی کند. سطح دوم نقش اراده است و عدم نقش اراده. اینجاست که عنصر اراده و اختیار مطرح است .

در سطح اول که ربط محض به خدای متعال است تحدی نیست زیرا همه چیز فعل خدای متعال است و بحث تحدی در سطح دوم است یعنی آنجا که اراده انسان نقش دارد .

مطلبی برای تامل برای جلسه بعد

آیا تفکر عقلی که در قرآن برای خداشناسی بیان شده است ، همه در یک سطح است یا دارای مراتب است ؟

و صلی الله علی محمد و آل محمد

( تقریرات درس حضرت استاد ربانی گلپایگانی )

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo