< فهرست دروس

درس کلام استاد ربانی

89/08/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث : بررسی نقش عقل در باب نیوت از نگاه قرآن کریم

بخش دوم : راه شناخت انبیا‌ء و تشخیص آنان از مدعیان دورغین

انسان به حکم فطرت هیچ ادعایی را بدون دلیل نمی پذیرد حتی اگر آن ادعا، ادعای نبوت باشد . لذا مردم بر اساس مقتضای فطرت خویش از مدعیان نبوت درخواست معجزه می نمودند . در قرآن کریم نیز تاکید شده است که انبیای الهی با بینه و آیت (معجزه ) به سوی مردم ارسال می شدند .

سوره حدید / 25 لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَ الْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ

سوره مائده / 39 و سوره اعراف /104 وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّنات‌

مراد از بینه در قرآن چیست ؟ در لغت بینه به معنای راه روشن است . به گواهی خود قرآن و روایات معصومین ، مهمترین بینه و نشانه ای که همراه انبیاء الهی بوده است معجزه می باشد .

معجزه چیست ؟

برای معجزه تعاریف مختلفی شده است. برای اینکه بتوانیم شناخت درستی از معجزه داشته باشیم باید دو مقام ، ثبوت و اثبات را از هم تفکیک نماییم. در مقام ثبوت ما به دنبال آن هستیم تا فارق بین معجزه و غیر معجزه را بدست آوریم. مقام اثبات در معجزه هم این است که برست آوریم چگونه می توانیم معجزه را از غیر معجزه تشخیص دهیم. در تعاریفی که برای معجزه شده است معمولا این دو مقام از هم جدا نشده است.

تعریف معجزه :

«المعجزه، امر خارق للعاده ، مقرون بالتحدی مع عدم المعارضه و مطابق للدعوی »

قسمت اول تعریف مربوط به مقام ثبوت است . معجزه کار خارق العاده ای است که به اذن خاص الهی صورت می گیرد. به لحاظ منطقی خارق العاده بودن جنس معجزه است و فصل آن دارا بودن اذن الهی خاص است .

قسمت دوم تعریف مربوط به مقام اثبات است و راه تشخیص معجزه و تمییز آن از غیر معجزه را نشان می دهد . در این جا چند ویژگی برای معجزه بیان شده است . این ویژگی ها مقوم معجزه نیستند بلکه تردید را برای کسانی که در صحت آن شک دارد برطرف می کند . آنچه قوام معجزه به آن است فصل معجزه یعنی دارا بودن اذن الهی خاص است . این ویژگی ها عبارتند از :

همراه بودن معجزه به تحدی عدم معارضه و مغلوب نشدن آن مطابق بودن معجزه با ادعایی که صاحب آن نموده است .

(برای مطالعه بیشتر به کتاب «ایضاح المراد فی شرح کشف المراد» از استاد مراجعه شود. در آنجا معجزه و اقوال پیرامون آن و شبهات وارده بر معجزه به تفصیل بیان شده است )

خارق العاده

برخی از امور دارای علل و اسباب طبیعی هستند. مانند بارش باران از ابر (امر عادی طبیعی) و مانند انتقال کالایی از مکانی به مکان دیگر در مدت زمان معین ( امر عادی بشری )

حال اگر در موردی با اینکه شرایط و اسباب عادی وجود ندارد اما آن آن اتفاق بیفتد ، آن را کاری خارق العاده گویند مانند اینکه شرایط جوی مناسب برای بارش باران نباشد اما با این حال در اثر نماز باران ، باران ببارد امری خارق العاده صورت گرفته است . و یا در مورد امور بشری ، اگر فعلی برخلاف اسباب عادی آن انجام گیرد مانند جریان «آصف ابن برخیا» که تخت ملکه سبا در کمتر از چشم بر هم زدن جابجا نمود . این نیز کاری خارق العاده خواهد بود .

قَالَ الَّذِى عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا ءَاتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَءَاهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَاذَا مِن فَضْلِ رَبىّ‌ِ لِيَبْلُوَنىِ ءَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبىّ‌ِ غَنىِ‌ٌّ كَرِيم[1]

این امر خارق العاده در صورتی که با اذن تکوینی خاص الهی صورت گیرد معجزه خواهد بود. بنابراین کار مرتاضین و یا افعالی که برخی در اثر ارتباط با ارواح خبیثه انجام می دهند هر چند به اذن تکوینی عام الهی می باشد اما چون اذن تکوینی خاص از طرف خدای متعال نیست معجزه خوانده نمی شود . علت اینکه معجزه معارض ندارد و هرگز مغلوب نمی شود نیز از همین باب است زیرا آن چه را خدای متعال اراده کند تخلف ناپذیر خواهد بو د .

چند نکته

از آنجا که معجزه همواره از روی اذن تکوینی خاص الهی صورت می گیرد همراه با اذن تشریعی نیز می باشد . قرآن کریم می فرماید : عالم الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلىَ‌ غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضىَ‌ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَينْ‌ِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا سوره جن / 27 داشتن معجزه تنها مخصوص انیبای الهی نیست . معجزه دلیل است برای اثبات یک دعوی الهی . گاه آن دعوی، دعوی نیوت است و گاه دعوی امامت و حتی گاه برای اثبات حقانیت تشیع از طرف عالمان پرهیزگار ، صورت می گیرد. مرحوم سید مرتضی و آیت الله خویی و دیگران این نظر را بیان کرده اند. لذا فرقی که بین معجزه و کرامت گذاشته می شود که عمل خارق العاده در پیامبران را معجزه و در مورد اولیاء الهی را کرامت گویند وجهی ندارد . کرامت عمل خارق العاده است اما برای اثبات ادعایی اقامه نشده است. لذا ممکن است عمل خارق العاده ای از نبی صادر شود و کرامت باشد.

به همین خاطر است که متکلمین امامیه در باب ادله اثبات امامت خاصه دو راه را بیان داشته اند : راه نص و راه اعجاز . اما از آنجا که در باب امامت مقوله نص برجسته تر می باشد به آن بیشتر پرداخته شده است و چون در باب نبوت مقوله نص کمرنگ تر می باشد بحث معجزه شاخص گردیده است .

بر اساس آنچه گفته شده ریشه این شبهه که برخی بر شیعیان می گیرند و می گویند شما برای امامان قائل به معجزه هستند در حالی که معجزه مختص به انبیاء است، از بین می رود . علاوه بر اینکه با قطع نظر از این مساله می توان گفت که چه بسا مراد آنها معنای لغوی معجزه باشد و دیگر تلازمی با نبی بودن ندارد .

انجام کارهای خارق العاده از سوی دیگران نیز ممکن است . افرادی در اثر ریاضت های مشکل و یا در اثر ارتباط با ارواح خبیثه می توانند کارهای خارق العاده ای را انجام دهند . این مساله دارای یک فرمول عقلی است و آن این که: نفس انسان مجرد است و مجرد بر امور مادی برتری دارد. هر مقدار شخص بتواند تمایلات خود را کنترل نماید می تواند نفس خود را تقویت نموده و در نتیجه سلطه بیشتری بر ماده داشته باشد . الان نفس ما در بدنمان تصرف می کند اگر این نفس تقویت شود می تواند بر بدن های دیگر و امور مادی دیگر نیز تصرف نماید . این ریاضت و تقویت نفس اگر بر اساس روش و انگیزه صحیح صورت گیرد شخص از اولیاء الهی می باشد . اما اگر بر اساس روشی نادرست و انگیزه ای غیر الهی صورت گیرد، آن شخص از چنین مقامی برخوردار نبوده است .

انجام این امور توسط افرادی مساله عجیبی نیست . نفس را هر چه قدر مهار کنید ، قدرت می یابد. این یک راه است که قانونمند می باشد و از قانون علیت نیز خارج نمی باشد .

بنابراین انجام کار خارق العاده اعم است از اینکه صاحب آن از اولیاء الله باشد یا نباشد. یعنی می شود کسی از اولیاء الله نباشد اما در اثر ریاضت های نفسانی و یا ارتباط با ارواح خبیثه چنین توانمندی های یافته باشد .

از طرف دیگر ممکن است ولی الهی از چنین نفس قوی ای برخوردار باشد اما در طول زندگی خود از آن بهره نگیرد. در این مورد می توان امام خمینی (ره ) آن مرد بزرگ الهی را نام برد .

سوال :

آیا ممکن است در عصر ما کسی کارهای خارق العاده انجام دهد که دیگران از انجام آن عاجز هستند و ادعای نیوت هم نماید؟

پاسخ :

از آنجا که پیامبر اکرم (ص) خاتم انبیاء است و ما دلیل قطعی داریم که بعد از ایشان دیگر نبی فرستاده نمی شود . لذا چنین شخصی قطعا کاذب است و ادعای او پذیرفته نیست. اما اگر فرض کنیم چنین کسی قبل از زمان پیامبر بوده باشد. در اینجا دو فرض ممکن است. یا راه تشخیص برای مردم باز است که در این صورت ، مردم وظیفه دارند درباره او تحقیق نمایند. و یا هیچ راهی وجود ندارد . در اینجا بر اساس برهان لمی می گوییم که خدای متعال هرگز چنین چیزی را اجازه نمی دهد.

* * *

اللهم صل علی محمد و آل محمد

( تقریرات و تلخیص درس حضرت استاد ربانی گلپایگانی )

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo